eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۷ 🏴بند ۱ پس از تو بابا ، به خاک ماتمت نشسته پس از تو بابا ، دل از فراق تو شکسته پس از تو بابا ، بیا ببین که دخترت ، شده ز جمع امتت ، چگونه خسته بعد از تو ، ببین چگونه نامردند ۲ بعد از تو ، به حال ما جها کردند بعد از تو ، ( ببین که هیزم آوردند ) ۲ ( بی تو ، از طعن مردم ، در اوج ماتم ها به بیت الاحزان بروم بی تو ، من با حسین و ، با مجتبی تنها به بیت الاحزان بروم ) ۲ 🏴بند ۲ تو رفتی و من ، شدم اسیر غصه هایت تو رفتی و من ، کنم چه گریه ها برایت تو رفتی و من ، به حکم یار ازلی ، ز مقتدای خود علی ، کنم حمایت بابا جان ، ببین که از غمت پیرم ۲ بابا جان ، دگر ز زندگی سیرم بابا جان ، (ز غصه ی تو می میرم ) ۲ ( بابا ، تا که نبیند ، علی غم من را آهسته گریه می کنم بابا ، دور از دو چشم ِ ، دخترام تنها آهسته گریه می کنم ) ۲ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
هدایت شده از کانال انقلابی
. 📨 اولین کانال آنالیز مسابقات ورزشی ❇️ آنالیز تمام مسابقات ❇️ ارائه امار تمام ورزش ها ❇️ آنالیز اختصاصی جام ملت های آسیا لینک عضویت هواداران پرسپولیس👇 http://eitaa.com/joinchat/198246405C7416a142fb لینک عضویت هواداران استقلال👇 http://eitaa.com/joinchat/218169349C7ec227d0cd
بسم الله الرحمن الرحیم واحد سنگین ایام فاطمیه : بند اول سر رسیده ، تو داغ تو صبر من خونه دیگه،شده بی تو قبر من ۲ آتیشی افتاده به جونم تو داری میری ، من می مونم ۲ به حالم نظر - کن ای همسفر که این رسم همراهی نیست چه سخته غمت - که از ماتمت دیگه تو سینه م آهی نیست ۲ راه گلومو ، بغض ، غم تو می بنده پاشو که داره ، قنفذ ، به ریشم می خنده ۲ (( زهرا ، زهرا ، نرو از کنارم ۳ )) بند دوم جون نمونده ، توی دستای سردم خون میاد از ، چشای پر از دردم ۲ کار ما شد بی تو غصه خوردن پاشو تا بچه هامون نمردن ۲ با دستای من - می پوشی کفن خدا دارم چی می بینم که این داغ بد - تا روز ابد نمیره بیرون از سینه م ۲ میری و میشم ، پیش ، پیمبر شرمنده پاشو که داره ، قنفذ ، به ریشم می خنده ۲ (( زهرا ، زهرا ، نرو از کنارم ۳ )) بند سوم حال و روزم ، بدون تو داغونه خاطراتت ، دلم رو می سوزونه۲ یاد اون روزا که با شادی خنده به ما هدیه می دادی۲ برای حسن - برای حسین پناه و آرامش بودی با بال و پرت - برا دخترت دلیل آسایش بودی ۲ رفتی و داغت ، قلب ، منو از جا کنده پاشو که داره ، قنفذ ، به ریشم می خنده۲ (( زهرا ، زهرا ، نرو از کنارم ۳ ))
◼️مطالب فاطمیه۹۷ ◾️شماره ۴ ◼️روضه درب و دیوار علامه مجلسى گويد: در كتاب سليم بن قيس هلالى به روايت ابان بن ابى عيّاش از او، از سلمان و عبد اللَّه بن عبّاس روايت شده كه گفتند: هنگامى كه پيامبر اسلام(ص) رحلت كردند هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاک نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند. اما حضرت على(ع) مشغول غسل و كفن و حنوط جسد مبارک پيغمبر عزيز اسلام شد تا اينكه آن جسد مقدّس را به خاک سپرد. سپس على عليه السّلام طبق وصيّت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد. پس از اين جريان عمر به ابوبكر گفت: مردم عموما غير از على و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابوبكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود خواست و به او گفت: نزد على برو، به وى بگو: خليفه پيغمبر تو را خواسته! چندين مرتبه قنفذ اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت امير نزد آنان نيامد. عمر در حالى كه خشمناک بود برجست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست. به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام حضرت زهرا عليها السّلام پشت در نشسته بودند و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناتوان شده بود. عمر به در خانه على(ع) كه رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا(س) فرمود: ما را با تو چه كار كه نمى گذارى به عزادارى خويشتن مشغول باشيم؟! عمر به حضرت فاطمه(س) گفت: در را باز كن! والا آتش به جان شما مى زنيم! فاطمه زهرا(س) در جوابش فرمودند: آيا از خداى توانا نمى ترسى كه داخل خانه من مى شوى و به خانه ام حمله و هجوم مى كنى؟! ولى او حاضر نشد كه برگردد! آتش خواست و در خانه را آتش زد. وقتى در سوخت او در را باز كرد! در همين لحظه بود كه حضرت زهرا(س) در مقابل وى قرار گرفت و فرياد زد: پدر جان! اى رسول خدا! او شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه عليها السّلام زد. وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه صيحه اى زد و پدر خود رسول خدا(ص) را به فرياد طلبيد. هنگامى كه حضرت امير(ع) با اين منظره مواجه شد از جاى برجست و كمربند او را گرفت و او را از جاى كند و بر زمين افكند آنگاه بينى و گردن وى را كوبيد و تصميم گرفت كه او را به قتل رساند! ولى دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به ياد آورد كه به آن حضرت فرموده بود: بايد صبور و شكيبا باشى. لذا فرمود: اى پسر صهاك! سوگند به حقّ آن خدايى كه حضرت محمّد(ص) را به مقام نبوّت گرامى داشت اگر نه چنين بود كه من به خاطر امر خداوند بايد صبر كنم تو مى ديدى كه نمى توانستى داخل خانه من شوى! و عمر پيوسته استغاثه مى كرد! در اين هنگام مردم به ميان خانه على(ع) ريختند و بر آن حضرت غلبه يافته ريسمان به گردن مقدّسش انداختند! فاطمه زهرا(س) نزديک در آمد كه حضرت امير(ع) را از دست آنان رها كند، ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازيانه قرار داد! و اثر آن تازيانه نظير يک بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى كه رحلت فرمود. آنگاه آن بانو را به نحوى به در كوبيد كه دنده و پهلويش شكست و جنين خود را كه در رحم داشت سقط كرد! پس از آن زهرا عليها السّلام چنان در بستر بيمارى افتاد كه ديگر برنخواست و به شهادت رسيد. 📚منبع: زندگانى حضرت زهرا عليها السلام؛ ترجمه بحارالانوار؛ ص ۶۴۴ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
زمزمه روضه لطفاً در فضای مناسب خوانده شود چرا می زدن با غلاف و تازیانه ها میزدن چرا می زدن پیش چَشم خیسِ بچه ها میزدن چرا می زدن قنفذ و مغیره بی هوا میزدن بمیرم برات افتادی روی زمین جلو بچه هات بمیرم برات رمقی نمونده دیگه توی صدات بمیرم برات بینِ اون دیوار و در شده قتلِگات ای لالهٔ پرپر مادر مادر مادر مادر فداییِ حیدر مادر مادر مادر مادر کشتهٔ میخِ در مادر مادر مادر مادر ۹۷ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
زمینه ، حضرت زهرا سلام الله علیها ریحانه النبی ، ای یاس بی نشون زهرا نرو سفر ، پیش علی بمون .. ریحانه النبی ، حرف سفر نزن آرامش حسین ، ای مادر حسن .. ریحانه النبی ، زینب غمین شده بی تو ابوتراب ، نقش زمین شده .. ریحانه النبی ، مابین کوچه ها خاکی شده تنت ، خوردی زمین چرا ؟.. ریحانه النبی ، مام پیمبری پهلو شکسته ای ، زهرای اطهری .. زهرا بگو چرا ، بازوت شکسته بود آخه چرا حسن ، لکنت گرفته بود .. توی مدینه هم ، این رسم و عادته خون، روی میخ در ، مزد رسالته.. شاعر :
بسم الله الرحمن الرحیم (( ضریح دل )) نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است علت خلق دو عالم علم فاطمه است سرسجاده به جایی نرسیده است کسی هر چه دادند به ما از کرم فاطمه است ذکر یا فاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است سر برید از همه ی اهل جهنم به سخن خطبه ی فاطمه تیغ دو دم فاطمه است روی نامش همه ی اهل کرم حساسند استجابت به خدا در قسم فاطمه ست دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟ تا امان نامه ی ما با قلم فاطمه ست ظاهرا خلوت و خاکی ست ولی در باطن دل هر شیعه ضریح حرم فاطمه است ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
◼️مطالب فاطمیه۹۷ ◾️شماره ۳ ◼️روضه عیادت از حضرت زهرا(س) يک روز على بن ابى طالب عليه السّلام در مسجد نمازهاى پنجگانه را به جاى مى آورد كه ابوبكر و عمر به آن حضرت گفتند: دختر رسول خدا در چه حال است؟ چون از آن جريانى كه بين ما و او گذشت آگاهى، چنانچه صلاح بدانى از آن بانو كسب اجازه كن تا ما نزد او بياييم و از گناه خود عذرخواهى نماييم؟ حضرت امير فرمود: اختيار با شما. آنان برخاستند و بر در خانه حضرت زهرا(س) آمدند. حضرت على(ع) نزد فاطمه(س) آمد و گفت: اى بانوى آزاده! فلانى و فلانى آمده اند و تصميم دارند سلامى به تو بگويند. نظرت چيست؟ فاطمه زهرا(س) فرمودند: خانه خانه تو مى باشد و من همسر تو. هر عملى كه مى خواهى انجام بده. حضرت على(ع) به فاطمه زهرا(س) گفت: مقنعه خود را بر سر كن. آن بانو مقنعه خويش را در بر كرد و صورت خود را به سمت ديوار نمود. سپس آنان به حضور آن بانو آمدند و پس از اينكه سلام كردند به حضرت زهرا(س) گفتند: از ما راضى باش تا خداوند از تو راضى شود. ما قبول داريم كه به تو ستم كرديم و تقاضاى عفو و بخشش داريم. فرمود: اگر شما راست مى گوييد اين موضوعى را كه من از شما مى پرسم جواب بگوييد و ميدانم كه جواب آن را مى دانيد. اگر جواب مرا درست گفتيد يقين دارم براى اين مطلبى كه گفتيد آمده ايد. گفتند: آنچه در نظر دارى بپرس. فرمود: شما را به خداوند سوگند مى دهم آيا نشنيديد كه پدرم پيغمبر خدا(ص) درباره من مى فرمود: فاطمه پاره تن من است، كسى كه او را اذيّت كند مرا اذيّت كرده است. گفتند: چرا. آن حضرت دست خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: پروردگارا! اين دو نفر مرا اذيّت كردند، من شكايت ايشان را به تو و به پيامبرت مى كنم!! نه، به خداوند سوگند من هرگز از شما راضى نخواهم شد تا اينكه نزد پدر بزرگوارم بروم و او را از اين ظلم و ستمى كه در باره من كرديد آگاه نمايم و آن حضرت در باره شما قضاوت نمايد! ابوبكر پس از شنيدن اين مطلب صدا به واويلا بلند كرد و دچار جزع و فزع شديدى شد! عمر گفت: اى خليفه پيامبر خدا! آيا جا دارد كه تو از سخن يك زن اين طور جزع و فزع كنى؟! راوى مى گويد: حضرت زهرا(س) مدّت چهل روز بعد از رحلت پدر بزرگوارش زنده بود. 📚منبع: زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الانوار؛ ص ۶۴۷ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆