eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
49 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی! بنده‌ای گم‌کرده راهم بده راهم که سرتاپا گناهم اگر عمری به غفلت زیست کردم تمام هستیم را نیست کردم به هر در، حلقه کوبیدم خدایا لباس یأس پوشیدم خدایا اسیر نفس هر جایی شدم من مقیم شهر رسوایی شدم من نچیدم گل زشاخ آرزویی ندارم پیش مردم آبرویی کنم با عجز و لابه بر تو اظهار گنه‌کارم گنه‌کارم گنه‌کار تو رحمان و رحیم و مهربانی منم مهمان تو، تو میزبانی تو سوز سینه‌ام را ساز کردی در رحمت به رویم باز کردی تو گفتی توبه کن، من می‌پذیرم ترحم کن امیرا من فقیرم الهی! هرچه هستم هر که هستم سر خوان عطای تو نشستم یقین دارم که با این شرمساری نجاتم می‌دهی از خوار و زاری اگر کوه گنه گردیده بارم یقین دارم علی را دوست دارم ببخشا ای همه آگاهی من گناهم را به خاطرخواهی من الهی! گرچه هستم غرق عصیان پشیمانم پشیمانم پشیمان
آن شب زمین مکه بر خود ناز می‏ کرد با ناز خود درهای رحمت باز می‏ کرد آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود گویای تکبیر بلال از هر طرف بود آن شب شفق در باغ دل ها لاله می ‏کاشت آن را به عشق یار هجده ساله می‏ کاشت آن شب سحر سجاده ‏ی دل باز می‏ کرد قامت به قد قامت، مودّت ساز می ‏کرد آن شب فلق شعر گل مهتاب می‏ خواند از بهر غم، شادی، حدیث خواب می ‏خواند آن شب سپیده جامه بر تن چاک می‏ کرد گرد ملال از روی احمد پاک می‏ کرد آن شب زمان چرخ و فلک را تاب می ‏کرد کلک قضا لوح قدر را آب می‏ داد آن شب زمین آبستن شور و شعف بود غواص دل آماده‏ ی صید صدف بود آن شب منا شعر مبارک باد می‏ خواند زیبا سرود آن شب میلاد می‏ خواند آن شب خدیجه بود و درد بار داری از بارداری بود کارش بی قراری آن شب ز تنهایی روانش رنج می ‏برد رنج شکوفایی به پای گنج می‏ برد آن شب زنان مکه بر او پشت کردند از او بریدند و نکوهش مشت کردند آن شب درّ ناسفته ‏ای، بحر کرم سفت طفلی که بودش در رحم با او سخن گفت آن شب میان آن دو اسراری مگو بود وقت شکوفایی نخل آرزو بود آن شب به مادر از بهشت و حور می ‏گفت از مرگ ظلمت در دیار نور می‏ گفت آن شب سحر آهنگ شادی ساز می ‏کرد در را برای صبح صادق باز می‏ کرد آن شب خدیجه بود و آه جانگدازش لطف خدای مهربان و سوز و سازش آن شب بهشتی بانوان امداد کردند با یاری خود قلب او را شاد کردند آن یک به دستش ساغری آکنده از مُل آن یک برایش سندس و استبرق و گل آن یک به پایش با ترنم لاله می ‏ریخت لبخند از لب در، دیار ناله می‏ ریخت آن یک برایش باده در پیمانه می ‏کرد آن یک پریشان گیسوانش شانه می ‏کرد مریم به گوشش آیۀ انجیل می‏ خواند آسیه بهرش داستان نیل می‏ خواند سارا برایش عود و عنبر دود می ‏کرد او را مهیا بهر یک مولود می‏ کرد ناگه خدا از راز هستی پرده برداشت آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت تا مصطفی را ابتران ابتر نخوانند شعر هجا در وصف پیغمبر نخوانند ام القرا آیینه دار نور گردید چشم کج اندیشان عالم کور گردید کون و مکان را ذات حق زیب و فری داد بر خاتم پیغمبرانش دختری داد آن هم چه دختر نازنین و ناز پرور دختر نه بلکه بر یتیم مکه، مادر بالاتر از او بین زن ها دختری نیست در امتحان همسری شد نمره ‏اش بیست هر تار مویش آیۀ حبل المتین است بر حلقۀ انگشتر خاتم، نگین است آمد به دنیا عصمت کبرای سر مد ام‏ الائمه فاطمه ام ‏محمد آمد به دنیا شاهکار کل خلقت گنجینۀ شرم و حیا و کان عصمت آمد به دنیا آنکه نورش منجلی بود معراج احمد بود و منهاج علی بود آمد به دنیا آن که هستی هست مستش از مستی هستی بشر شد پای بستش گر او نبودی هستی عالم نبودی مشهودی از آب و گل و آدم نبودی گر او نبودی زندگی بی محتوا بود در پردۀ ابهام آیات خدا بود او رحمتی بر رحمه للعالمین است او زینت آیات قرآن مبین است بر جسم ختم‏ الانبیا روح است زهرا بر کشتی عدل علی نوح است زهرا آئینه دار نهضت پیغمبر است او بهر پدر دلسوزتر از مادر است او مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر ساقی علی هست و علی را اوست کوثر شرمنده از نور جمالش آفتاب است درس نخستین بر زنان حفظ حجاب است لب های ختم الانبیا بوسید دستش پیمانۀ صبر علی گردید مستش از بس که داده ذات حق قدر و مقامش قد قامت احمد بود از احترامش بی فاطمه نام نبی معنا ندارد فرقی علی با حضرت زهرا ندارد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
لبیک یاحسین😢 الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا برای گفتن الله‌اكبر، اكبر آوردم... علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با كشتن من دین تو جاوید می‌گردد برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم برای آن‌كه قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مركب‌ها، خدایا پیكر آوردم علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم.
كیستم من شاهكار ملك ذات كبریایم                            دهمین مسند نشین از بعد ختم الانبیایم گوهرى ارزنده از گنجینه‌‏ى جود جوادم                            نهمین فرزند دلبند على مرتضایم مصرعى از شعر ناب عصمت كبراى حقم                        هشتمین پرورده‌ى ایمان و صبر مجتبایم پاسدار پرچم پر افتخار حق پرستى                               هفتمین سنگر نشین نهضت خون خدایم دُرّ عبادت فارغ التحصیل درس عابدینم                            ششمین زینت فزا از بهر محراب دعایم در نایابى ز بحر دانش بحراالعلومم                                 پنجمین گنجینه‌ى اسرار كل ماسوایم صادق آل نبى را وارث فقه و اصولم                               چارمین استاد دانشگاه تكوین ولایم وارث موسى بن جعفر در مسیر پایدارى                         سومین نور دل آن پیشواى مقتدایم محور چرخ زمانم، حجت روى زمینم                                دومین گل از گلستان على موسى الرضایم در مسیر حق پرستى بعد آباء گرامم                            اولین هادى خلق بعد از مصباح الهدایم در شجاعت بى قرینم، در سخاوت بى نظیرم                 حق پرستان را حبیبم، دردمندان را دوایم من وصیم، من ولیم، من نقیم، من سخیم                    زانكه همنام على معنىِ، هاى هل اتایم آیه‌ى تطهیر را مصداق و از امر الهى                            آیه‌اى از شاخصار نصِ نون اِنّمایم غم مخور (ژولیده) فردا پاى میزان عدالت                      شافعت در نزد حق هنگام پاداش و جزایم @babollharam