#شعر_آیینی
#مربع_ترکیب
#ولادت_امام_سجاد_ع_
وقتی که شب یلداتر از گیسوی یار است
روی زمین زیباتر از صبح بهار است
در خیمه ی دل شور و شادی پرده دار است
ای جان مهیا شو که هنگام نثار است
عود و گلاب آرید و شیرینی و اسپند
زیباست در این جشن میلاد اشک و لبخند
از آسمان پل بسته با گل تا مدینه
نور علی نور است سر تا پا مدینه
در حیرتم عرش است اینجا یا مدینه
بسته بهشت عهد اُخُوّت با مدینه
کوی بنی هاشم تماشایی است امشب
در لحظه های ناب و رؤیایی است امشب
امشب مدینه چون بهشت آرزوهاست
در دامن سبز نجابت گل شکوفاست
سجاده و محراب سرشار تمناست
میلاد ذکر و التجا میلاد تقواست
خلق علی خوی محمد در وجودش
عطر نماز فاطمه دارد سجودش
از نسل ایثار و وفا ایل یقین است
در شور و مستی قلب او عاشق ترین است
غرق نیازش آسمانها و زمین است
او سید سجاد ، زین العابدین است
در هر نگاهش صد صحیفه راز دارد
دست دعایش مصحف اعجاز دارد
حسن ختام کربلا در خطبه ی اوست
شور قیام کربلا در خطبه ی اوست
متن پیام کربلا در خطبه ی اوست
یعنی تمام کربلا در خطبه ی اوست
بر منبر ارشاد در شام بلا رفت
بنیاداستبداد بر باد فنا رفت
دنیا ندیده در دل آرایی نظیرش
افتاد صد یوسف پریشان در مسیرش
لطف و سخاوت خاکبوس است و فقیرش
مردی که در غربت اسارت شد اسیرش
مهر ولایت آفتاب مشرقین است
باغ بهار شهربانو و حسین است
کمیل کاشانی
#امام_سجاد_علیه_السلام
پر می کنیم از می گلوی باده ها را
تا مست باشیم انتهای جاده ها را
بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند
در رکعت سوم همان دلداده ها را
امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت
دست ارادت های ما سجاده ها را
خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب
آنی بگیرد دست این افتاده ها را
بعد از پدر حالا پسر می آید از راه
خدمت کنید آقا و آقازاده ها را
این دومین نوریست که تا منجلی شد
او هم علی بن حسین بن علی شد
در آسمانم ماه را می بینم امشب
گمراهم اما راه را می بینم امشب
چشم سرم را بستم و با دیده ی دل
لبخندهای شاه را می بینم امشب
ارباب خوشحال است و من در دست هایم
مال و منال و جاه را می بینم امشب
در چشم های این علی دارم علی را
یا که رسول الله را می بینم امشب
می آید و با هر قدم در زیر پایش
جان های خاطرخواه را می بینم امشب
حالا که آقای دعا دارد میاید
ما را خدا ای کاش قربانش نماید
فخر است امشب آسمان را بر زمینش
می خندد و افلاک حیران طنینش
دست حسین بن علی امشب رکاب و
روی علی بن حسین آمد نگینش
بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت
وقتی که لب های علی شد بوسه چینش
خالی ست جای فاطمه هرچند اما
خوابیده با لالایی ام البنینش
در سوم شعبان رسید از راه، شاه و
در پنجمین روزش رسیده جانشینش
روح دعا، مرد خدا، جان حسین است
او وارث ملک سلیمان حسین است
با تیرهایی که روان از چشم جادوست
صید غزال نرگس او هرچه آهوست
حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد
عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست
حالا که سجاد است و زین العابدین است
محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست
محصول پیوند عرب ها و عجم هاست
طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست
چون همسری پادشاه کشور عشق
این افتخار مادری شهربانوست
این افتخار مردم این آسمان است
اربابمان داماد ما ایرانیان است
با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده
در راه اثباتت حجر لب باز کرده
نه دوستانت که ید عقده گشایت
از دشمانت هم گره ها باز کرده
حتی دعاهایت؛ جدا از حرف هایت
در علم حرفی تازه را آغاز کرده
شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس
آموزگار آسمان! ممتاز کرده
هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده
تا قاب قوسین خدا پرواز کرده
هروقت میخواهم که قلبم را بشویم
باید "الهی لاتودبنی" بگویم
با دست لبریز از دعایی که تو داری
ما را ببر سمت خدایی که تو داری
حرفی بزن تا جام من لبریز گردد
از باده های حرف هایی که تو داری
گرم مناجات است شب های ملائک
با لحن جانسوز صدایی که تو داری
پرواز خواهم کرد با بالی که خاکی ست
یک روز تا صحن و سرایی که تو داری
ما را شبی مهمان خان روضه ات کن
در خانه ات، در کربلایی که تو داری
هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا
انگار هر روز تو عاشوراست آقا
آزادی از بند اسارت در اسارت
دست خدا بوده است یارت در اسارت
در مجلس حکام، بر منبر نشستی
بر روی کرسی صدارت در اسارت
بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی
یعنی شدی پیک بشارت در اسارت
با دست بسته باز دستی باز داری
وقتی عطا گشته است کارت در اسارت
جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی
با اشک می خواندی زیارت در اسارت
ای آسمان، شرمنده از باران چشمت
دست مرا پر می کند احسان چشمت
باران چشمان تو را باران ندارد
ای آسمان! که بارشت پایان ندارد
هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که
پیراهنی را هم از او کنعان ندارد
حد اقل آبی بنوش آقا که چشمت
دیگر برای گریه کردن جان ندارد
هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی
بر حرمتی که قاری قرآن ندارد
گفتی مرا ای کاش که مادر نمی زاد
چه دیده ای که بدترش امکان ندارد؟
بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست
بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست
#محمد_بیابانی
💠 شعر میلاد امام سجاد علیه السلام 💠
دل ما زمزمه ای کرد و نوایی سر داد
شور شد از نمک و شور خدایی سر داد
مرغ جان آمد و آواز رهایی سر داد
نغمه ی عاشقیِ کرببلایی سر داد
کربلا بود و سری زد به مدینه تا رفت
بال زد تا درِ بیت گل زهرا رفت
رانده از هر طرف و بی سر و سامان شده ام
بر در خانه ی مولای کریمان شده ام
گرچه من از گنه آلوده ی دوران شده ام
به یقین رد ننمایند که مهمان شده ام
رسم این طایفه رد کردن سائل نبوَد
جز همین خانه از این گونه منازل نبوَد
خانه ی یار من آن است که باشد دلجو
می کشاند همه دل های جهان از هر سو
این چه بیتی است که عشق آمده و زد زانو
خانه ی فاطمه و خانه ی شهرِ بانو
دارد این خانه به خود عطر حسین و زینب
زائرش خیل ملک تا به سحر از سرِ شب
هر شب خانه ی زهرا شب قدر است ای دوست
شب قدر است اگر ، شمّه ای از پرتو اوست
هر که دلداده ی این خانه شده بَه چه نکوست
می دهندت مِیِ کوثر اگرت جام و سبوست
دل پاکیزه بیارید شراب است طهور
دلِ خالی ز خدا کِی شود آیینه ی نور
هر که شد پاک پیِ جرگه ی پاکان برود
به سجود آمده بر درگه جانان برود
سجده یعنی که کسی جانب رحمان برود
سجده یعنی که دلی از پیِ باران برود
سجده زیبایی عشق است ز عبدی آزاد
بهترین سجده کنِ درگه سبحان سجاد
گل بریزید کنون روح سجود آمده است
یا که زیبایی هر بود و نبود آمده است
بهتر از هر چه به عالم به وجود آمده است
سوره ی عشق خدا باز فرود آمده است
شهربانوی جهان سجده ی شکر آورده
از عطایی که خداوند نصیبش کرده
او که احسان ، همه دم عادت اوبود رسید
او که در عرش فقط صحبت او بود رسید
او که محراب پیِ منَّتِ او بود رسید
او که دلدادگی از قامت او بود رسید
او رسید و به جهان نورِ دگر داد خدا
به شب غمزدگان فیض سحر داد خدا
نه فقط حاتم طایی که کرم بنده ی اوست
هر که برداشته در عشق قدم بنده ی اوست
کعبه و مشعر و هم حلّ و حرم بنده ی اوست
به وجود آمده هر که ز عَدَم بنده ی اوست
او خودس بنده ی خاص است خدای خود را
کرده ارزانی ما مهر و ولای خود را
هر کسی خواست که یک دلبر مه رو بیند
کنج محراب نشیند خم ابرو بیند
یا که نوری ز خداوند ز هر سو بیند
هر کسی خواست علی را نگرد او بیند
دیدن اوست همان دیدن رخسار علی
هر که جان در ره او داد شود یار علی
#شعر_میلاد_97_امام_سجاد_ع
#محمد_مبشری
#امام_سجاد_علیه_السلام
بنا نیست امروز افسرده باشیم
پس از چند شب باز پژمرده باشیم
مگر می شود نور را دیده باشیم؟
ولی دل به خورشید نسپرده باشیم
بنا بود ما را سر پا ببینند
اگر بارها هم زمین خورده باشیم
سه شب در بین کوچه نشستیم
که سهمی از این سفره ها برده باشیم
محال است ما را از آقا بگیرند
محال است حتی اگر مرده باشیم
اسیرم به گیسوی بالا نشینی
فدای گرفتاری این چنینی
تو شهر غریبی مسافر نداری
شب پنجم ماه، زائر نداری
در این چند شب بال ها کربلایند
بمیرم برایت مهاجر نداری
نبینم برای تو شعری نگفتند
مبادا بگویند شاعر نداری
تو چهارم مسیر به سمت خدایی
تو چهارم مسیری که عابر نداری
در این روزها که تو تنها ترینی
در این روزها که تو زائر نداری
مرا زائر بی قرار تو کردند
دلم را چراغ مزار تو کردند
بنا شد اگر سائلی نان بگیرد
چه خوب است که از کریمان بگیرد
بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد
چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد
علی خواست تا که برای حسینش
زنی در بلندای ایمان بگیرد
تمام زمین و زمان را که می گشت
بنا شد عروسی از ایران بگیرد
اسیری شه بانوی ما می ارزد
که این خاک بوی حسین جان بگیرد
تو آقا ترینی و سجاد مایی
تو شاهی و فرزند داماد مایی
خدا باز تصویر مولا کشیده
برای حسینش، علی آفریده
تو از بس که غرق حضور خدایی
برای عبادت تو را برگزیده
هر آن کس که دیده تو را صبح یا شب
سر سفره های مناجات دیده
ترحم کن ای آسمان محبت
به این قطره های چکیده چکیده
چه می خواهم از تو که داده نباشی
به اندازه کافی از تو رسیده
همین که گدای تو هستیم کافیست
ابو حمزه های تو هستیم کافیست
بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد
بخوان آدمی بوی انسان بگیرد
بخوان: ابکی؛ ابکی؛ لنفسی؛ لقبری...
دل مرده ی ما کمی جان بگیرد
(...و یا غافر الذنب و یا قابل التوب
الهی تصدق علیّ بعفوک
انا لا انسی ایادیک عندی
الهی تصدق علیّ بعفوک
الهی و ربی علیک رجائی
الهی تصدق علیّ بعفوک...)
لباس مناجت را باید، هرکس
شب پنجم ماه شعبان بگیرد
تو هستی دلیل مسلمانی ما
نجات پر و بال زندانی ما
به جز عالم سائلی عالمی نیست
به غیر از کریمی تو حاتمی نیست
بر این خشک ها تا که باران ببارد
به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست
خدا از سرم سایه ات را نگیرد
جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست
چهل سال بر سر در خانه ی تو
به جز پرچم کربلا پرچمی نیست
تو یعقوبی و پلک مجروح داری
چهل سال گریه، زمان کمی نیست
چهل سال گریه، چهل سال ناله
چهل سال گریه برای سه ساله
#علی_اکبر_لطیفی
#امام_سجاد_علیه_السلام
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالیتر
ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالیتر
علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه
به حمدِالله وَالمِنَّه ولیالله ست والیتر
اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک میروبد
نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالیتر
اگر فرش نجف گردیم حقّا محترم گردیم
که از قالیچهی تبریز میگردیم قالیتر
علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانهی ما را
"به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را"
در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب
ببین بابا چه میبخشد گداها را گداها را
لبِ گهوارهاش پروانهای بی تاب اگر دیدید
بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را
اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست
اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را
علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را
خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را
خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید
فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را:
که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست میدارد
میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را
ببین که میبَرد امشب تبسمهای زیبایش
دلِ مادربزرگش را دلِ اولادِ سلمان را
علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی
بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی
برایت لافتی الا علی میآید از بالا
اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی
هزار ، اللهاکبر را به بازویِ تو میخوانند
که با شمشیر میگردی علیِ اکبرِ ثانی
علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی
تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفانتر زِ طوفانی
علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
تو صبح و شام میگِریی زِ سوزِ استخوان آقا
به زخمِ کهنهی زنجیر و بر زخمِ زبان آقا
زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟
سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا
قنوتت را که میدیدند خواهرها... میگفتند
امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان آقا
تو سیسال است میگریی چرا پیراهنش بردند؟
تو سیسال است میسوزی زِ لبخندِ سنان آقا
علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد
علی آمد که در تکرار زینالعابدین باشد
۱. دوست داشتم بگویم: من از مال علی بخشم ....
#حسن_لطفی
حرف هايي كه ميزنيم،،،،
دست دارند!!!
دست های بلندی كه گاهی،
گلويی را می فشارند
و نفس فرد را می گيرند !!!
حرف هايي كه ميزنيم،،،پا دارند !!!
پاهای بزرگی كه گاهی،
جايشان را روی دلی مي گذارند
و برای هميشه مي مانند !!!
حرف هايي كه ميزنيم ،،، چشم دارند !!!
چشم های سياهی كه،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند !!!
پس
مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم
زيرا سنجیده سخن گفتن
از سکوت هم دشوار تر است !
#آموزشی
#دکلمه_خوانی
چگونه شعر را دکلمه کنیم؟
مقدمه
یک شعر به دو گونه خوانده می شود؛ خوب و بد.
به این ترتیب می بینیم که خوانش شعر روی شنونده اثرگذار است. چه این که شعر یک متن است در دست دکلماتور
این دکلماتور است که چگونه آن را عرضه می کند. خوانش یک شعر در حقیقت ایجاد دوباره ی شعر هم هست. تولید معناهای تازه نیز می باشد ؛ این هردو باهم شعر را کامل می سازد.
نکاتی را که فکر می شود با اِعمال آنها می توان شعر را خوب و درست دکلمه کرد، تذکر دهد.
دکلمه چیست؟
دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام” است.
(انوری دکتر حسن ، فرهنگ بزرگ سخن)
دکلمه تنها خواندن نیست بلکه خواندن + آوای رسا + آهنگ مناسب + ژست مناسب + حالت های خاص + داشتن حرارت و احساس مناسب می باشد.
شرایط دکلماتور خوب
دکلماتور به کسی گفته می شود که شعر یا یک متن ادبی را به خوبی قرائت یا دکلمه کند. یک دکلمه ی خوب زمانی صورت می گیرد که دکلماتور از اوصاف زیر بهره مند باشد:
۱. داشتن صدای آرمش بخش.
۲. شناخت آواها.
۳. قدرت برقراری ارتباط.
برای قدرت ارتباط می توان عامل زیادی را برشمرد از قبیل:
الف. استعداد ذاتی.
ب. پشتوانه ی اندیشه یی.
ج. انتخاب زبان مناسب.
د. حرکات بدنی.
۴. قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را -که درشعرش انعکاس یافته- در خود بازتولید کند بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساس ها در هر شعر متفاوت است.
۵. قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته تحویل شنونده دهد.
۶. ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمه ی خوب ادای درست واژگان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل می دهد.
۷. داشتن صدای شفاف و رسا.
۸. سلامتی دستگاه صوتی و اندام گفتاری.
۹. توانایی خواندن درست جمله ها و متن.
۱۰. تناسب لحن و محتوا.
۱۱. داشتن دانش ارتباطی.
در ادامه بحث ارکان دکلمه تقدیم میشود
ارکان دکلمه:
دکلمه ی شعر بر چند رکن استوار است:
۱. شعر:
۲. دیکلماتور:
۳. شنونده:
۴. صدا:
۱. شعر: شعر رکن اساسی دکلمه است. برای این که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد. قالب های شعری را از هم تفکیک کند. با تکنیک های شعری نیز آشنایی داشته باشد. فن شاعری را بلد باشد. علم بدیع و بیان را تا حد لزوم بداند. مجاز و کنایه را بفهمد؛ چرا که بدون درک مجاز، تشبیه، کنایه، استعاره و سایر صنایع ادبی فهم یک شعر دشوار می باشد. بنابراین لازم است دکلماتور با شعر آشنا باشد.
برای خوب خواندن شعر، دکلماتور باید به این نکته ها توجه نماید:
ـ تلفظ درست واژه ها.
ـ درک معنا.
ـ ادای مکمل مصراع، یا بیت:
گاهی مصراع دوم و یا بیت دوم ادامه معنای مصراع یا بیت قبل هستند اینجا باید دو مصرع و یا دو بیت را بدون وقفه و مکث یا با مکث کم خواند.
ـ تناسب حالات صورت و محتوا. در محتواهای خبری، عاطفی، حماسی، شاد، مرثیه و... باید به تناسب حالات چهره با محتوا دقت کرد.
ـ آشنایی با وزن و قافیه.
ـ توجه به علایم نگارشی می تواند در خواندن پرسشی، تعجبی، امری، مکث و. میزان آن به ما کمک کند.
ـ برجسته خوانی: برخی از جاهای شعر لازم است برجسته خوانده شود. صدا بلندتر گردد و تأکید بیشتری روی آن صورت گیرد.
۲. دیکلماتور
دکلماتور تنها شعر نمی خواند بلکه خود حرف می زند. او تنها یک خواننده ی متن نیست بلکه راویِ شخص اول است که با مخاطب حرف می زند. بنابراین جدا از بیان زیبا، باید ظاهر مناسب و آراسته نیز داشته باشد.
۳. شنونده:
شنونده رکن دیگر دکلمه است. شنوندگان یک شعر ممکن است به لحاظ سنی، جنسیتی، تعلیمی و تحصیلی متفاوت باشند. دکلماتور خوب کسی است که قبلاً از نوعیت مخاطبین خود آشنایی داشته باشد و شعر را مطابق ذوق و سلیقه ی آن ها انتخاب نماید. او باید بتواند روان آدم ها را دریابد. سلایق و گرایش های آن ها را تشخیص دهد.
۴ صدا:
صدا جزو اساسی دکلمه است. اما صدا چیست؟ صدا “محصول حرکات هماهنگ و منظم اندام ها و عضلات صوتی” می باشد. یک دکلماتور باید اندام صوتی مناسب و سالم داشته باشد تا بتواند کلمات را درست و بجا تلفظ و ادا کند. اندام های صوتی این هاست: دستگاه تنفسی: شامل شش ها، نای، نایژه (مسیر هوا از ریه ها به طرف حنجره)
عضلات و تار های صوتی حنجره (تشکیل دهنده صدای ابتدایی)
حفره ها و دیوار های گلو (محل تولید حروف- تند وکند کننده صدا)
دهان: شامل زبان، فک، لب ها، زبان کوچک، سقف کام دندان ها و لثه ها (محل تولید حروف- لطافت بخشیدن به صدا)
مجرا و حفره های بینی (تقویت کننده صدا- تولید کننده حروف خیشومی)
#سرود_میلاد_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
═══✼🍃🌹🍃✼═══
بند ۱
( یوسف زهرا اومده
اکبر لیلا اومده )۲
( نماز عشق حسین حیدر
علی رسیده الله اکبر ) ۲
هر / چی به حسین خدا پسر بده تو این دنیا
نام / همشونو میزاره علی علی مولا
( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر )
بند ۲
( شبه پیغمبر اومده
علی اکبر اومده ) ۲
( هر چی دله تو تموم دنیا
مست جمال اکبر لیلا ) ۲
سر / زده به آسمون دلبری رخ خورشید
در / سپهر با صفای خونه ی حسین تابید
( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر )
بند ۳
( عشق اومد مدیون تو شد
لیلا هم مجنون تو شد ) ۲
( بدون تو عاشقی نبوده
جلوه گری از روی تو بوده ) ۲
هم / هستی و هم مستی ما تویی علی اکبر
دل / مونده به حیرت که تویی علی یا پیغمبر
( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر )
#سید_محمد_مبشری
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#شور_ولادت_علی_اکبر_ع
🎼#سبک_لعن_بی_پایان
#شبه_شورانگیز
♻️♻️628♻️♻️
✅بنداول احساسی
شبه شور انگیز/آسمون گلریز
بهاراومد بارشو بست/غروبه پاییز
.....
دلا پر غوغاس/شب شبه رویاس
ملائکه خبردادن /عموشد عباس
......
ساقی و ساغر اومده
شبهِ پیمبر اومده
از نسل پاک مرتضی
دوباره حیدر اومده
صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع)
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بنددوم احساسی
دلبره ارباب/ قمره ارباب
امشب به دنیا اومده/ اکبره ارباب
.......
میخونن هرجا/ عالم بالا
مبارکه مبارکه/شد حسین بابا
......
سرور دلها اومده
شاه بی همتا اومده
آی جوونا مژده بدید
اکبره لیلا اومده
......
صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع)
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بندسوم حماسی
با خدایی تو/با صفایی تو
الحق که انگاری خوده/مصطفایی تو
.....
لحظه ی پیکار/به دله کفار
از کشته پشته می سازه/ تیغ تو هربار
.....
از مرتضی اثر داری
شیر نری جگر داری
لشگری تارو مار می شه
تا تیغ تو بر میداری
صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع)
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بندچهارم حماسی
نوه ی حیدر/ میکنی محشر
وقتی تومیدون میزنی/به صف لشکر
....
میر جنگاور/شیری و صفدر
رجز میخونی شبیه/فاتحه خیبر
.....
ای یل هاشمی نسب
شبیه قتال العرب
وقتی که حمله می کنی
لشکری میره به عقب
.....
صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع)
💠💠6⃣2⃣8⃣💠💠
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼