زمینه شهادت امام سجاد علیه السلام
تموم نفس هاش روضه اس
با غم محرم شد پیر
نشونه داره رو جسمش
از غل و زنجیر
بی تاب گریه می کنه
با آب گریه می کنه
یاد خشکیه لب
ارباب گریه می کنه
یعقوب کربلا
کم گریه کن
همراه نیزه ها
کم گریه کن علی
یا سید الساجدین
زین العابدین
با یه دل خون می باره
چشای امام سجاد
یاد روزی که باباش از
رو مرکب افتاد
موهاش غرق خون شده
دردا بی امون شده
عمه سینه میزنه
رو تل نیمه جون شده
بر جسم بی سرش
کم گریه کن علی
همراه خواهرش
کم گریه کن علی
یا سید الساجدین
زین العابدین
نزدیک چهل سال میشه
از غصه می باره چشمام
کربلا شکستم اما
امان از این شام
بین کوچه ها توی
انظار بردن عمه رو
آبم کرده، بودمو
بازار بردن عمه رو
از مجلس شراب
کم گریه کن علی
با غصه ی رباب
کم گریه کن علی
یا سید الساجدین
زین العابدین
سبک 👇👇👇👇
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#خرابه
#شام
روضه خوانی نشست بر منبر
گفت هرگز نمیرود از یاد
اهل روضه مرا حلال کنید
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
روضه خوان گفت روضه ای را که
بکند آب سینه ی فولاد
کاش این جمله جعل بود و دروغ
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
از زمین و زمان صدا خیزد
جبرئیل است میزند فریاد
غیرتی ها همه به هوش به هوش
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
روضه خوان گفت و مادرش غش کرد
گفت در کربلا چه ها رخ داد
ناگهان صیحه ای زد و گفتا
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
زینب و مجلس شراب کجا
معجرش دستِ کوفیان افتاد
ای امام زمان ، ببخش مرا
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
کوفه دام بلای زینب شد
روبرویش جماعتی صَیّاد
چه گذشته به حال او وقتی ...
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
دل زینب پر از غم و درد است
دور او مردمان تماماً شاد
کوفیان گرم هلهله وقتی ...
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
#یونس_وصالی
#
voice-changer-۲۰۲۲-۰۸-۱۵-۰۷-۴۶.mp3
374.4K
◾بازار کوفه و شام
◾نوحه سینه زنی
◾بنداول
بر روی نی دیدم سرت
جان اخا کو پیکرت
پیشانیت زخمی شده
از چه شکسته شد پرت
ای قاری نیزه سوار
پاییزی هستی در بهار
پایین بیا تا بوسمت
هستی اگر پای قرار
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)
◾بنددوم
من با رسن بسته شدم
از طعنهها خسته شدم
ای ماه بر نیزه ببین
گریهی پیوسته شده
آیینهدار غیرتم
با این جلال و شوکتم
بالا نشین من را ببین
با این شکوه و عزتم
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)
◾بندسوم
طفلان همه آوارهاند
بی گوش و بی گوشوارهاند
در آسمانت هر کدام
یک کهکشان ستارهاند
حرفی بزن قرآن بخوان
امشب کنار من بمان
من بی تو میمیرم حسین
گلبرگهایم شد خزان
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)
#مرتضی_محمودپور
۱۳
(ورود اهل بیت ع به شام)
کاروانی در،شام غم آمد
ام کلثوم با،قد خم آمد
وای امان از شام۴
دم دروازه،ازدحام کردند
بر اسیران ظلم مدام کردند
وای امان از شام۴
شامیان کردند،ستم و بیداد
خون شده قلب،حضرت سجاد
وای امان از شام۴
از سوی دشمن،ظلم افزون شد
زینب دلخسته دلش خون شد
وای امان از شام۴
بر روی محمل،ام کلثوم است
بر روی نیزه،سر مظلوم است
وای امان از شام۴
دم دروازه،صف زدند مردم
جلوی زینب،کف زدند مردم
وای امان از شام۴
همگی خسته،دست شان بسته
دیده اند آزار،دل بشکسته
وای امان از شام۴
از ستم گل ها،همه پژمردند
بس ستم دیدند،خون دل خوردند
وای امان از شام۴
حرم عترت،روزشان شد شام
می زدند با سنگ،از لب هر بام
وای امان از شام۴
آتش کین در،شام زبانه زد
بر تن طفلان،تازیانه زد
وای امان از شام۴
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_مصائب
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود
مُردن به پای "یار"،ملاک تَقَرُّب است
"پروانه" تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود
حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیَت رساند
هرگز قفس سرای مودب نمی شود
در بارِگاه شاه،یکی جُون می شود
هر نوکری،غلامِ مُجَرَّب نمی شود
هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست
جز او کسی معلم مکتب نمی شود
این روضه ها ستون بنای تشیُّع است
مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود
هرکس که صحبت از تو کند..،گریه می کنم
دیوانه پیش خلق مُعَذَّب نمی شود
ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای
مانند گریه بر غم زینب نمی شود
**
قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه
هر کار می کنند مرتب نمی شود
شاعر: #بردیا_محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#مجلس_یزید_ملعون
#مصطفی_متولی
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت
با دین سر مقابله در مجلس یزید
دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود و چه کردند پای تشت
رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید
ای وای، بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین
آتش فشان به زلزله در مجلس یزید
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید
خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد
از دست إبن آکله در مجلس یزید
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زینب وشام
شامیان خنده کنان بردلم آذر زده اند
طعنه ها بر حرم آل پیمبر زده اند
ما عزادار ولی شام بود غرق سرور
نیش کین بر دل افراد مکدر زده اند
در پذیرایی ما سنگ پرانی کردند
سنگها سخت سوی قافله ام پر زده اند
هم به ما سنگ زده، هم به سران بر نی
بیشتر بر سر ذریه ی حیدر زده اند
زینب خسته دلم داغ برادر دیدم
شامیان بیشترین لطمه به خواهر زده اند
کوچه گردانی ما رسم بد شامی بود
گوییا خنجر کین قلب پیمبر زده اند
پیش چشمم به لب پاک حسین ضربه زدند
ضربه بر بوسه گه فاطمه اطهر زده اند
کودکی را سربابا به طبق آوردند
بهر او سوی عدم یکسره معبر زده اند
شاعر : اسماعیل تقوایی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زینب(س) وشام
سنگ می بارد ودستان همه روی سر است
بر سر نی سر پاک شهدا بی سپر است
ازدحام است به دروازه ی ساعات ای وای
به تماشای حرم دیده ی هر رهگذر است
ریسمان بسته وما را همه جا چرخاندند
شامیان خنده کنان، روی من از اشک تر است
زینبم دختر پیغمبر(ص) وزهرا(س) وعلی(ع)
هرچه فریاد زنم بر سرشان بی اثر است
شجر کینه زحیدر همه جا کاشته اند
سب ودشنام، کنون آل علی را ثمر است
مجلس بزم یزید است وسر پاک حسین
مردکی در طمع ودخترکی در خطر است
خیزران برلب ودندان حسینم مزنید
آن لبان بوسه گه حضرت خیرالبشر است
در مدینه همگی صحن وسرا داشته ایم
لیک در شام بلا بین خرابه مقر است
دختری کنج خرابه ز حسین جامانده
همچو گنجی به دل خاک نهان این گهر است
شعر:اسماعیل تقوایی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شام بلا
ماکجا ودیده ی نامحرمان
ما کجا واینهمه جور زمان
در مدینه احترامی داشتیم
ما کجا وشام واین نامردمان
چون اسیری خارجی ما را برند
ما کجا وبستن با ریسمان
ما مگر اولاد طاها نیستیم
ما کم جا وکوچه گرد ی بی امان
شام سوگ ما دوچندان می کند
ما کجا وسخره های دشمنان
هدیه ی شام است بارانی زسنگ
ما کجا واینهمه سنگ گران
شام وآل مصطفی ویران نشین
ما کجا واینچنین جا و مکان
زینبم من مادر رنج وغمم
من کجا وقامتی همچون کمان
هجر یاران مو سپیدم کرده است
من کجا وبرگ ریزان خزان
سایه ی روی سرم بوده حسین
من کجا وزندگی بی سایبان
زینبم من با زنان وکودکان
غمزده،غارت زده،بی آشیان
سخت باشد صبر در شام بلا
سخت باشد برهمه این امتحان
آه و واویلا ازآن بزم شراب
وای از آن دست وچوب خیزران
وای از دخت سه ساله،آندمی
مرغ روحش پر کشدبر آسمان
بارالها صبر زینب کن فزون
سربلند آید برون زین امتحان
شاعر : اسماعیل تقوایی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#کاروان_اسرا12
زبان حال حضرت سکینه با حضرت عباس علیهماالسلام
عمو نیگا کن
باز حرمله با خنده های بی امونش
پیش رباب می رقصه با تیر و کمونش
سر علی رو روی نی میده نشونش
داره اذیت میکنه بی بی رباب و
نشونمیده با قهقهه کاسه ی آب و
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
عمو نیگا کن
بعد تو آواره شدیم توی بیابون
بس که دویدیم به روی خار مغیلون
درمون نداره آبله های پاهامون
کجایی که سکینه از هجرت مریضه
نیستی که بین دشمنا حرف از کنیزه
🌸🌸🌸🌸🌸
عمو نیگا کن
دستای ما رو با طناب کینه بستن
بردن ما رو بزم شراب،حرمت شکستن
تو صدر مجلس زجر و حرمله نشستن
یزید مست ببین داره جلوی چشام
با خیزرون میزنه رو لبهای بابام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)