eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌_السلام الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی» نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود در آبشار صدای تو، وحی جاری بود کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت... الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید تو بازتاب سپهر چهار معصومی تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج امید در دل و جان تو موج می‌زد موج ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است همین که منطق تو منطق رسول خداست حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست بلاغت از سخنت می‌چکد، گلاب صفت و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست حسین محو تماشای راه رفتن توست مرو که خون تماشاییان به گردن توست... الا که گردش تو در مدار حق‌طلبی‌ست تو زمزمی و جهان در کمال تشنه‌لبی‌ست تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبی‌ست بگو جمال جمیل تو را نگاه کند کسی که عاشق روی پیمبر عربی‌ست شجاعت تو علی‌گونه بود روز نبرد شهامت تو نشانِ نماز نیمه‌شبی‌ست به عزت تو و گل‌های کربلا سوگند که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبی‌ست «هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن نشان بی‌ادبی‌ست» قسم به آینه‌ها نور مشرقینی تو سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو
علیه‌_السلام آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم... این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است آن‌که حق را در جمال نازنینش یافتم... گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال یادگار رحمة للعالمینش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت همچو زین العابدینش یافتم... در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم... شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می‌برم، در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
_علیه‌_ا‌لسلام فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست... ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست 📝 (حسان)
حضرت علی اکبر(ع) همه جا غرق شادی شده از وجود علی اکبر زمین و آسمون می خونند اومده علیِ اکبر دل و دین و دنیام ، علیِ اکبره به خدا که آقام ، علیِ اکبره عمری هستم مست و غلامت علیِ اکبر خیلی می خوامت یاعلیِ اکبر ای گل لیلا (۳) خنده روی لبای اکبر چه دل نشینه ذکر لالاییِ اُم لیلا امیرالمومنینه گل ناز لیلا ، علیِ اکبره نور چشم بابا ، علیِ اکبره ماه هر دو عالم ، تاج سر اومد یار خوب بابا ، گل پسر اومد یاعلیِ اکبر ای گل لیلا جوونیِ همه جوونای ما نذر علی اکبر همه ی هستیمون فدای روی بَدر علی اکبر رخ زیبای تو ، ِشبه پیغمبره قد رعنای تو ، دلا رو می بره شیعه از قدومت چه شادمونه صفاتو دل من کرده بهونه یاعلیِ اکبر ای گل لیلا
زیبای تولد حضرت علی اکبرع شده دلای همه عاشقان غرق شور دیگری رسیده از راه برای همه عالم نور دیگری عود و عَنبر آمده ، نور داور آمده بر همه دلهای ما ، نور، گُستر آمده یا علی اکبر مدد (۴) همین که ارباب نظر بر گل سیمای اکبر کند نظاره با دیده اش روی زیبای پیغمبر کند بَه مِیِ ناب آمده ، دُرِّ نایاب آمده مژده ای عاشق دلان ، جان ارباب آمده یا علی اکبر مدد علیِّ اکبر مُزین شده شعبان با اَذکار تو همه شهیدا دلاشون مُنور شد با اَنوار تو وارث حیدر تویی ، شِبه پیغمبر تویی ای گُل حیدر علی ، سَید و سَرور تویی یا علی اکبر مدد
ولادت حضرت علی اکبر (ع) در شهر مدینه دلبری آمده است بَه بَه چه گلی چه اکبری آمده است چون صورت و سیرت نبی را دارد در بیت حسین پیمبری آمده است 🌺🌸🌺🌸 یکبار دگر جلوه ی سرمد آمد سر تا به قدم دوباره احمد آمد چون منطق و خُلق و خوی اکبر نبوی است ای احمدیان بوی محمد آمد 🌺🌸🌺🌸 شَه زاده شاه کربلا خوش آمد آئینه ی روی مصطفی خوش آمد چون هیبت او خِصلت او حیدریَ است اکبر نَوه ی شیر خدا خوش آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آئینِ رونمائیِ آئینه میرسد یکجا، چارده شبِ آدینه می رسد قرآن به سر گرفتن و احیا شدن خوش است وقت سحر، که وعده ی دیرینه می‌رسد موعود را بخوان و بمان در رکاب یار مرهم به زخم حنجره و سینه می‌رسد روز بُروز عقده گشایی رسیده است پایانِ دورِ سفسطه و کینه می‌رسد یک قبضه ذوالفقار، برون آمد از نیام دارد صحیفه از دلِ گنجینه می‌رسد دار و ندار فاطمه، دیده گشوده است یوسف ز چاهِ غیبتِ دیرینه می‌رسد هیبت علی، تجلّیِ رفتار، احمدی گفتار سرمدی و مرامش محمدی حرفی برای گفتن اگر هست، رو کنیم دل را تهی ز غیر، به دیدارِ او کنیم دست از علایقی که شده قیدِ دست و پا بردار و قصدِ یاریِ او مو به مو کنیم روزِ ظهور، روز حساب و کتاب نیست این روزها رَواست که با خون وضو کنیم نزدیکِ روزِ آمدنِ یار میشویم فکری برای ماندنِ این آبرو کنیم وقتِ تهاجم است، تو نشنیده ای مگر؟ باید هجوم و حمله، به سوی عدو کنیم پس دست روی دست نباید گذاشت، چون شاید دفاع،،، بعدِ هجومی مگو کنیم! هر اُمتی بخواب روَد، زیرِ پا شود باید گذشته، عبرتِ دورانِ ما شود حَیَّ عَلَی الجهاد! که غفلت مُجاز نیست دیگر برای بی خبری ها جواز نیست تنها بصیرت است که بر دادِمان رسد در فتنه جز غبار و فرود و فراز نیست هر امتحان که داده ای امروز، رو شود بی کارنامه هیچ، به یاری نیاز نیست حقی اگر به گردنِمان مانده، بی درنگ جبران کنیم، وقتِ قضای نماز نیست دین را به هر زبان و بیان، یار لازم است تبیینِ ما به شرطِ فضای مَجاز نیست باید سَرای درکِ معارف بنا کنیم هیئت بدونِ علم و عمل، سرفراز نیست هر کس که با ولیِ خدا، یارِ سرمد است... بی شک مُریدِ مهدیِ آل محمد است آنانکه بی عقیده به فرمان رهبرند در اصل، بی نصیب ز طاعاتِ حیدرند آنانکه از حسین، سَفیهانه دم زنند با مسلمِ زمانه، یقین در برابرند در هر محرم و صفر از روضه دم زنند در فاطمیه شکلِ عزادار کوثرند خون را بجای جبهه، به شمشیرِ خود دهند با پای خویش، راهیِ اُردوی دیگرند نان و پنیرِ روضه شان، از سفارت است عینِ ضلالت است، که همدستِ کافرند هستند بر ولایتِ کفار، سینه چاک یعنی برای جبهه ی اشرار نوکرند قومی که در نقابِ تشیع نهان شود داعش به چهره ی متفاوت عیان شود گمراه را به غصه ی صاحب زمان چکار؟ مغضوب را نشانه ای از شیعیان چکار؟ وانرا که پِی، به نقشه ی دشمن نمیبرد با هجمه های فتنه گران، بی امان چکار؟ با رازهای خیمه نشین آشنا شدن... در خانه های پُر ز گنه، در نهان چکار؟ دم از وصالِ روی امامِ زمان زدن... با صد خیال و آرزوی بیکران چکار؟ بی سنخیَت به صاحبمان، صِرفِ اِدعا در انتظار روزِ فرج، خوش گمان چکار؟ در جنگِ نرم، آنکه بماند ز کار خویش در جنگ سخت، فیضِ حضورش عیان چکار؟ باید که با امام زمان، همزمان شویم شاید که با دلش سحری همزبان شویم ما درسهای دین خدا را چه کرده ایم؟ یا همنشینیِ علما را چه کرده ایم؟ همراهِ اشکِ روضه و سوز و گدازِ خود عمری، وصیت شهدا را چه کرده ایم؟ درسی که از مودّتِ زهرا گرفته ایم آن را به وقت یاریِ مولا چه کرده ایم؟ ناموسِ کبریا، چه شد آمد به کوچه ها؟! ما با ندای غربتِ زهرا چه کرده ایم؟ ناموسِ سیدالشهدا دیدنی نبود! با غصه های زینب کبرا چه کرده ایم؟ بعد از شنیدنِ غمِ مهدیِ فاطمه صبح و مسا، غمِ اُسرا را چه کرده ایم تا انتقامِ قافله خون گریه میکنیم جان در رکاب یوسف او هدیه میکنیم @babollharam
دوباره رفت زمستان ولی بهار نیامد جهان کهنه ی ما با شما کنار نیامد زمین به گیسوی خود گل زد و کنار خیابان نشست و وعده ی شادی سر قرار نیامد چه وردها که نخواند آسمان به گوش درختان یکی از این همه شاخه به برگ و بار نیامد غبار روبی هر کوچه را به جشن نشستیم ولی مسافری از جاده ی غبار نیامد به جزکلاغ، کسی پر نزد حوالی دنیا صدای خوش خبری غیر قار قار نیامد به خانه باز نگشتی و بی تو هیچ خدایی به سرسلامتی قوم انتظار نیامد... @babollharam
در ارض وسماوات دگر جشن وسرور است دربیت امام عسگری شمیم نور است نرگس به شعف دست پدر داد پسر را از چهره ی عسگری دگرغصه بدور است او مایه فخربشر وامید زهراست برخلقت او خالق دادار فخور است اومهدی موعود امام بشراست او اومنتظر اذن خدا وقت ظهور است اومنتقم خون حسین جدغریب است از حیث عمل در ره جدش به عبور است مهدیست امام بشر وحجت آخر لایق به خلافت علی ماه فکور است مامنتظران درصف موعودنشستیم نوکر به درصحن وسرایش به وفور است روزی که به دنیا زده پا مادر او گفت تبریک همه در طبق شادی وشور است مهدیست امام بشر و حجت عالم عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمال غیب و شهود است این که می آید تمـام رحمت و جود است این که می آید شعیب و صالح و هود است این که می آید عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش خـروش لشکر او انتقام خون خداست نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند مسیح پشت سر حضرتش نماز کند برای بیعت او دست خـود دراز کند نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند برای یاری او زنده گشته، صف بستند بیا که حجر ز هجر تو اشک می بارد بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا بیا که «میثم» دل سوخته به محضر تو گلاب اشک فشاند به خاک مادر تو @babollharam
پیش مرگت می شود آن لحظه آقا نوکرت العجل آقا! بیا چشم انتظاری ها بس است در فراقت اشک ها و بی قراری ها بس است اشک ها ی ما که یک لحظه به درد تو نخورد ناله ها و ضجّه ها و گریه زاری ها بس است تا به کی جمعه به جمعه ذکر ندبه سر دهیم ندبه و خون دل و شب زنده داری ها بی ایت معصیت، پاکی دوران جوانی را گرفت ما جوان ها را کمک کن، شرمساری ها بس است باید آقا درد غربت را فقط فریاد کرد گوشه گیری های ما و راز داری بس است با ظهور خود بیا و مادرت را شاد کن قلب ویران مرا با مقدمت آباد کن @babollharam
ای مظهر صفات خدا أیها العزیز! بی تو چه عیدی و چه عزا؟!، أیها العزیز! امسال نیز نیمه ی شعبان رسید و رفت مجلس تمام گشت، بیا أیها العزیز! تو خود کریم هستی و از نسل ذوالکِرام پُر کن دو دست خالی ما أیها العزیز! یک نَظرَةً رَحیمَة بر این قلب پر گناه کافی ست با نگاه تو، یا أیها العزیز! فرموده اند نیمه ی شعبان بگو: حسین ما را ببر به کرب و بلا أیها العزیز! یک روضه از اسارت زینب بیا بخوان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان @babollharam
ولادت حضرت مهدی مژده آی دلای منتظر مونس عاشقا اومد هم نوا بخونید سرود عاشقی که آقا اومد گل باغ خدا شه ِ دلربایی گل نرگس آقا تو امیر مایی می ریزه اشک من دونه به دونه هر کی دوسش داره با من بخونه یوسف فاطمه ای گل نرگس(۳) باز میباره امشب از اوج آسمونها یه ستاره دل من اسیر سیاهی ِ زلف و روی نگاره یوسف فاطمه تویی آرزویم ای امید همه تویی آبرویم نور چشم زهرا اومده دنیا قبله ی قلب ما اومده دنیا یوسف فاطمه ای گل نرگس آسمون غروبای جمعه برا تو دلش می گیره چشمای خیس من میگه کِی میایی که خیلی دیره فدای قدمهات همه ی وجودم همه تقدیم تو غزل و سرودم خونه ی دل من شده مصفا طبع پر شور من شده شکوفا یوسف فاطمه ای گل نرگس شاهمندی
تک یا شور زیبای ولادت صاحب الزمان (عج) باز دلم میگیره بهونه ، به عشق تو داره می خونه از شادی قلب من آقاجون ، راهیِ کوی جمکرونه کوچه شد پُرِه نورریسه،چشم من از قدمهات خیسه توی دفترِ مِهرت آقا ، دل حرف عاشقی می نویسه یوسف زهرا اومده ، گوهر دریا اومده ، درمون دردا اومده ، یا اباصالح گل نرگس خوش اومدی (۳) یا بااصالح ۲ با عشق تو همش بهارم ، جونم رُو نذر تو میارم از دوریت جمعه ها رُو آقا،توی تقویم خودمیشمارم فاطمه صولتی یامهدی ، طاووس جنتی یا مهدی مثل عموی خود ابوالفضل ، مظهر غیرتی یامهدی آرزوی دل همه ، تویی تو عشق فاطمه بی تو دلها پر از غمه یا اباصالح گل نرگس خوش اومدی (۳) یا اباصالح دلبر دل های شیدایی ، امید مادرت زهرایی اگر چه عاشق تو هستیم ، اما تو بی کس وتنهایی یامهدی شور دل بیتاب ، بیا و این دلم رُو دریاب وعده ی ما ایشالا با تو ، اربعین کربلای ارباب عمری هستم غلام تو ، منم آقا به دام تو سند دل به نام تو یا اباصالح گل نرگس خوش اومدی (۳) یا اباصالح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤲أَللَّهُمّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ🤲 چه بیقرار دلم میل سامرا کرده خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده ✍ 🌱اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌱
آدم به خاک پای تو افتاد بر زمین یعنی تو را به روی سرش آسمان کند می خوست پشت ابر بتابی بر این جهان تا مردمان شب زده را امتحان کند مستضعفان چشم تو بودند انبیاء قرآن نخواست بیشتر از این بیان کند یک عده را به یمن زیارت بیارد و ... ...یک عده را کبوتر نامه رسان کند عصر سه شنبه بوی وصال تو می دهد وقتی دلی هوای شب جمکران کند ما ندبه خوان جمعه ی موعود مانده ایم ناز تو را به شیوه ی خود، عشق خوانده ایم گاهی نسیم میشوی و زود میرسی گاهی به شکل رایحه ی عود میرسی گاهی به نیمه های شب است و نیاز ما با یک سبد ستاره ی موعود میرسی گاهی برای این که تو ؛ ویرانمان کنی از چشممان می آیی و چون رود میرسی گاهی به گوش پاک مناجاتیان شب با سوز و ساز نغمه ی داوود میرسی ما التماس روز ظهور توأیم لیک هر وقت، هر زمان که دلت بود میرسی روزی تو میرسی و علی شاد میشود بغض گلوی فاطمه آزاد میشود @babollharam
منم اهل آبادی آب ها منم خانه بر دوش گرداب ها . به چشمم ببین خانه ی خویش را بنا کرده ام روی سیلاب ها . من از اهل دریایم و می شوم بدون تو مانند مرداب ها . خیال تماشای آبادیت ربوده ز چشمان من خواب ها . نوای نی ام ، آتشین تر شدم که می سوزم از آه بیتاب ها . بیا تا که از طرح ابروی تو بسازیم تا کعبه محراب ها . کجایی که جام محبت زدیم همه روی دل طاق نصرت زدیم . قدم زن ، دلم جمکرانی شده قنوت زمین آسمانی شده . و در مسجد کوفه ی قلب من دوباره به پا ندبه خوانی شده . بدون تو در کوچه های بهشت تمامی گل ها خزانی شده . نصیب دلی که به دنبال توست فقط حسرتی جاودانی شده . نگاهت چرا در پس ابرهاست نشانت چرا بی نشانی شده . در این جام خالی شرابی بریز که هنگامه ی سر گرانی شده . به آئینه بندان چشمم بیا قدم زن به دامان چشمم بیا . قسم بر نگاهت ، دلم دست توست خداوندی این حرم دست توست . نوشتم روی کعبه ی سینه ام اگر اذن باشد علم دست توست . مرا می نویسی فدایت شوم که از روز اول قلم دست توست . در این ازدحام گدا آمدیم که آئینه های کرم دست توست . تب جزر و مدِّ زمین و زمان تمنای هر زیر و بم دست توست . طپش های قلب خدا هم تویی ظهور و وجود و عدم دست توست . تو را خوانده ام تا حسابم کنی مبادا که روزی جوابم کنی . علی چهره ای بس که حیدر شدی که آئینه دار پیمبر شدی . دو رکعت به پشت سرت خواندنی ست که با زلف خود سایه گستر شدی . حسینی و دل می بری از همه حسن هستی و مجتبی تر شدی . تو زیباترین عشق پروردگار تو گیراترین جام کوثر شدی . بده گیسوان را به دستان باد که عالم ببیند چه محشر شدی . در این فصل پاییزی بی کسی تو خورشید گل های پرپر شدی . شب ما زمستانی و سرد سرد بهشتم ! به گلخانه ات باز گرد . بزن آتشم شعله ات پا گرفت که کار من و عشق بالا گرفت . بزن آتشم ناز چشمت که چشم به دنبال تو راه دریا گرفت . چه گل های یاسی که مجنون عشق فقط محض لبخند لیلا گرفت . به نامت سلیمان دل سکه زد شفا را ز دستت مسیحا گرفت . برای تماشای اعجاز تو پر دامنت دست موسی گرفت . نداریم ظرفیتت را که حق تو را بین قاب معما گرفت . منم بغض سر در گمی شما مرا کشتی از قبل ، کجایی بیا @babollharam .
گرچه عمری‌ست که زانوی غمت در بغل است همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است مردن از چشم‌‌ به‌ راهیش گوارا عسل است ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است! بیش‌ از این در پی آن باش که دلداده شوی باید آماده‌ی آماده‌ی آماده شوی شب بی‌تابی ما را سحری در راه است باز هم بت‌شکنی با تبری در راه است در قد و قامت حیدر پسری در راه است بر یتیمان محمد پدری در راه است عاقبت منجی بین‌المللی می‌آید باز از کعبه یکی مثل علی می‌آید آن که گل‌ها همه وا می‌شود از لبخندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش "یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم به نگاهی گره از کار جهان باز کنم هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد خاک زر می‌شود آن‌جا که قدم بردارد عالمی منتظر اوست علم بردارد کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟ لشکری ساخته از نسل جمارانی‌ها و امیران سپاهند سلیمانی‌ها بی‌خود از خود شده خورشید خلاف آمده است آسمان هیبت او را به طواف آمده است آفتاب است که شب را به مصاف آمده است ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش خون بیدادگران می‌چکد از شمشیرش آی شیطان‌صفتان! هیبت‌تان پوشالی‌ست ژست آقای جهان بودن‌تان توخالی‌ست گرچه امروز رجزخوانی‌تان جنجالی‌ست حالتان لحظه‌ی موعود چه بد احوالی‌ست می‌رسد لحظه‌ی پایانی عیاشی‌تان شده نزدیک‌تر از پیش فروپاشی‌تان دست شب می‌شود از غائله کوتاه آخر می‌شود نوبت جولان سحرگاه آخر می‌دمد طلعت آن چهره‌ی دلخواه آخر چشم برهم بزنی می‌رسد از راه آخر آفتاب آن‌سوی این کهنه‌شب تاریک است شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است @babollharam
‏وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان ‏یعنی منم که زنده ام از اشک هایتان ‏داوود من! دوباره بخوان تاکه عالمی ‏ایمان بیاورد به طنین صدایتان ‏از این همه سحرکه گذشته است می شود ‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان ‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان ‏من گریه ام به کشته کرببلایتان آقا اجازه می دهید هروقت آمدید ‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان؟ یک روز عاشقانه تو از راه می رسی ‏آن روز واجب است بمیرم برایتان @babollharam