eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5969677737378449574.mp3
899.4K
🏴سبک زمینه یا زمزمه یا شور اول ماه صفر مصیبت اهلبیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام بلا 🏴بند اول مصیبتً ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام الشام الشام الشام کاروان رسید،ای وای به شام دوره اسرا،کردن ازدحام تموم شهر،چراغونی شد آماده واسه،مهمونی شد اهل بیت پیغمبر و سنگ روی بام اهل بیت پیغمبر و دیده ی عوام اهل بیت پیغمبر و مجلس حرام واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🏴بند دوم کاروان رسید،با سرت به شام ای وای رسید،خواهرت به شام مردم شهر،با طعنه میگن به همدیگه،اینا خارجی ان اهل بیت پیغمبر و بازار یهود اهل بیت پیغمبر و شامی حسود اهل بیت پیغمبر و صورت کبود واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🏴بند سوم ای وای رسید،دخترت به شام دخترت رسید،با سرت به شام مردم شهر،با نگاهِ هیز اومدن واسه،بردنِ کنیز اهل بیت پیغمبر و شام پر بلا اهل بیت پیغمبر و اون خرابه ها اهل بیت پیغمبر و اون طشت طلا واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5886386733687249842.mp3
1.19M
حسرت دوباره کارِ روزای پیشِ روم شد آقای من چقد زود محرمت تموم شد دستای مادر تو بود که رو دوشم علم گذاشت نوکرتو ببخش آقا اگه براتو کم گذاشت باید که با تو درد ما دواشه بیچاره اونکه از درت جداشه الهی این محرمی که گذشت محرم آخر من نباشه ای جانم حسین... رو سر کل عالم سایه ی سروریته روزای خوب عمرم روزای نوکریته براتو گریه میکنم تا عشقمو نشون بدم عاقبتم به خیر میشه اگه تو روضه جون بدم تموم آبرومو از تو دارم سرم رو زیر پای تو میزارم تا که بیفتم روی پات بمیرم لحظه ی جون دادن بیا کنارم ای جانم حسین ... بال فرشته فرشِ صحن و سرات حسین جان قطعه ای از بهشته کرببلات حسین جان الهی تا نفس دارم به زیر این علم باشم بنویس اسممو آقا که اربعین حرم باشم فدای تو بشه الهی جونم کرببلاتو باز بده نشونم از زائرای اربعینت امسال آقا خدا کنه که جا نمونم ای جانم حسین... ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
امروز با لب های خشکیده دائم به فکر دختری بودم بی تاب تر از روزهای قبل دل خون طفل مضطری بودم   امروز روز سوم ما بود ما که فدای دخت اربابیم والله امشب تا سحرگاهان از داغ این روضه نمیخوابیم لب های خشک ما کجا داند درد لبان تشنه ی او را..؟ کی میشود فهمید قدری از درد و عذاب زخم ابرو را..؟ هرشب فقط ذکر لبش این بود: عمه چرا بابا نمی آید؟ عمه بدان این دختر تنها دنیای بی بابا نمی خواهد هرشب فقط مرگ از خدا میخواست این روزها مانند زهرا” بود عجل وفاتی روی لب هایش چشمش ولی دنبال بابا بود کنج خرابه سر به روی خاک تازه کمی آرام شد خوابید ناگه صدای دلبرش آمد عطر نفس های پدر پیچید بابا رسید ، اما فقط با سر” با صورتی زخمی و خون آلود چشم رقیه ، بین آن `صورت” محو لبان خیزرانی بود حالا خرابه سرد و ساکت شد سر را گرفت و چشم ها را بست بعد از هزار و چند سال حالا نام و نشانی از رقیه هست این آخرین حرف است ای مردم: و دختر ارباب خوبی هاست هرکس که انکارش کند حتما  ننگی به پیشانی این دنیاست پوریا باقری ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5956421883460060078.mp3
4.32M
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷 دو عالم شور و شین است عزادار حسین است ۲ دو باره غم بپا در اربعین شد رسیده کاروان دلها غمین شد خداوندا چه شوری گشته بر پا عزا در آسمانها و زمین شد (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است ۲) دو باره ناله نی در نوا شد نوا و ناله ها در نینوا شد عزاداران بنالید وبسوزید دو باره شور غم در کربلا شد (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است )۲ چهل روز است عالم غم گرفته سراسر نوحه و ماتم گرفته چهل روز است با شور حسینی صدای سینه زنها هم گرفته (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است )۲ چهل روز است زینب بی قرار است چهل روز است بر مرکب سوار است چهل روز است و از داغ عزیزان پریشان و غمین و داغدار است (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است )۲ چهل روز است ای سالار زینب شب و روز است گریه کار زینب چهل روز است من منزل به منزل تو را دیدم به نی غمخوار زینب (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است )۲ چهل روز است و زینب بی شکیب است چهل روز است زینب غم نصیب است چهل منزل سرت سالار زینب بر روی نیزه ها شیب الخضیب است (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است )۲ حسین جان خواهر زارت سکینه کتک خورده چو بانوی مدینه چه آمد بر سر آل پیمبر چهل منزل همه از بخل و کینه (دو عالم شور و شین است عزادار حسین است )۲ 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 میلاد جان پور
وای از نگاه بی خرد بی مرام ها null وای از نگاه بی خرد بی مرام ها بر نیزه بود جاذبه انتقام ها بازی کودکانه اطفال گشته بود پرتاب سنگ از وسط پشت بام ها آن روز از تمامی دیوار های شهر با سنگ می رسید جواب سلام ها در مدخل ورودی آن سرزمین درد از بین رفته بود دگر احترام ها وای از محله های یهودی نشین شهر وای از صدای هلهله و ازدحام ها یک کاروان به ناقهٔ عریان گذر نمود آهسته از میان نگاه امام ها بر نیزه های گمشده در لابه لای دود هجده سر بریده نشسته بدون خوود در سرزمین شام خزانِ بهار بود از گریه جاده ها همگی شوره زار بود ناموس اهل بیت به صحرای بی کسی بر ناقۀ بدون عماری سوار بود در بین ناقه های یتیمان هاشمی هجده عدد ستاره دنباله دار بود آن روز نیزه دار سر حضرت حسین تنها به فکر جایزه و کسب و کار بود در جمع کاروان کف پاهای دختری زخمی تکه سنگ وَ یا این که خار بود صف های چند بد صفتِ تازیانه دار دور و بر کجاوه زینب قطار بود گویا که بود لعل لب و مغز استخوان آماده معانقه با چوب خیزران دروازه پر ز لهو و لعب ساز و هلهله رقاصه های شهر به دنبال قافله تجارها برای خرید و فروش سر بنشسته اند بر سر میز معامله از روی نیزه ها به زمین می خورد مدام آن سر که با سه شعبه جدا کرد حرمله از بس رقیه دخترمان تازیانه خورد در استخوان گردنش افتاده فاصله با چادری که پاره و یا تکه تکه بود در زیر تازیانه اَدا کرد نافله در بین بغض و ناله و فریاد بی کسی گفتم میان آن ملاء عام با گله نقل و نبات دور سر اهل کاروان عید آمده برای تماشا چیانمان یک عده در میان زمین های دور شهر مشغول جمع آوری چوب خیزران یک عده هم دوباره برای ادای نذر می آورند مجمر خرما و تکه نان انگار کاسب یکی از کوچه های شهر طشت طلا فروخته با قیمت گران اکبر مؤذن حرم آل فاطمه وقت صلات بر سر گلدسته سنان شب ها سه ساله دخترمان گریه می کند از درد پا و درد سر و درد استخوان با خود همیشه حجمه زنجیر می کشد شب های سرد پهلوی او تیر می کشد اسم خرابه آمد و روحم شرر گرفت قلبم گرفته بود کمی بیشتر گرفت در داخل خرابه نه گودال قتلگاه گنجشک پر شکسته ما بال و پر گرفت انگشت های سوخته دختر حسین خاکستر از محاسن سرخ پدر گرفت رأس بریده با نگه گریه آورش از ما سراغ مقنعه و زیب و زر گرفت شکر خدا که حضرت شیب الخضیبمان با پای سر دو مرتبه از ما خبر گرفت تا بوسه زد به گونه بابا رقیه مرد مأمور سر رسید و طبق را گرفت و برد خوابیده بود کودک معصوم بی صدا دندانه های محکم زنجیر دور پا بعد از زیارت سر پر گردش پدر افتاد روی خاک و سفر کرد تا خدا گل یک طرف و بلبل آن یک طرف دگر لب، گونه نقطه های تلاقی جدا جدا دختر درست مثل پدر بی کفن ترین زیرا که دید واقعه تلخ بوریا یک مشت گوش پاره و روی سیاه و زرد سوغات ما برای شهیدان کربلا از شعر هم توان بیان را گرفته اند این واژه های سیلی و زخم و سه نقطه ها من عارفم مجاور نخ های پرچمش تا هر زمان اجازه دهد می نویسمش
باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان باورت می شد ببینی دختر خورشید را کوچه کوچه در کنار سایه ی نامحرمان نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان چه عجب!طشتی برای این سرت آورده اند ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران ای تمامی غرور من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هر چه خواستی قرآن بخوان
آنان به قلب خون شده جز غم نذاشتند چیزی برای خواهر تو کم نذاشتند مهمان شام بودم و بر میزبانیم یک لحظه چشم خویش روی هم نذاشتند جز سنگ و تازیانه و سیلی و کعب نی بر زخم های وا شده مرهم نذاشتند وقتی که آستین شده معجر برای من یعنی که هیچ چیز برایم نذاشتند دیگر چه وقت حرف عبا و امامه است وقتی به دست های تو خاتم نذاشتند دیدی چطور که آل پیمبر عزیز شد در مجلسی که دخترک تو کنیز شد
با دست بسته هست ولی دست بسته نیست گر چه سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست رنج سفر ،خطر، غم بازار،چشم شوم داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ می خورد هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست چشم او در اثر حادثه کم سو شده است کمرش خم شده و دست به زانو شده است بیت بیت دل او از هم پاشیده شده صورتش در اثر لطمه خراشیده شده گفت برخیز که من زینب مجروح توام چند روزیست که محو لب مجروح توام این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت این رباب است که این گونه دلش ویران است در پی قبر علی اصغر خود حیران است گر چه من در اثر حادثه کم می بینم ولی انگار دراین دشت علم می بینم دارد انگار علمدار تو برمی گردد مشک بر دوش ببین یار تو برمی گردد خوب می شد اگر او چند قدم می آمد خوب می شد اگر او تا به حرم می آمد تا علی اصغر تو تشنه نمی مرد حسین تا رقیه کمی افسوس نمی خورد حسین راستی دختر تو...دختر تو...شرمنده زجر...سیلی...رخ نیلی...سرتو شرمنده وای از دختر و از یوسف بازار شدن وای از مردم نا اهل و خریدار شدن سنگ هایی که پریده است به سوی سر تو چه بلایی که نیاورده سر خواهر تو سرخی چشم خبر می دهد از دل خونی وای از آن لحظه که شد چوبه ی محمل خونی
4_5886386733687249842.mp3
1.19M
حسرت دوباره کارِ روزای پیشِ روم شد آقای من چقد زود محرمت تموم شد دستای مادر تو بود که رو دوشم علم گذاشت نوکرتو ببخش آقا اگه براتو کم گذاشت باید که با تو درد ما دواشه بیچاره اونکه از درت جداشه الهی این محرمی که گذشت محرم آخر من نباشه ای جانم حسین... رو سر کل عالم سایه ی سروریته روزای خوب عمرم روزای نوکریته براتو گریه میکنم تا عشقمو نشون بدم عاقبتم به خیر میشه اگه تو روضه جون بدم تموم آبرومو از تو دارم سرم رو زیر پای تو میزارم تا که بیفتم روی پات بمیرم لحظه ی جون دادن بیا کنارم ای جانم حسین ... بال فرشته فرشِ صحن و سرات حسین جان قطعه ای از بهشته کرببلات حسین جان الهی تا نفس دارم به زیر این علم باشم بنویس اسممو آقا که اربعین حرم باشم فدای تو بشه الهی جونم کرببلاتو باز بده نشونم از زائرای اربعینت امسال آقا خدا کنه که جا نمونم ای جانم حسین... ـــــــــــــــــ
4_5888638533500937395.mp3
831.1K
به سبک بین گودال مادر افتاده... زینب و شام آه و واویلا سنگ از بام آه و واویلا می دهند بر عترت اطهار سب و دشنام آه و واویلا سربازار عمه سادات بین انظار عمه سادات دخت زهرا چشم نامحرم شد گرفتار عمه سادات سربازار همه میدیدن به یتیما همه خندیدن پیش چشم اسرا ای وای پای سرها همه رقصیدن نوگلی از اسرا جان داد با دلی خون ای خدا جان داد عمه میگفت دختری گویا زیر پای ناقه ها جان داد آتشی در کاروان افتاد مادری قامت کمان افتاد پیش چشم دختری محزون سربابا از سنان افتاد چشم ناپاک به حرم افتاد دختری گفت معجرم افتاد نیزه را دیده ناله زد ناگاه مادری گفت اصغرم افتاد سر بازار آه و واویلا ظلم و آزار آه و واویلا شده جای دختر زهرا بزم اغیار آه و واویلا شعله بر جان بی امان میزد پیش چشم همگان میزد سر پرخون در میان طشت به لبانش خیزران میزد
4_5888638533500938304.mp3
723.8K
آه و واویلا ۲ زینب رسیده شهر شام آه و واویلا راس بریده بر روی نیزه ریزد اشکش از دودیده واویلتا به شهر شام چی به سر حرم اومد دختر زهرا و علی میون نامحرم اومد واویلتا واویلتا بند۲ آه و واویلا ۲ دروازه ساعات رسیده دخت زهرا کاش بود علمدار۲ زینب کجا و طعنه و کوچه و بازار به اشک آل فاطمه با هلهله میخندید دور سرای بریده زنای شام میرقصیدند واویلتا واویلتا بند۳ رقیه دیده۲ افتاده از رو نیزه ها راس بریده ای داد بیداد۲ راس حسین بن علی از نیزه افتاد یه عده ای به صورتا ز خون سر رنگ میزدند محله یهودیا سرارو با سنگ میزدن بند۴ مادر خمیده۲ رو نیزه راس شیش ماه هیچکی ندیده دلها میلرزه۲ ای وای اگر اصغر بیوفته از رو‌ نیزه دیده سر شیرخواره اشو یه مادری که کرده غش به اشک دیده رباب حرمله میخنده همش واویلتا واویلتا بند۵ میسوزه دلها۲ زینب کجا بزم شراب آه و واویلا آه و واویلا شد وارد بزم حرامی آل طاها وسط مجلس شراب خون دل هر عزیزی شد جلوی دختر علی صحبت ِ از کنیزی شد بند۶ مادر میدیده۲ جام می و طشت طلا راس بریده در پیش زهرا لعل حسینو خیزرون میزد واویلا وسط اون طشت طلا چی به سر حسین اومد به پیش فاطمه یزید هی لباشو با چوب میزد واویلتا واویلتا
4_5888638533500938346.mp3
686.7K
دروازه ی شهر شام چه ازدحامی شده دورِ رباب و زینب پر از حرامی شده علی الحسین واویلا شکسته قلب رسول از این غمِ جانگداز نشسته ناموس حق رو ناقه ی بی جهاز علی الحسین واویلا نظاره کن یا نبی زینبت آواره است همه عزیزان تو لباسشان پاره است علی الحسین واویلا دوباره در شهر شام کار حسین زار شد که دختر فاطمه وارد بازار شد علی الحسین واویلا به ناقه ها خواهر حسین سنگ میخورد بر روی نیزه سرِ حسین سنگ میخورد علی الحسین واویلا آل علی را چرا بهر عزاب میبرند عمه ی سادات را بزم شراب میبرند علی الحسین واویلا پیمبران در عزا همه از این ماتمند که دختران علی میان نامحرمند علی الحسین واویلا شرر به قلب علی عدو چه خوب میزند بر لب خشک حسین یزید چوب میزند علی الحسین واویلا