نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
دم نوحه ایستاده؛بعد از شهادت
ای برای من،یار و دلداده
رفتی و حیدر،از پا افتاده
گریان،با شور و با زَمزَمه
گویم حلالم کن فاطمه
زهرا یا زهرا یا فاطمه...
بخاطرِ من رویَت نیلی شد
نصیبَت زهرا ضربِ سیلی شد
کوچه،غم به دل حاکی شده
ای وای چادرت خاکی شده
زهرا یا زهرا یا فاطمه...
پیش چَشمم ای،ماهِ یگانه
تو را زد دشمن با تازیانه
دیگر از آثار ضربه ها
دستِ تو نمی آمد بالا
زهرا یا زهرا یا فاطمه...
#فاطمیه #فاطمیه_۹۷
#نوحه_فاطمیه
#واحد_فاطمیه
#بعد_از_شهادت
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
رفتی و بیچاره شده حیدر
دلم اسیر درد و غمهاته
مونس هر روز و شبم زهرا
گریهٔ جانسوز یتیماته
بعدِ تو ای تنها طرفدارم
خونه نشینه حیدرِ کرّار
چیکار کنم با خاطره های
آتیش و مِسمار و در و دیوار
یادم نمیره که
تورو زدن زهرا
چیکار کنم من با
دلِ حسن زهرا
واویلا واویلا...
مگه قرار نبود که تا آخر
فاطمه جان قرارِ هم باشیم
مگه قرار نبود توو سختی ها
همیشه در کنار هم باشیم
تو رفتی و من و یَتیمانِت
ذکرِمونه واویلا واویلا
حالا باید بیام سَرِ خاکِت
تا به سحر گریه کنم زهرا
گریه به یادِ اون
جان و دلِ خسته
قامت خم گشته
پهلوی بشکسته
واویلا واویلا...
#فاطمیه #فاطمیه_۹۷
#بعد_از_شهادت
#زمینه_حضرت_زهرا
#زمزمه_حضرت_زهرا
#شور_حضرت_زهرا
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
زمینه،زمزمه حضرت زهـــــرا(س)
#بعد_از_شهادت
زهــــرا
رفتی زیر خاکا
علی شده تنها
برو کس و کارم
راحت بخوابی
زهـــــرا
من چه کنم حالا
با در و دیوارا
یا علی بیمارم
راحت بخوابی
مگه یادم میره غسل دادنت رو
یــادم نـمـیـره بـنـد کـفــنـت رو
وسـایـلاتـو از تـو خـونـه بـردم
بـگو چـکـار کـنـم پیـروهنت رو
(زهرا، منو حلالم کن3، خانوم خونم)
زیــنــب
میگه هنوز هر شب
حسن داره بر لب
تو خواب میگه یک زن
زدن نداره
خـــانــوم
شبا خجل از روم
سر میزارن اروم
رو بستر خونیت
دل بیقراره
شـبـا میام خـونـه زهــرا نـدارم
رو دیـوار خونی سـرو مـیـزارم
حال حسن رو وقتی که میبینم
میرم رو سجادت بارون میبارم
(زهرا، منو حلالم کن3، خانوم خونم)
شــبــها
از میون قــبــرا
پیشت میام تنها
کـجـا بـرم اخه
جایی ندارم
بــازم
واکـن درو نــازم
من بی تو میبازم
چطور برم خونه
نایی ندارم
تا دلتنگی میگیره حیدرت رو
بو مـیـکنـم لـبـاس و بـسـترت رو
چوب عصات که رفت برای تابوت
چــکـار کـنـم دسـتـمـال سـرت رو
(زهرا، منو حلالم کن3، خانوم خونم)
✍ یاســـر ســیونــدی
#زمینه
#زمزمه
#حضرت_زهرا_س
#یاسر_سیوندی_غلام_زهرا_کرمان
#اجرا_نشده
#فاطمیه
#جدید
#باب_القبله
#زمزمه
#بعد_از_شهادت
🏴 بند ۱
کجایی مادر ، بیا میان خانه مادر
کجایی مادر ، من و غم شبانه مادر
کجایی مادر ، ببین میان خانه ات ، به هر طرف از تو هست ، نشانه مادر
ای مادر ، به هر طرف تو را بینم ۲
ای مادر ، به چادر تو بنشینم
ای مادر ، ( ولی ببین چه غمگینم ) ۲
( مادر ، بستر سرخ و ، خون روی مسمار
همه نشونه های توست
مادر ، خاکِ رو چادر ، دستِ روی دیوار
همه نشونه های توست ) ۲
🏴 بند ۲
شکسته بالم ، ولی نمرده شوق پرواز
شکسته بالم ، ولی کنم دو بال خود باز
شکسته بالم ، ولی برای پر زدن ، به محضر تو مادرم ، شدم هم آواز
ای مادر ، ز غصه ی جدایی وای ۲
ای مادر ، ز درد بی وفایی وای
ای مادر ، ( بیا بیا کجایی وای ) ۲
( مادر ، بیا به خانه ، کنار ما بنشین
دختر تنهاتو ببین
مادر ، پیش حسن با ، گوشواره های خونین
دختر تنهاتو ببین ) ۲
#محمد_مبشری
.
#شب_بیست_و_سوم
#غزل_مصیبت شهادت حضرت علی علیه السلام
شیر لازم نیست بابایم شفایش را گرفت
روضه یکبارِ دگر در خانهیِ ما پا گرفت
ضربهیِ شمشیر مثل میخِ در برّنده بود
میخِ در مادر گرفت و تیغِ کین بابا گرفت
نیمهشب دور از نگاهِ شومِ این همشهریان
باز هم تابوت بر دوشِ غریبان جا گرفت
مثلِ مادر مخفیانه رفت از خانه پدر
شیر از شمشیر حکمِ وصلِ دلبر را گرفت
قدکمان درمانِ پیشانیِ زخمیاش شده
استخوان و عقده را از حلقِ حق زهرا گرفت
چشمِ اُمّید یتیمان چشمهایش بست و رفت
دستِ دنیا از دلِ غمدیدهام دنیا گرفت
کوفهیِ امروز یک شمشیر در مسجد کشید
صدهزاران تیر و تیغش راهِ عاشورا گرفت
دست بر شمشیرِ فتنه بُرد در کرب و بلا
دستِ آن طفلی که از باباعلی خرما گرفت
#شهادت #حضرت_علی_علیه_السلام
#بعد_از_شهادت
#امام_علی
#حسین_ایمانی
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته - مدح و مرثیه حضرت علی علیه السلام (شب قدر)
مفتخر بودم و هستم به غلامیِ شما
باز هم میروم از شهرِ نجف کرب و بلا
اَیُّهاالنّاس علی مقصد و مقصودِ من است
اربعین میزنم از شاه دَم انشاءَالله
مزدِ این سینهزنان را خودِ زهرا بدهد
با همان دستِ وَرمکردهیِ خود روزِ جزا
هر که دارد هوسِ کرب و بلا بسمِالله
میشود برگِ براتِ حرم امشب امضا
در قضا و قدَرِ ما شده تکرار... علی
حاجتم کرده روا یکصد و ده بار... علی
شیعه هر جا که دَم از عشق تو زد غوغا کرد
با همین ذکرِ علی راهِ حرم را وا کرد
سر به زیر آمد و شد زائرِ صحنِ سلطان
وَ جوازِ حرمِ شاهِ وفا امضا کرد
یاعلی زمزمهیِ ما شد و مادر خشنود...
ذکرِ تو کنجِ دلِ فاطمه ما را جا کرد
همهیِ زندگیِ ما شدهای شکرِ خدا
بندهیِ گمشده با نامِ تو رَه پیدا کرد
ذکرِ احیا شد الهی بِعلیٍ بِعلی
ای خدا گوشه نگاهی بِعلیٍ بِعلی
پدرِ خاک شده خاکِ عزایِ تو به سر
غمِ هجرِ تو نَگنجیده پدر در باور
زانویِ غصّه بغل میکند و میبارد
گوشهیِ خانه پس از رفتنِ بابا دختر
تو به عبّاس چه گفتی بدنش میلرزد
نشود روضهیِ آن پیکرِ بیسر باور
چه شود آخرِ این روضه چرا زینب تو
گِره پشتِ گِره پشتِ گِره زد بر معجر
آه از بیکسیِ دخترِ مولا... زینب
دست و پا زد پسرِ فاطمه... امّا زینب...
هر که از خیمه و گودال رسید او را زد
آن که از پشت سرِ شاه برید او را زد
آتش آمد به سراغِ حرمی... یازهرا...
هر که این زمزمه از هر که شنید او را زد
یاعلی گفت رقیّه به سویِ عمّه دوید
دستِ هر کس به سهساله نرسید او را زد
گفت اِی چنگ نَکش میدهم آویزه به تو
چنگ زد دخترکی آه کشید او را زد
ذکرِ شاهِ نجف و کرب و بلا یازینب
العجل منتقمِ عمّهیِ تنها زینب
#بعد_از_شهادت #شب_قدر
#حضرت_علی_علیه_السلام
#امان_از_دل_زینب #یا_امیر_المومنین
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
108.5K
.
#نوحه
#سبک_سالار_زینب
#شب_بیست_و_سوم
گریم ز داغ آن نور اعلا
ذکر عالم شد یا علی مولا
یا علی مولا...
شد شب سوّم از شبهای قدر
خدا دهد بر آل عبا صبر
موسم اشک و سوز و بُکا شد
مسجدِ کوفه دارُالعزا شد
آسمان از این غم سینه چاک است
خورشید عالَم در زیر خاک است
حاجتروا شد چه غریبانه
تدفینش مثل زهرا شبانه
آه و واویلا آه و واویلا...
نشسته بر جانْ داغِ عظیمی
زینب و رنج و درد یتیمی
با اشک چشم و با سوز سینه
قیاسی دارد یاد مدینه
بابا رفته با یک قلبِ خسته
مادر دلخون و پهلو شکسته
بابا بر جانش از غم نشانه
مادر آزرده با تازیانه
بابا و ظلم و جور تحمیلی
مادر و جای ضربه ی سیلی
#شب_قدر
#بعد_از_شهادت #امام_علی
#استاد_مجید_طاهری 🎤
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر
به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت
پدر کنار مزار تو آب شد مادر
استاد حاج غلامرضا سازگار
اى قرار جان ز داغت بى قرارى می کنم
رفتى و من تا که هستم سوگوارى می کنم
گر نباشد بیم طعن دشمنان یا فاطمه
روز و شب در پیش قبرت آه و زارى مى کنم
گر بخشکد اشک من یا قره ی العین رسول
در عزایت خون دل از دیده جارى می کنم
بر خزان عمرت اى ریحانه باغ نبى
گریه پیوسته چون ابر بهارى می کنم
هر چه می خواهم نگریم پیش طفلانت ولى
از غم دل گریه بى اختیارى مى کنم
خود نهال آرزویم را به گل کردم دریغ
از سرشک دیده آنرا آبیارى می کنم
روزها در خانه طفلان را تسلى مى دهم
شب کنار قبر تو شب زنده دارى مى کنم
#بعد_از_شهادت
ای خوش آن روزی که ما، در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخشارش، منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم!
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست!
ما دم در، حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم!
کاش محسن را نمیکشتند، تا ما غنچه یی
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم!
کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم!
این در و دیوار میگرید به حال ما، که ما
مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم!
#بعد_از_شهادت
من آن بی بال و پر مرغم که تو بال و پرم بودی
دگر تنهای تنهایم تو تنها یاورم بودی
یگانه تکیه گاه من شهید بی پناه من
امید من پناه من نه تنها همسرم بودی
زپا افتاده ام ای هست و بود رفته از دستم
که بعد از مصطفی تنها تو رکن دیگرم بودی
گل من تا ابد از باغبانت می کشم خجلت
که پامال خزان در پیش چشمان ترم بودی
تمام شهر با من دشمن و من یک تنه تنها
نه همسنگر خدا داند تو تنها سنگرم بودی
هر آنکس داشت با من دشمنی دیدم تو را می زد
قتیل انتقام جنگ بدر و خیبرم بودی
سرآپا درد بودی پیش چشم من ننالیدی
#بعد_از_شهادت
سهم گلوی حسین
رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی
ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی
برداشتی تو بار خودت را ز بستر و
آن را به روی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی
مادر لباس محسن خود را نبرده ای
آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی
این یادگاری ات جگرم را کباب کرد
دربین شانه موی خودت را گذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار را برای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
مهدی نظری
#بعد_از_شهادت
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
وحید محمدی
#بعد_از_شهادت
باور نداشت زينب كبري كه مادرش
رفته است وجاي خالي او در برابرش
چادر نماز فاطمه لالايي شبش
دستان پر ز مهر علي بالش سرش
چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز
يادي كند زمادر و محسن برادرش
هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت
باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش
وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است
چادرنماز مادر خود را كند سرش
مادركبوترانه پريده به آسمان
بابا دلش گرفته براي كبوترش
محمدجواد قدرتي
#بعد_از_شهادت
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهار پاره-بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
چند شب می شود که آرامی
چند شب می شود که بی تابم
چند شب میشود که خوابیدی
چند شب میشود که بی خوابم
خانه ای سوت وُ کور مانده وُ من
وَ حسن میگَـزَد لبِ خود را
میکند مخفی از دو چشمِ ما
زینبـم بُقـچه وُ تبِ خود را
او نَه تنها به اِرث بُرد از تو
چادرِ خـاکی وُ پُر از لاله
از تو آموخته که نیمه یِ شب
دور از چشمـها کند ناله
چادر وُ بُقچه را بَغَل زده وُ ...
گوشه ای از اتاق کِز کردهَ ست
مثلِ چشم حسن دو چشمش خون
مثلِ قلبم دِلش پُر از درد است
دختر چـٰار ساله اَم امروز
خانه را خوب آب وُ جارو کرد
کار از دست وُ بازویَش که کشید
یادِ دردِ عجـیبِ بازو می کرد
بستـرِ لاله گونِ مادرِ ما
جمع کرد وُ دوباره آه کشید
یادِ پهلو وُ سینه اُفتاد وُ.....
تکّه ای گوشواره آه کشیده
یاد آن روزِ سخت که حَسنَش
رفت تا کـوچه هَـمـرهِ مادر
رفت وُ برگشت وُ شد عصایِ او
وای از خـاکِ چادر وُ معجر
بُقـچه را باز کرده وُ دیده
دو کـفن در کنارِ پـیراهن
هِی به خود طعنه میزند که چطور
دست وُ پا میزند ببینم من
حسن از خواب میپَرَد اِنگار
باز کابوسِ کـوچه را دیده
باز دیده که ضربه یِ سیلی
سَـندی پاره پاره دزدیده
او که آرام شد حسین پرید
تشنه وُ بی قـرار وُ سَرگردان
السَّلامُ علیَ الحـسین بگو
میخورد خیزران لب وُ دندان
آخـرِ روضه ها دلِ تنگـم
میتَپَد با نوایِ کرب وُ بلا
باز هم ندبه خوان وُ بی تابم
همنَـفَس با امام با شهدا
زیرِ چَترِ حمایتِ شاهم
مَنصَبَـم نوکری شاهِ کرم
آرزویم وصالِ دلدار است
بِخَرم باز هم حرم بِبَـرَم
#بعد_از_شهادت
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده!
با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال
اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟
آنجا که خوب میگذرد، با خدایتان
جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست
اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و
جمع شبانهی پدر و چاه دیدنی است !
در این سکوت غم زده حتی نمی شود
با خاطرات دور و برت درد دل کنی
اما شما هم از در و همسایه راحتی
هم می شود که با پدرت درد دل کنی
از ماجرای کوچه نگویی برای او!
تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود
یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف!
دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود...
میبینمت هنوز میان حیاطمان
مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی
مادر اگر که روسریام را درآورم
مثل قدیم موی مرا شانه می زنی
بابا برام گفته پس از فوت مادرت
میگفتهای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟»
حالا شده است نوبت من تا بپرسم از
دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟»
آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟
مادر! گلویمان به خدا درد می کند
گرچه به حد درد شما نیست... راستی
پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟!
مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟
اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟
مردم که گفته اند میاییم، دیر شد!
پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟!
مادر! سوالها که همه بی جواب ماند
این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟
پس می روم دوباره سر پله ی نخست
مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
ا.سادات هاشمی
#بعد_از_شهادت
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
#امیرالمومنین_شور
#بعد_از_شهادت
#شور
عالم پریشونه
فضای خونه ی مولا امشب شبیه زندونه
مولای عالمین رفت از دنیا همه دلا خونه
عالم پریشونه
امیر دنیا رفت
با سر زخمی و خون آلودِش کنار زهرا رفت
تنها پناه و بابای کُلِّ بچه یتیما رفت
امیر دنیا رفت
چهره ی غم نشسته روو صورت زینبین
پُر شده خونه از صدای گریه ی حسین
زانوی غم توی بغل گرفته مجتبی
به سینه میزنن ملائکه به شور و شین
(علی یا علی)
........
شد راحت از غمها
از غم و غصه های سنگین و نامردیه دنیا
کوفه عزا گرفته این شبها از ماتم مولا
شد راحت از غمها
با حال خسته رفت
غریبونه کنار اون یار پهلو شکسته رفت
دمای آخری با یاد اون دستای بسته رفت
با حال خسته رفت
اونکه یه عمری با غمِ تلخ مدینه سوخت
یاد در شکسته و پهلو و سینه سوخت
دستاشو بین کوچه بستن عده ای لعین
فاطمه روو به روش تو شعله های کینه سوخت
(علی یا علی)
.......
توو یاد زینب موند
وصیتاشو با حال مضطر وقتی توو بستر خوند
از داغ کربلا تا گفت قلب زینبشو سوزوند
توو یاد زینب موند
کوفه رو میشناسم
گفت که حسینمو میسپارم به دستای عباسم
گریه میکرد و میگفت فکر خنده های خنّاسم
کوفه رو میشناسم
میگفت حسین و تشنه لب توو کوفه می کُشن
سرش رو بین قتلگاه یه عده می بُرن
دل نگرونم واسه ساعتی که زینبم
تو خیمه می ریزن مخدرات و می زنَن
(حسینم حسین)
#عباس_قلعه
.
#زمزمه
#بعد_از_شهادت
چَن شَبه که بابا جونم، حسن برات نخوابیده
چَن شَبه که ابرِ چشاش فقط برات خون باریده
چَن شَبه که دیگه بابا! سری به ما نمیزنی
تو میدونی که دخترت تو این شبا چی کشیده؟
گوشواره👇
بابای مظلومم علی
◾️◾️◾️◾️◾️
سرو رو زانوم میزارم فقط برات اشک میریزم
اصلاً برا تمومِ اون مظلومی یات اشک میریزم
وقتی که یادِ کوچه و غربتِ مادر می کنم
واسه اون آهِ خسته و بی کسی یات اشک میریزم
◾️◾️◾️◾️◾️
من بمیرم برا حسن بغضشو پنهون میکنه
بیشتر با این کاراش داره قلبِ منو خون میکنه
دردِ دلاشو تنهایی رو قبرِ مادر میکنه
این بی قرارییِ حسن زینب و داغون میکنه
◾️◾️◾️◾️◾️
عباس میگه خونه چِقد بدونِ بابا دلگیره
لحظه به لحظه از همه سراغ تونو میگیره
نمیدونم چیکار کنم چیجوری آرومش کنم
بابا جون از فراقِ تو طفلکی داره میمیره
◾️◾️◾️◾️◾️
بعدِ تو بابا زینبت به جز دلِ خون نداره
به جز یه کوهِ غصه و قلبِ پریشون نداره
غمی که زینبت داره هیچکی تو عالم نداره
این روزا از دوریِ تو جز چشِ گریون نداره!
#هستی_محرابی
#شب_قدر
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_پدر
#سبک_نوشته_عامیانه
#شب_بیست_و_سوم
#سبک_تامشکتو_توآب_زدی
.#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه ۲۳ رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام سبک از زندگی......
بابا دلم چقدر برات تنگه
این کوفه سرزمینِ نیرنگه
تویِ سینهَش به جایِ دل سنگه
به فکر جنگه/۲/
دلشوره داره دخترِ زهرا
می ترسم از این کوچهها بابا
چند سال دیگه بازم میام اینجا
همراهِ سرها
حسینِمن حسینِمن اِیوای/۳/برات بمیرم/۲/
باید غمِت تو قلبِ من باشه
وارثِ غصّههات حسن باشه
جسمِ حسینم بیکفن باشه
رو خاک صحرا/۲/
به رویِ نیزهای سرِ همدم
همسفرم یه عدّه نامحرم
به ضربِ کینه میشه قدَّم خَم
شبیه زهرا /۲/
حسینِمن حسینِمن اِیوای/۳/برات بمیرم/۲/
عشقه امیرالمؤمنین عشقه
سینه زدن به عشقِ دین عشقه
دلواپسیِ اربعین عشقه
حسینو عشقه/۲/
راهَم بده بازم به دربارت
جانمونم از خیلِ زَوّارت
به حقِّ عبّاسِ علمدارت
حسینو عشقه
حسین من...
#زمزمه #بعد_از_شهادت #کوفه #کربلا #حضرت_علی_علیه_السلام
#به_نام_نامی_شاه_نجف_به_نام_علی #ما_با_ولایت_زنده_ایم #مدیون_شهدائیم #شهید_مهدی_علیسواری #شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی