بسم الله الرحمن الرحيم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#سیدپوریا_هاشمی
مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي
بندهی يا هو شدم ، بندهی مولا علي
عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي
فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي
جان علي فاطمه ، هستي زهرا علي
بندهی بنده نواز ، خاكي بالا نشين
وصله ی نعلين او ، نقطهی ثقلِ زمين
مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين
موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين..
نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي
ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش
پشت درِ خانهی، حیدرکرار باش
جان بده پای علی، میثم تمار باش
خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش
دل بکن و دل ببر، از همه الا علی
دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست
بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست
در نجف مرتضي ، قطرهی باران طلاست
شكر خدا بر سرم ، سايه ی ايوانْ طلاست
عزت امروز علي ، عزت فردا علي
ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي
زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي
از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي
يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي
شيعه ی حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي
چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است
شكر خدا میكند ، دور و برش فاطمه است
پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است
كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است
فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي
#امام_هادی_نوحه
از زمین و اسمان میرسد این زمزمه
بار دیگر تازه شد داغ ال فاطمه
یوسف زهرای اطهر شد شهید
هادی ال پیمبر شد شهید
تسلیت یا فاطمه ...
سامرا شد کربلا بر امام شیعیان
روز ماتم امده بر تمام شیعیان
شعله زد زهر ستم بر پیکرش
میشود مهمان زهرا مادرش
تسلیت یا فاطمه
قطره قطره اب شد شمع سوزان دلش
اتش زهر ستم شعله زد بر حاصلش
شیعیان با هم عزاداری کنید
از عزیز فاطمه یاری کنید
تسلیت یا فاطمه
غنچه از هم وانشد لاله در ماتم نشست
چشم عالم گریه کرد قامت هستی شکست
در زمین سامرا غوغا شده
یاکه بر پا محشر کبری شده
تسلیت یا فاطمه...
بر گلستان علی دست دشمن زد شرر
شد امام عسکری دیده گریان پدر
اشک غم از چشم او جوشیده است
بر تن بابا کفن پوشیده است
تسلیت یا فاطمه....
4_6044350150455861717.mp3
672.9K
#مسجدی
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
#امام_هادی_واحد
#واحد
درسینه ماتم سامرا
میسوزم ازغم سامرا
میشوم باسلامی ازدور.
زائر حرم سامرا
سربذارم. به تربت. امام هادی و امام عسگری
گریه کنم. به غربت......
یامظلوم یاامام هادی4
▪▪▪
آقامون روشبانه بردند
غریبانه زخانه بردند
بی عبا بی عمامه ای وای
چقدر ظالمانه بردند
کشان کشان . باعجله. می برن آقارو بااشگ وزمزمه
پای برهنه نیمه شب. چقد غریبن پسرای فاطمه
یامظلوم یاامام هادی4
▪▪▪
بند3و4 اززبان امام عسکری
▪▪▪
گرچه بابام وازکف دادم
جسمش رو درکفن بنهادم
گریبان پاره کردم ویا.......
....د زین العابدین افتادم
جسم پدر. روی زمین
ازبس کتک خورده همه خسته بودن
نشد که بر. سر بزنن. دستاشونو به گردنا بسته بودن
یامظلوم یا اباعبدالله4
▪▪▪▪
جسم بابام و تشییع کردم
همراه گریه واشگ وآه
میخواندم زیرلب لا یوم...
کیومک یااباعبدالله
جسم بابای مطلومم را مردم تشیع جنازه کردند
اماازبهر تشیع تو اسبا رو نعل تازه کردند
یوم علی . صدرالنبی. یوم علی وجه الثری. جسم السلیب
هذا حسین باالعری. مقطع الاعضاء و وشیب الخضیب
یامظلوم یا اباعبدالله4
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
صدا ۰۰۲-۳۶.m4a
1.34M
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست
وقتی میان سجده به معراج می پَری
پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگری ست
هادی ترین چراغ هدایت کلام توست.
نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست
این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است
محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست
درندگان کنار تو آرام می شوند
بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست
ارباب های ما همگی با سخاوتند
امّا عنایت پدرت جور دیگری ست
کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن
حال گدای پُشت درت جور دیگری ست
زهری رسید و شمع وجود تو آب شد
سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست
دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون
خون لخته های دور و برت جور دیگری ست
او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را...
آه دمادم پسرت جور دیگری ست
شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد
شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد
پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد
تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد
عمامه و عبای تو سهم عدو نشد
با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
شاعر: #بردیا_محمدی
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند
به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند
هنوز بردن نامت کمال بیادبی است
به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند
فرشتهها همه هنگام سجده حیرانند
که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند
چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است
به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند
دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست
که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند
خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند
ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند
خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی
ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند
دوباره از لب خشکت سلام میریزد
همینکه روی تو رو سوی کربلا بکنند...
سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را
ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند...
شاعر: حجت الاسلام #محسن_حنیفی
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
امامی که از انوارش قیامت میشود معنا
اگر هادیست از اسمش هدایت میشود معنا
صبوری جلوه میگیرد اگر یک گوشه بنشیند
اگر برخیزد از جایش شجاعت میشود معنا
عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد
از آن یک قطره دریای طهارت میشود معنا
کسی که حلقهی وصل محمد با محمد شد
علی هم گر شود با او رسالت میشود معنا
علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد
برای شیعهاش قطعا ولایت میشود معنا
علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار
امامت در امامت در امامت میشود معنا
نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد
فقط با بردن نامش شفاعت میشود معنا
برای جامعه از یک فراز «جامعه» بیشک؛
دیانت میشود پیدا، سیاست میشود معنا
علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛
به سامرّا به جای شام غربت میشود معنا
گریز روضه دارد میرود در بزم «مِی» وقتی؛
میان تشت، خورشید قیامت میشود معنا
حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی
دراین حالت برای ضربه سرعت میشود معنا
دوچندان میشود در حالت مستی توان فرد
بدین ترتیب دربرخورد شدت میشود معنا
وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد
شکستن بعد از آن برخورد راحت میشود معنا
یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار
فقط سیلی براین صورت سه صورت میشود معنا
شاعر: #مهدی_رحیمی
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده
راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده
عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده
وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده
بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو
جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو
کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم
آخر سال، گره باز شود... محتاجم
نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم
من به الطاف شما تا به ابد محتاجم
تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد
خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد
راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است
دور از خانه غریبانه اسیری سخت است
این همه جام بلا را بپذیری سخت است
یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است
آب بستند به صحن و حرم جدت آه
سال ها سوختی از داغ اباعبدالله
رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود
این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود
حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود
جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود
کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی
مطمئنم که به یاد دل زینب بودی
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت
طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت
خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت
آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت
این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟!
به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟!
خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست
خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست
خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست
خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست
تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست
خیزران زود به دندان ثنایاش نشست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#امام_هادی_زمینه
یا بقیة الله ، از دیده میباری ، امشب اشگِ خون
با پای برهنه ، جدَّت را کشیدن ، از خانه بیرون
سر بی عما....مِه بی عبا
میبردنَش...در کوچه ها
وا هادیا...
____
یا بقیة الله ، میکشی هر دم از ، سوز سینه آه
آقا رو جا دادن ، در خانُ الصَّعالیک ، آجَرَکَ الله
ای بر سرم....خاک عزا
شاه کجا....ویرانه ها
وا هادیا...
____
نیمه شب آمد با ، ناسزا دشمن زد ، آتش به جانش
بشکند دستی که ، در صحن خانه زد ، بر گریبانش
شرم از رخِ...آقا نکرد
پیراهنش...را پاره کرد
وا هادیا...
____
قرآن ناطق را ، بردن شبانه در ، بزم شرابش
آتش گرفته از ، جور متوکل ، قلب کبابش
شد تعارفِ...جام شراب
با طعنه شد....شاعر خطاب
وا هادیا...
____
بزم مِی و مستی ، رفته ولی با خود ، خواهر نبرده
پیش چشم خواهر ، چوب خیزران بر ، دندان نخورده
طشت طلا...بود و یزید
در هلهله...زینب رسید
وا هادیا...
#محمدعلی_انصاری
4_6046345450527656295.mp3
1.14M
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam