eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
71 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5882088399136884826.mp3
2.31M
۱۴۴۲🏴 👌😍 بند اول: من برام هیشکی، ارباب نمیشه هیشکی مثلِ حسین ناب نمیشه وقتی میگم سلام ای حسین جان دیگه لب، تشنه ی آب نمیشه گریه پا روضه هاش بندگیمه اسمش آرامش زندگیمه میدونم ذکره آقام حسین جان رافعِ درد و افسردگیمه حسین آقام حسین مولام حسین دینمو دنیامه، حسین عقبام حسین جانان حسین ایمان حسین سفینة النّجات، حسین سلطان حسین سرور حسین رهبر حسین صراط المستقیم، حسین محشر جان حسین، سَنَه گوربان حسین بند دوم: یکسره روی لب هامه آقا کربلات خواب شب هامه آقا بی قرارم واسه دیدنه تو شیش گوشَت فکر و رؤیامه آقا گنبدِ تو به کعبه شبیهِ شیش ماهَت واسم آقا مسیحه کی میگه گریه زشته برا مَرد عشقِ من گریه پای ضریحه فدای تو گدای تو جونم رو میدم آقاجون، برای تو تو اربابی تو نایابی تو آسمونِ قلبِ من، تو مهتابی تو زیبایی تو رؤیایی واسه ساحل بی دریا، تو دریایی جان حسین، سَنَه گوربان حسین بند سوم: صد و سی و سه بار هِی میخونم یا اباالفضل به تو وصلِ جونم میزنم سینه پای علَمت عمریه که از عشقت دیوونم مادرم گفته بهم همیشه که گدای تو تنها نمیشه عاشقای اباالفضل قیامت گفته جاشون به دور از آتیشه امیرِ دل شَهِ عادل بگیر دستمو تو محشر، ابوفاضل تویی ساقی تویی باقی تو شور و مستیِ دل های عُشّاقی تو الماسی مثه یاسی تو باب الحوائجی و، تو عباسی جان قمر، سَنَه گوربان قمر 📝: (طاها تحقیقی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه شب عاشورا امشب شب آخرِ شاه دین باشد۲ شام وداع همه مومنین باشد۲ واویلا واویلا واویلا واویلا ۲ __________________ آمده حسین امشب در بر خواهر تا گویدش آنچه را باشد مقدر گفتا ولی زینبش طاقت نیاود رفته زهوش اندر آغوش برادر واویلا.... ___________________ امشب حرم،پاسبانی دهد عباس به کودکان سرزند این روح احساس فردا که سقا شود از بهر طفلان گردد جدا دست از تنِ اشجع الناس واویلا... ____________________ امشب علی اصغر، میان گهواره خوابست ومادر کند اورا نظاره فردا سه شعبه خورد زیرگلویش گلوی این شش ماهه می شود پاره واویلا... _____________________ بر بنی هاشم چوشمعست علی اکبر عجب قرآنی خواند الله اکبر فردا به میدان رود این گل لیلا ارباً اربا می شود شبه پیمبر واویلا... شعر :اسماعیل تقوایی
بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر ناله شدم که جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم ✍حسن لطفی ۱۴۰۰/۰۵/۲۷
. دو تا مطلب: ۱_شماره کارت فعالیت‌هایِ خیریه‌مون به اسم (گروه جهادی بابُ الحَرَم) شده و لطف کنید به شماره کارتی که قبلاً داخل کانال میزاشتیم مبلغی رو دیگه واریز نفرمایید. ۲_ حاجتمند و گرفتار زیاد، التماس دعاگو و مریض‌ دار فراوان .. تو این شب‌ها مریض های کرونایی و گرفتارها رو از دعا فراموش نکنیم❤️
روضه 😭 شبانه مهمان مجنون الحسین ع ❤️ باشید سادات حلال فرمائید 😭▪️😭 تشنه بود و به خاکها خونش از رخ و گونه و جبین میریخت😭 یکنفر خنده کرد به تشنگی اش پیش او آب بر زمین میریخت😭 نیمه جان بود و پشتِ مرکبِ خود بوسه ای سنگ، بر جبینش زد😭 نوبت تیر ِحرمله شده بود آه، از پشت زین زمینش زد😭 فاصله کم شده کمانداری تیرها را دقیق تر میزد😭 یک نفر بر آن تن زخمی نیزه اش را عمیق تر میزد😭 ناله ای میرسد به هرکس که به تنش تیغ میکشد… نزنید😭 مادرش چنگ میزند به رخش دخترش جیغ میکشد… نزنید😭 نوبت یک حرامزاده شد و نوک سر نیزه اش به سینه نشست😭 وزن خود را به نیزه اش انداخت آنقدر تکیه داد نیزه شکست😭 داس هایی بلند را میدید بین دستِ جماعتی خوشحال😭 از سر ِ شیب پیکری را وای میکشیدند تا ته گودال😭 تبر و داس و دشنه و شمشیر با تنی خُرد جور می آیند😭 تا بدوزند بر زمین ، از راه نیزه های قطور می آیند😭 شمر دستش پُر است و با پایش بدنش را به پشت میچرخاند😭 نیزه ای را حرامزاده زد و نیزه را بین مشت میچرخاند😭 آن وسط چندتا حرامزاده بدنی ریز ریز میکردند😭 با لباسی که از تنش کَندند تیغشان را تمیز میکردند 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین یا رب الحسین ع بحق الحسین ع اشف صدر الحسین ع بظهورالحجه
بسم الله الرحمن الرحیم وداع حضرت زینب با امام علیهم‌السلام الهی سایه‌ات با من بمونه برام با تو فقط بودن بمونه لباس کهنتو تَن کردی اما دعایی کن که پیراهن بمونه ببین پیرم ببین پیرِ گلوتم ببین جونم که درگیرِ گلوتم نرو پنجاه ساله صبر گردم اسیرِ بوسه‌ از زیرِ گلوتم گلو بوسیدم اما سوخت زینب از این آتیش سراپا سوخت زینب گمونم آتیشِ دیوار و در بود عزیزم مثلِ زهرا سوخت زینب می‌خواستم چاک پیرهن رو ببوسم لباس و خود و جوشن رو ببوسم زدم بوسه به این حنجر ولی حیف نذاشتی پشتِ گردن رو ببوسم دارم دنبال تو بی بال میرم بدنبالت فقط از حال میرم بمون پیشه یتیما سخته امشب بزار من جایِ تو گودال میرم نه تنها نیزه‌ها شونو آوردن با چمکه ردپا شونو آوردن تو اینا چارصدتا پیرمَرده عصاشونو عصاشونو آوردن* عزیزم تیرشونو کُند کردند سلاحِ پیرشونو کند کردند تو رو باصبر میخوان سر ببرن لب شمشیرشونو کُند کردند *مقاتل تا ۴۰۰ پیرمرد مفتی در لشکر عمرسعد ذکر کرده‌اند. (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من از این وضع پریشان نگرانم به خدا از فراوانی نسیان نگرانم به خدا پر کشیدند سحر همسفرانم، حالا مانده ام خسته، هراسان... نگرانم به خدا بی قراری من از حال خرابم پیداست چه کنم با دلِ حیران؟ نگرانم به خدا تو بگو وسعت این فاصله ها را چه کنم؟ ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا ندبه و ناله ی من سود نبخشید... بیا کور شد دیده ی گریان، نگرانم به خدا همه جا بوی فساد و همه جا رنگ گناه از غریبی شهیدان نگرانم به خدا کوچه پس کوچه ی این شهر دگر ایمن نیست از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا هرکه را می نگری دین خودش را دارد! آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا پسر شیر خدا! شیعه کشی باب شده باز با دستِ مسلمان! نگرانم به خدا *** خواهری لحظه آخر به برادر میگفت: بی تو ای سرو خرامان نگرانم به خدا پیرهن خواستنت لرزه به جانم انداخت! به کجا راحتیِ جان؟ نگرانم به خدا پدرم گفت: به کوفه گذرت میافتد... من از آن کوفه ی ویران نگرانم به خدا ای دعای سحر عمه ی سادات بیا خم شد از غم کمر عمه ی سادات بیا
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مثلّث_مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها_(شام غریبان) فرقی نباشد بینِ اولادِ امیرالمؤمنین زینب علمداری کند پرچم نمی‌ماند زمین مثلِ پسرها دخترانش شیر وُ هم شمشیرِ دین زینب اگر شد شیرزن خونِ علی دارَد به تن درزندگی گاهی حسینی می‌شود گاهی حسن صبر وُ کَرم دارد ... حسن داریم بینِ کاروان یادآوریِ غیرت و ایثارِ آقاجانِمان حُجبُ و حیایِ فاطمه.. دینِ نَبی... حیدرنشان در زینبِ کبری خلاصه می‌شود آلِ عَبا جمعِ نبی وُ حیدر وُ کوثَر حسین و مجتبی با خطبه‌هایش می‌کند دِژهایِ دشمن را خراب دارد به رویِ شانه‌یِ خود بیرقِ این انقلاب بادستهایِ بسته کرده فتح.... بِنتِ بُوتراب از نسلِ شیر است و کلامش مثلِ تیغِ ذوالفقار یک جمله‌یِ او می شود فصل‌ُالخطابِ روزگار چون ذکرِ بی‌بی ما رَأیتْ الّا جَمیلا می‌شود خصمِ ریاکار و پلید و پست رُسوا می‌شود هرچند قدَّش زیرِ بارِ دردها تا می‌شود... تاروزِ آخر پایِ این بیرَق اَنَاالحق گفته است مثلِ اَمیرالمؤمنین در راهِ دین بُت‌ها شکست اصلِ حجاب است و اصولِ نهضتِ سرخِ حسین باید علمداری کند در کاروانِ شور و شین دین زیرِ دِیْنِ صبر ُو ایثار وکلامِ زینبین یک جمله روضه از منِ عاشق اگر چه بی‌سواد پیشِ نگاهش کعبِ نِی بر کعبه زَد اِبن زیاد بالا و پایین رفت چوبِ خیزران در محضرش باآستینِ پیرهنِ او بست چشمِ دخترش.. امّا رسیده عاقبت در کنجِ ویرانی سرش... پایِ سرِ بابا به لب با مُشت محکم می‌زند با ندبه‌ها و گریه‌ها ویرانه بر هم می‌زند
اللهم‌ صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم غزل‌مصیبت شام غریبان امام حسین علیه‌السلام حلالم کُن برایت ختم قرآن هم نمی‌گیرم صدایِ من گرفته پایِ نیزه دَم نمی‌گیرم اگرچه با تمامِ جان خود هستم سِپر امّا... توانِ ضربه‌هایِ سیلیِ محکم نمی‌گیرم چه می‌شد سنگها جایِ‌سرت من راهدف می‌کرد نشد با آستینم خون لب را هم نمی‌گیرم میانِ هلهله این ناله‌ها مفقود خواهد شد نگاهت که به من افتاد پهلویم نمی‌گیرم شبیهِ مادرم آنقدر سیلی خورده‌ام امّا... دری رویم نَیفتادهَ‌ست دیوارم نمی‌گیرم به رویِ نیزه بسته چشمهایِ غیرتش ساقی علمدارِ حریمِ غیرتم ماتم نمی‌گیرم به پایِ نیزه می‌خوانم دعایِ عهد با گریه سراغِ هیچ کس جز منجیِ عالم نمی‌گیرم
کمی آهسته تر ای جان زینب    حسین جانان زینب نظر کن دیده ی گریان زینب        حسین جانان زینب ** شاه گفتا کربلا امروز مهمان من است       عید قربان من است مادرم زهرای اطهر دیده گریان من است     عید قربان من است ** تا ببوسم حنجرت آرامتر ای نور عین        یبن الزهرا یا حسین گوییا زهرا به دنبالت نماید شور و شین    یبن الزهرا یا حسین *************** دم پـاره آهسته رو برادر           رحمی نما به خواهر ** عمه بیا محشر کبری ببین          مرکب بی صاحب بابا ببین ** به پیش چشم فاطمه مادرش       تشنه بریدند سر از پیکرش