eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
49 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام دستی که کوته است به خرما نمی رسد قطره هزار سال به دریا نمی رسد وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد آنجا که صحبت از جلوات خدایی است عقل بشر به حل معما نمی رسد گاهی برای وصف بزرگی میان ذهن بر شعر و واژه و کلمه جا نمی رسد وقتی خدا به خلقت خود گوید آفرین بنده به درک رتبه مولا نمی رسد مولا همان کسیت که بر بندگان ولیست مولا برای شیعه فقط مرتضی علیست ای کعبه از بزرگی روحت ترک زده ای بی قراری همه دلهای لک زده شیرینی لب تو حلال لب نبی نامت به سفره بشریت نمک زده در کعبه گرد روی تو در حال اعتکاف صدها فرشته اردوی خود مشترک زده ای آسمان آمده در خطه زمین شد آسمان ز دوری رویت فلک زده تو آمدی و پشت سرت شیعیان تو آنانکه عشق تو دلشان را محک زده ای جلوه تمام خدا آمدی علی با تیر عشق سینه ما را زدی علی ای میهمان ویژه ی کعبه یگانه ای تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانه ای  خورشید شرق هستی و غربی ترین حضور بی انتها ترین توئی و بی کرانه ای روزی آسمان و زمین بین مشت توست خرما به دوش شام یتیمان شبانه ای استاد جبرئیلی و کفش تو وصله دار شاهی و میان همه عامیانه ای تو از قدیم تا به کنون بند غربتی ای خالی از فضائل تو هر رسانه ای دل بی محبت تو سیاه است مثل شب با تو خدا نشسته به هر سینه لب به لب ای دین حق به پا شده از جان نثاریت دشمن فراری از یورش ذوالفقاریت ای روزه روزه دار وجود گرسنه ات ای چاه کوفه تشنه شب زنده داریت ای رعد و برق خشم تو طوفان ریشه کن وی گل اسیر ناز نگاه بهاریت ای ناله ی خلیل خدا بین شعله ها دست خلیل نوح به کشتی سواریت تو یک شبه چگونه چهل خانه رفته ای ای عقل مات صورت پروردگاریت ممسوس ذات پاک خداوند قادری تو مظهر العجائب عالم تو حیدری باید دلی دهیم که به تو اقتدا کنیم دل را کمی به درگه تو آشنا کنیم مدهوش آیه های کمیل توایم علی کی می شود شبیه تو ربنا کنیم دادی اجازه تا که تورا ای شکوه عشق عاشق صفت جنون زده بابا صدا کنیم آیا اجازه میدهی ای مرد کوچه گرد دل را روانه ی گذر کوچه ها کنیم اصلا نه گوشواره و سیلی نه میخ در بگذار لحظه ای سفر کربلا کنیم آقا اجازه ای بده تا ناله سر کنیم یاد حسین و فاطمه ی خونجگر کنیم مجتبی صمدی شهاب
✳️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ ماه و خورشید نمک گیر نگاهت هستند عرشیان معتکف چشم سیاهت هستند کهکشان ها ز غبار سر راهت هستند هر دو عالم همه در خیل سپاهت هستند " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست پای محراب دو ابروی تو زانو زده ام صد و ده بار مدد گفتم و یا هو زده ام همه ی عمر به دست کرمت رو زده ام دل خود را گره بر آن خَم گیسو زده ام " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست رزقم از میکده ی شاه عرب می ریزد سیزده جام که از خُم رجب می ریزد با شراب نگهت طعم رطب می ریزد این چه سری است از این باده طرب می ریزد " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست شاهکار هنرستان خدایی حیدر عزت از نور کلام تو گرفته منبر نفس پیغمبری و فرق ندارد دیگر بوده پیغمبر علی یا که علی پیغمبر " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست مس دل در پی ایوان طلا افتاده گذر سعی من از سمت صفا افتاده تا که چشم کرم یار به ما افتاده این همه دور و بر شاه ، گدا افتاده " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست شرح و تفسیر دم و باز دمت قرآنم من همان نوکرت از طایفه ی سلمانم رعیت ساکن در کشورتان ایرانم می رسد از کرمت خرجی و آب و نانم " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست بیشتر حرف تو در عالم بالاست علی سجده ی بندگی اش زینت دنیاست علی همدم و هم نفس حضرت زهراست علی فاطمه مادرمان و پدر ماست علی " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست زلفِ مُشکین تو و عطر تنت را عشق است مرتضی آیه به آیه سخنت را عشق است علی عالی اعلی شدنت را عشق است یا اباالعشق ، حسین و حسنت را عشق است " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست محمد جواد مهدوی
✳️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو سوره‌ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو دوستداران تو با عرش برابر هستند سینه‌چاکان تو با کعبه برادر هستند شعر در وصف تو ای شاه سرودم، امروز واژه در مدح تو از عرش ربودم امروز می‌شوی ذکر مناجات و درودم امروز من به کعبه به خدا سجده نمودم امروز قبله در ماه رجب سمت تو آقا آمد کعبه‌ای بود در این کعبه به دنیا آمد صدف کعبه در این لحظه پر از دُر شده بود خانه از عرش‌نشینان خدا پر شده بود فاطمه بنت اسد غرق تحیر شده بود درک میلاد تو بیرون ز تصور شده بود دو سه روزی که شده کعبه ز عطرت لبریز معتکف بود حرم با تو شد ایام البیض برکت رفته از آن خوان که در آن نیست نمک فکر کردم که در این واژه چه چیزیست "نمک" صد و ده بار علی و صدو ده چیست، نمک نان این سفره حسینش شده، کافیست نمک نمکین عشق علی شد ابدی و ازلی برکت سفره‌ی شیعه است حسین بن علی کیست این، معرکه‌دار همه‌ی جولان‌ها؟ کیست این، پیر و امیر همه‌ی ایمان‌ها؟ کیست این، خطبه‌ی کولاک همه توفان‌ها؟ کیست این اُسّ و اساس همه‌ی بنیان‌ها؟ مست شو با لب خورشید، لب ماه بگو أشهد انّ علیّاً ولی الله بگو ناگهان پرده برانداخته حق می‌بینی مست از خانه برون تاخته حق، می‌بینی نرد عشقی به خودش باخته حق، می‌بینی چهره را مثل علی ساخته حق، می‌بینی چه شرابی است که کعبه شده میخانه‌ی او این علی کیست که زهرا شده پروانه‌ی او ساقیا، ای که شراب تو چشیدن دارد ناز از نرگس مست تو کشیدن دارد پابرهنه به طواف تو دویدن دارد وقت جان‌کندن‌مان روی تو دیدن دارد جان ناقابل من پیش تو مثل برگ است مستی دیدنت آقا سکرات مرگ است یا علی ای که خودت هم هدفی، هم راهی بنده‌ی حقی و در بندگی خود شاهی کهکشان هستی و خورشیدترینی، ماهی آیه‌ی «أنفسنا»، نفس رسول اللهی این تو بودی که به بت‌های تهی «لا» گفتی نیمه شب، وقت خطر، جای پیمبر خفتی ای پیمبر تو بگو مرد خطر کیست، علی وسط معرکه‌ها شیرجگر کیست، علی قاتل عبدود و دافع شر کیست، علی یار غارند همه، سینه سپر کیست، علی باید ای شیعه به خصمش برسانی لعنت بر فلانی و فلانی و فلانی لعنت صاحب تیغ دو لب، لب به سخن باز کن و خطبه بی‌نقطه بخوان، با سخن اعجاز کن و زمزم کعبه، شبی زمزمه‌ای ساز کن و تا ثریای خودت فاطمه پرواز کن و بگو ای شعر تو یک مصرع دیگر داری آینه‌دار تو زهراست، برابر داری کعبه معنا شده‌ای تو، لک لبیک علی قبله‌ی ما شده‌ای تو، لک لبیک علی شاه و مولا شده‌ای تو لک لبیک علی ذکر زهرا شده‌ای تو لک لبیک علی می‌نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو امیرعظیمی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
💢السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... 💢 هرکه از قافله‌ی یار جدا می‌گردد عاقبت اهل دو رنگی و ریا می‌گردد گره اهل ولا کور اگر باشد هم با نگاه علی و فاطمه وا می‌گردد عبد آلوده نفس هم بکشد پیش علی پاک تر از همه‌ی آینه‌ها می‌گردد هرکسی روبروی نام علی سر خم کرد در قنوت سحر فاطمه جا می‌گردد هرکسی مست علی نیست بداند این را تا خود حشر گرفتار بلا می‌گردد هرکسی قطره‌ای از جام ولایت بچشد علوی می‌شود و از عرفا می‌گردد تَرَک خانه‌ی کعبه به دوعالم فهماند دل که بشکست فقط جای خدا می‌گردد عشق مولا گهر و سینه‌ی من هم صدف است دل من قبله‌نماییست که سمت نجف است نام مولاست که هر لحظه گره باز کند در دل حیدریون شور جنون ساز کند جای دارد دل هر کس که در آن مهر علی‌ست روز محشر به بهشت ازلی ناز کند شب معراج هم انگار نبی گفت علی تا که از خاک شود کنده و پرواز کند شیعه با نام علی رقص جنون می‌گیرد این فقط نام علی هست که اعجاز کند سالی یک مرتبه آن‌هم شب میلاد علی نذرکرده‌ست خود کعبه دهن باز کند یاعلی عرش نشسته‌ست به امیدی که قد و بالای تو را باز برانداز کند مصطفی شمس بهشت است اگر ماه تویی او رسول است اگر پس ولی الله تویی غیرت حیدری تو دل کوثر را برد مصطفی با تو فقط نام برادر را برد شب معراج به سوی حرم قرب خدا با پر نام تو جبریل پیمبر را برد آمدی دردل میدان و همه ترسیدند نعره‌ی حیدری‌ات زَهره‌ی لشکر را برد ذوالفقار تو خودش کار خودش را بلد است با مدد از نفست باد شد و سر را برد لشگری از غضب مالک اشتر ترسید چون‌که نام اسداللهی حیدر را برد موقع چرخش تیغ تو زمان می لرزد پلک برهم بزنی قلب جهان می لرزد گِل ما روز ازل تشنه‌ی باران تو شد خود حق شیفته‌ی این‌همه ایمان تو شد تو اگر شکل خدایی خود او خواسته است به کسی چه که اگر قبله مسلمان تو شد تو علی هستی و عالم همگی حیرانند که چگونه خود معبود تو حیران تو شد نمک سفره‌ی تو روزی عالم را داد آدم این شد که نمک‌گیر تو و نان تو شد دست تو دست خدائیست یدالله، علی هرکه از علم غنی شد ز گدایان تو شد همه گفته تو مهمان دل کعبه شدی کس نفهمید که کعبه‌ست که مهمان تو شد تو خودت کعبه‌ای و کعبه فقط از سنگ است گشتن دور حرم بی‌تو علی‌جان ننگ است عارفان باده میارند ز دریای نجف بس‌که ذکرت برکت داده به شب‌های نجف از همان روز که پا بر سر این خاک زدی معدن دُر نجف گشته همه جای نجف آرزوی دلم این است که روی قبرم بنویسند مرا هم عبد مولای نجف چقدر گوشه‌ی ایوان طلا می‌چسبد بنشینی سحری و بخوری چای نجف کاش می‌شد بنویسند در این ماه رجب یک سفر کرببلا البته فردای نجف کاش می‌شد بشود قبر من سوخته دل در میان حرم حیدر و بابای نجف من نجف باشم اگر تا به سحر می‌خوانم ها علی بشر کیف بشر می‌خوانم مهدی نظری ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
✳️لسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ سلام ای جوابِ سلامِ خدا ظُهورت طلوعِ تمامِ خدا تویی آفتابِ بلندِ زمین تویی سایه یِ مُستدامِ خدا تویی که به تعظیمِ تو امر کرد تویی صاحبِ احترام خدا تو نهجُ البَلاغه تو قرآن تو وَحی کلامی بگو هم کلامِ خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثَت حدیثِ مُدامِ خدا برایِ تو کعبه جگر چاک زد بیا مَردِ بیتُ الحَرام خدا مرا کعبه ی سینه چاکم کنید فقط پایِ حیدر هلاکم کنید علی ابتدا و علی انتهاست علی مصطفیٰ و علی مرتضیٰ ست علی اول است و علی آخر است علی در ظهور و علی در خَفاست علی ظاهر است و علی باطن است علی لااِلهَ علی لافَتاست علی در مَعارج علی در بُراق علی اِنَما و علی وَالضُحیٰ ست علی با حق است و علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست اگر تیغِ تو سایه گُستر شود همان ابتدا کارِ یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغِ شما خرجِ لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربه یِ مالک اشتر شود محال است جمعِ تمامِ سپاه که با قنبرِ تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تَر شود بِبَندَد اگر دستمالِ نَبَرد نباشد کسی را خیالِ نَبَرد به کعبه بکو رازِ تنزیل را بگو بِشکَنَد قلبِ قندیل را توو مادرو مصطفی و خدا ببین دورِ خود جمعِ فامیل را بخوان با فِصاهَت زِ با تا به سین زبورانه تورات و اِنجیل را کمی گَردِ نعلینِ خود را بریز تَفَقُد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه های زن پیر را بِبَر روزها بارِ زنبیل را تویی صاحبِ پینه های قدیم تویی مَرکبِ کودکان یتیم نگهدار ما را برای خودت فقط بینِ مِهمانسَرای خودت مرا آیِنه کُن به دردی خورم در آغوشِ ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی،ریشه ای از عبایِ خودت اگر پا گذارم به جاپایِ تو مرا می بری تا خدایِ خودت مرا می برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پایِ خودت سَرَت مانده بر شانه یِ نخل ها بگو با من از ماجرایِ خودت چرا استخوان در گلو مانده ای که با روضه هایی مَگو مانده ای حسن لطفی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜