eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها انت با ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم ای فدایت جان شیرین ، یا غیاث المستغیثین عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم بیقرار کربلایم محو آوای حسینم ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین سیدمحمد میرهاشمی @babollharam @babolharam_net
بنده‌ی نفسم شدم، سوز و نوایم رفت... رفت از نفس افتادم و حال دعایم رفت... رفت غفلتم توفیق توبه کردنم را برده است از قنوتم رَبَّنٰا إغْفِرْ لَنٰایم رفت... رفت بار من را آتش ناشکری ام سوزانده است از کفم سرمایه ی روز جزایم رفت... رفت عبد رسوایم... فقط دردسر مولا شدم آبرویم پیش او وقتی حیایم رفت، رفت در سحرها خلوتی با دلستانم داشتم آن قدر بد کردم آخر از سرایم رفت... رفت سوی نامحرم نظر کردن سلاحم را گرفت برکت از این زندگی تا اشک هایم رفت، رفت دل خوشم "صحن دلم" وقف علی و فاطمه است گیرم اصلا جای دیگر دست و پایم رفت... رفت کعبه، بی حیدر فقط سنگ است پس با این حساب سوی "نی جف" هم اگر قبله نمایم رفت... رفت با پر و بال شکسته مرغ قلبم هر سحر در پی فطرس که سوی مقتدایم رفت، رفت یاد کام تشنه اش یک عمر قلبم سوخت... سوخت زیر خنجر دلبر درد آشنایم رفت... رفت زیر گرمای بیابان پیکرش شد زیر و رو روی نیزه رأس شاه سر جدایم رفت... رفت محمدجواد شیرازی @babollharam @babolharam_net
آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده جان بی بی حضرت زهرا، جوابم را بده من که می دانم چه کردم این همه رسوا شدم روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده بر نگردان روی خود را از غلام خسته ات یک نگاهی کن مرا مولا جوابم را بده تو نخواهی این همه شب زنده داری را چه سود؟! تا دل من هم شود احیا جوابم را بده دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم بی نوایم، سائلم، آقا جوابم را بده گرچه عمری شد سیه پرونده ی اعمال من بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده رو مگردان این قدر از این زمین خورده، بس است یا بزن من را و رد کن یا جوابم را بده "گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد" ای عموی خیمه ها، سقا جوابم را بده دختری با گریه در کنج خرابه ناله زد ای فدایت دخترت، بابا جوابم را بده فائزه سادات معززی @babollharam @babolharam_net
. یااباعبدالله همیشه اول هرماه افضل الاعمال سلام برسر بالای نیزه ها دادم قسم به زلف پریشان تو روی نیزه هلال دیدم و یاد هلال افتادم زتشنگی ترک افتاده بود بر لب تو کنار راس تو باخنده آب میخوردند به روی صندوق حمل سر تو هرشهری به پیش دیدهء زینب.... میخوردند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Pouyanfar-AheGheflat[Digital_Mastering](1).mp3
6.82M
غروب آخرین روز ماه شعبان الحمدلله که باز رسید مژده ی ضیافتت @babollharam @babolharam_net
4_6030723095398975693.ogg
316.6K
(با گریز به روضه س) شد شب اول ماه و رام دادی به مهمونی اومدم دردایی رو بگم که بهتر میدونی شد شب اول ماه و من و اینجا را دادی من و بین بنده های خوب و پاکت جا دادی خدای خوبم امسال و قول میدم که دیگه سر برا شم اهل تلاوت و مناجات و دعا شم ایشالا دیگه بنده خوب خدا شم میخونه امشب این دلای بی زبون الهی العفو ای خدای مهربون . . . . . . . . . دل من تنگ ابوحمزه ی ماه رمضون لک زده دلم برای افتتاح رمضون دعای امشبم و با زمزمه شروع کنم روضه سی شب و با شروع کنم میگم یا زهرا س پر میکشه دلم به پشت درب و دیوار میگن داره خون میچکه از نوک مسمار علی و زینبش دیگه میشن عزادار بحق بی بی بی قبر و بی نشون الهی العفو ای خدای مهربون . . . . . . . . . شعر: حسین محمدی فام @babollharam @babolharam_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. من این شبا مهمونتم آقا راهم دادی بازم تو این خونه باید خودت فکری کنی واسم حال دلم خیلی پریشونه بار گناهم گرچه سنگینه برگشتم امشب با پشیمونی آی مهربون جان علی اکبر از نوکرت رو برنگردونی هر وقت گناه کردم خودم دیدم حال بکاء و گریه هام میره خیلی خجالت می کشم وقتی تو روضه ها گریه ام نمی گیره روی دو وعده روضه می گیرم هم صبح و هم هنگام افطارم وقتی که ظرف آب می بینم یاد لب خشک علمدارم دست منو خیلی گرفتی و خیلی بهت نوکر بدهکاره آقا بیا امشب کنار ما با تو ابوحمزه صفا داره بازم شب هشتم دلم بدجور خورده گره با روضه ی اکبر امشب می خوام با هم بخونیم از اون روضه ای که دوست داره مادر جونم فدای اون جوونی که شد اربا اربا پیکر پاکش لشکر می خندید و پدر گریون افتاد کنار جسم صد چاکش جونم فدای اون غریبی که داغ جوونش قدشو تا کرد تا که صداشو بشنوه، آقا راه گلوی اکبرو وا کرد اینقدر این تن اربا اربا بود توی تموم دشت میدیدش آقای ما تنها با چه حالی تیکه به تیکه رو عبا چیدش . @babollharam @babolharam_net
. بیچاره ام، دلخسته ام ، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من اشکم نمی آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلا کاری نمی آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می دانم اصلا اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم این روزه ها، روضه به پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم ..... قربان آن خواهر که پای نیزه می گفت: حالا ببین بر ناقه ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم وحید محمدی @babollharam @babolharam_net
روزها را با توسّل کردنم شب می‌کنم دارم از این ناحیه خود را مُقرّب می‌کنم خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر تو که تحویلم نمی گیری همه‌ش تب می‌کنم عقل را از بارگاهِ عشق بیرون کرده‌اند خویش را دارم به دیوانه مُلقّب می‌کنم اختیار "عَبد" یا "رَب" را به دست من دهند اختیاراً خویش را عبد و تو را رب می‌کنم من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی روزها فکرِ فرار از دستِ مَکتَب می‌کنم دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم گفت کارَت چیست گفتم چند سالی می‌شود کفش‌های گریه کن‌ها را مُرتّب می‌کنم من تمام خَلق را یک روز عاشق می‌کنم من تمام شهر را از تو لَبالَب می‌کنم هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم /علی اکبر لطیفیان/ @babollharam @babolharam_net