#زمزمه
#بستر
🏴 بند ۱
میان بستر ، حبیبه ای زِ داور ماست
میان بستر ، ستاره ی پیمبر ماست
میان بستر ، دلی پر از بلا و غم ، تن کبود مادر و ، نیلوفر ماست
ای مادر ، نگاه من بر این بستر ۲
ای مادر ، مرا ببین به چشمِ تر
ای مادر ، ( ز پیش من مرو دیگر ) ۲
(مادر ، از زنده بودن ، اگر بریدی دل
مرو بدون زینبت
مادر ، به آسمان ها ، اگر کنی منزل
مرو بدون زینبت ) ۲
🏴 بند ۲
چرا ای مادر ، که حالتت چو اعتکاف است
چرا ای مادر ، به پیکرت زخم مصاف است
چرا ای مادر ، شده شکسته پهلویت ، چرا به روی بازویت ، جای غلاف است
ای مادر ، شده چرا به نجوایت
ای مادر ، چه بی صدا نفس هایت
ای مادر ، ( بمان که جان دهم جایت ) ۲
( ای وای ، بمان کنارِ ، یار غریب خود
غریبه بابا به خدا
ای وای ، بازم حمایت ، کن از حبیب خود
غریبه بابا به خدا ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#هجوم_به_خانه
#شهادت_حضرت_محسن_علیه_السلام
🏴 بند ۱
میان خانه ، شدی تو پرپر ای گلم زود
میان خانه ، میان شعله های پر دود
میان خانه ، چگونه نقشِ بر زمین ، چگونه زیر دست و پا ، چرا تنت بود
زهرایم ، ببین دو دست من بستند ۲
زهرایم ، اسیر کینه ام هستند
زهرایم ، ( که پهلوی تو بشکستند ) ۲
( ای وای ، تو یار حیدر ، به پشت در بودی
نذاشتی تنها بمونم
ای وای ، من دستِ بسته ، تو شعله ور بودی
نذاشتی تنها بمونم ) ۲
🏴 بند ۲
شکسته بالت ، پرستوی مدینه اِی وای
شکسته بالت ، به ضربه های کینه اِی وای
شکسته بالت ، چرا شرر فتاده و ، عدویت از چه شعله زد ، به سینه اِی وای
پشتِ در ، تو ای مه شب تارم ۲
پشتِ در ، یگانه اِی طرفدارم
پشت در ، ( فتاده ای تو ای یارم ) ۲
( زهرا ، همیشه با من ، تو همسفر بودی
برا تو ای کاش بمیرم
زهرا ، ز داغ محسن ، تو خون جگر بودی
برا تو ای کاش بمیرم ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#بعد_از_رحلت_پدر
#فاطمیه۹۷
🏴بند ۱
پس از تو بابا ، به خاک ماتمت نشسته
پس از تو بابا ، دل از فراق تو شکسته
پس از تو بابا ، بیا ببین که دخترت ، شده ز جمع امتت ، چگونه خسته
بعد از تو ، ببین چگونه نامردند ۲
بعد از تو ، به حال ما جها کردند
بعد از تو ، ( ببین که هیزم آوردند ) ۲
( بی تو ، از طعن مردم ، در اوج ماتم ها
به بیت الاحزان بروم
بی تو ، من با حسین و ، با مجتبی تنها
به بیت الاحزان بروم ) ۲
🏴بند ۲
تو رفتی و من ، شدم اسیر غصه هایت
تو رفتی و من ، کنم چه گریه ها برایت
تو رفتی و من ، به حکم یار ازلی ، ز مقتدای خود علی ، کنم حمایت
بابا جان ، ببین که از غمت پیرم ۲
بابا جان ، دگر ز زندگی سیرم
بابا جان ، (ز غصه ی تو می میرم ) ۲
( بابا ، تا که نبیند ، علی غم من را
آهسته گریه می کنم
بابا ، دور از دو چشم ِ ، دخترام تنها
آهسته گریه می کنم ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
سبک دوم
#شام_غریبان
🏴 بند ۱
( ماتم زده رفتی ای قناری
از حال دلم خبر نداری ) ۲
بی تو شب غم شد شب یلدا
ای شام مگر سحر نداری
ای شمع دل من ، رفتی به خموشی
از محرمت از چه ، چهره ات بپوشی
( ای پرستوی شکسته بالم
رحمی به من و به روز و حالم ) ۲
در ماتم تو چه سان ننالم
یا فاطمه جان نما حلالم ۲
( یا فاطمه مظلومه ی حیدر ۲ ) ۲
🏴 بند ۲
( ای پرده نشین عرش و افلاک
ای فخر تمام مردم پاک ) ۲
هستی منی و روح و قلبم
برگو که چه سان کنم تو را خاک
بند از کفن خود ، چون باز نمایی۲
بر قلب یتیمان ، آغوش گشایی
( از سینه کشم ز حسرتت آه
من مانده ام و ناله ی جانکاه) ۲
دستی به دعا برآور ای یار
تا با تو شوم شبانه همراه ۲
( یا فاطمه مظلومه ی حیدر ۲ ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
سبک دوم
#شهادت
🏴 بند ۱
( ای یاور آسمانی من
ای بانوی قد کمانی من ) ۲
جان در ره من فدا نمودی
هستیِ تو گشته فانی من
در پیش دو چشمم ، چشمت شده بسته ۲
پر کشیده ای با ، پهلوی شکسته
( تو درد و غمت به من نگفتی
دردت به اباالحسن نگفتی ) ۲
در این دو سه ماهه بهر حیدر
از بازوی خود سخن نگفتی ۲
( یا فاطمه یا فاطمه جانم ۲ ) ۲
🏴بند ۲
( رفتی تو پرستوی مهاجر
بر روب پدر شدی تو زائر ) ۲
برگو به نبی ز کار مردم
از آن چه که مانده ات به خاطر
از درب شکسته ، از هیزم سوزان۲
از دو دست بسته ، ازکینه ی عدوان
( از سیلی که خورد به صورت تو
از اشک علی به محنت تو ) ۲
بر روی مزار سردت ای کاش
من جان بدهم به غربت تو ۲
( یا فاطمه یا فاطمه جانم ۲ ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#بستر
🏴 بند ۱
( با آه شبانه ات به بستر
جان می بری از پیکر حیدر )۲
زینب به کنار بستر تو
چشمش همه دم بوَد به مادر
ای کاش نبیند ، این شکسته دختر۲
با هر نفس تو ، خون چکد به بستر
( در وقت نماز شبت ای گل
شد دعای مرگ بر لبت ای گل)۲
آرام بگو دعای خود را
تا جان ندهد زینبت ای گل ۲
( یا فاطمه ای مادر زینب ۲ ) ۲
🏴 بند ۲
( ای نام تو ذکر دلکش من
ای زمزمه ات آرامش من ) ۲
در وقت دعا فاطمه جانم
کن یک نظری به خواهش من
تو نبودی ای وای ، یار نیمه ی راه۲
یا بمان به خانه ، یا رَویم به همراه
( ای روح بلند بیکرانه
ای ماه شبم مرو شبانه) ۲
بشنو التماس من تنها
بیمار علی مرو ز خانه ۲
( یا فاطمه ای مادر زینب ۲ ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#کوچه_ی_بنی_هاشم
🏴بند ۱
( در کوچه ی بی کسی حیدر
هر کسی رسد شود مکدّر ) ۲
بانوی من ای پرستوی من
افتاده تنت به خاک معبر
در کوی غریبی ، ناله ها نمودی۲
بر ماه رخت شد ، هاله از کبودی
( گم شد از چه بر تو راه خانه
بعد از آن کِشی آه شبانه ) ۲
جای نامردانِ مدینه
گریه بر تو می کند زمانه۲
( مظلومه ی مرتضی یا زهرا ۲ ) ۲
🏴بند۲
(از کوی بلا به حال خسته
آمدی به چهره ای شکسته ) ۲
از شاهد کوچه هر چه پُرسم
پاسخش بوَد لبان بسته
با علی بگو که ، در کوچه چه دیدی ۲
از آن چه که دیدی ، وز آن چه شنیدی
( گر بسته لبانت ای ستاره
لااقل بگو به یک اشاره ) ۲
از چه حسنم میان دستش
پنهان بِنِموده گوشواره ۲
( مظلومه ی مرتضی یا زهرا ۲ ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#هجوم_به_خانه
🏴 بند ۱
(ای همسفر همیشه ی من
بودی بر و برگ و ریشه ی من) ۲
در وقت هجوم قوم کینه
تو شیر زنی به بیشه ی من
پشت در خانه ، ناله ها نمودی ۲
در روز غریبی ، یار من تو بودی
( دشمن به حریمت آتش افروخت
شش ماهه گل سرخ تو را سوخت ) ۲
پیدا بوَد از سرخی مسمار
میخ در و سینه ی تو را دوخت ۲
( ای یار شهیده ی ولایت ۲ ) ۲
🏴 بند ۲
(رسم ازلی چنین شد ای یار
این گونه دلت غمین شد ای یار ) ۲
چون شعله خورد به صورت تو
قلب علی آتشین شد ای یار
من به دست بسته، تو پهلو شکسته۲
اطفال تو زهرا ، یک گوشه نشسته
( ای فاطمه پشت در چه دیدی
با فشار در چه ها کشیدی ) ۲
دشمن چو مرا کِشد به مسجد
با سینه ی خونی ات رسیدی ۲
( ای یار شهیده ی ولایت ۲ ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#بعد_از_شهادت
🏴 بند ۱
کجایی مادر ، بیا میان خانه مادر
کجایی مادر ، من و غم شبانه مادر
کجایی مادر ، ببین میان خانه ات ، به هر طرف از تو هست ، نشانه مادر
ای مادر ، به هر طرف تو را بینم ۲
ای مادر ، به چادر تو بنشینم
ای مادر ، ( ولی ببین چه غمگینم ) ۲
( مادر ، بستر سرخ و ، خون روی مسمار
همه نشونه های توست
مادر ، خاکِ رو چادر ، دستِ روی دیوار
همه نشونه های توست ) ۲
🏴 بند ۲
شکسته بالم ، ولی نمرده شوق پرواز
شکسته بالم ، ولی کنم دو بال خود باز
شکسته بالم ، ولی برای پر زدن ، به محضر تو مادرم ، شدم هم آواز
ای مادر ، ز غصه ی جدایی وای ۲
ای مادر ، ز درد بی وفایی وای
ای مادر ، ( بیا بیا کجایی وای ) ۲
( مادر ، بیا به خانه ، کنار ما بنشین
دختر تنهاتو ببین
مادر ، پیش حسن با ، گوشواره های خونین
دختر تنهاتو ببین ) ۲
#محمد_مبشری
#زمزمه
#شام_غریبان
#غسل
🏴 بند ۱
شب تاریکه ، منِ ز دنیا دل بریده
شب تاریکه ، غریبم و با اشکِ دیده
شب تاریکه ، تن تو رو ای مهربون ، باید بشویم این زمون ، ای قد خمیده
یا زهرا ، به شستنت چه بی تابم ۲
یا زهرا ، با این چشای پر آبم
یا زهرا ، ( به فکر غسل مهتابم ) ۲
( باشه ، بدون یارِت ، به این سفر رفتی
علی رو تنها میذاری
باشه ، پهلو شکسته ، بی بال و پر رفتی
علی رو تنها میذاری ) ۲
🏴 بند ۲
به روی دوشم ، نمی دونم تویی یا حیدر
به روی دوشم ، میریم با هم به سمت داور
به روی دوشم ، مُردم اگر یا زنده ام ، میری ولی شرمنده ام ، من از پیمبر
یا زهرا ، به جای تو کفن پوشم ۲
یا زهرا ، غم تو می برد هوشم
یا زهرا ، ( نمی شوی فراموشم ) ۲
( باشه ، میون قبرت ، بدون حیدر رفتی
علی رو تنها میذاری
باشه ، با شرم حیدر ، سمت پیمبر رفتی
علی رو تنها میذاری ) ۲
#محمد_مبشری
29 جمادی الثانی
وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد.
صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید:
امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند.
آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد.
سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110)
#محمد_مبشری
4_5767364368052257560.m4a
1.2M
🍃🌹تقدیم به حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
#سرود_ولادت
بند اول🌷
نوه ی حیدر، نوه ی کوثر، اومد به دنیا
از مقدم او، شد نجمه مادر، مجتبی بابا
از جانب حق، دلبر رسیده، شاه کرم را
یک یاس دیگر، روئیده امشب، به باغ زهرا
جانم یا قاسم...
بند دوم🌷
پیچیده تویِ، خونه ز جنَّت، عطر و شمیمی
رسیده از راه، بر آل طاها، ابن الکریمی
باشد سعادت، در ماه رحمت، ولادت او
گشته زبان زد، تمام جود و، کرامت او
جانم یا قاسم...
بند سوم🌷
نور دو عینی، اما حسن را، گل بهاری
ارث تو شد از، بابا غریبی، حرم نداری
ای گل نجمه، چه دلبری و، چه دلربایی
حضرت قاسم، تو یار شاهِ، کرب و بلائی
جانم یا قاسم...
#محمد_مبشری
#شب_قدر
#مسدس_ترکیب
شب قدر است و دل سرمست دلدار
شب قدر است و دل مشتاق دیدار
شب قدر است و دل مست رُخ یار
شب قدر است و دل مجنون و بیمار
شب قدر است و دل بی تاب و بیدار
شب قدر است و دل آشفته و زار
شب قدری که یار ما حزین است
دلش دلتنگ هجران و غمین است
۸
شب قدر است و دل محبوب خواهد
نگاری دلکش و مطلوب خواهد
سرشک و دیده ی مرطوب خواهد
دل ما دلبری بس خوب خواهد
جهانی فارق از آشوب خواهد
دلی بر یار خود مجذوب خواهد
هر آن کس جذب دلبر شد بیاید
دلی که مست حیدر شد بیاید
شب قدر است و دل ها بی قرار است
کجا مولای ما شب زنده دار است
به هر جا هیت عالم را مدار است
مدینه اشک ریزان بر مزار است
و یا در سامرا ابر بهار است
گمانم کربلا دلخون یار است
نجف یا مشهد و یا کاظمین است
ولی نه ، زائر قبر حسین است
شب قدر است و دل ها شد حسینی
پیمبر گفته او را " نورُ عَینی "
به یادش دارم اشک و شور و شینی
کنم یاد از شهیدان و خمینی
مرا مانده کنون بد دوش دِیْنی
الا ای که قرار عالمینی
مرا همچون شهیدان با صفا کن
دلم را راهی کرب و بلا کن
شب قدر است و دلبر بی نشان است
دلم آشفته ی صاحب زمان است
یقیناً یارم امشب روضه خوان است
به یاد لاله ها اشکش روان است
غم کرببلا بس بی امان است
خودش گفته دو چشمش خون فشان است
شب قدر است و بارانی است حالش
گمانم رنگ مشکین است شالش
شب قدر است و کار یار آه است
دل ما از گنه تار و سیاه است
غمینْ صاحب زمان تا به پگاه است
شب کرببلا دلْ تنگ ماه است
اسیر ناله هایی گاه گاه است
گمانم فاطمه در قتلگاه است
شب قدر است و جان ها مست و شیداست
که زهرا لیلة القدر دل ماست
#محمد_مبشری
@babollharam
#سرود
#زمزمه
#عید_قربان
به سبک
ای صفای قلب زارم ....
بند ۱
عید قربان آمد و دل ها پر از نور جلی شد
ذکر روی لب هامون نام زیبای علی شد
فدای او منم / گدای او منم
غلام و نوکر / سرای او منم
( علی مولا علی ۴ ) ۲
بند ۲
عیدتان بادا مبارک عید رحمت عید نور است
روزیتان ای محبان شادی و شور و سرور است
دلم را ده جلا / به من هم کن عطا
بده عیدی به ما / برات کربلا
( علی مولا علی ۴ ) ۲
بند ۳
تو مَه روی زمینی ، سرور اهل یقینی
کوری چشم حسودان ، تو امیر المومنینی
دلم شد منجلی / به این ذکر جلی
امیر ما بود / فقط مولا علی
( علی مولا علی ۴ ) ۲
بند ۴
عاشق صحن و سراتم ، عاشق ایوون طلاتم
نجفت باغ بهشتم ، خاک پای نوکراتم
منم خاک درت / غلام و نوکرت
به قربان تو و / نبی و همسرت
( علی مولا علی ۴ ) ۲
بند ۵
در فراق روی ماهت عقده ی دل وا نکردم
هر چه گشتم خیمه ات را من ولی پیدا نکردم
کجایی ماه من / قدم بر دیده زن
به جان مادرت / بیا یابن الحسن
( بیا یابن الحسن ۴ ) ۲
#محمد_مبشری
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#زمزمه #فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#سبک_گلپونه_ها من مانده ام تنهای تنها
بند۱
ای روی تو از ارغوان نیلوفری تر
ای یار حیدر
حال دل و روز مرا برخیز و بنگر
ای یار حیدر
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غم ها
چه کنم بی تو زهرا
زهرای من رویِ کبودت ، کرده پیرم کرده پیرم
زخمیِ سینه ، شستشویت ، کرده پیرم کرده پیرم
فهمیدم الآن از چه قدت ، شد خمیده
نیلوفرم ، ای یاورم ، قامت کمانم
یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان
نظری بر محبان
بند ۲
ای هر نگاهت آسمان آرزویم
از غم چه گویم
ای ماه نیلی کن نظر یک دم برویم
از غم چه گویم
ای غصه و محنت کشیده
ای در جوانی در جهان خیری ندیده
ای گل قد خمیده
زهرای من آشوب و کینه قاتلت شد قاتلت شد
بعد از نبی بغض و عداوت حاصلت شد حاصلت شد
یا فاطمه از داغ تو خون شد دل سنگ
نیلوفرم ، ای یاورم ، قامت کمانم
یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان
نظری بر محبان
#محمد_مبشری ✍
#غسل_شبانه
#مربع_ترکیب۴
#ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
چشم ها در پی دیدار به گردش آید
ذره چون گشت پدیدار به گردش آید
دیده ها در طلب یار به گردش آید
آسمان گشته چو دوّار به گردش آید
گر چه در اوج سما این همه اَنجم داریم
ما نظر سوی تو ای دلبر پنجم داریم
نفحه ای می رسد از کوی تو ای حضرت دوست
سجده آریم به ابروی تو ای حضرت دوست
دل ما آینه ای سوی تو ای حضرت دوست
قبله ی ماست گل روی تو ای حضرت دوست
تا هلال رجب از شرم تو گردید نهان
اول ماه خدا ، ماه خدا گشته عیان
ماهرویی ز جنان غنچه ی گلفام رساند
جبرئیل آمد و از لعل لبت جام رساند
بر همه اهل سماوات چنین کام رساند
جابر از سوی نبی آمد و پیغام رساند
ز محمد به محمد چه سلامی برسید
نور آمد به سوی ماه ز سوی خورشید
نه فقط بهر نبی آرزوی ما همه است
ذکر دیدار رخت بر لب ما زمزمه است
نام تو اول عشق اسن و بر آن خاتمه است
حسن رخساره ی تو پرتو دو فاطمه است
بر حرمخانه ی عترت شده ای نور دو عین
تو هم از نسل حسن هستی و هم نسل حسین
مهر تو قلب مرا سوی اِله آورده
دست دل را بگرفته ست و به راه آورده
سایه ی روی تو آیینه چو ماه آورده
علم و دانش به حریم تو پناه آورده
تو شکافنده ی هر ذره ی دانش هستی
تو روایتگر هر لوحه ی بینش هستی
به کریمان جهان جود و کرم داری تو
فیض از سوی خدا بهر عدم داری تو
به دو صد همچو مسیح آیه و دم داری تو
به دلِ عاشق دل ، خسته حرم داری تو
نه بقیع است فقط بارگهِ آرامت
همه ی عالم هستی است اسیر دامت
آسمان خم شده تا بوسه زند بر دستت
اهل عرش اند همه عاشق و مات و مستت
جمله ی حور و ملک همقدم و پابستت
واسطه فیض خدایی و فدایش هستت
جلوه ی حسن تو آیینه و مرآت خداست
نام تو ذکر خدایی و مناجات خداست
کعبه هستی و شده کعبه ی دل خال لبت
قبله هستی و شده قبله ی جان نور شبت
قدسیان مات شدند از کرم و از ادبت
من چه گویم ز خصال و ز کمال و نَسَبت
گفتن از مدح و ثنایت به خدا کار خداست
شرح اوصاف تو آیینه ای از صدق و صفاست
بی تو نابود شوم بی تو فراموش شوم
با تو از خویش جدا گردم و بی هوش شدم
ز ثنایت همه دم واله و مدهوش شوم
بهتر آن است که از مدح تو خاموش شوم
من فقط ذکر تو می گویم و هستم یادت
گوشه چشمی به سویم کن که شوم دلشادت
#محمد_مبشری
🌺کانال سبک وشعرباب الحرم درتلگرام 👇👇🌺
https://telegram.me/joinchat/CSX9WjyoZb_YxepelhS_Qw
#سرود
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بند ۱
( حدیث عشقت عینِ بهاره
شاخه ی یادت شکوفه داره ) ۲
( شدی شکوفا گل صحرایی
شب حسین با تو شد رویایی
شبیه مادر خود زهرایی ) ۲
( ای گل زهرا مدد رقیه ۳ ) ۲
بند ۲
( آسمون دل ستاره داره
وقتی که اسم تو رو می یاره ) ۲
( چهره ی فاطمه رو مرآتی
قبله گاه همه ی حاجاتی
عمه و نور دل ساداتی ) ۲
( ای گل زهرا مدد رقیه ۳ ) ۲
بند ۳
( وجودت داره بوی گل یاس
خوب می دونه اینُ عمو عباس ) ۲
( وقتی که رو شونه ی عباسی
غرق شور و خنده و احساسی
روی دستِش گوهر و الماسی ) ۲
( ای گل زهرا مدد رقیه ۳ ) ۲
بند ۴
( وقت گرفتاری دلِ بیدل
ناخودآگاه میگه یا ابوفاضل ) ۲
( ذکر اباالفضلِ اوج ذکرا
آخرِ عشقِ تمومِ دنیا
می بره غم ها رو از قلب ما ) ۲
( ابوفاضل مددی یا مولا ۳ ) ۲
#محمد_مبشری
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#زمزمه #شور (به سبک بیا نگار آشنا)
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
☑️ بند اول
مرو که پر شکسته ام ، به خاک غم نشسته ام
ترحمی ، ترحمی ، به زخم بالِ بسته ام
بهتر از همه مرو
بینِ زمزمه مرو
مام فاطمه مرو
( مام فاطمه مرو ۳ ) ۲
☑️ بند دوم
مرو مرو قرار من ، ای لحظه لحظه یار من
ز باغ زندگی من ، مرو مرو بهار من
ای بهار بیکران
ندحه ی خزان مخوان
یار و یاورم بمان
( مام فاطمه مرو ۳ ) ۲
☑️ بند سوم
به اشک و آه فاطمه ، نظر نما به زمزمه
مرو مرو که بعد تو ، شود غریب تر از همه
او رود مدینه وای
داغ ضرب کینه وای
سوز زخم سینه وای
( مام فاطمه مرو ۳ ) ۲
☑️ بند چهارم
مرو تو یار باوفا ، ز همسرت مشو جدا
پس از تو دخترت شود ، قتیل ضربه ی جفا
عمر تو پر از غمه
داغ و غصه ی همه
فاطمه یا فاطمه
( فاطمه یا فاطمه ۳ ) ۲
#محمد_مبشری
#شب_قدر
#مسدس_ترکیب
شب قدر است و دل سرمست دلدار
شب قدر است و دل مشتاق دیدار
شب قدر است و دل مست رُخ یار
شب قدر است و دل مجنون و بیمار
شب قدر است و دل بی تاب و بیدار
شب قدر است و دل آشفته و زار
شب قدری که یار ما حزین است
دلش دلتنگ هجران و غمین است
۸
شب قدر است و دل محبوب خواهد
نگاری دلکش و مطلوب خواهد
سرشک و دیده ی مرطوب خواهد
دل ما دلبری بس خوب خواهد
جهانی فارق از آشوب خواهد
دلی بر یار خود مجذوب خواهد
هر آن کس جذب دلبر شد بیاید
دلی که مست حیدر شد بیاید
شب قدر است و دل ها بی قرار است
کجا مولای ما شب زنده دار است
به هر جا هیت عالم را مدار است
مدینه اشک ریزان بر مزار است
و یا در سامرا ابر بهار است
گمانم کربلا دلخون یار است
نجف یا مشهد و یا کاظمین است
ولی نه ، زائر قبر حسین است
شب قدر است و دل ها شد حسینی
پیمبر گفته او را " نورُ عَینی "
به یادش دارم اشک و شور و شینی
کنم یاد از شهیدان و خمینی
مرا مانده کنون بد دوش دِیْنی
الا ای که قرار عالمینی
مرا همچون شهیدان با صفا کن
دلم را راهی کرب و بلا کن
شب قدر است و دلبر بی نشان است
دلم آشفته ی صاحب زمان است
یقیناً یارم امشب روضه خوان است
به یاد لاله ها اشکش روان است
غم کرببلا بس بی امان است
خودش گفته دو چشمش خون فشان است
شب قدر است و بارانی است حالش
گمانم رنگ مشکین است شالش
شب قدر است و کار یار آه است
دل ما از گنه تار و سیاه است
غمینْ صاحب زمان تا به پگاه است
شب کرببلا دلْ تنگ ماه است
اسیر ناله هایی گاه گاه است
گمانم فاطمه در قتلگاه است
شب قدر است و جان ها مست و شیداست
که زهرا لیلة القدر دل ماست
#محمد_مبشری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
سبک سرود ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها
امشب به اذن خدا ، دل پر از شعف شد
شادمان قلب فاطمه ، هم شه نجف شد
جهان شده در سرور
گشته چو وادی طور
ز یمن وصلتشان
مدینه شد پر ز نور
یا علی مولا علی 4
ای نور پاک منجلی ، حاجتم روا کن
در شب عروسیت علی ، عیدیم عطا کن
ای همه ی حاصلم
نگه نما بر دلم
که با نگاهت علی
حل شود هر مشکلم
یا علی مولا علی 4
از لحظه ای که یادمه ، دل به تو ببستم
شکر می کنم در این جهان ، نوکر تو هستم
منشا مهر و وفا
عیدی من کن عطا
بده برات نجف
مدینه و کربلا
یا علی مولا علی 4
برای من ایوون طلات ، یا علی بهشته
زهرا با نورش رو دلم ، یا علی نوشته
اگر چه ناقابلم
لطف تو شد شاملم
از لطف حق گشته است
مهرت عجین با گلم
یا علی مولا علی 4
بیا در وقت احتضار ، دیدنم علی جان
صدات کنم اون لحظه ی ، مردنم علی جان
لحظه ی آخر بیا
بدیدنم مرتضی
ز من شفاعت نما
بگذرد از من خدا
یا علی مولا علی 4
#سرود_ازدواج_حضرت_علی_حضرت_زهرا_س
#سرود
#محمد_مبشری
.
#عید_قربان
به سبک ای صفای قلب زارم ....
#بند_اول
عید قربان آمد و دل ها
پر از نور جلی شد
ذکر روی لب هامون
نام زیبای علی شد
فدای او منم / گدای او منم
غلام و نوکر / سرای او منم
( علی مولا علی ۴ ) ۲
#بند_دوم
عیدتان بادا مبارک
عید رحمت ، عید نور است
روزیتان ای محبان
شادی و شور و سرور است
دلم را ده جلا / به من هم کن عطا
بده عیدی به ما / برات کربلا
( علی مولا علی ۴ ) ۲
#بند_سوم
تو مَه روی زمینی ،
سرور اهل یقینی
کوری چشم حسودان ،
تو امیر المومنینی
دلم شد منجلی / به این ذکر جلی
امیر ما بود / فقط مولا علی
( علی مولا علی ۴ ) ۲
#بند_چهارم
عاشق صحن و سراتم ،
عاشق ایوون طلاتم
نجفت باغ بهشتم ،
خاک پای نوکراتم
منم خاک درت / غلام و نوکرت
به قربان تو و / نبی و همسرت
( علی مولا علی ۴ ) ۲
#بند_پنجم
در فراق روی ماهت
عقده ی دل وا نکردم
هر چه گشتم خیمه ات را
من ولی پیدا نکردم
کجایی ماه من / قدم بر دیده زن
به جان مادرت / بیا یابن الحسن
( بیا یابن الحسن ۴ ) ۲
#محمد_مبشری
#آغاز_امامت_حضرت_مهدی_عج
#سرود
بند ۱
شب امامت امام زمانه
دلای عاشق تو جمکرانه
باز دوباره تو چشام بارونه
سروده عشق و دلم میخونه
عید ولایت آقامونه
یا ابا صالح مدد یا مولا ۳
بند ۲
یوسف زهرا (س) ماه ولایی
رابط بین ارض و سمایی
دلای ما شده مهمون تو
از ازل عاشق و مجنون تو
جون عالم همه قربون تو
یا ابا صالح مدد یا مولا ۳
بند ۳
کی میشه این غصه ها به سر شه
شب هجرانت بره سحر شه
چقدر باده ی عشقت نابه
شب شب روشنیه مهتابه
دل برا اومدنت بیتابه
یا ابا صالح مدد یا مولا ۳
#محمد_مبشری
#داود_خلیلی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ای روح کرامت ها یا حضرت معصومه
ای مظهر رحمت ها یا حضرت معصومه
ای منشا غیرت ها یا حضرت معصومه
سرچشمه عصمت ها یا حضرت معصومه
گریم به عزای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
مظلومی تو آه و سوز دل و سینه شد
دلها همه محزون ای بانوی حزینه شد
نور تو پس از زهرا بی مثل و قرینه شد
چون بارگه ات در قم همتای مدینه شد
آیم به هوای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
گویند کسی زهری در کام تو بنهاده
یا مرغ دلت جان از اندوه رضا داده
هر چه که بود بر او بودی تو چو دلداده
جان داده ای از هجران ای بانوی آزاده
خوانم به رثای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
در راه وصال یار دانم چه کشیده ای
چون مادر خود زهرا بانوی شهیده ای
اما نه چنان زینب نیلی و خمیده ای
رأسی به سر نیزه هرگز تو ندیده ای
هستم گدای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
با قافله عشاق رو سوی خراسانی
یاران همه جان دادند بر خاک بیابانی
تو مانده ای و در قم در غصه جانانی
بر دوری محبوبت تو کشته هجرانی
قربان وفای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
برتر ز دو صد ساره یا مریم عذرایی
هم پایه زینب تو دردانه طاهایی
بالاتری از عصمت ای روح طهورایی
ای نایبة الزهرا تو جلوه زهرایی
ماییم و ولای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
ما با دل و جان خود پیمان وفا بستیم
در کوی شما جانان عمری همه بنشستیم
بر در کرم آییم از غیر شما ترسیم
از اول دنیا ما تا روز جزا هستیم
در تحت لوای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
بر خاک تو در معراج گردیده نبی ناظر
گفته که بود اینجا نوری ز خدا حاضر
خوش می شود ای بانو با جان دل و خاطر
با مهدی زهرا در کوی تو شوم زائر
در صحن و سرای تو یا حضرت معصومه
جانم به فدای تو یا حضرت معصومه
#محمد_مبشری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
کنج زندانم و مبهوت تماشای توام
اینک این جا به مناجات و تمنای توام
در سیه چالم و ذکر تو شده آوایم
به سکوت آمده ام طالب غوغای توام
روزگارم به مناجات و دعا طی شده است
حال افتاده ز پا بر سر سودای توام
آخرین ذکر دعای منِ تنها این است
جان بگیر از تن من؛ عاشق و شیدای توام
شده ام منتظر لحظه ی زیبای وصال
تا که دیدار کنم روی تو ای اوج کمال
یادگار حرم حضرت صادق هستم
جلوه ی نور خدا بهر خلایق هستم
یک تنه غربت و میراث علی را دارم
وارث خون دل یاس و شقایق هستم
ذره ای قدر مرا گر چه عدویم نشناخت
به خداوند قسم مظهر خالق هستم
یوسف رفته به زندان و غریبم، مادر!
خود بیا که به تماشای تو عاشق هستم
دیدن چهره ی یار است همه خواهش من
ذکر یا فاطمه شد مایه ی آرامش من
در سیه چال بلا تن که به تاب و تب بود
ذکر "یا فاطمه" ام نقش میان لب بود
هر چه از سیلی و از زخم زبان، سهمم کرد
آن نگهبان ستم پیشه که لا مذهب بود
تازیانه که انیس بدنم می شد باز
آینه دار صبوری دلم زینب بود
دم به دم یاد از آن جد غریبم کردم
او که هر جای تنش جای سُمِ مَرکب بود
واژه ای سرخ میان غزلی کُشت مرا
داغ و اندوه حسین بن علی کُشت مرا
سال ها این غل و زنجیر کشیدم به خدا
از یهودی صفتی، طعنه شنیدم به خدا
من که خود نور به خورشید و قمر می دادم
سال ها تابش خورشید ندیدم به خدا
گوشه ی تنگ سیه چال و شب و تاریکی
یاد زهراست همه نور امیدم به خدا
داغ اجداد من از پنجه ی یک سیلی بود
من که خود کشته ی آن دست پلیدم به خدا
مادر! از زندگی ام چون تو دگر سیر شدم
من به شرح غم و اندوه تو تفسیر شدم
#محمد_مبشری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4151695215.mp3
795.9K
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#زمزمه
ای یار و ذکر علی ، فکر علی ، غریب و تنهایم
بعد از تو غرق غمم ، خون جگرم ، اسیر غم هایم
جانم آمد به لبم ، ماه شبم ، به سوی تو آیم
من مریض ، هجر توام / تو طبیب ، درد منی
بین شکسته ، بال و پرم / ای گل ، یاس مدنی
ز بعد تو زهرا ، کسی کنارم نیست
بجز غمت ای گل ، انیس و یارم نیست
بعد از تو ای، بهشت من ، شیشه قلبم شکست
این بوده ، سرنوشت من ، خشنود از آنچه هست
دگر از این کوفه بروم
به یاد زخم کوچه روم
رسیده عمر من
به آخر اینک ، فاطمه جان
رسیده بر من ، فصل خزان
شکسته شد فرقم
بند دوم
ای یادت در دل من ، ای گل من، همیشه جا زهرا
این روح و جسم مرا ، درد مرا ، تویی دوا زهرا
چشمم مانده به رهت ، این دم من ، تو هم بیا زهرا
من شهید، راه حقم / کوفه گشته ، قتلگهم
منتظر هستم ، گل من / مانده در راهت نگهم
بیا ببین زهرا ، چگونه دلگیرم
ز جور دست کین ، منم که میمیرم
می بینم که ، حسن شده ، زین مصیبت خون جگر
می نالد زینب و حسین آن دو یار همسفر
رسیده هنگام غم گل
چرا که گشته ماتم گل
در این غریبستان
دگر خداحافظ چاه من
تو نشنوی دیگر آه من
روم از این دنیا
#محمد_مبشری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam