#امام_حسین_و_مناجات_محرمی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_شهادت
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید
الطاف خاندان کرامت به ما رسید
وقتی برای خون خدا نوحه خوان شدیم
بالاترین مقام عبادت به ما رسید
اسلام را محرم او زنده کرده است
این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید
روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود
از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید
اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت
تا قطره ای ز زمزم تربت به ما رسید
ذکر لبان ما صف محشر بوَد: حسین
بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید
ما نوکران فاطمه ایم و عجب مدار
روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید
مَستیم ما ز بادۀ "احلی من العَسل"
اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید
از نالۀ یتیم حسن زیر سمّ اسب
راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید
شاعر: عباس احمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده
عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده
همه با چکمهٔ جنگی ز تنت رد شده اند
بس که امروز تنت بین گذر افتاده
پشت لبهای تو دیگر پسرم سبز شده
روی خشکی لبت خون جگر افتاده
چشمهای حَسَنی تو نه بسته ست نه باز
هرکسی دیده تورا یاد پدر افتاده
باز انگار علی رفته اُحد برگشته
باز انگار روی فاطمه دَر افتاده
آسمانی شده ای که پُر ماه است عمو
به رویت سُم فرسها چقدر افتاده
مشتری های تو با سنگ خریدند تورا
عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده...
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده
ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده
هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست
بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست
حسین گفتم و این بهترین عمل شده است
دوباره روضه ی احلی من العسل شده است
کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه
زدم به نام حسن دل به وادیه روضه
دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم
شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم
کسی که در دل میدان زره نپوشیده
چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده
دل حسین از این حُسن عارضش لرزید
دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید
ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد
به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد
همینکه شعله ی ان تنکرونی اش پیچید
اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید
نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق
پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق
حکایت ضرباتش به مرتضی رفته
غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته
ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است
بخوان به روضه که باران سنگ در راه است
ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد
به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد
چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش
رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسویش
چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم
نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم
چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر
شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر
چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش
چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش
غبار کوچه نشسته است روی گیسویش
کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نفس خسته ی مادر باشد
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزند علی مالک اشتر باشد
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باش
ازرق شام نفهمید که در محضر او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
⚜شور قاسم ابن الحسن ع:
#ویژه_ی_محرم_۱۴۰۰
بند اول:
میره توی میدون قاسم
نداره ترس از جون قاسم
همه میدونن واسش که
سر زدنه آسون قاسم
پُر توانه پسره حسن
بی رقیبه جگره حسن
بی زره توی دل خطر
کرده غوغا قمره حسن
همه گفتن که جمل شده بر پا
همین که ازرق رو سرنگونش کرد
تا که از صورت نقابشو برداشت
به هم میگفتن که قاسمه برگرد
بند دوم:
میزنه سر با شمشیرش
ترسه عدو از تکبیرش
وقتی که میشه میدون از
همه طرف در تسخیرش
در فرارن با غضب او
هر کدوم با عجله یه سو
تو یه جمله میشه اینو گفت
یک دلاور شبیه عمو
تا با هر کس میشه پنجه در پنجه
می بوسه پشت یلانشون خاک و
عموش میگه ماشاالله وقتی
می بینه این بچه شیره چالاک و
بند سوم:
آماده ی هر پیکاره
یه تنه صد ها سرداره
با ضرب دستش پیکرها
زخم عمیق بر میداره
شد رجز هاش همه جا علی
مو نمیزد قاسم با علی
بدون هیچ وحشتی زده به
قلب لشکر با یه یا علی
رکاب مرکب ندیده پاش هیچ وقت
نشون داد مردی به سن و سال که نیست
بزرگی کردن تو نوجوونی هم
واسه فرزند حسن محال که نیست
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی
4_5812229102505036113.aac
2.75M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ششم محرّم حضرت قاسم علیه السلام صلی اللّهُ علیک اِی نور.....
صلّیاللّهُ علیک اِی نورِ هر دو دیده
زیرِ سُمِ سُتوران مَهپاره قد کشیده
وارثِ شیرِ جمل روضهات ضربالمثل
کِش میآید پیکرِ.... زخمیات مثلِ عسل
چه سرم آمد نمیدانم
مثلِ گیسویش پریشانم
روضهخوانِ لعلِ عطشانم
نوحهیِ من آه حسن جانم
آه حسین جان آه حسن جانم /۴/
صلّی اللّهُ علیک شاهِ کریمِ عالم
میآید از مدینه رزقِ اشکِ محرّم
اِی غریب ابنِ غریب سر شده صبر و شکیب
با تنِ قاسم چه کرد سُمِّ اسبِ نانجیب
عمّهاش زینب پریشان است
کاکُلش در چنگِ گرگان است
مادرش در خیمه گریان و......
نوحهیِ من آه حسن جان است
آه حسین جان آه حسن جانم /۴/
صلّی اللّهُ علیک اربابِ بینظیرم
این باشد آرزویم در روضهات بمیرم
ای شهیدِ سر جدا خامسِ آلِ عبا
وعدهیِ بعدیِ ما اربعین کربوبلا
مَنْ اَرادَاللّه بهِ خَیراٰ
عشقِ تو برده دلِ ما را
بی تو میمیرم عزیزَاللّه
با تو محشورم انشاءالله
آه حسین جان آه حسن جانم /۴/
#حسین_ایمانی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
زمزمه ونوحه شهادت قاسم ابن الحسن
خدایا خدایا.. گلی رفته زدستم
شدم مضطر کنار، گل پرپر نشستم، گل پرپر نشستم
گل زیبای من، ابن الحسن بود
مثال اکبرم، او جان من بود
عمو جانم عمو.. جانم عمو جان2
__________________
حسن جان حسن جان... ز تو شرمنده هستم
امانت بوده قاسم... ولی رفته ز دستم. ولی رفته زدستم
کنار جسم او، توان ندارم
سرش را روی زانویم گذارم
عموجان عمو....
__________________
عزیزم عزیزم.. صدا کردی عمویت
ولی صد آه و افسوس... که دیر آمد بسویت، که دیر آمد بسویت
لهیده گشته ای، با نعل اسبان
در آغوشت کشم، گریان ونالان
عمو جانم عمو....
____________________
بیا زینب من، دوباره شو تو یارم
کمک کن تا که قاسم، بسوی خیمه آرم، بسوی خیمه ارم
به خیمه مادرش چشم انتظارست
برای دیدن او بیقرارست
عمو جانم عمو.....
شعر :اسماعیل تقوایی
یا قاسم بن الحسن
پای مکش روی زمین قاسم خونین بدنم
قلب عمو خون تو مکن در یتیم حسنم
وای عمو..وای عمو... وای عمو..وای عمو۲
______________
پیکر تو له شده در زیر سم اسب عدو
قد کشیدی تو چنین تازه گل یاسمنم
وای عمو....
_______________
ادرک عمو گفتی ومن دیر رسیدم به برت
عموی خود را توببخش بعد تومن درمحنم
وای عمو....
_______________
ای گل زیبای حسن پر پری از جور عدو
داغ تو آتش بزند بر همه ی جان وتنم
وای عمو....
نوحه، زمزمه وشور شب ششم محرم
ای جان من عمو.. جانان من عمو
هستی تو قوت، ایمان من عمو
بده اجازه.. روم به میدان
فدا کنم من. دراه راه تو جان
جانم عمو جان.. جانم عمو جان، جانم عمو جان، جانم عمو جان2
________________
ازبعد اکبرت.. بیتاب رفتنم
دیگر شده عمو.. وقت شکفتنم
هستم گلی از.. گلزار زهرا
اذن شهادت... بده تو مولا
جانم عموجان...
______________
ای نوجوان من... هستی تو جان من
باشی امانت.... جانان من حسن
اندازه ی تو.... زره ندارم
قاسم ترا بر.... خدا سپارم
جانم عمو جان....
___________________
گفتی عمو بیا... افتادم از فرس
زخمی شده تنم... فریاد من برس
ببخش عموجان.. دیرآمدم من
تنی لهیده... بغل زدم من
جانم عمو جان....
شعر:اسماعیل تقوایی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#شب_ششم_محرم الحرام 🏴
سبک #شور
#حاج_مهدی_اکبری
به روی لبهام قاسمه
همه دنیام قاسمه
عالم و آدم میدونن
هُرمِ نفسهام قاسمه
همه جا میگم میخونم
به خدا آقام قاسمه
حسین از لب تو می میریزه
عسل ناب آقا جون
نظری بر من نوکر
بده این دل را سامون
چشمونت آقا کرده شکارم
از هجر عشقت آقا خمارم
دیوانه زنجیریم آقا
بر آستانت افتاده کارم
یابن الحسن مولا مولا مولا 🔃 🔃
از همه بهتر قاسمه
شیر دلاور قاسمه
دل از همه عالم برده
قمر و دلبر قاسمه
خلف نجمه خاتونه
نوه حیدر قاسمه
حسین... میزنم می از سبویش امشبی را بی اراده
من خوشحالم چون که ارباب عشقُ به
ما ها داده
عالم بدور قاسم میگرده
مثل عموشه شیر نبرده
مثل باباشه دستش بخیره
قاسم آقا جون الحق که مرده
یابن الحسن مولا مولا مولا 🔃 🔃
▪️
▫️▪️
◾️▫️▪️
◽️
زمینه_شب_ششم_محرم
#سبک_خبرخبر
#امشب_شب_کریمه
🔘🔘7⃣🔘🔘
☑️بنداول
امشب شب کریمه و شبه امامه حسنه
هرکسی مجتباییِ /غرقه عزا و مهنه
فاطمه با ذکر حسن داره به سینه میزنه
...........
آقای با کرم حسن ،مولای عاشقا حسن
ذکر لب پیر و جوون ،سیدی یا مولا حسن
انشالله که روزی آقا ،واست میسازیم یه حرم
به روی گنبد میزنیم ،پرچم سبز یا حسن
..........
ای صاحب بذل و کرم حسن جان حسن جان حسن جان
مولا امام بی حرم
حسن جان حسن جان حسن جان
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند دوم
سینه زنا ،امشب شبه ،گل پسره کریمه
سنگه تموم باید گذاشت /آخه قاسم یتیمه
جواب اهلی عسلش ،یه بلای عظیمه
....
گفتم بلای عظیم و ،یادم اومد از محنش
با سنگ و تیر و نیزه ها ،هر چی که داشتن زدنش
یه عده ایی با مرکبا ،رد شدن از رو بدنش
اینو بگم ختم کلام ،کش می اومد کلِّ تنش
.....
خورد شده کل بدنم عمو جان عمو جان عمو جان
کش اومد اعضای تنم عموجان عمو جان عمو جان
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند سوم
میزد صدا ،عمو عمو ،شکسته دست و پای من
به زیره نعل مرکبا ، گم شده این صدای من
ببین شبیه مادرت ،خورد شده دنده های من
.......
چیزی نمونده از پرم ،باید بگیری به برم
تو هاوَنِ این مرکبا ،له شده کلِّ پیکرم
بادله زار و آتشین /هی میکشم پا رو زمین
حنای دامادیم شده ،خون تن و فرق سرم
...........
خورد شده کل بدنم عمو جان عمو جان عمو جان
کش اومد اعضای تنم عموجان عمو جان عمو جان
💠💠7⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
#استادکربلایی_مجیدمرادزاده
#شب_هفتم_محرم الحرام 🏴
#ایام_محرم
سبک #واحد
#کربلایی_محسن_عراقی
بمیره مادر که بی حالی
لبای خشکت ترک داره
خدا را شکر چشماتو بستی
نبینی بارون نمیباره
فدات مادر رمق نداره دستات
فدات مادر تکون نخورده پاهات
فدات مادر کبود زیر چشمات
قدر یک قطره آبم که باشه
یه ذره جون میگیری
نمیگم زنده میمونی اما
یکم توون میگیری
لالا لالا لالا لالا 🔃🔃
خسته شدی از نخوابیدن
خنده زهرا رو میخواستی
تو بغلم گریه میکردی
بغل بابا رو میخواستی
صدای تیر به گوش من رسیده
میگن حلقُ از گوش تا گوش بریده
همینه که رنگ بابات پریده
تا زنده ام بعد تو واسه من
آب خنک عذابه
پشت خیمه ها قبری رو کنده
این خونه ربابه
لالا لالا لالا لالا
زمینه
شب ششم
داره امیدم میره
نور دو دیدم میره
با اينکه میدونه دل
ازش نبریدم میره
نرو نرو قاسم ، شاخه ی شمشاد منی تو
نرو نرو قاسم ، تنها یادگار حسنی تو
نرو نرو قاسم ، تنها یادگار حسنی تو
نرو دل ازت نمیکنه حرم عمو
نرو میبینی تا شده قدم عمو
نرو نرو قاسم
2
علی زره داشت اما
دیدی شد اربا اربا
تو که زره نیست قدت
نرو به جون زهرا
نرو نرو قاسم ، استخوناتو له میکنن
نرو نرو قاسم ، اینا به قصد کشت اومدن
نرو نرو قاسم ، اینا به قصد کشت اومدن
حالا که میری ، وداع بکن با مادرت
میترسم که برنگرده از میدون سرت
که جای سالمی نمیمونه رو پیکرت(جایگزین)
نرو نرو قاسم
3
قلب منو آزردی
جون به لبم آوردی
میگردم این صحرا رو
بگو کجا زمین خوردی
کجا زمین خوردی ، چیزی نمیبینم کجایی
میشنوم آهت رو ، نگو که زیر دست و پایی
میشنوم آهت رو ، نگو که زیر دست و پایی
حالا چکار کنم با داغ تو بعد علی
نبینه مثل من داغ جوون و هیچ دلی
#خادم_زینب
#شب_ششم_محرم
#زمینه
PTT-20220802-WA0065.opus
125.6K
یاورم عباس
یاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس
ای علمدارِ ، سرلشکرم عبّاس
باورم عبّاس ، رزم آورم عبّاس
سوزد از داغت ، پا تا سرم عبّاس
**
من که بعد از تو ، بی یار و تنهایم
بر سر نعشت ، افتاده از پایم
می روی اما ، می سوزم از داغت
یک تنه تنها ، در بین اعدایم
ای امیرِ من ، برخیز و غوغا کن
بذر امّیدی ، در سینه برپا کن
شیر میدانم ، سالار بی دستم
خیز و رحمی بر ، گل های تنها کن
یاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس
ای علمدارِ ، سرلشکرم عبّاس
**
تیغ بی یاری ، در دل فرو گشته
پایة جانِ ، من زیر و رو گشته
داد از این ماتم ، بیداد از این ماتم
خیمه درگیرِ ، داغِ عمو گشته
ساقیِ لشکر ، کو دست و بازویَت
کی زده فولاد ، بر طاق ابرویَت
مانده ام حیران ، از این دَغَل کاران
نیزه بوسیده ، چشم خداجویَت
یاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس
ای علمدارِ ، سرلشکرم عبّاس
**
بر تو می نازم ، ای نایِ خشکیده
مثل تو سقا ، کی در جهان دیده؟
داغ هجرانت ، ای باوفا یارم
جایِ جایم را ، غم درنوَردیده
مشک امّیدِ لب تشنگان پاره
بر سرِ ساحل دیدم به یک باره
همرهِ آهت ، آهم رَوَد از دل
از تنم رفته ، دیگر رهِ چاره
یاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس
ای علمدارِ ، سرلشکرم عبّاس
**
یارِ افتاده ، بر پهنة ساحل
باورِ هجران ، مشکل بوَد مشکل
من که می سوزم ، اما زَنَد خنده
از سرِ کینه ، بر رویِ من قاتل
ای زده بوسه ، بر تیغ و شمشیرها
پاره پاره تن ، از ناوک تیرها
از خداوند خواه ، بر سروری بخشد
عُمر با عزت ، با حُسن تقدیرها
یاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس
ای علمدارِ ، سرلشکرم عبّاس
#زنجیرزنی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
واحد شب ششم
نشد آخر/زره هم قد
یل نجمه/به میدون زد
جای باباش/حسن اومد
میگه نجمه/بلا دور ازت مادر
می خوام باشی/شبیه علی اکبر
جای بابات/حسن باش توی لشکر
می خونم چهار قل برات قاسمم
داری می ری مثل بابات قاسمم
بابام داده/برام نامه
ببین اشکاش/به همرامه
خون بابام/تو رگهامه
بابام گفته/باید پابه پات باشم
جای بابا/تو میدون برات باشم
فدای تو/توی کربلات باشم
عمو جون می خوام مثل اکبر شم
منم ارباربا و پر پر شم
تنت له شد/زیر نعلا
کشیدی قد/روی خاکا
شده قدت/قد سقا
روی خاکا/گل پیکرت شد آب
توی خیمه/شده مادرت بی تاب
داری میای/روی دستای ارباب
چقدر شکل اکبر شدی قاسمم
تنت میشه از هر طرف دیگه خم
#شاعر؛مهدی رحماندوست
#شور
شور شب ششم محرم ۱۴۰۱
بی مثل می جنگه
مثل یل می جنگه
انگاری توی میدون حسنه که
در عمل می جنگه
(تک)
با صلابت و با قدرت و با اقتدار
تا که اومده میدون همه کردن فرار
جانم به این شجاعت رزم یلحیدر تبار
جان قاسم
جانان قاسم
میمنه می جنگه
میسره می جنگه
انگاری توی میدون خود اقام
حیدره می جنگه
(تک)
بی کلاه و زره اومده با ذوالفقار
با نگاه دو چشمش میشه ازرق شکار
جانم به این شجاعت رزم یل حیدر تبار
جان قاسم
جانان قاسم
یادگار حسن
افتخار حسن
زنده شد توی میدون خاطراتِ
اقتدار حسن
(تک)
خاطرات جمل زنده شده کربلا
طوری زد سر ازرق شده از تن جدا
جانم به این صلابت رزم نوهی مرتضی
جان قاسم
جانان قاسم
شعر و نغمه:حامد محمدی
4_6005707333261331902.opus
92.1K
نوحه حضرت قاسم
نوجوانی چو ماه تابان
بهر کسب رضای جانان
در آغوش عمو می گرید
از حسین خواهد اذن میدان
واویلا واویلا واویلا ۴
____
چو قاسم کس چنین شیدا نیست
زره اندازه اش پیدا نیست
عجب جنگاوری راهی شد
به میدان همچو او زیبا نیست
واویلا....
_____
به ضرب کین زاسبش افتاد
درآندم زد به ناله فریاد
عمو جانم برس بر دادم
غزالت شد اسیر صیاد
واویلا...
__
عمو آمد بر ِ جانانش
دگر در تن نبودش جانش
گل باغ حسن پرپر شد
عجین باخون رخ تابانش
واویلا...
_____
بمیرم زاده ی پیغمبر
چسان بردش حرم آن پیکر
نهادش جسم پاک قاسم
کنار پاره پاره اکبر
واویلا....
شعر :اسماعیل تقوایی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم