eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ 💠دعاے ࢪوز بیست و یکم ماه مباࢪڪ ࢪمضان 🔰اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الی مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین. ⚜خدایا، در این ماه برای من به سوی خشنودی ات دلیلی قرار ده و برای شیطان راهی به سوی من قرار مده و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده حاجات خواهندگان. ✨
. به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را زتو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علّی اکبر خود را یتیمان بر تو آوردند شیر و یاد من آمد که باید پیش تیر ، از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را .
. با عج ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم نکنه تموم شه امشب، رو زمین بمونه بارم نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه واسه من دوباره تنها ، بی پرو بالی بمونه قلم تقدیرم امشب ، توی دستای تو آقاس تیر آخرم همیشه ، قسم حضرت زهراس نکنه تو تقدیر من ، کم بشه رزق عبادت هرچی که نوشتی خیره ، ولی آخرش شهادت نکنه برا زیارت ، ازقلم بیفتم آقا اربعین.کربلا حتما ،  نگی که نگفتم آقا نکنه محرم امسال ، زیر خاک خوابیده باشم بنویس قربون دستت، نوکر تو روضه ها  شم خلاصه هرچی صلاحه، هرچی تو بگی روچشمام تو اجازه دادی گفتم ، خط به خط از آرزوهام میدونم چقد تو خوبی ، میدونم که  پست و خوارم درخونه ی خدا و ، شما واسطه میارم واسطه میارم اونکه ، صبر عالمو ربوده بسکه مشت و سیلی خورده، سرتاپاش همه کبوده بارقیه اومدم تا  ، تو نگام کنی دوباره گوش بده به دردو دلهام، توروحق  گوش پاره میخونم یه روضه حالا، میخونم با آه و ناله دل شب سرو آوردن ، واسه دختر سه ساله... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عالم و آدم کند، گریه برای علی حیف که در خاک رفت، قد رسای علی نخل بوَد منتظر، چاه بوَد بی‌قرار حیف که خاموش شد، صوت دعای علی گریه کند صبح و شام، اشک فشانَد مدام تا که عدالت زند، بوسه به پای علی زندگیِ بی‌علی، سخت‌تر از مُردن است کاش که ما می‌شدیم، کشته به جای علی دامنِ محرابِ خون، گشته بر او قتلگاه مسجد کوفه شده، کرب و بلای علی تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند گر ببرد کودکی، شیر برای علی مسجدیان یک طرف، جمله گشایید صف تا که یتیمان نهند، سر به سرای علی پیرِ فقیری زند، بر سر و بر سینه‌اش طفل یتیمی شده، نوحه سرای علی بذل و عنایت ببین، لطف و کرامت ببین قسمت قاتل شده، سهم غذای علی می‌دمد از سنگ‌ها، نالۀ «یا سیدی» می‌چکد از نخل‌ها، اشک عزای علی ثروت هر کس همان، مال و منالش بوَد هستی «میثم» بـوَد، مهـر و ولای علی
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ که دیده بی کفنی کفن کند بدنی را که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را حسین آب بریزد حسن به اشک بشوید که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را شده خموش چه آسان زبان ناطق قرآن حسن حنوط ببندد عجب لب و دهنی را سرِ شکسته و خوناب زیر تابشِ مهتاب که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را فدای غربت مردی که خود ز غصه و دردی شبانه غسل و کفن کرد جسم خسته تنی را قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را که نیست فاصله باقی میان کوثر و ساقی خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را فدای دست شکسته که با تن و دل خسته برای بی کفنِ خود گذاشت پیرهنی را و آن امام اسیری که در میان حصیری گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره شبیه عمه فنا کرد، کاخ خصمِ دنی را دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد که از قتیلِ قلیلت قبول کن بدنی را
. شهادت حضرت علی علیه السلام شیر لازم نیست بابایم شفایش را گرفت روضه یکبارِ دگر در خانه‌یِ ما پا گرفت ضربه‌یِ شمشیر مثل میخِ در برّنده بود میخِ در مادر گرفت و تیغِ کین بابا گرفت نیمه‌شب دور از نگاهِ شومِ این همشهریان باز هم تابوت   بر دوشِ غریبان جا گرفت مثلِ مادر مخفیانه رفت از خانه پدر شیر از شمشیر حکمِ وصلِ دلبر را گرفت قدکمان درمانِ پیشانیِ زخمی‌اش شده استخوان و عقده را از حلقِ حق زهرا گرفت چشمِ اُمّید یتیمان چشمهایش بست و رفت دستِ دنیا از دلِ غمدیده‌ام دنیا گرفت کوفه‌یِ امروز یک شمشیر در مسجد کشید صدهزاران تیر و تیغش راهِ عاشورا گرفت دست بر شمشیرِ فتنه بُرد در کرب و بلا دستِ آن طفلی که از باباعلی خرما گرفت   .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مناجات آخر دهه و روضه امام حسین علیه السلام آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم هر چه داریم از این ذکرِ حسین‌جان داریم ما گرفتارِ حسینیم خدایا شکرت منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم به لبِ خشکِ حسینِ‌ابنِ‌علی حسّاسیم دمِ افطار دو خط روضه‌یِ عطشان داریم وای از پیکرِ صد پاره‌یِ بی‌سر مانده بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم سرِ بر نیزه‌یِ او قاریِ آیاتِ خداست روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم به رگِ پاره‌یِ ارباب الهی العفو روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم مضطرِ قصّه‌یِ انگشتر و انگشتِ توایم بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم شبِ جمعه به هوایِ حرمت بی‌تابیم جمعه‌ها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم
کاش باز از مأذنه آوای مولا می رسید نیمه شب نان و رطب با دست بابا می رسید خانه دلگیر است بی شیر خدا این روزها با صفا می کرد او کاشانه را تا می رسید چاه عادت داشت تا آه علی را بشنود یاد نخلستان و شبهایی که آوا می رسید منبر و محراب مسجد بی قرار حیدرند کاش آرام و قرار قلب شیدا می رسید یاد نجوای خوش آهنگ مناجاتش به خیر یا مُجیرش از زمین بر عرش اعلی می رسید تیغ زهر آلوده ی دشمن حریف او نبود سالم از کوچه اگر آنروز زهرا می رسید قاتل حیدر غم یاس کبودش بود و بس او که نیلی وُّ کمانیّش به بابا می رسید مرتضی شرمنده ی روی پیمبر شد   سوال؟! کار او بی ضربه ی قنفذ به اینجا می رسید چاه شد تنها کسی که آه او را می شنید العجلهایش به گوش آسمانها می رسید کاش باز از مأذنه آوای مولا می رسید نیمه شب نان و رطب با دست بابا می رسید خانه دلگیر است بی شیر خدا این روزها با صفا می کرد او کاشانه را تا می رسید چاه عادت داشت تا آه علی را بشنود یاد نخلستان و شبهایی که آوا می رسید منبر و محراب مسجد بی قرار حیدرند کاش آرام و قرار قلب شیدا می رسید یاد نجوای خوش آهنگ مناجاتش به خیر یا مُجیرش از زمین بر عرش اعلی می رسید تیغ زهر آلوده ی دشمن حریف او نبود سالم از کوچه اگر آنروز زهرا می رسید قاتل حیدر غم یاس کبودش بود و بس او که نیلی وُّ کمانیّش به بابا می رسید مرتضی شرمنده ی روی پیمبر شد   سوال؟! کار او بی ضربه ی قنفذ به اینجا می رسید چاه شد تنها کسی که آه او را می شنید العجلهایش به گوش آسمانها می رسید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - شهادت حضرت علی علیه السلام از خونه می‌ری تو غریبونه درست شبیهِ مادر شبونه داغِ تو مثلِ مادرِ سادات رو سینه‌یِ زینبت می‌مونه بابایِ خوب و مهربون داری می‌ری خدا نگهدار دیگه نمی‌خونی برا... چاهِ کوفه روضه‌یِ مسمار نمی‌گی تو نخلستونا چی شد میونِ در و دیوار حیدر بابا حیدر بابا حیدر بابا خدا نگهدار (۴) بعدِ تو بابا به شور و شینم دلواپسم من واسِه حسینم نقشه کشیدن برایِ دلبر کوفی میاره با نیزه‌ها سر کوفی که نون و خرماتو خورده بابا قوّت می‌گیره سهمِ تنِ حسینِ ما از شهرِ بابا تیغ و تیره یه روزی تو این کوچه و.... پس‌کوچه دخترت اسیره حیدر بابا حیدر بابا حیدر بابا خدا نگهدار (۴) اجرای سبک:
312.2K
شهادت حضرت علی ع😭😭 اجرای سبک:
چهارپاره بیست و سوم رمضان – حضرت امیر   دوسه روز است خانه دلگیر است دوسه روز است مثل بارانیم دو سه روز است همدم اشکیم دو سه روز است روضه می خوانیم   دو سه روز است کوفه نشنیده نغمه های خوش اذانت را وقت افطار بر سر سفره یاد کردیم لقمه نانت را   دو سه روز است مثل فاطمیّه دور هم گریه می کنیم ولی روضه ها رنگ دیگری دارد ختم آن است ذکر وای علی   دو سه روز است نان و خرما را حسنت می برد برای یتیم می دهد سهم کودکان را بعد می کند بغض مثل کوچه کریم   دو سه روز است قلب زینب را داده آزار حرف بی پایه شده اوضاع مدینه ای انگار بازهم طعنه های همسایه   دو سه روز است چاه و نخلستان شده دلتنگ ربّــنای علی شده رویای مسجد و محراب گریه و سجده و دعای علی   دو سه روز است کوفه فهمیده می رسید از کجا غذای فقیر از کجا می رسید خرمایی تا شود باز روزه های فقیر   دو سه روز است اشک می ریزد گاه و بیگاه ازغمت حسنم بیش از پیش لرزه می افتد با دعای کمیل بر بدنم   دو سه روز است چشم عبّــاسم سرخ مثل زمان جنگ شده کوچه پس کوچه های کوفه پر از خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده   دو سه روز است دختر حیدر خوابهای عجیب می بیند گاه گودال و خنجر و حنجر گاه شیب الخضیب می بیند   دو سه روز است کربلائیّم چشم بر چشم یار می دوزم مانده در بغچه یک کفن باقی وَ به یاد نگار می سوزم   دو سه روز است سخت می خواهم بزنم بوسه بر گلوی حسین وای از دود و خون و خاکستر پنجه ی گرگها و موی حسین   دو سه روز است درس قرآنم سوره ی کهف نی نشین شده است سینه ام مثل دامن و خیمه یا در ِ خانه آتشین شده است   دو سه روز است مثل بابایم می کنم گریه یاد لب تشنه وای از لحظه ای که می بینم بر روی حلق دلبرم دشنه   دو سه روز است بیشتر دارم انتظار وصال دلدارم با دعای فرج پس از روضه به امید وصال می بارم  
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته - مدح و مرثیه حضرت علی علیه السلام (شب قدر) مفتخر بودم و هستم به غلامیِ شما باز هم می‌روم از شهرِ نجف کرب و بلا اَیُّهاالنّاس علی مقصد و مقصودِ من است اربعین می‌زنم از شاه دَم ان‌شاء‌َالله مزدِ این سینه‌زنان را خودِ زهرا بدهد با همان دستِ وَرم‌کرده‌یِ خود روزِ جزا هر که دارد هوسِ کرب و بلا بسمِ‌الله می‌شود برگِ براتِ حرم امشب امضا در قضا و قدَرِ ما شده تکرار... علی حاجتم کرده روا یکصد و ده بار... علی شیعه هر جا که دَم از عشق تو زد غوغا کرد با همین ذکرِ علی راهِ حرم را وا کرد سر به زیر آمد و شد زائرِ صحنِ سلطان وَ جوازِ حرمِ شاهِ وفا امضا کرد یاعلی زمزمه‌یِ ما شد و مادر خشنود... ذکرِ تو کنجِ دلِ فاطمه ما را جا کرد همه‌یِ زندگیِ ما شده‌ای شکرِ خدا بنده‌یِ گمشده با نامِ تو رَه پیدا کرد ذکرِ احیا شد الهی بِ‌علیٍ بِ‌علی ای خدا گوشه نگاهی بِ‌علیٍ بِ‌علی پدرِ خاک شده خاکِ عزایِ تو به سر غمِ هجرِ تو نَگنجیده پدر در باور زانویِ غصّه بغل می‌کند و می‌بارد گوشه‌یِ خانه پس از رفتنِ بابا دختر تو به عبّاس چه گفتی بدنش می‌لرزد نشود روضه‌یِ آن پیکرِ بی‌سر باور چه شود آخرِ این روضه چرا زینب تو گِره پشتِ گِره پشتِ گِره زد بر معجر آه از بی‌کسیِ دخترِ مولا... زینب دست و پا زد پسرِ فاطمه... امّا زینب... هر که از خیمه و گودال رسید او را زد آن که از پشت سرِ شاه برید او را زد آتش آمد به سراغِ حرمی... یا‌زهرا... هر که این زمزمه از هر که شنید او را زد یاعلی گفت رقیّه به سویِ عمّه دوید دستِ هر کس به سه‌ساله نرسید او را زد گفت اِی چنگ نَکش می‌دهم آویزه به تو چنگ زد دخترکی آه کشید او را زد ذکرِ شاهِ نجف و کرب و بلا یازینب العجل منتقمِ عمّه‌یِ تنها زینب