#نوحه واحد یا سنگین پسران زینب (س)
نذر تو ، کرده ام این دو گلم را
مبادا ، بشکنی حسین دلم را
ای یار و یاورم ، غریب مادرم
عُون و محمدم ، تقدیم سرورم
آه ، کن تو قبول ، این دوگلم ، جان بتول
وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲)
یا حسین ، از هر دو دل بریدم
بعد از این ، من مادر شهیدم
تو دست رد نزن ، بر سینه ام حسین
نذر تو کرده ام ، دو هدیه ام حسین
آه ، پریشونه ، خواهر تو ، نوحه خونه
وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲)
گل های ، پرپرم سالار زینب
فدایت ، ای حسین دلدار زینب
دلهای پاکشان ، مست میِ ولی است
رمز شروعشان ، یاحیدر و علی است
آه ، غم رو ببر ، آبرومو ، از من بخر
وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#پسران حضرت زینب(س)
یا حسین برادرم من بمیرم تنها شدی
چرا بی یار و یاور توی کرببلا شدی
عزیزِ خواهر حسین ، زینب نمرده یار تو
برای غربت تو کاش بمیره خواهر تو
ببین دلم میگیره زینبِ تو می میره
ای برادر حسین جان (۴)
ای حسین جان الهی شوم بلا گردان تو
هم محمد هم عُونم شوند هر دو قربان تو
جان زهرا مادرم تو رد احسانم نکن
ای برادر بیا وُ تو دل پریشانم نکن
افتخار زینبند ذوالفقار زینبند
ای برادر حسین جان
دسته گلهای زینب پرپر شدن تو قتلگاه
با چه حالی آوردن اونها رو توی خیمه گاه
مادرشون نیومد اصلاً بیرون از خیمه ها
تا خجالت نکشه حسینش توی کربلا
به عشق روی جانان شده اند در خون غلطان
ای برادر حسین جان
#مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه واحد یا سنگین حُرریاحی
با عشقت ، کربلایی شد دل من
غرق حق ، شد دل ناقابل من
از باده ی ولا ، لبریز و پُر شدم
با یک نگاه تو ، مستانه حُر شدم
آه ، رویم سیاه ، کِی می کنی ، من را نگاه
وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲
آقاجان ، تو فقط هستی حبیبم
نگاه کن ، بر دل محنت نصیبم
من بر گیسوی تو ، آقا شدم اسیر
افتاده ام ز پا ، دست مرا بگیر
آه ، بارم گناه ، دستم بگیر ، ای قرص ماه
وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲
من حُرّم ، که شکستم دل طفلان
اما تو ، وا نمودی درِ غُفران
شرمنده ام حسین ، از روی خواهرت
کن توبه ام قبول ، به جان مادرت
آه ، کن تو قبول ، عذر مرا ، جان بتول
وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حُر ریاحی
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
حُرم و شرمنده ام که راه تو رُو بسته ام
کن حلالم یا حسین دل تو رُو شکسته ام
حُرم و سوزانده ام قلب کودکان حرم
دل زینب آزردم لطفی نما تو از کرم
هستم آقا سر به زیر بیا وُ دستم بگیر
ای حسین فاطمه (۴)
کن قبولم یا حسین دلم از این غُصه بردار
جان زهرا مادرت. ببین هستم من گنهکار
بیا وُ اذنم بده روم میدان با شهامت
گر نگاهم کنی تو می شوم عبد و غلامت
ای پناه عالمِین کن حلالم یا حسین
ای حسین فاطمه
کسیکه آب و بسته به روی تو منم حسین
می کنم هدیه آقا این سر و این تنم حسین
شکرُ لِله که دارم می کنم جان خود فدا
لحظه ی آخر دارم بر لب خود ذکر زهرا
جان من قربان تو من بلاگردان تو
ای حسین فاطمه
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حر_ریاحی علیهالسلام
#مثنوی
دید خود را در کنار نور و نار
با خدا و با هوا، در گیر و دار
در حدیث نفْس بود و گفتوگوی
نور و ظلمت میکشانْدش از دو سوی
دید، بیپرواست نفْس و سرکش است
در کمین خرمن او، آتش است
گفت: از چه زار و دَروا(۱) ماندهای؟
کاروان، راهیّ و بر جا ماندهای
گر چه خاری، رو به سوی باغ کن
لاله باش و جستوجوی داغ کن..
نیست این در، بسته، راهت میدهند
دو جهان، با یک نگاهت میدهند
گوهر خود را بجو تا دُر شوی
خالی از خود شو که از او پُر شوی
::
در دلش، غوغایی از خوف و رجا
خوف، رفت و بر رجا بخشید، جا
غرقه خود را دید و از بهر حیات
دست و پا زد سوی کشتی نجات
حر، سراپا لمعهای از نور شد
همچو موسی، رهسپار طور شد
آب بر رخ داشت، آتش در ضمیر
روح او در اوج بود و سر به زیر
گفت: ای روح شتاب و صبر من!
وی به دستت، اختیار جبر من!
ای غبارت، آبروی سلسبیل!
خاک پایت، توتیای جبرئیل!
من غبار روی دامان تواَم
خود میَفشانم که مهمان تواَم..
رَستهام از چاه و رو کرده به راه
عذرخواهم، عذرخواهم، عذرخواه
کولهباری از گناه آوردهام
وز بساط شرم، آه آوردهام
همچو موجی گر به ساحل راندیام
شکر! ای دریا! سوی خود خواندیام..
اسم، دارم حر، مُسمّایم ببخش
لفظ من بِستان و معنایم ببخش
بر رخ بلبل، ره گلشن مبند
من اگر بستم، تو راه من مبند
آب میخواهم که من در آتشم
سر به زیرم کرده نفْس سرکشم..
پایههای عرش اگر لرزاندهام
آیۀ «لاتَقنَطوا» را خواندهام..
::
دید حر، از پای تا سر، حر شدهست
سنگ، جُسته گوهر خود، دُر شدهست
حرّ ویران رفته، آباد آمدهست
نُوسواد عشق، اُستاد آمدهست..
گفت: سر بالا کن، ای مهمان ما!
وِی به چشمت، سُرمۀ عرفان ما!
ما پِی امداد تو برخاستیم
گر تو پیوستی به ما، ما خواستیم
عذر، کمتر جو که در این بارگاه
عفو میگردد به دنبال گناه
آب، از سرچشمۀ دل، گِل نبود
جُرم تو از نفْس بود، از دل نبود
خوب دادی امتحان، رد نیستی
تو، بدی کردی، ولی بد نیستی..
قطره بودی، وصل بر دریا شدی
تو دگر «تو» نیستی؛ تو «ما» شدی
«هر کسی کاو دور مانْد از اصل خویش
بازجوید، روزگار وصل خویش»..
::
گفت: ای دُرِّ کرم! دریای جود!
در برِ جود تو، جود آرد سجود..
مَحرَمم کن! در حرم، راهم بده
روشنی از پرتوِ آهم بده
حلقه از این ننگ، در گوشم مخواه
سر، گران باریست، بر دوشم مخواه
گر نریزی آب رحمت بر سرم
آتش خجلت کند خاکسترم
بار این عصیان ز بس سنگین بُوَد
زندگی زین پس، مرا ننگین بُوَد..
رخصتم دِه، جُرم خود جبران کنم
پای تا سر جان شوم، قربان کنم..
::
رود گشت و سوی دریا رفت، حر
چون مصلِّی بر مصلّا رفت، حر
هم زمین دادَش بشارت، هم زمان
رو به قلب خصم، چون تیر از کمان
چون ندای «اِرجِعی» بِشْنیده بود
پاک، «نفْس مطمئن» گردیده بود
::
گفت: مس رفته، طلا برگشتهام
نی طلا، بل کیمیا برگشتهام..
ای به پیشانی کوفی، داغ ننگ!
پُشت بر آیینه و در مُشت، سنگ!
مردمِ گم کرده راهِ مَردمی!
گم شده در وادی سردرگمی!
ای گریزان، آبِ رو از جویتان!
وی سیه، چون نامههاتان، رویتان!..
ای ز اسلام شما، کافر، خجل!
داغ، پیشانی ولی بیداغ، دل..
از میان خیمههای بوتراب
یک صدا میآید آن هم: آبآب
دست و خاک و تیغتان باید به سر
آب، مَهر مادر و تشنه، پسر؟
ای شما بهر علی در چشم، خار!
از وفا بیبهره، همچون روزگار..
ای همه حقّ نمک نشناخته!
دین عَلَم کرده، به قرآن تاخته!..
ای فریب از پای تا سر، چون سراب!
از چه بر آبآفرین بستید آب؟
باغبان و باغ در بیآبیاند
وز عطش، خورشیدها، مهتابیاند
آن که زو دارد حیات، آب حیات
داغ لبهایش به دل دارد، فرات
بندبندش، پُرنوا همچون نی است
صد پرستوی مهاجر با وی است
گر نه قرآن است، با قرآن که هست
گر نه دلبند علی، مهمان که هست
دید مست جام غفلت، سربهسر
غافلانند و سراپا کور و کر
راهیِ بیراهه، دید آن گمرهان
تاخت چون شیر ژیان بر روبهان
لاجَرَم، جام شهادت، نوش کرد
جسم خود از زخمها، گلپوش کرد
دید چون تاجی به سر، پای امام
یافت شعر عمرِ او، حُسن ختام
تا سر بشْکستهاش در بر گرفت
حر، سرافرازی خود از سر گرفت
📝 #استاد_علی_انسانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#عبدلله بن حسن(ع)
#محرم ۱۴۰۱
لاله ی باغ کرامت ، یادگار مجتبی
کودک اما غیرت الله از تبار مرتضی
نام او عبدلله است و وارث شیر جَمَل
نوجوان اما دلاور ، مرد میدان عمل
گفته دیگر طاقت ماندن ندارم اِی عمو
ناله های غربتت بُرده قرارم اِی عمو
آمدم در کربلا تا جان کنم قربان تو
گر چه طفلم اِی عمو هستم بلا گردان تو
نغمه ی هَل مِن مُعینَت تا شنیدم اِی عمو
از حرم تا قتلگه با سر دویدم اِی عمو
چون رسیده جان من از غُصه بر لب یا حسین
پس کشیدم دست خود از دست زینب یا حسین
از غریبیِ تو دارم سینه ای پر سوز و آه
تا شوم یارت ، شتابان آمدم در قتلگاه
تا که بالا برده قاتل تیغ خود از روی کین
کرده دست خود سپر بر آن امام نازنین
دست عبدلله جدا گشت و شد آویزان به پوست
دست خود را هدیه داده در مسیر عشق دوست
این دَم آخر حسین او را در آغوشش گرفت
مثل بابایش حسن سر را به زانویش گرفت
چون که غمخوار عمو بود آخرش پرواز کرد
با شهادت قتلگه را مَنظَری غمساز کرد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه واحد یا سنگین عبدالله بن حسن(ع)
عبدالله ، یتیم مجتبایم
در راهت ، هر لحظه جانفدایم
فداییِ توام ، عموی مهربان
با رفتن همه ، شد باغ تو خزان
آه ، ای سرورم ، بنگر به این ، چشم ترم
وای ، ای عموجان،ای عموجان ، ای حسین جان (۲)
خون من ، گشته آب وضویم
پیش تو ، جان من شد آبرویم
دیگر مرا عمو ، از خود مکن جدا
در راه تو حسین ، کِی میشوم فدا
آه ، مدیونتم ، عمو حسین ، قربونتم
وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان
از غمِ ، تو با این دل سوزان
جدا شد ، دستم از پیکر عمو جان
در کربلای عشق ، گشتم فدا عمو
گردیده ام دگر ، غرق بلا عمو
آه ، مثل اصغر ، پیکر من ، شده پرپر
وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#عبدالله بن حسن
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
عمه جانم یا زینب رسیده وقت امتحان
دل عمو حسینم از غریبی شد نگران
ببین عمویم حسین تنها مانده بین میدان
بذار عمه برم من ، عمو شده دل پریشان
آمده جانم بر لب کن رهایم یا زینب
ای عمو جان یا حسین (۴)
من به پایت عمو جان هست خود را می گذارم
برای یاری تو ، دست خود را می گذارم
تا شنیدم صدای هَل مِن مُعینَت یا حسین
لا اُفارق گفتم تا. تنها نمونی نور عین
شدی غریب و مضطر بی کس و یار و یاور
ای عمو جان یا حسین
شُکرُ لِلّه حاجتم در کربلا روا شده
با یه تیرِ حرمله دردم اینجا دوا شده
مثل قاسم اینجا من به آرزوهام رسیدم
توی آغوش عمو ، سوی بابا پر کشیدم
داده ام جان برایت سر و دستم فدایت
ای عمو جان یا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#عبدالله_بن_حسن
#قاسم_بن_الحسن
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند
آنروز که جای مجتبی خالی بود
در کربوبلا دو یادگارش بودند
#سیدرضا_مؤید
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
تصویری از اشک و آه شد فریادم
در کربوبلا، مدینه آمد یادم
در یاریِ از امام خود در گودال
چون مادر خویش، دست بیعت دادم
استاد #سیدمهدیحسینی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
عشق فرمود که لیلای حسین است حسن
آی دنیا! همهدنیای حسین است حسن
بی نیازِ دو جهان،کلِّ نیازش حسن است
از خداوند تقاضای حسین است حسن
همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن
خَلق فهمید که آقای حسین است حسن
جان ؛ حسین است ولی جانِ همین جان ، حسن است
مثل یک روح در اجزای حسین است حسن
بیرقِ خونِ خدا ، پرچمِ سبزِ حسنیست
در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن
قاب ششگوشه نشسته است به دیوار بقیع
دائماً محو تماشای حسین است حسن
با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ
عاشق دیدن غوغای حسین است حسن
حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت
خالق مرقد زهرای حسین است حسن
یا حسن حک شده بر مشکِ علمدار حسین
ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن
دو حسن داد به شاهِ شهدا..،شاهِ کرم
چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن
روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک،عطشان!
فکر پاخوردنِ لبهای حسین است حسن
▪️
تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکب ها...
این طرف، آنطرف اعضای حسین است، حسن!
#بردیا_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اول_مجلسی
#غزل
گریه کن های حسینیم و گدای حسنیم
خاک پاهای حسینیم و برای حسنیم
جمع ما را حسن آورد سوی کرببلا
کربلایی شده ی خیر دعای حسنیم
صور این الحسنیون که قیامت بزنند
با حسین بین صفوف رفقای حسنیم
کوری چشم همانها که رهایش کردند..
تا خدایی خدا هست به پای حسنیم
نوکر آن است که قربانی یارش باشد
هم فدایی حسینیم و فدای حسنیم
ما به این کرببلا شهر حسن میگوییم
که در آن خیره به شش گوش طلای حسنیم..
کربلا آمده ای خرجی تو با حسن است
اربعین ما همه مهمان عطای حسنیم
به حسن بوده اگر حاجت مارا دادند
زیر این قبه همه زیر عبای حسنیم
عطر سیب حرمش را ز بقیع آوردند
بخدا پیش حسین مست هوای حسنیم.
هیچکس نیست زیارت کند اورا امروز
داغداران غم صحن و سرای حسنیم
تشت خونین حسن مقتل خونین حسین
هم عزادار حسین هم به عزای حسنیم
#سید_پوریا_هاشمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم غم عظمای حسین است حسن
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#شب_پنجم؛ #شب_ششم
عشق فرمود که لیلای حسین است حسن
آی دنیا! همهدنیای حسین است حسن
بی نیازِ دو جهان، کلِّ نیازش حسن است
از خداوند تقاضای حسین است حسن
همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن
خَلق فهمید که آقای حسین است حسن
جان، حسین است؛ ولی جانِ همین جان، حسن است
مثل یک روح در اجزای حسین است حسن
بیرقِ خونِ خدا، پرچمِ سبزِ حسنیست
در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن
قاب ششگوشه نشستهست به دیوار بقیع
دائماً محو تماشای حسین است حسن
با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ
عاشق دیدن غوغای حسین است حسن
حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت
خالق مرقد زهرای حسین است حسن
"یا حسن" حک شده بر مشکِ علمدار حسین
ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن
دو حسن داد به شاهِ شهدا...، شاهِ کرم
چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن
روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک، عطشان!
فکر پاخوردنِ لبهای حسین است حسن
**
تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکبها...
این طرف، آنطرف اعضای حسین است، حسن!
#بردیا_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
پیام شاعر: این غزل در استقبال غزلی از برادر مهربان و عزیزتر از جانم #سیدپوریا_هاشمی
با مطلع زیر سروده شده است.
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
#قاسم بن الحسن (ع)
#محرم۱۴۰۱
وارث جنگ جمل آئینه دار مجتبی
صاحب فضل و کرامات و وقار مجتبی
آمده در کربلا تا جان دهد در راه دوست
چونکه جان دادن برایش خوشگوار و آرزوست
با عمویش گفته بر من اِذن مِیدان می دهی
با نگاهی افتخار دادن جان می دهی
جان ناقابل چه باشد تا که قربانت کنم
هستی خود را فدای روی تابانت کنم
اِی عمو جان غُربَتَت از کف رُبوده طاقتم
این غمِ تنهائیت کرده کفن بر قامتم
دیده ای که قاسمت بوی پدر دارد عمو
در رکاب تو دلم شوق سفر دارد عمو
تا که اِذن جنگ را آخر ز مولایش گرفت
سُمِ مَرکَب ها گلاب از استخوانهایش گرفت
یادگار مجتبی هم اِرباً اِربا گشته است
چون علی اکبر تن او پخش صحرا گشته است
از امام مجتبی هر کس که در دل کینه داشت
جای نعلِ مَرکَبَش را روی جسم او گذاشت
یادگار مجتبی هم سوی حق پرواز کرد
دفتری از عشق را بر روی عالَم باز کرد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه واحد یاسنگین قاسم بن الحسن (ع)
می بری ، دل های اهل خیمه
عزیزم ، بالا بلند نجمه
یتیم مجتبی ، روی تو مثل ماه
با دیدنت کنم ، هر دم ناله و آه
آه ، شیر سپاه ، پسر حسن ، آن قرص ماه
وای ای عموجان ، ای عموجان ، یا ثارلله (۲)
از داغت ، سخته که تاب بیارم
کاش برات ، می شد که آب بیارم
زد حرمله عمو ، تیری به حنجرت
شبیه اصغرم ، بریده شد سرت
آه ، تن پرخون ، توی صحرا ، دل پریشون
وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، یاثارالله
بوی یاس ، پیچید تو قتلگاهت
تو خیمه ، عمه چشم انتظارت
نازِ برادرم ، تو مثل اکبرم
پهلویتان کبود ، شده چو مادرم
آه ، نور دیده ، با سُمِ اسب ، چی کشیده
وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، یا ثارالله
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#قاسم بن الحسن (ع)
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم
گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم
نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم
جان ثار عمویم یار شاه کربلایم
گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم
ای عمو جان یا حسین (۴)
گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم
مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم
عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا
دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا
می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر
ای عمو جان یا حسین
بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم
عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم
شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم
پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم
یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم
ای عمو جان یا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#غزل
🔹بلای عظیم🔹
گفتی که سرنوشت همین از قدیم بود
گفتی مرا نصیب بلای عظیم بود
دست رکاب بر سر پایم نمیرسید
آن اسب هم مخالف جنگ یتیم بود
وقتی که روی دامن تو سرگذاشتم
دیدم تو را چقدر نگاهت رحیم بود
حتی حضور زود تو هم فایده نداشت
آن لحظه آمدی تو که حالم وخیم بود
از نعل اسب و دشنه و شمشیر و سنگ و خاک
هر چیز در بلندی قدّم سهیم بود
وقتی که بالبال زدم بین دست تو
زیباترین پریدن این یاکریم بود...
#سیدرضا_جعفری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#غزل
🔹در سرخی غروب...🔹
در سرخی غروب نشسته سپیدهات
جان بر لبم ز عمر به پایان رسیدهات
آخر دل عموی تو را پاره پاره کرد
آوای نالههای بریده بریدهات
در بین این غبار به سوی تو آمدم
از روی ردّ خونِ به صحرا چکیدهات...
خون گریه میکنند چرا نعل اسبها؟
سخت است روضهٔ تن در خون تپیدهات
بر بیت بیت پیکر تو خیره ماندهام
آه ای غزل! چگونه ببینم قصیدهات
باید که میشکفت گل زخم بر تنت
از بس خدا شبیه حسن آفریدهات
#سیدمحمدجواد_شرافت
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam