eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
آفتاب شرفم مظهر توحیدم من با همین‌سن کمم مرجع تقلیدم من بخدا لحظه ای از کفر نترسیدم من لحظه ای جا نزدم هرچه بلا دیدم من در ره عشق چه بی ترسم‌ و بی واهمه ام آیت الله جلیله نوه ی فاطمه ام گریه ام‌حکمت‌ محض است که گشته سپرم خم شده قامت لشگر به مصاف جگرم مثل عمه چه قشنگ است بلا در نظرم نکند فکر کنی بی کسم و در به درم من کس و کار حسینم!به لبم این سخن‌ است سرو سامان همه از سروسامان‌ من‌ است هرچه را غیر حسین بن علی خط زده ام  رگ‌ هر مفسده را با رگ‌ غیرت زده ام روی لبهای ستم چوب صلابت زده ام به رخ زجر لعین سیلی عفت زده ام حال که چشم تو از وصف مقامات تر است روضه ام‌ را ز خودم بشنو که دلسوز تر است روز ها چون شب تار است خدا رحم کند جنگ‌ من یک‌به هزار است خدا رحم کند قاتلم اسب سوار است خدا رحم کند کف پایم پر خار است خدا رحم کند تازیانه به تن من گذر انداخته است ناقه ی لنگ مرا از کمر انداخته است فاطمه بودم و قنفذ به سراغم آمد آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد زجر کم بود که یکدفعه سنان هم آمد به تو تا خیره شدم سیلی محکم‌ آمد دست سنگین کسی بر رخ من رد انداخت آنکه انداخت مرا روی شتر! بد انداخت سپرش تا به سرم خورد سرم درد گرفت زد به بازوی من و بال و پرم درد گرفت به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت بشکند پاش الهی کمرم درد گرفت یاعلی گفتم‌ و با کینه به من سنگ زدند پیرزن ها همه بر پیرهنم چنگ زدند سر در طشت دلم‌ را گل آتش میکرد عمه از پشت ستون داشت نگاهش میکرد خیزران حال مرا سخت مشوش میکرد و رباب از غم این منظره هی غش میکرد حق بده خواهرم اینقدر حزین و زار است مست ها صحبتشان صحبت خدمتکار است سید پوریا هاشمی
شرابی به نام عزیز رقیه خدا خود بود باده ریز رقیه نمی گشتم از جان غلامش اگر که نمی گشت مادر کنیز رقیه چه طوفانی است این که در بزم عباس زند روضه خوان گر گریز رقیه چگونه نگردد دلم مست با این شراب خوش و موج خیز رقیه نه ام ابیها، تویی ام عالم پدر ساقی است و تویی خم عالم کنار غمت کوه کوتاه باشد اگر چه به روی لبت آه باشد بفهمد دلیل سه نقطه به کوثر کسی که ز سن تو آگاه باشد مزین شود از تو دوش عمویت چو شاهین که بر شانه شاه باشد به آغوش عمه وجود عزیزت چو تشدید بر روی الله باشد به حق بی بدل تر ز هر بی بدیلی پیمبر حسین است و تو جبرئیلی...... دلم خوش نمودم به دلداری تو شدم مات چشمان بازاری تو تو قاری قران شدی روی نیزه من از روی ناقه شدم قاری تو خرابه خرابات من روضه دارم که امشب شوم مست افطاری تو برای همین زنده ماندم من ای دوست خودم را به اینجا کشاندم من ای دوست...... تماشا چو کردی مرا از بلندی دلم خواست یک بار دیگر بخندی نصیحت کند عمه آرام تر ،لیک کجا عاشقی گوش داده به پندی به من که بجز جان ندارم به دامن بگو یوسف روی نیزه تو چندی؟ تو را روی نیزه نظر تا نمودم تو گشتم تماما دگر من نبودم به دنبال تو مثل مادر دویدم چو زهرا به دنبال حیدر دویدم شنیدم به ویرانه آیی از این رو به شوق وصال تو با سر دویدم قسم بر خداوند با خسته حالی من از ترس دستان کافر دویدم فقط لحظه ای خواب ماندم ولیکن پی قافله تا به آخر دویدم از این قصه عمه فقط با خبر شد که من از ره و ره ز من خسته تر شد پدر یاد داری تو دل بردنم را به زانوی تو ناز بنشستنم را پدر یاد داری ز روی محبت به آغوش خود می فشردی تنم را پدر یاد داری چه ذوقی نمودی نخستین پدر جان پدر گفتنم را پدر یاد داری که بود آرزویت لباس عروسی به تن کردنم را دگر بار آخر بگویم پدر جان غریبانه باید دهم تا سحر جان محسن قاسمی
یاس کبود صورت او التهاب داشت معجراگرچه سوخته بود،اوحجاب داشت گرچه به سمت آن تن بی سر پناه برد هر گوشه رفت همره خود ،یک سپاه برد طفل سه ساله قامتش از غم خمیده بود بوی طعام شمر به صحرا رسیده بود بر روی نیزه اشک علمدار جاری است زجر لعین موظف یک سر شماری است در پای غرق تاول او خار رفته بود قد خمیده مجلس اغیار رفته بود اشک سه ساله در دل صحرا سرود بود ای عاشقان دو گونه ی سرخش کبود بود هر درد و قصه ای که بگویی چشید او باسیلی عاقبت به خرابه رسید او علی اصغر یزدی
من کیستم سلاله‌ی دامان کوثرم من زینب سه ساله ی زهرای اطهرم باب الحسین فاطمه، باب الحوائجم بر سه امام، عمّه و فرزند و خواهرم از جانب امام زمانم سفیر شام تنها نه یک سفیر که پیغام آورم از کودکی مجاهد راه خدا شدم گویی برای کرب و بلا زاد مادرم تا بنگرید فاتح پیروز شام کیست یک لحظه رو کنید به قبر مطهّرم هم سنگر سه ساله ی زینب پس از حسین کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرم گر رو به سوی حشر نیارند اهل بیت من یک تنه شفیعه ی فردای محشرم جای کفن به پیکر رنجور، وقت دفن پیراهن اسیری من بود در برم سنّم کم است و کوچکم امّا به اقتدار آیینه دار قاسم و عبّاس و اکبرم رخسار زرد، سرخ ز خون سرم شده لب های خشک، تر شده از دیدهء ترم آن شب به یاد فاطمه تا صبح گریه کرد زینب چو خاک ریخت بر اندام لاغرم... استاد حاج غلامرضا سازگار
 دشت غم، دشت عطش، دشت بلایی کربلا  سینه سوز و جانگداز و غم فزایی کربلا  جمعی از خوبان عالم را هدایت بر سر است  باز کن در دل برای عشق جایی کربلا  زود باشد کاروان در کوی تو منزل کند  میزبان حضرت خون خدایی کربلا  خیمه های عاشقان بر پا شود در خاک تو  تو به حج عشق تصویر منایی کربلا  تو غریبه نیستی با آستان اهل بیت  آشنای زاده ی خیرالورایی کربلا  طور سینایی، کنی موسای عمرانی طلب  خضر امکانی پی آب بقایی کربلا  کعبه ی آل رسولی، ثانی بیت الحرام  بعثت پاک حسینی را حرایی کربلا  آیه ی عشقی ولی هرگز نمی شد باورت  افکنی بین دو عاشق را جدایی کربلا  آه از آن روزی که زینب غرق خون بیند تو را  که هم آغوش تن اهل ولایی کربلا  روز عاشورا که باغ فاطمه پرپر شود  همنوا با زینبش نغمه سرایی کربلا  آن زمان که دست عباس از بدن گردد جدا  میزبان مقدم خیرالنسایی کربلا  عصر عاشورا که آید قتلگاهت دیدنی است  عشق با خون می کند جلوه نمایی کربلا  کاش می گفتی که گلچین لاله را پرپر مکن  وای زین نامردمی و بی حیایی کربلا  میهمان را با لب عطشان چه قومی می کشند؟  وای از این کوفه و این بی وفایی کربلا  ای زمین، ای ارض اقدس، ای حریم کبریا  تا ابد با آل زهرا همنوایی کربلا  سیدمحمد میرهاشمی
4_5890885454231767571.mp3
4.28M
📚فایل صوتی سلسه درس گفتارهای آموزشی مقتل کربلا ◾️حضرت ابوالفضل علیه السلام 1⃣ بخش اول 🎤دکتر حسین محمدی فام
هدیه به حضرت زینب صلوات شور یا زمینه طفلان زینب داداش داداش واسه تو دو شیره نر اوردم داداش داداش دو تا شیر با جگر اوردم داداش داداش اینا دانش اموز عباسن داداش داداش خیلی رو ناموسشون حساسن اینا داداش شمشیراشون تیزه و اماده هست و صیقلیست اینا داداش رجزاشون توی میدون ذکر یا علی علیست اینا داداش هر دوتاشون زخمیه سینه ی یاسه پر پرن اینا داداش هر دوتاشون داغدار سیلیه روی مادرن ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسین ای وای ای وای چقدر بر تنشون ضربه زدن ای وای ای وای چقدر بر تنشون نیزه زدن ای وای ای وای پیشه چشمه مادر دست و پا زدن ای وای ای وای سرشون و روی نیزه ها زدن شبیه بابا علیشون سرشون وا شد تا بین ابروشون نیزه دارا نیزه هارو می زدن ازقصد میونه پهلووشون لحظه های اخرشون می زدن مادرشون هی صدا تنشون شد مثل اکبر زیر تیغ و نیزه ها جدا جدا رضا نصابی
4_6023699092998194471.mp3
19.13M
بزار تشنه بمونم،بزار آبو ببندن بزار وقتی میبینن تلذّیمو بخندن دنیا شمشیر بشه ، من از پدر نمیبُرم اون آبی که تو براش رو بزنی نمیخورم من حنجرم رو میدم،که تو رو نزنی اصلا سرم رو میدم،که تو رو نزنی (بدم‌المظلوم ، یا ابا المظلوم) ............................... میخوام مرد نبرد شم ،میخوام مثل عمو شم میخوام تا که منم با ،سه شعبه روبرو شم باید مثل مادرت برا امام سپر بشم باید مثل داداشم پیشمرگ پدرم بشم من دل از همه کندم ،تو گریه نکنی تیر هم بیاد میخندم،توگریه نکنی (بدم‌المظلوم ، یا ابا المظلوم) ............................... به من گفته ربابه ، برو خدا به همرات نزاری علی اصغر، که زخمی بشه بابات رد شه این سه شعبه از حنجرش چیکار کنم زخمی شه شونه تو سرور من چیکار کنم میره رو نیزه اصغر فدای سر تو میره اسیری مادر فدای سر تو (بدم‌المظلوم ، یا ابا المظلوم) شاعر: محسن عربخالقی 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 بزار تشنه بمونم، بزار آبو ببندن... شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۸
4_6023699092998194466.mp3
18.32M
چوخ باخوب اصغره یانما منی یاندرما حسین اوخلی قربانیوی میدانی دولاندرما حسین ایتمه غم اولمادی سو سولدی الونده گل یاس گتور اکبر کیمی دوتسون آناسی اصغره یاس باخوری اهل جفا اصغرون آز باغریوا باس خیمه ده منتظری واردی یوباندورما حسین (آغلاما دا ، باجین اولسون)۴ ................................ شعله آهویله قلبیمی آز یاندور یاخ غش ایدوبدور آناسی خیمه ده بیر شیونه باخ بالاوون قانینی گل بو آغاران زلفیمه یاخ آتما قانین گویه افلاکی بویاندرما حسین سن او قانیله بویاندون منیده قوی بویانوم گلمه سن گَلَّم اوزوم اولما رضا چوخ دولانوم قویموری قید محبت باجون اولسون دایانوم چکمه خجلت چکیلوب دوره ده یاندورما منی اوخلی قربانیوی میدانی دولاندرما حسین (آغلاما دا ، باجین اولسون)۴ ................................ نه چکور اصغر آناسی اونی بیر لیلی بولر شیر خواره بالاسین گورمسه صاق قالماز ئولر پوزقون احوالیوه باخدوقجا بو شام اهلی گولر دردیوی گل منه دی دشمنه آندورما حسین اوز اوزون یورما مصیبتدن اوساندورما حسین آفت باد خزان یوز ویروب اول غنچه گوله قورخورام آغلیاسان شاد اولا شام اهلی گوله گورورم ایستموسن بو غمی اطفال بوله من ربابه دیرم سن اونا قاندورما حسین گه فرات اوسته باخورسان ایدوسن شور و نوا چاقورورسان بالاوی آلسون ابوالفضلون اخا الی یوخ قارداشون عباسین اونی سندن آلا عذری واردور آتاسی حیدری یاندورما حسین چوخ باخوب اصغره یانما منی یاندرما حسین (آغلاما دا ، باجین اولسون)۴ شاعر: استاد حسینی سعدی زمان 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 چوخ باخوب اصغره یانما منی یاندیرما حسین... شب هفتم محرم ۱۴۴۱
4_6023699092998194468.mp3
14.85M
تو این دنیا من تو رو دارم  بهت خیلی خیلی بدهکارم بذار عالم همه بدونن من ، دوست دارم (دوست دارم دوست دارم) نیزه بارون تن تو  رو زمینه بدن تو خاک صحرا کفن تو (وای غریب مادر) .............................. کمم اما عاشقت هستم  بهت خیلی خیلی وابسته ام به غیر از تو من کیو دارم ،دوست دارم (دوست دارم، دوست دارم) .............................. منم عبد هستی تو شاه من تویی آقا تنها پناه من تویی عشقم جانم تویی یارم  (دوست دارم ،دوست دارم) 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 تو این دنیا من تو رو دارم... شب هفتم محرم ۱۴۴۱
4_6023699092998194467.mp3
11.03M
توی روضه‌ها دلم رو صاف میکنم دور نوکرای تو طواف میکنم عاشقی اگه گناهه آی آدما من به این گناهم اعتراف میکنم من دردامو میارم اینجا تا پای عَلَمت درمون شه عشق اینجا چقدَر معلومه حق داره دل من مجنون شه جانی و جانان منی حسین دینم و ایمان منی حسین بارش باران منی حسین مطلع تابنده‌‌ی من حسین عزت پاینده‌ی من حسین امیر بخشنده‌ی من حسین ........................... تو امیری و منم گداتم حسین خاک پای تو و بچه‌هاتم حسین "نُصرتی لَکُم مُعَدَّه" یعنی که من تا نفس تُو سینمه باهاتم حسین من رو به حرمت ایستادم من دلخوش به سلامِت هستم از دنیا مگه من چی می‌خوام تا وقتی که غلامت هستم خادم دربار توام حسین نوکر زوّار توام حسین یار و طرفدار توام حسین عشق خدایی منی حسین رمز رهایی منی حسین نوحه‌سَرایی منی حسین ........................... یاحسین اگه به من لیاقت بدی واسه نوکریت آقا سعادت بدی این مسیرِ عاقبت بخیرو آقا تا تهش میام اگر که رخصت بدی من انقد واسه‌ی تو خوندم تا اسمت رو جهانی کردم تُو این هروله‌ها انگاری من دور سر تو می‌گردم علت آرامش من حسین مامن و آسایش من حسین زمزمه‌ی خواهش من حسین بر سرِ دنیا عَلَمت حسین قبله‌ی عالم حَرَمت حسین چشم همه بر کَرَمت حسین شاعر: حمید رمی 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 توی روضه ها دلم رو صاف میکنم... شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۸
4_5886485466395445615.mp3
1.4M
ع بند اول مشکا می‌رن یکی یکی/ رو دوش سقا تازه می‌خواد آروم بشه/ آغوش ابرا غوغا می‌شه، وقتی اباالفضل ع پا می‌ذاره، میون دریا می‌گه توی گوش آب امون از دل رباب س تشنگی خیمه‌ها شده آتیش دل ارباب آی دریا/ همین یه بار بی دردسر آی دریا/ مشکم و تا خیمه ببر آی دریا/ آبروی من و نبر بند دوم تا اینکه راهی می‌شه از/ کنار دریا تیرا می‌بوسن دستاش و/ میون نخلا می‌افته و مشک دریده آخر می‌شه قاتل سقا پیچیده تو علقمه رایحه‌ی فاطمه جای دست سقا هنوزم رو چوبه‌ی پرچمه گریونه/ برای خیمه‌ی بی آب گریونه/ واسه بی‌تابی رباب س گریونه/ برا غریبی ارباب بند سوم افتاده سقا روی خاک/ با چشم بسته تیر سه شعبه تو دل/ چشماش نشسته از راه میاد، عزیز زهرا س با قد خم/ کمر شکسته پناه عالم دیگه خودش شده بی‌پناه بین خنده‌های دشمن با گریه می‌کشه آه ای وای از/ غربت بعد تو عباس ع ای وای از/ آتیشی که بین خیمه هاس ای وای از/ سرایی که روی نیزه‌هاس
4_5855161037250103384.mp3
2.18M
محرم۹۹ بند ۱ سقای دشت کربلا، تشنه یِ جام بلاتم باب الحوائجی آقا، محتاجِ یه نیم نگاتم یه نگات عالم و، مبتلا می کنه دلِ هر عاشق و، کربلا می کنه برا آسمونا تو که ماهی آقا برا بی پناها تو پناهی آقا حال دنیا خرابه نگاهی آقا یا اباالفضل مدد ۴ بند۲ سقای دشت کربلا، ای پسرِ اُم البنین دریاب منِ بیچاره رو، منی که خوردم بر زمین ذکرِ پُر تَنتَنه، یا اباالفضل مدد این شعارِ منه، یا اباالفضل مدد برا اَرمنیا تو مسیحی آقا تویِ هر دلی داری ضریحی آقا به حسین و حسن تو شبیهی آقا یا اباالفضل مدد ۴ بند۳ سقای دشت کربلا، دستت جدا در علقمه افتادی تا روی زمین، اومد کنارت فاطمه ای پناه حرم، پاشو از رو زمین حالتِ مضطرِ، خیمه ها رو ببین بی تو چادر زنها آتیش می‌گیره بی تو زینبه که به اسیری می‌ره توو خرابه ها دخترکی می‌میره یا اباالفضل مدد ۴
روز غدير است جمعيتي كه ايستاده كم نظير است در بركه‌ی خم از خشكسالي ها لب دريا كوير است يك بار ديگر بر عهده‌ی پيغمبر اين امر خطير است احمد دوباره بر جاهليت هم بشير است و نذير است بیش از گذشته پیغمبر اكنون بين اين مردم اسير است اعجاز مي كرد از روز روشن تر، اگرچه اين مسير است دست نبوت دست علي را برد بالا بهر بيعت ملعون اول در همهمه دانست كين دست شفاعت مي گيرد از او هم آرزوي گندم ري، هم خلافت "كاري بكن" گفت "نامرد دوم!، از بلنداي قساوت" چشم كماندار تبريك گفت و شد تمام دشت حيرت با تیرِ تبریک حق علي را غصب كرد و شد قيامت تير از كمان رفت خون علي اصغر زمين تا آسمان رفت مجروح شد خون زخم گلو از استخوان تا استخوان رفت بهر تسلا جبريل وحي آورد اما روضه خوان رفت يك گام خيمه گام دگر ميدان، پيمبر از توان رفت ابليس خنديد طاغوت شادي كرد، پرده از ميان رفت هاجر رسيد و مِن بعد، از روي سرِ او سايبان رفت از پاي نيزه مادر نگاهش مانده بر بالاي نيزه در چشم مردم بعد از عمو شد دومين زيباي نيزه اي كاش مي شد در خاك مي ماندي نه روي ناي نيزه بر خاكِ قبرت هم مانده ردّپا و هم امضاي نيزه يك سر كم آورد آشوب شد، غوغا شد و بلواي نيزه...
هدیه به حضرت زینب صلوات شور یا زمینه شب دوم ای وای ای وای دوباره حلاله ماتم رسیده ای وای ای وای دوباره بازم محرم رسیده ای وای ای وای پای غم به سینه هامون واشده ای وای ای وای دوباره بیرق غم به پا شده می پوشم باز رخت ماتم به اذنه مصطفی جده اطهرت می ندازم باز روی شونم شال مشکی رو به اذنه مادرت می بارم باز مثل بارون از غم و غربت و درده خواهرت بازم می رم خرابه من هم نوا با روضه های دخترت ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسین داداش داداش تو همه دارو ندارو هستمی داداش داداش تکیه گاهه شونه های خستمی داداش داداش من با تو همیشه هم پا بودم داداش داداش با توپنجاه ساله هر جا بودم پا به پای تو بودم من همیشه هر جا میرفتی گام به گام با تو داشتم همیشه من توی هر شهرو دیاری احترام اما حالا تو دله من افتاده از هم دیگه می شیم جدا می دونم من این و داداش من و می کنی تو این مسیر رها ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسین داداش داداش غم و عصه دلم و فرا گرفت داداش داداش حسه غربت تو دله من جا گرفت داداش داداش می دونم ده روزه دیگه پیر می شم داداش داداش می دونم که اینجا من اسیر می شم می دونم که می بینم من می زنی تو قتلگاه تو دست و پا می دونم که می بینم من می شه از تنت حسین سرت جدا می دونم که در عزایت می کنن هلهله و کف می زنن توی شهره کوفه و شام دوره ام می کنن و دف می زنن رضا نصابی
                      بسم الله الرحمن الرحیم 🚩مناجات با امام حسین علیه السلام 🔷 🖊️ شعر و سبک : 🔻بند 1 گفته بودم که به روضه های تو پابندم مگه میشه که از این عشق تو دس بردارم مادرت خواسته که نوکری کنم تواین راه پس آقا زندگیمو به دست تو میسپارم یا حسین تویی سلطان دلم یا حسین روح و ریحان دلم یا حسین تو اگه منو نخوای میمیرم یا حسین تویی ارباب و امیر یا حسین دست نوکر و بگیر یا حسین دورم کرببلا دلگیرم                          دوستدارم یار دیرینم 🔻بند 2 گفته بودم که آقا به پای تو میمونم تا الان دیدی که من عشقمو ثابت کردم به تو قول میدم اینو که پای حرفم باشم اگه زیر حرفم آقا بزنم نامردم یا حسین همه دنیای منی یا حسین ماه شبهای منی یا حسین ازتو دل نمیکنم ای مولا یا حسین شدی سر پناه من یا حسین تویی تکیه گاه من یا حسین من کویرمو تو هستی دریا                           دوستدارم یا دیرینم 🔻بند 3 گفته بودم به نگاه خیر تو محتاجم بی نگاه تو میدونی که آقا بیچارم هرکسی یه عشقی داره توی دنیا اما تو فقط عشق منی خیلی تورو دوستدارم یا حسین من به تو مدیونم یا حسین بی حرم حیرونم یا حسین یه حرم بده به نوکر آقا یا حسین سایه ی روسرمی یا حسین کردی واسم پدری یا حسین میمیرم تو حرم آخر آقا                          دوستدارم یار دیرینم 🔷 تعجیل در امر فرج مولا صلوات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
                      بسم الله الرحمن الرحیم 🚩مناجات با امام حسین علیه السلام 🔷 🖊️ شعر و سبک : 🔻بند1 با حال مضطر با قلب خسته داری به سوی قتلگاه میری برادر نمیتونم من ببینم اینو جلو چشای خواهرت میزنی پرپر جاریه اشک چشمام سردو بی جونه دستام زینب و با غصه ها تنها نزار باز پریشون این دل مضطر و بی جونه این دل مارو بی یاور توی صحرا نزار                        ابا عبدالله حسین ثارالله 🔻بند 2 دلم گرفته این دم آخر بزار تا جایی که میشه نگات کنم من دستامون از هم جداشد حالا بدون تو ندارم آرامشی اصلا وقتی دیدم تو میدون نیزه دار شد فراوون بی هوا قلب خواهر تو شکست گرد و خاکی به پا شد نوبت نیزه ها شد یک نفر انگار روی سینت نشست                        ابا عبدالله حسین ثارالله 🔻بند 3 وقتی که جنجال شد کمی آروم سر تو رو برادرم رو نیزه دیدم رو نیزه بودی با اشک و ناله یه دستی روی سر دخترت کشیدم کی گلوتو بریده کی موهاتو کشیده کی سرت رو به روی نیزه زده روی خاک تن تو خون یه پیرهن تو حالو روزم خیلی خراب و بده                        ابا عبدالله حسین ثارالله 🔷 تعجیل در امر فرج مولا صلوات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم زمینی شد ولی اینجا درد زمین افتادنو فهمید تو کشتی آروم بود نوح اما اینجا چشش ترشد دلش لرزید عیسی دمش گرمه ولی اینجا آه مسیحایی رو هم حس کرد لابد همین‌جا بود که ایوب اندوه تنهایی رو هم حس کرد موسی عصا برداشت وقتی که قدش کنار شط کمونی شد از روی اسب افتاد ابراهیم پیشونیش اینجابود، خونی شد مولا که از صفین بر‌ می‌گشت اینجا که اومد خواب تلخی دید گریه می‌کرد و مرثیه می‌خوند روی حسینش رو که می‌بوسید می‌گفت این صحرا رو می‌بینین یک روز میاد دریای خون می‌شه اینجا حسین من تو سیل تیر از روی مرکب واژگون می‌شه چشمای زینب رو با چشمای لبریزخون و اشک می‌بینه تکیه می‌ده به نیزه ی غربت رو زانوی تنهایی می‌شینه ظرف یه ساعت پر ترک میشه با سنگ پیشونی آیینه اش سنگینی یه لشکر بغضو حس می‌کنه رو خس خس سینه اش با تیری که توی پرش داره از دست یه نیزه می‌ره از حال مثل یه چشمه میشه هر حرفش از تو گلوش می‌جوشه تو گودال پیراهنش رو به زمین داغ نعل یه میدون اسب می‌دوزه رو بالش گرم تنور آروم موی سر و ابروش می‌سوزه وقت زمینگیری شمشیرش وقتی تنش تو تیر خورشیده اردیبهشت صورت ماهش تو گرمنای نیزه تبعیده