eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با هر نفسی که رفت و آمد صلوات دل در دم و بازدم صدا زد صلوات در هر صلوات دو محمد(ص) داریم بر خاتم انبیاء مجدد صلوات در محفل عاشقان به جای کلمات ریزد ز لبان شاعران نقل و نبات عید است دهان خویش را شیرین کن بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات هم چشمهٔ کوثر است، هم آب حیات هم قند مکرر است، هم حب نبات در بارش چشم و گردش تسبیحش بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات گفتی که مرا دوست نداری، صلوات پا بر سر چشمم نگذاری، صلوات من عاشق «نه» گفتن مرموز توام چشم تو اشاره کرد آری صلوات کوتاه بیا عمر سرآمد، صلوات تو خوب دو عالمی و من بد، صلوات از اول اختلاف ما بیخود بود بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات چون بود همیشه در سرشتم صلوات در حکم قصاص او نوشتم صلوات تا پای قسم به دوست آمد به میان از خون عزیز خود گذشتم، صلوات پشت در بسته ایم و چاره صلوات از داخل خانه شد اشاره صلوات این صاحب خانه عاشق نام کسی ست در باز اگر نشد، دوباره صلوات افسرده اگر شدی برادر صلوات هر وقت دلت گرفت خواهر صلوات روح پدرم شاد که می گفت به ما هر روز نثار روح مادر صلوات آنگاه که جانم به لب آمد صلوات آن لحظه که مرغ روح پر زد صلوات در روز جزا که سر برآرم از خاک بر خاتم انبیاء محمد صلوات گفتند چه ها کردی!؟ گفتم صلوات دنبال چه می گردی!؟ گفتم صلوات در بهت شب اول قبرم منکر فرمود چه آوردی!؟ گفتم صلوات در بستر احتضار در حال ممات مادر به نسیم رحمتی یافت نجات گفتم که چگونه جان به در بردی!؟ گفت: نذر صلوات، آه نذر صلوات در سختی روزگار و قحطی امید آن گاه که هیچ کس به دادت نرسید وقتی همه درها به رویت بسته شدند ذکر صلوات می شود شاه کلید سرزنده منم، من که به هنگام ممات نوشیده ام از چشم شما آب حیات در چهره‌ی چارده علی(ع) نور سلام بر چشم چهارده محمد (ص) صلوات @babollharam
علیه‌_السلام الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی» نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود در آبشار صدای تو، وحی جاری بود کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت... الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید تو بازتاب سپهر چهار معصومی تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج امید در دل و جان تو موج می‌زد موج ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است همین که منطق تو منطق رسول خداست حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست بلاغت از سخنت می‌چکد، گلاب صفت و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست حسین محو تماشای راه رفتن توست مرو که خون تماشاییان به گردن توست... الا که گردش تو در مدار حق‌طلبی‌ست تو زمزمی و جهان در کمال تشنه‌لبی‌ست تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبی‌ست بگو جمال جمیل تو را نگاه کند کسی که عاشق روی پیمبر عربی‌ست شجاعت تو علی‌گونه بود روز نبرد شهامت تو نشانِ نماز نیمه‌شبی‌ست به عزت تو و گل‌های کربلا سوگند که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبی‌ست «هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن نشان بی‌ادبی‌ست» قسم به آینه‌ها نور مشرقینی تو سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو
علیه‌_السلام آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم... این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است آن‌که حق را در جمال نازنینش یافتم... گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال یادگار رحمة للعالمینش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت همچو زین العابدینش یافتم... در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم... شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می‌برم، در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
_علیه‌_ا‌لسلام فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست... ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست 📝 (حسان)
حضرت علی اکبر(ع) همه جا غرق شادی شده از وجود علی اکبر زمین و آسمون می خونند اومده علیِ اکبر دل و دین و دنیام ، علیِ اکبره به خدا که آقام ، علیِ اکبره عمری هستم مست و غلامت علیِ اکبر خیلی می خوامت یاعلیِ اکبر ای گل لیلا (۳) خنده روی لبای اکبر چه دل نشینه ذکر لالاییِ اُم لیلا امیرالمومنینه گل ناز لیلا ، علیِ اکبره نور چشم بابا ، علیِ اکبره ماه هر دو عالم ، تاج سر اومد یار خوب بابا ، گل پسر اومد یاعلیِ اکبر ای گل لیلا جوونیِ همه جوونای ما نذر علی اکبر همه ی هستیمون فدای روی بَدر علی اکبر رخ زیبای تو ، ِشبه پیغمبره قد رعنای تو ، دلا رو می بره شیعه از قدومت چه شادمونه صفاتو دل من کرده بهونه یاعلیِ اکبر ای گل لیلا
زیبای تولد حضرت علی اکبرع شده دلای همه عاشقان غرق شور دیگری رسیده از راه برای همه عالم نور دیگری عود و عَنبر آمده ، نور داور آمده بر همه دلهای ما ، نور، گُستر آمده یا علی اکبر مدد (۴) همین که ارباب نظر بر گل سیمای اکبر کند نظاره با دیده اش روی زیبای پیغمبر کند بَه مِیِ ناب آمده ، دُرِّ نایاب آمده مژده ای عاشق دلان ، جان ارباب آمده یا علی اکبر مدد علیِّ اکبر مُزین شده شعبان با اَذکار تو همه شهیدا دلاشون مُنور شد با اَنوار تو وارث حیدر تویی ، شِبه پیغمبر تویی ای گُل حیدر علی ، سَید و سَرور تویی یا علی اکبر مدد
ولادت حضرت علی اکبر (ع) در شهر مدینه دلبری آمده است بَه بَه چه گلی چه اکبری آمده است چون صورت و سیرت نبی را دارد در بیت حسین پیمبری آمده است 🌺🌸🌺🌸 یکبار دگر جلوه ی سرمد آمد سر تا به قدم دوباره احمد آمد چون منطق و خُلق و خوی اکبر نبوی است ای احمدیان بوی محمد آمد 🌺🌸🌺🌸 شَه زاده شاه کربلا خوش آمد آئینه ی روی مصطفی خوش آمد چون هیبت او خِصلت او حیدریَ است اکبر نَوه ی شیر خدا خوش آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آئینِ رونمائیِ آئینه میرسد یکجا، چارده شبِ آدینه می رسد قرآن به سر گرفتن و احیا شدن خوش است وقت سحر، که وعده ی دیرینه می‌رسد موعود را بخوان و بمان در رکاب یار مرهم به زخم حنجره و سینه می‌رسد روز بُروز عقده گشایی رسیده است پایانِ دورِ سفسطه و کینه می‌رسد یک قبضه ذوالفقار، برون آمد از نیام دارد صحیفه از دلِ گنجینه می‌رسد دار و ندار فاطمه، دیده گشوده است یوسف ز چاهِ غیبتِ دیرینه می‌رسد هیبت علی، تجلّیِ رفتار، احمدی گفتار سرمدی و مرامش محمدی حرفی برای گفتن اگر هست، رو کنیم دل را تهی ز غیر، به دیدارِ او کنیم دست از علایقی که شده قیدِ دست و پا بردار و قصدِ یاریِ او مو به مو کنیم روزِ ظهور، روز حساب و کتاب نیست این روزها رَواست که با خون وضو کنیم نزدیکِ روزِ آمدنِ یار میشویم فکری برای ماندنِ این آبرو کنیم وقتِ تهاجم است، تو نشنیده ای مگر؟ باید هجوم و حمله، به سوی عدو کنیم پس دست روی دست نباید گذاشت، چون شاید دفاع،،، بعدِ هجومی مگو کنیم! هر اُمتی بخواب روَد، زیرِ پا شود باید گذشته، عبرتِ دورانِ ما شود حَیَّ عَلَی الجهاد! که غفلت مُجاز نیست دیگر برای بی خبری ها جواز نیست تنها بصیرت است که بر دادِمان رسد در فتنه جز غبار و فرود و فراز نیست هر امتحان که داده ای امروز، رو شود بی کارنامه هیچ، به یاری نیاز نیست حقی اگر به گردنِمان مانده، بی درنگ جبران کنیم، وقتِ قضای نماز نیست دین را به هر زبان و بیان، یار لازم است تبیینِ ما به شرطِ فضای مَجاز نیست باید سَرای درکِ معارف بنا کنیم هیئت بدونِ علم و عمل، سرفراز نیست هر کس که با ولیِ خدا، یارِ سرمد است... بی شک مُریدِ مهدیِ آل محمد است آنانکه بی عقیده به فرمان رهبرند در اصل، بی نصیب ز طاعاتِ حیدرند آنانکه از حسین، سَفیهانه دم زنند با مسلمِ زمانه، یقین در برابرند در هر محرم و صفر از روضه دم زنند در فاطمیه شکلِ عزادار کوثرند خون را بجای جبهه، به شمشیرِ خود دهند با پای خویش، راهیِ اُردوی دیگرند نان و پنیرِ روضه شان، از سفارت است عینِ ضلالت است، که همدستِ کافرند هستند بر ولایتِ کفار، سینه چاک یعنی برای جبهه ی اشرار نوکرند قومی که در نقابِ تشیع نهان شود داعش به چهره ی متفاوت عیان شود گمراه را به غصه ی صاحب زمان چکار؟ مغضوب را نشانه ای از شیعیان چکار؟ وانرا که پِی، به نقشه ی دشمن نمیبرد با هجمه های فتنه گران، بی امان چکار؟ با رازهای خیمه نشین آشنا شدن... در خانه های پُر ز گنه، در نهان چکار؟ دم از وصالِ روی امامِ زمان زدن... با صد خیال و آرزوی بیکران چکار؟ بی سنخیَت به صاحبمان، صِرفِ اِدعا در انتظار روزِ فرج، خوش گمان چکار؟ در جنگِ نرم، آنکه بماند ز کار خویش در جنگ سخت، فیضِ حضورش عیان چکار؟ باید که با امام زمان، همزمان شویم شاید که با دلش سحری همزبان شویم ما درسهای دین خدا را چه کرده ایم؟ یا همنشینیِ علما را چه کرده ایم؟ همراهِ اشکِ روضه و سوز و گدازِ خود عمری، وصیت شهدا را چه کرده ایم؟ درسی که از مودّتِ زهرا گرفته ایم آن را به وقت یاریِ مولا چه کرده ایم؟ ناموسِ کبریا، چه شد آمد به کوچه ها؟! ما با ندای غربتِ زهرا چه کرده ایم؟ ناموسِ سیدالشهدا دیدنی نبود! با غصه های زینب کبرا چه کرده ایم؟ بعد از شنیدنِ غمِ مهدیِ فاطمه صبح و مسا، غمِ اُسرا را چه کرده ایم تا انتقامِ قافله خون گریه میکنیم جان در رکاب یوسف او هدیه میکنیم @babollharam