eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
69 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
باور نداشت زينب كبري‌ كه مادرش رفته است وجاي خالي  او در برابرش   چادر نماز فاطمه لالايي شبش دستان پر ز مهر علي بالش سرش   چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز يادي كند زمادر و محسن برادرش   هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش   وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است چادرنماز مادر خود را كند سرش   مادركبوترانه پريده به آسمان بابا دلش گرفته براي كبوترش   محمدجواد قدرتي  
  رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی   برداشتی تو بار خودت را ز بستر و آن را به روی شانه بابا گذاشتی   یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو با یا علی به آتش در پا گذاشتی   مادر لباس محسن خود را نبرده ای آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی   این یادگاری ات جگرم را کباب کرد دربین شانه موی خودت را گذاشتی   گفتم که چار ساله کجا مادری کجا این کار را برای اماگذاشتی   آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود آخربرای زینب کبری گذاشتی   مهدی نظری
. از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است تو تمام قوت زانوی من بودی ببین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل خانه امنی برای دختر پیغمبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است ✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰ .
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده! با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟ بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟ آنجا که خوب می‏گذرد، با خدایتان جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و جمع شبانه‏ی پدر و چاه دیدنی است ! در این سکوت غم زده حتی نمی شود با خاطرات دور و برت درد دل کنی اما شما هم از در و همسایه راحتی هم می شود که با پدرت درد دل کنی از ماجرای کوچه نگویی برای او! تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف! دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود... می‏بینمت هنوز میان حیاطمان مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی مادر اگر که روسری‏ام را درآورم مثل قدیم موی مرا شانه می زنی بابا برام گفته پس از فوت مادرت می‌گفته‌ای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟» حالا شده است نوبت من تا بپرسم از دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟» آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟ مادر! گلویمان به خدا درد می کند گرچه به حد درد شما نیست... راستی پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟! مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟ اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟ مردم که گفته اند میاییم، دیر شد! پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟! مادر! سوال‌ها که همه بی جواب ماند این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟ پس می روم دوباره سر پله ی نخست مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟   ا.سادات هاشمی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
. از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است تو تمام قوت زانوی من بودی ببین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل خانه امنی برای دختر پیغمبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است ✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰ .
آن شب ميان هاله اي از ابر و دود رفت روشن ترين ستاره‌ي صبح وجود رفت   آن شب صداي گريه‌ي باران بلند بود دريا به روي شانه‌ي زخمي رود رفت   روشن تر از زلالي نور آمد و چه حيف با چند يادگاري سرخ و کبود رفت   بال و پري براي پرستو نمانده بود آخر چگونه نيمه‌ي شب پر گشود رفت   آتش زده به جان علي با وصيتش غمگين ترين چکامه‌ي خود را سرود رفت   رحمي به قبر خاکي او هم نمي کنند اين شد که مخفيانه و بي يادبود رفت   مولا خوشي نديده ز دنياي بعد او مي گفت بعد فاطمه ام هر چه بود رفت   شبها کنار تربت او ياس کوچکش زانو بغل گرفته که مادر چه زود رفت   یوسف رحیمی
4_5962800262081942445.mp3
1.01M
خادم اهل بیت 🌺: بعدازشهادت کنار قبر یاد خاطرات.... زمینه،زمزمه زهرا یار شهیده ی جوونم کنار قبر تو کمونم کجایی ای چراغ خونم ببین که غرق آهم دریاییه نگاهم بعد از تو ای پناهم دیگه انیس چاهم ای فاطمه قرارم... یا رفتی پناه حیدر.... 🖤🖤🖤 زهرا یادم نرفته ظلم اغیار افتادی بین در و دیوار خون می چکید از لب مسمار به من نگفتی بانو از دنده ی شکسته با درد سینه شب ها می خوابیدی نشسته 🖤🖤🖤 کوچه دل من وتو رو سوزوندن تنها بودیم میون دشمن به تو زدن مقابل من ادا شده چگونه حقّ عزیز احمد هر کی تو رو با کینه جلوی چشم من زد 🖤🖤🖤 غسلت دل منو شکسته بانو دستم رسید به زخم پهلو بگو چرا کبوده بازو از داغ روی داغت صورت رو قبر میزارم تا زنده ام به یاد دردای تو می بارم 🖤🖤🖤 دفنت کشته منو ای تو قرارم بودی همه دار و ندارم بی تو چطور دووم بیارم گذاشتمت تواین قبر ای لاله ی شکسته ببین علی کنارت دیگه از پا نشسته ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقت شهادت زبان حال حضرت زینب به مادر علیهمالسلام گریز به کربلا مظلومه ای مادر ای دلخوشی روزگار ما رفتی خزون تنها بهار ما بعد تو میشه گریه کار ما آه و واویلا راحت شدی از درد روز وشب چند وقته جون تو رسید بر لب شد خونه دار مرتضی'، زینب😭 آه و واویلا ای مادر مظلومه ام زهرا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 مظلومه ای مادر وقتی به من چند تا کفن دادی برای بابا و حسن دادی برا حسین یه پیروهن دادی آه و واویلا گفتی که غارت میشه پیراهن میشه حسین بی سر کنار من سرش میره رو نیزه ی دشمن آه و واویلا غریب کربلا حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر نه یه مجلس ختمی گرفتن برات نه یه پارچه سیاه زدن همسایه هات دردشون به کی بگن بچه هات دردشون به کی بگن بچه هات کار زمونس خرمای ختم تو روی طاقچه ی خونه است گلدون یاست وسط باغچه ی خونه است گلدون یاست وسط باغچه ی خونه است آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر کسی رو غیر چاه نداری آخه غربت چقدر جایی واسه یه آه نداری آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر نه یه سنگ مزاری گذاشتم برات نه یه پارچه ی سبزی کشیدم به جات دردشون به کی بگن بچه هات دردشون به کی بگن بچه هات رفتی و موندم زینب و با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم رفتی و موندم رفتی و موندم زینب و با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم رفتی و موندم آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر همسایه ها به مجلس ختمت نیامدن من بودم و همین دو سه تا بچه های تو زهرا زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتت یک ختم باشکوه بگیرم برای تو آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر رفتی و موندم زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتت یک ختم باشکوه بگیرم برای
نوحه شهادت حضرت زهرا(س) بر روی زانو، سر می گذارم۲ یارب چسازم، زهرا(س) ندارم، زهرا(س) ندارم وای... رفته زدستم، روح وروانم، یار جوانم۲ ای... فاطمه جانم، فاطمه جانم، فاطمه جانم۲ ___________________ دیدم فتاده، روی زمین است نالان وآهش، بس آتشین است، بس آتشین است گل... درباغ حیدر، همراه غنچه، گردیده پرپر ای فاطمه جانم.... ______________________ با اینکه زینب، حالی ندارد زخم دلم را، مرهم گذارد، مرهم گذارد از... جور زمانه، شد دخت کوچک، بانوی خانه ای.... فاطمه جانم.... _______________________ بعد تو زهرا، اینجا غریبم رفته زدستم، صبر وشکیبم، صبر وشکیبم ای.... بانوی خانه..لطفی نما و، بازآ به خانه ای فاطمه... شعر :اسماعیل تقوایی