eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
در اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز صدای زمزمه ی ""لا اِلهَ اِلاّ اَنْت" شبیه ضجّه به گوش عوالم است هنوز به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز به روسیاهی این بنده ات نگاه نکن نگاه کن به دل من که سالم است هنوز قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد... هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز تو پافشاری من در گناه را دیدی ببخش..،گرچه گناهم مداوم است هنوز همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم... برای توبه ی من از علائم است هنوز! بیا و کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن فقیر پشت درت گریه‌لازم است هنوز تمام عمر سر سفره ی علی بودم گداییِ من از این خانه دائم است هنوز برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است میان خواب ببیند که عازم است هنوز قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد... قسم به فاطمه، این بنده نادم است هنوز گناه‌کارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم بگیر دست همانی که خادم است هنوز ▪️ ▪️ سه‌شعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت گلی که باد برایش مزاحم است هنوز به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن بیا خیال کن این نای سالم است هنوز حرامزاده که در پشت خیمه ها می گشت گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز شاعر:
🌹🌿‍ ‍🌿🌹 🌹🌿🌿🌹 کریما بیا دست ما را بگیر اجرنا من النار یا مجیر به درگاهت آمد گدا سر به زیر اجرنا من النار یا مجیر ببین بار عصیان و گمراهیم حلالم کن از بهر کوتاهیم من و دست خالی که هستم فقیر اجرنا من النار یا مجیر سیه کرده ام زندگانی خویش به بیراهه رفتم جوانی خویش گذشت عمر و ماندم گرفتار و پیر اجرنا من النار یا مجیر تو از سر مخفی من آگهی به بتخانه رفتم به مسجد گهی و گم کرده ام خط و راه و مسیر اجرنا من النار یا مجیر به هر کس رسیدم زدم رو چه سود کسی غیر تو دستگیرم نبود دوباره به تو رو زدم ناگزیر اجرنا من النار یا مجیر چه بسیار کردم خطا و گناه به این نکته قائل که کردی نگاه گذر کن از این ظلم و جور کثیر اجرنا من النار یا مجیر ندارم به جز تو پناهی خدا به حال نزارم نگاهی خدا منم بنده ای پست و رذل و حقیر اجرنا من النار یا مجیر شنیدم که بی منت از هر خطا فقط چشم می پوشی ای باوفا بود رحمت بی حدت دلپذیر اجرنا من النار یا مجیر به جای نماز و دعا جای حمد منه بی حیا روزه خوردم به عمد مرا کرده زنجیر غفلت اسیر اجرنا من النار یا مجیر قسم بر عقیله قسم بر بتول قسم بر حسن سبط پاک رسول قسم میدهم حق شاه غدیر اجرنا من النار یا مجیر شده کربلا حسرت و فکر من به هر لحظه هر دم همین ذکر من امیری حسین و نعم الامیر اجرنا من النار یا مجیر
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ🔹 بر در میخانه ات تا قفل هجران می خورد این جگر از دوریت خونِ دو چندان می خورد برگ من خشک است، اما ریشه ام خشکیده نیست باز دست باغبان بر خاک گلدان می خورد بر دلم افتاده که آلوده ها را می خری چونکه بر چشمان خشکم آب باران می خورد می شناسم من ترا، حتی اگر طغیان کنم... آخرش عفوت به امواج گناهان می خورد پشت در معطل شدم تا آنکه فهمیدم خدا راه تو بر خانهء شب زنده داران می خورد من که گفتم می زنی اما بغل کردی مرا گفتی این چهره به یک عبد پشیمان می خورد قیل و قالم را نبین! دق می کنم طردم کنی طفل اگر بی کس شود از این و از آن می خورد من لباسی پاره ام که بوی یوسف می دهم ریشهء پیراهن یوسف به کنعان می خورد هیچ موقع، من دلم شور جدایی را نزد غصه ام را چون خودِ شاه خراسان می خورد کربلا که هست دنیا می شود مثل بهشت کربلا که نیست این عالم به زندان می خورد خوش بحال هر که شد در روضه ها مست حسین خوش بحال هر که دور سفره اش نان می خورد بین خورجین سر زده آمد سری بین تنور پس کجای این سر زخمی به مهمان می خورد موی او آتش گرفت و دید زهرا مادرش هُرم آتش روی آن لبهای عطشان می خورد رضا دین پرور علیه السلام علیه السلام @babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ🔹 پایان رسیده کار من از ابتدای خویش باید ببینم از طرف حق سزای خویش آمد خزان و روی به پایان رسید عمر کاری نکرده ام بخدا از برای خویش نالیده ام ز دست گناهان بی شمار غرق خجالتم ز همه ناله های خویش عمری دویده ام به مسیر خطا و حال دارم گلایه می کنم از دست و پای خویش چون مرغکی که بال وپرش را شکسته اند سر را به زیر برده ام از توبه های خویش از بسکه توبه کردم و پیمان شکسته ام رنگی دگر نمانده به ظرف حنای خویش چون بندگی نکرده و غفلت نموده ام شرمنده ام به محضر خود از خدای خویش در پای قبر و وقت سوال و بلای حشر کردم حساب بر سفر کربلای خویش میلاد یعقوبی علیه السلام علیه السلام @babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ🔹 دوست داری در زدن های مرا، حاشا نکن! پس اگر تا صبح هم در را زدم در وا نکن من‌ برای تو میایم نه برای حاجتم جان خوبانت مرا محتاج این دنیا نکن روز اگر کار بدی کردم تو شب راهم‌ بده روی من آغوش وا کن لطف کن دعوا نکن کار دست توست من کارگرم ای خوش حساب! میتوانی از خودت طردم کنی اما نکن من ادای خوب هارا درمیاوردم فقط.. سابقه دارم گنهکارم ولی رسوا نکن نامه ی اعمال ما را به نجف ارسال کن تا علی امضا نکرد این نامه را امضا نکن سرپرستی مرا مولا تقبل کرده است کودک آواره را شرمنده بابا نکن دوست دارم با علی همسایه باشم تا ابد در نجف گم میشوم دیگر مرا پیدا مکن من به این ماه مبارک گفته ام ماه حسین جز حسین این ماه را درپیش ما معنا نکن ای رفیق سینه زن از کربلا روزی بگیر روزه را افطار جز با تربت اعلی نکن کاش در گودال فریاد کسی میشد بلند شمر باشد.. پشت و رویش کن.. ولی با پا نکن! سیدپوریا هاشمی علیه السلام علیه السلام @babollharam
بر تن بی جان من ای جان من جانی ببخش نامه جرم مرا وقتی که میخوانی ببخش پشت کردم به تو اما بیشتر پشتم شکست بد غلط کردم خودت هر طور میدانی ببخش جور عصیان مرا آقا به سختی می کشد یوسف زهرا شده مهجور و زندانی ببخش من غریبه نیستم دستی بکش روی سرم بنده درمانده ات را قبل مهمانی ببخش مفت و مجانی تو را از دست دادم با گناه دست من خالی است یارب مفت و مجانی ببخش آبرویم میرود، پیش همه خارم نکن بین آغوشت بگیرم باز و پنهانی ببخش قبل آنکه صورتم را رو به قبله میکنند مثل مردم راحت از من روی نگردانی ببخش بین آتش هم بیوفتم دوستت دارم ولی پیش زهرا و علی منرا نسوزانی ببخش عذر خواهی میکنم خیلی خلاصه مختصر کار دارم با حسین تو مرا عالی ببخش روضه خوانی پیش مادر زجه زد آهسته گفت سنگ تیزی خورد بر ابرو و پیشانی ببخش چکمه بود و ضربه های پشت هم بر سینه اش شمر بود و دامنی و دست لرزانی ببخش امشب از دیوار نفسم تا خدا پر میکشم میروم از جمکران و سامرا سر میکشم جای جاه و ساغر و می چشم دلبر میکشم چشم خود را زیر پای صاحب در میکشم گرچه دور ماه شده با معصیت ها خط کشی نیمه شب در میزنم چون آمدم منت کشی با نگاهی من که نه یک عمر دلها رو خرید او دل نازکتر از برگ گل ما را خرید سائلان کوچه های عشق مولا را خرید از میان جمعیت هر عبد تنها را خرید نوکرش خیلی خجالت داشت آخرها نشست او ولی آمد کنار بی نواترها نشست بال هایم را گناه و معصیت ها چیده است من خرابی ها به بار آورده ام او دیده است گرچه از اعمال زشتم بیشتر رنجیده است از هر چه بد گفتن از من پیش او نشنیده است یا هوای نوکرش را داشته پیش همه یا سفارش کرده او را به علی و فاطمه او در آغوشم گرفت گرچه مادر میزند چه کریم است و دلی دارد که پرپر میزند مثل صیادی که بر قلب کبوتر میزند به کسی که دوستش دارد خودش سر میزند ما اگر با معرفت بودیم سر میباختیم بارها دیدیم آقا را ولی نشناختیم .
بکش خط به روی گناه گنهکار نظر کن به روی سیاه گنهکار به آه پشیمان، به آه گنهکار به شرمی که دارد نگاه گنهکار شدم بد گرفتار، اجرنا من النار بخر های و هوی مرا بار دیگر نمانده برایم خدا چاره دیگر ندارم بغیر از تو دلدار دیگر ندارم عزیزم خریدار دیگر فقط دارم اصرار، اجرنا من النار گرفتار نفسم، گرفتار آتش فتاده به جانم سر و کار آتش به شانه کشیدم، فقط بار آتش به خود تکیه کردم، به دیوار آتش شده وقت اقرار، اجرنا من النار مرا عفو کن که شب اعتماد است زیادی فقیرم، گناهم زیاد است اگر کار و بارم حسابی کساد است حساب و کتابم به پای جواد است کریم است بسیار، اجرنا من النار برای همه لطف و جودی، مرا هم برای همه خیر و سودی، مرا هم از اول تو بخشیده بودی مرا هم ببر تا نجف پس به زودی مرا هم منم عبد فرّار، اجرنا من النار غریبم ولی آشنای حسینم غبارم ولی زیر پای حسینم بدم، نوکر بی وفای حسینم اسیر غم کربلای حسینم بده وقت دیدار، اجرنا من النار شنیدم مدینه در آتش گرفته کمی گوشهء معجر آتش گرفته سر و صورت مادر آتش گرفته ببین فاطمه! حیدر آتش گرفته علی سر به دیوار، اجرنا من النار به امروز زینب، به فردای زینب به شام غریبان، به احیای زینب خدایا چرا سوخته پای زینب جوابی ندارد تمنای زینب بجز یار بیمار، اجرنا من النار صدا زد برادر، پرم سوخت عباس منم خواهر تو، سرم سوخت عباس رقیه، حرم، پیکرم سوخت عباس کمک کن به من معجرم سوخت عباس کجایی علمدار، اجرنا من النار .
دست من خالی است و چشمانی پُرِ اشک و گناه آوردم از خودم هم فراری ام، امشب من به اینجا پناه آوردم   چیز بهتر نداشتم، با خود غیر ازین چشم های گریانم گریه ام قاطی ریا شده است اشک خالص که نیست، میدانم   باخودم فکر می کنم گاهی " بی حیا این هزارمین بار است" در دلم وحی می شود انگار که دوباره بیا که غفار است   سال ها بنده ی خودم بودم هی خودم را فریب می دادم همه چیزم به پای نفسم رفت جان مولا برس به فریادم   قسمت می دهم تورا حقِ خانه ای که درش در آتش سوخت قسمت می دهم به آن مردی که پَر همسرش در آتش سوخت   به همان ذوالفقار تنها که سپرش را مقابلش کشتند به علی که دو دست او بستند همسرش را مقابلش کشتند   یا الهی به حق آن اشک و گریه های درون چاه علی آهِ مرد غریب می گیرد قسمت می دهم به آه علی   روسیاهم خدا و حقِ من است به رویم درب بسته مانده اگر روضه میخوانم و یقین دارم گره ام باز می شود آخر   می روم با دوچشم گریانم به در خانه ی علی امشب آن علی که حدود سی سال است کم کَمَک جانش آمده بر لب   خاطرات گذشته می کشد و فکر فردا عذاب می دهدش تب مولا که می رود بالا دست عباس، آب می دهدش   به حسن خیره می شود گاهی یاد کوچه ... و می رود از حال به حسینش نگاه می کند و روضه می خواند از تهِ گودال   حسنم پس چرا از آن سیلی هیچ حرفی به من نمی گفتی؟ نگرانم حسین جان! روزی زیر پاهای اسب می افتی   چقدر حرف های ناگفته از وصایای همسرش دارد به حسینش نگاه می کند و گوشه چشمی به دخترش دارد   همه ی ماجرای فردا را از دوچشم حسین خود می خواند یاد آن نیزه ها و خنجر ها... خیره بر حنجر پسر می ماند   همه ی روضه های کرب و بلا باهم از پیش چشم او رد شد آه این قامت رشید حسین قسمت سم اسب خواهد شد   لحظه های وداع آخر تا خواست زیر گلوش بوسه زند یادش آمد که هیچ شمشیری جای این بوسه را نمی بُرد   تا به زینب نکاه می کرد...آه صورتش غرق حسِ غربت بود آخر این ناز دانه ی بابا سرنوشتش غم و اسارت بود؟ شاعر: داود رحیمی
💠 اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ ... 💠 زار و دامن آلوده، آمدم به مهمانی حاصل همه عمرم، گشته این پشیمانی گرچه من گنهکارم، گشته ای خریدارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم توبه نامه ای باطل، مانده بر روی دستم معصیت شده کارم، از تو هم طلبکارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله مورد پسند تو ، زندگی نکردم من یک سحر به عشق تو ، بندگی نکردم من مانده بر زمین بارم، دلخوشم تو را دارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم نزد حضرت صاحب، آبروی خود بردم سرچگونه بردارم، کرده معصیت خارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله با محبّت زهرا، تا نجف کشیدم پر ذکر هرشب قدرم، یا علی مدد حيدر بر علی گرفتارم، حبّ مرتضی دارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله زیر لب علی امشب، نام فاطمه دارد یاد مهربان یارش، آه و زمزمه دارد شد زمان دیدارم، من قتیل مسمارم فاطمه کجایی تو ، مردم از جدایی تو با حسین حسین امشب، حاجتم روا باشد چون که افضل الاعمال، طوف کربلا باشد شد حسین خریدارم، میل کربلا دارم اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم با نگاه اربابم، همچنان زهیرم کن با تنی به خون قلتان، عاقبت به خیرم کن شد حسین مدد کارم، شاه با وفا دارم ای حسین مظلومم ، ای حسین مظلومم روی نی نسیم آمد، گیسویش تکانی خورد بس که دلبری می کرد، صبر خواهرش را برد گفت حسین گرفتارم، در میان بازارم اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم ؟
نمانده فرصتی، هنوز توشه برنداشتم لیاقتی برای بهره از سحر نداشتم چه حیف شد، چه زود ماه رحمتت تمام شد حلال کن مرا که غیر دردسر نداشتم تو خواستی که جوشن از عذاب روزی ام شود اگر نبود رزق روزه ات، سپر نداشتم از آن طرف چه میزبانی و چه خوان رحمتی ازین طرف مرا ببخش جز ضرر نداشتم خلاصه عرض می کنم تمام عزتم تویی چقدر خوار می شدم تو را اگر نداشتم ضمانتی نداشتم برای قبر و محشرم اگر به سوی مشهد الرضا سفر نداشتم تمام عمر، هر زمان دلم شکست از غمی به غیر ثامن الحجج، به کس نظر نداشتم به من رضا جواز گریه بر حسین داده است وگرنه از بساط عاشقی خبر نداشتم پر از غبار می شدم، ذلیل و خوار می شدم اگر به روضه ی حسین، چشم تر نداشتم فدای آه خواهرش که با سر حسین گفت: مرا ببخش بیش از این دوتا پسر نداشتم غیور من چه خوب شد نبودی و ندیدی ام که بر سرم بجز حجاب شعله ور نداشتم سرم به گریه بند شد، شب غمم بلند شد ولی کنار خود ستاره و قمر نداشتم شاعر:
بعدِ آن شب‌ها که با امید غفران آمدم... بار دیگر محضرت العفو گویان امدم فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم! من تورا که می‌شناسم ،تو نمیگیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم این غرورم را نبین! ردم کنی دق می‌کنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم.. سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو "در" هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم می‌زند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سال‌ها در روضه‌ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم من خبر دارم که ارباب مرا بد می‌کشند به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه! والله اقا نحر شد بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم شاعر:
می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر @babollharam  
به درگاهت آمد گدایی گرفتار بریده ز یار و گرفتار اغیار زمین خورده بارش، زمین خورده هربار تو امشب دوا کن شده سخت بیمار اجرنا من النار،اجرنا من النار دعا کرده اما اجابت ندیده از این مردم اصلاً رفاقت ندیده چنان خار گشته که عزّت ندیده شِقاوت کشیده، سعادت ندیده پناهی بده آمد عبد گنهکار اجرنا من النار،اجرنا من النار در آتش گرفتارمو پر ز دردم برای رضای تو کاری نکردم سرم گرم دنیا شده با تو سردم کمک کن به سمت گنه برنگردم بیا از نبخشیدنم دست بردار اجرنا من النار،اجرنا من النار گناهان گرفته دو چشم ترم را زمین خوردم از بس شکسته پرم را غلامى نکردم پدر مادرم را ولى مى گذارم به تربت سرم را گداى حسینم، گداى علمدار اجرنا من النار،اجرنا من النار هو الهو، هو الحی و غفّار ،حیدر منم بنده ی ربّ قهّار، حیدر خریده مرا بین بازار، حیدر صد و ده تجلی ستّار؛ حیدر به عشق علی گفته هربار تمّار اجرنا من النار،اجرنا من النار بهارم حسین و قرارم حسین است تمامیِ دار و ندارم حسین است چه غم از قیامت کنارم حسین است شفیعی که محشر بیارم حسین است منم نوکر و با عطش میزنم جار اجرنا من النار،اجرنا من النار به سبحان ربّی الاَعلای زینب به دنیای زینب، به عُقبای زینب به آه و دم نیمه شب های زینب به آتش که افتاده بر پای زینب به پایى که زخمیست و شد پر از خار اجرنا من النار،اجرنا من النار غریبی به گودال تا دست و پا زد کسی آمد و بی هوا عمه را زد سپاهی به تکبیر بر خیمه ها زد به گودال رو کرد و گریان صدا زد که وا شد به خیمه دگر پای اغیار اجرنا من النار،اجرنا من النار زمین خوردى و یک حرم رفت غارت حرم رفت غارت، سرم رفت غارت خدایا کمک، معجرم رفت غارت چنان ضربه زد، زیورم رفت غارت شده چشمم از ضربه ها تیره و تار اجرنا من النار،اجرنا من النار @babollharam
صدام کردی که باز، بی تاب باشم تا با تو باز توی یک قاب باشم تو گفتی که خوبه اینجایی اما توو مهمونیت بده که خواب باشم مثه بارون مثه دریایم امشب دوسم داشتی که من اینجایم امشب دلم با گریه آرامش گرفته چه خوبه فارغ از دنیایم امشب تموم خواهشام از جنس درده ببین دنیا با این بنده ت چه کرده می ترسم خب، نزار تنها بمونم ببین شیطون داره دورم می گرده گناه، دست دلم، باز کار داده دلم دوره ز معراج السعاده ببخشم، باز قصد توبه دارم خدا جون می دونی که روم زیاده اسیر خواهشای بی خودم من گرفتاره جهان لابدم من من اینجوری نبودم که میدونی همونی که نمی خواستم شدم من گناه، امید فردامو گرفته نگاه رو به بالامو گرفته هنوز اما نیافتادم چرا که حسین جانِ تو دستامو گرفته @babollharam
چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت من که با گریه همه چیز به دست آوردم با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت پای امروز به فردای خودم بد کردم عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر که دعاهای پدر ؛ مادرم از دستم رفت حیف شد نان حلالی که حرامش کردم شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت یا علی گفتن من کیسه ی من را پر کرد درِ این خانه حساب کرم از دستم رفت همه گفتند حسین و همه رفتند حرم خاک عالم به سر من حرم از دستم رفت شب سوم شده ؛ از نیزه صدا می آید ساربان تند مران دخترم از دستم رفت دختری در وسط معرکه فریاد کشید آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا علت این بود که موی سرم از دستم رفت دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت سِرِ مستور علی بین خطر افتاده عمو عباس بیا معجرم از دستم رفت @babollharam
زبان عرض دعای مرا درست کنید نمی روم که مرا با "بیا" درست کنید رفیق‌ها همه دورم زدند و تنهایم خراب کردم اما شما درست کنید خریدنی است بنای دل شکسته اگر از این شکسته بنا "ربنا" درست کنید هوای کار مرا داشتی نفهمیدم دوباره کار مرا بی هوا درست کنید برای من که نشسته کنار اهل سحر از این به بعد لباس گدا درست کنید حساب هم بکشید از گناه من امشب ولی حساب مرا با "رضا" درست کنید نمی روم ز در خانه اش به جایی تا ز بنده، بنده‌ی خوب خدا درست کنید اگر که راه ندارد مرا "نبخشیدن" ولی یکی دو سفر کربلا درست کنید اگر که کرببلا گوشه‌ی حرم هم نه بناست عاشقانت را کجا درست کنید فقط به حرمت گودال قتلگاه حسین مرا میان همین روضه‌ها درست کنید هنوز این لب خشکیده آب می‌خواهد که گفته پای سرش سر صدا، درست کنید برای آن تن عریان اگر که هست کفن اگر که نیست دو سه بوریا درست کنید اجرا شده توسط شب بیستم رمضان 94 @babollharam
       بند اول من اومدم پشیمونم توام بزرگی میدونم هر چی که باشه بندتم هر چی که باشه مهمونم من آبرویی ندارم که باز به تو رو بیارم مثل خودت منم فقط امام حسینو دوس دارم یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین بند دوم منو ببخش ای مهربون ای خالق هفت آسمون رحمته تو بی کرونه ای رازق روزی رسون اگر چه من خطا کارم به رحمتت امیدوارم تا که ببخشیم ای خدا اسم حسینو میارم یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین بند سوم خوب میدونم خیلی بدم از مسیرِ تو دور شدم ساترِ سَیِّئات تویی از درگاهت نکن ردم بیا و بگذر از گنام شرمنده ام و رو سیام استغفرالله میگمو کاش برسه بهت صدام یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین @babollharam
هرچه می آید به درگاه تو سائل بیشتر می شود با جود و احسانت مقابل بیشتر زودتر وا می کنی از کار و بار او گره هر که دارد در بساط خویش مشکل بیشتر نزد تو آورده ام دل را که می دانم ز لطف کار داری ای عزیز جان تو با دل بیشتر راه دل را برگزیدم تا رسم در کوی تو می رود از این مسیر ای عشق محمل بیشتر من ز تنهایی تو ای عشق فهمیدم ، هنوز در صف کفرند حاضر اهل باطل بیشتر از جنون اهل عصیان کرده ام احساس من در صف اهل حقیقت هست عاقل بیشتر دل به دریای ولایت می زنم ، باکی که نیست پیش این دریای مواج است ساحل بیشتر در خیابان دَکه ها دُر نجف آورده اند می برد عبد شما گوهر به منزل بیشتر آبیاری می کنم با اشک نخل عشق را می دهد با یادتان این نخل حاصل بیشتر گرچه گردد قافیه تکرار «یاسر» بی گمان فکر فردای قیامت هست عاقل بیشتر @babollharam
1_4170472525.mp3
333.5K
بند اول عبد خطاکاره توام رب خطاپوش تویی اونکه به روی بنده ها وا کرده آغوش تویی ای مهربونه من خدا دارم به تو امیده عفو من بر خودم کردم جفا دارم به تو امیده عفو الهی العفو... بند دوم منکه ندارم توشه ای غیر از گناه و معصیت از تو خدای مهربون دارم امیده مغفرت با چشم گریون اومدم دارم به تو امیده عفو زار و پریشون اومدم دارم به تو امیده عفو الهی العفو... بندسوم توو خلوتم همونیکه کردم فراموش،تویی اونیکه روی عیب من میذاره سرپوش تویی از کرده ی خود نادمم دارم به تو امیده عفو من بر حسینت خادمم دارم به تو امیده عفو الهی العفو... @babollharam
بخشی از فَوَ عِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي لَوْ نَهَرْتَنِي مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ ... بیچاره‌ام و بی کس و مضطر، نروم از خانه‌ات ای کریم، دیگر نروم غیر از تو مگر پناه‌گاهی دارم؟! گیرم که مرا برانی از دَر، نروم @babollharam
. بر عبادت از تو میخواهم قوایِ بیشتر مفلسم یا رب ببخشا تو نوای بیشتر هر که دردش بیشتر باشد یقینا می دهی از سر لطفت به غم هایش دوای بیشتر من همان عبد گنهکارم ، همان عبد ذلیل آمدم این دفعه امّا با خطای بیشتر یا کریم الصفح ، از رویت خجالت می کشم ای هواخواهم..... اسیرم در هوایِ بیشتر هر چه کردم در اطاعت من جفای بیشتر چشم خود را بستی و کردی وفایِ بیشتر آمدم تا که بگیری دستِ خالی مرا گرچه داری تو به مخلوقت عطای بیشتر تو شبیه من هزاران عبد نادم داری و من ندارم غیر تو مولا ، خدای بیشتر من برای بخشش خود واسطه آورده ام یا علی گفتم ، ندارم آشنای بیشتر تلخی ایام را همچون عسل کن ، یا رحیم قسمتم کن در جوانی، کربلای بیشتر گریه ی در روضه ها را از من خاطی نگیر چشم ها با اشک میگیرد بهای بیشتر زینب آمد بر بلندی و صدا زد یا حسین از عطش میزد حسینش دست و پای بیشتر پیش چشمان ترش ، بر جسم عریان حسین پیرمرد قد خمیده زد عصای بیشتر @babollharam
. گریز به مانده ام بی کَس و بی یار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت در دل مُرداب فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت‌زده را تشنه ی بیداری کن روی قلبم بنویسید:گرفتارِ رضا... سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن بی پناهیم،پناهِ همه ی ما..،زهراست زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن بَرده ام..،برده ی بی قیمتِ بازار نجف حلقه در گوش همین برده ی بازاری کن دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن گریه بر داغِ حسن ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه‌کُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن . . پیش چشمان پسر،مادر او سیلی خورد آی ناموس‌پرست! از غم او، زاری کن جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود... قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن! میخِ در با همه‌هستیِ حسن بد تا کرد پای خود را به حریم پرِ زهرا وا کرد @babollharam .