eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.3هزار دنبال‌کننده
788 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
هییت_قاسم_ابن_الحسن_پیشوا_@seyed_sound315_6.mp3
5.62M
|⇦•حسین ای جان من جانان من.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چیزی که نمی‌توانی در قیامت از آن دفاع کنی نه ببین، نه بشنو، نه بگو، نه بنویس .. «علامه‌ جوادی‌ آملی» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•صدا صداى حسين .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صدا صداى حسين ندا نداى حسين نمان، برو، بشتاب به كربلاى حسين بايد كه خودت را برسانى بايد كه دلت را بتكانى مولا تو را خوانده مبادا، جا بمانى يا حسين گفتن كجا، با حسين رفتن كجا از حسین خواندن کجا، با حسین ماندن کجا هر كس كه آزاده است آماده است اماده است آماده است _ مسير مسير ولاست، مسير مسير بلاست شهيد شهيد بشود، اگر كه اهل فناست برخيز كه مولاى تو تنهاست برخيز كه اين آخر دنياست برخيز كه در قافلهء عشق، جا مهّياست لا امام الا حسين، السلام مولا حسين از ولادت با حسين، تا شهادت با حسين سفر اگر خطر است، خطر اگر هنر است هنر به كشتنِ نفس، هنر به ترک سر است آمادهء بى سر شدن هستى اى مرد خطر از چه نشستى بايد بخندى به روى مرگ، بار بستى عاشقى مشكل بود، كار اهل دل بود شهد غم شيرين بود، مقصد ديرين بود شاعر: حسین حاجی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma0105089.mp3
11.93M
|⇦•صدا صداى حسين .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حواسمون باشه از چشم امام حسین نیوفتیم ♥️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• وقتی که دید موج عطش... حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ وقتی که دید موج عطش بی حساب شد در بین خیمه همهمه‌ی آب آب شد وقتی نگاه کرد به طفل رباب و دید از فرط تشنگیش چنین غرق خواب شد شمشیر را گذاشت سپس مشک را گرفت ساقی اهل بیت چنین انتخاب شد *یعنی آقاش ابی عبدالله الان ازش خواسته شمشیرش رو زمین بذاره بره آب بیاره، میگه: سَمْعاً و طاعَتٰا* بر روی شانه های خود انداخت مشک را اذن از حسین خواست و پا در رکاب شد سوی شریعه یک نفس و با شتاب رفت پشن سرش هم اشک حرم پر شتاب شد وقتی رسید دست در آب فرات بُرد تصویر خشکی لب ارباب قاب شد *حالا به فرات رسیده...* گفت ای فرات هیج خبردار گشته ای یک قطره از تو حسرت طفل رباب شد *هرجوریه باید آب رو ببرم خیمه، من به بچه ها قول دادم آب براشون ببرم، دیگه علی اصغر جونی نداره، دیگه رقیه بی طاقت شده...* دیگر نبود جای درنگ و نشستنی *فیض ببرن شهدایی که شب عملیات گفتن رمز عملیات چیه؟ گفتن: رمز عملیات یا قمر منیر بنی هاشمِ، بی اختیار همه قمقمه های آبشون رو خالی کردن، گفتن اباالفضل نتونست آب ببره..‌* دیگر نبود جای درنگ و نشستنی پر شد که مشک از آب، زمان با شتاب شد *برگشت مشک رو پر از آب کرد، به خودش میگفت: عباس! حالا وقتشه، مادر رُشدت داده، انتظار کشیده تا بتونی غلامی حسین رو کنی، مشک رو وقتی پر کرد با یه امیدی از شریعه داره بیرون میاد* برگشت پر امید ولی در میان راه تیری رسید و حیف تمامش خراب شد خالی شد قطره به قطره امید او آبی که بود سهم سکینه سراب شد *هی به خودش میگفت: عباس! هرجور شده باید آب رو برسونی، دستش رو بریدن، هی میگفت: کاش این تیرا فقط به بدنم بخوره، با دندوناش با یه امیدی مشک رو گرفته، همش به فکر بچه های اهل خیمه است، اما یه جا امیدش نا امید شد، حس کرد داره مشک سبک میشه...* فرمود که مرا بزنید و نه مشک را خیلی در آن میان اباالفضل عذاب شد تیری به مشک و تیر دیگر هم به چشم خورد از اسب واژگون تن عالیجناب شد دستش به خاک بود و به نامردی اش زدند دیگر عمود آمد و فصل الخطاب شد اینجا حسین آمد و افتاد روی خاک آهی بلند از پسر بوتراب شد *حالا حسین اومد بالاسر علمدارش، دید دست نداره، هرکی بخواد از زمین بلند بشه باید دستش رو روی زمین بذاره، تا به حال جلوی آقاش اینطوری پاش رو دراز نکرده، هی بازوهای بریده رو روی خاک میزنه تا بلند شه... حسین اومد بالاسرش* برخیز ای پناه حسین و مخدرات برخیز که رقیه پر از اضطراب شد وقتی که خورد اسم رقیه به گوش او عباس از خجالتش آهسته آب شد در گریه میان آن دو برادر در آن میان صحبت ز گوشواره و حرف طناب شد آمد حسین و گفت سکینه عمو کجاس؟ چیزی نگفت قد خمش خود جواب شد زینب کجا به یاد اباالفضل ناله زد آن لحظه ای که وارد بزم شراب شد *هر کاری حسین داشت، با نگاهش به اباالفضل میگفت، اما حالا چه کنه با چشمی که تیر خورده، توی این همه سال رفقا! تاریخ میگه: نه جلوتر از حسین دیده، نه جلوتر از حسین راه رفته، نه جلوتر از ابی عبدالله نشسته، اما تاحالا از آقاش چیزی نخواسته، همش گفته آقا من غلام شما هستم، چون مادرش ام البنین یادش داد گفت: عزیزای من، من کنیز فاطمه ام، شما هم نوکرای بچه های فاطمه اید، اما رفقا! وقتی حسین اومد کنار بدن عباس، عباس فقط یک بار خواهش کرد، گفت: آقا! سیدی و مولای! یه خواهش ازت دارم... چیه عباسم؟ گفت: آقا! اگر میشه من رو سمت خیمه ها نبر... چرا عزیز دلم!؟ آخه از روی سکینه خجالت میکشم...* *↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Banifateme_moharam1400_shab9_1.mp3
3.58M
|⇦• وقتی که دید موج عطش... حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : حضرت عباس ،باب الحوائج بسيار قوي است ، از ايشان ميخواهيم كه ما باشند و مشكلاتمان حل شود ان شاءالله. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دستی نداری تا بگیرم... حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی میشه دوباره باز علمدار حرم باشی؟ این بچه ها دیگه نمیخوان آب، تو رو میخوان میشه براشون باز سقاشی؟ *خواهرا عوض مادرش اُم البنین ناله بزنن آخه اباالفضل دختر نداشت...* وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم سقا بدون دست هم سقاست باورکن توو چشمِ عباسم نبینم اشک غم باشه بی تو حسین تنهاست باور کن دریا توو دستاته برادر ممنون دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم علمدار *فقط همین قدر برات بگم، یه کاری با سَرِ عباس کردن، تنها سری که بالا نیزه بند نشد سَرِ اباالفضل بود، برا همین بود مادرش کوچه پس کوچه های مدینه گریه می کرد، هی می گفت: قربونت برم دستات رو بریدن، شنیدم عمود به فرقت زدن... چقدر برا حسین سخته، آخه چجوری، با چه رویی برم خیمه داداش!؟...* دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من اونچه نباید، عاقبت دیدی سرم اومد تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم یک لحظه بوی مادرم اومد دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟ دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟ دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار دستش رو به پهلوش میگیره؟ دریا توو دستاته برادر ممنونِ دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم علمدار امیر رضا یزدانی *تا حالا فکر کردی تو خیمه چه خبر بود؟ سکینه می گفت: رباب! غصه نخوری، عمویِ من هر قولی بده، به قولش عمل میکنه... هی می گفت: رقیه! آروم باش، هی جلو خیمه می گفت: عموم الان میاد، اباالفضلِ، عموم وقتی قول میده رد خور نداره، یه مرتبه صدا زد، گفت: دارن میان، همه بلند شدن، اما یه وقت ناله سکینه بلند شد، سکینه دید بابا داره میاد، هر چی نگاه کرد دید پشتِ سَرِ بابا عمو نیست، اما بابا یه طور دیگه رفت، یه طور دیگه برگشت، دید بابا یه دست به کمر گرفته، بابا حرفی نزد، اومد عمود خیمه رو کشید، یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره، صدای شیون بلند شد، آی غیرتیا!حسینیا! یا دستت رو روی گوشت بگیر نشنوی، یا پا خودت، یه وقت حسین صدا زد: زینب! برو گوشواره از گوشِ بچه ها در بیار، دیگه یواش یواش آماده ی اسیری بشیم، بخدا عباسم رو کشتن... زن و مرد ناله بزنن: حسین!... *↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Banifateme_moharam1400_shab9_2.mp3
1.93M
|⇦•دستی نداری تا بگیرم... حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ | : مبادا کسى خیال کند که مذهبى یک چیزى است که اگر بود، بود، اگر هم نبود، نبود هیئتهاى مذهبى در حقیقت حفظ ایمان و شوق ملّت بزرگ ما به خاندان هستن. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
. •| |• . 🌐 مطالب و روضه های ویژۀ ایام ماه محرم و صفر هم اکنون در سایتِ بابُ الحَرَم :👇 www.babolharam.net .
|⇦•عطش آتیش زد اهل خیامو عباس .. / حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عطش آتیش زد اهل خیامو عباس می‌بینی آب آب بچه‌هامو عباس میدونم که تمومه صبرت میدونم که چقد بی تابی اما اصغر داره جون میده، از این بی آبی حدیثی رو شنیدم از جدم من ثواب داره به تشنه‌ها آب دادن بنفسی أنتَ آماده‌ی جنگی ولی ای سردار به جای شمشیر مشک آبو بردار بنفسی أنتَ *پیغمبر فرمود: روایت رو مرحوم کلینی در کتاب شریف الکافی آورده: "مَنْ سَقَى مُؤْمِناً شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ مِنْ حَيْثُ يَقْدِرُ عَلَى اَلْمَاءِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ بِكُلِّ شَرْبَةٍ سَبْعِينَ أَلْفَ حَسَنَةٍ..." هر کس جرعه ای آب به مومنی بنوشاند و تواناییش رو داره؛میتونه بره آب بیاره؛میتونه بره آب پیدا کنه، خدا در ازای هر جرعه هفتاد هزار حسنه به او میده؛ "وَ إِنْ سَقَاهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَقْدِرُ عَلَى اَلْمَاءِ..." اگر آب به مومن بنوشاند،آن موقعی که توانایی نداره،دسترسی به آب براش سخته... " فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ عَشْرَ رِقَابٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ ..." مثل اینه که ده بنده از فرزندان ابراهیم رو آزاد کرده... قربونت برم.. قبول باشه ازت.. خیلی سخته..* «سقای دشت کربلا ای عباس، علمدار من» *چه کرد؟! "فَرَکَب فَرَسَه..." سوار بر مرکب شد... "وَ اَخَذَ رُمحَه..." نیزه رو برداشت... "والقِربَة..." مشک رو به روی دوش انداخت... "َوَ قَصَدَ نَحوَالفرات..." بسم الله الرحمن الرحیم... عباس به سوی نهر فرات روانه شد... "فَاَحاطَ بِه اَربَعَة آلاف مِمَّن کانوا مُوَکَّلینَ بِالفُرات..." چهارهزار نفر دورش رو گرفتند. " وَ رَمَوهُ بالنِّبال..." شروع کردند به عباس تیر زدن... هر تیری که بهش می خورد،مراقب بود مشک نیفته... " فَکَشَفَه..." لشکر کفار و منافقین رو کنار زد... "حتَی دَخَلَ الماء..." وارد شریعه شد... "غَیرَ مُوالِِ لِذلکَ الجَمع..‌." بی اعتنا به این لشکر وارد آب شد... داره با خودش حرف می زنه...* من اونی که محبوبم میخوادو میخوام که هرچی فرمود مولا به روی چشمام راهی میشم از این نخلستون مشکو پر می‌کنم از دریا... آبو رو آب می‌ریزم یادِ، لبای مولا *آخه مشک رو پر کرد... "وَ اَخَذَ غُرفةً مِنَ الماء لِیَشرِبَ..." دستها رو پر از آب کرد...دست ها رو بالا آورد... وَ ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين و أهلِ بيتِه..." یاد لب های خشک برادر افتاد... یادش افتاد وقتی می آمد لب های برادر ترک ترک شده... عباس! آخرین باری که برادر رو دیدی لب های مبارکش چاک چاک بود..‌بعد از یه ماه وقتی سه ساله سر بریده بابا رو دید تعجب کرد...چطور این لب ها هنوز چاک چاکه؟! این لب ها خونیه...به این لب ها خاکستر تنور نشسته...چرا این لب ها پاره شده ؟! بابا من می دیدم اون ملعون یه چوبی بالا می بره.... آب رو روی آب ریخت... "فَنَفَذَ الماءِ مِن یَدِه و قال: والله لا عَذوبُ الماء" من آب نمی خورم... "وَالاطفالُ و الحُسَینُ عُطاشا..." آب که نخورد...اماهنوز هم از شریعه بیرون نیامد...انگار داره با یه کسی،با یه چیزی حرف می زنه... با یه کسی داره قول و قرار می ذاره..* ای مشک بیا و آبروداری کن دستام اگه افتاد منو یاری کن بریم تا خیمه... تیری اگه بهت زدن نامردا... می‌ریزه آب و آبروی سقا... یه قولی دادم... *من یه قول دادم...رباب منتظر منه...* «سقای دشت کربلا ای عباس، علمدار من» *دیگه میخوام روضه بخونم...هر کی امشب روضه رو شنید به خدا بگه اگه سالِ بعد شب تاسوعا زنده نبودم،اگه نبودم براش گریه کنم...تو رو به دستای بریده،این دستی رو که گرفتی رها نکن...خدایا من که بد بودم ولی فاطمه زهرا شاهده باباش رو دوست داشتم...شوهرش رو دوست داشتم..بچه هاش رو دوست داشتم...من عاشق عباس بودم...* "وَ مَلأَ القِربَة..." مشک رو پر کرد... " وَ حَمَلَها عَلى كِتفِه الأيْمَن..." مشک رو روی دوش راست انداخت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ و تَوَجَّهَ نَحوَ الخَيمَة..." آرام،آرام میخواد برگرده سمت خیمه ها... "فَقَطَعوا عليه‏ِ الطريق" راهزنا آمدند.. راهش رو بستند .. دوره ش کردند... "وَ أحاطوا بِه مِن كلِّ جانِب" دورش رو گرفتند. عباس در گرماگرم جنگ بود... "فَحارَبَهم حَتّى ضَرَبَهُ نوفل الأزرق على يَدِهِ اليُمنى..." اون ملعون آمد .. چنان به دست راستش زد .. "فَقَطَعَها..." دست راستش افتاد .. آقای ما کنار خیمه ها گفت:آه.. آه.. تا دست راستش افتاد "فَحَمَلَ القِربَة عَلى كِتفِه الأيسَر..." مشک رو روی دوش چپ انداخت... (اون ملعون که ضربه راست رو زده بود طبق برخی روایات،جری شده بود...خوشش آمده بود...گفت چه افتخاری بالاتر از این...) "فَضَرَبَهُ نوفل فَقَطَعَ يَدِه اليُسرى مِن الزَّند..." آمد دست چپ رو هم قطع کرد... با هزار زحمت سر مبارک رو چرخوند... "فَحَمَلَ القِربَة بِأسنانِه..." هنوز امیدواره... "فَجائَه سهمٌ..." تیری آمد... "فَأصابَ القِربَة..." تیر به مشک خورد.. "وَ أُريقَ مائُها..." آب روی زمین ریخت... فَوَقَفَ العباس مُتِحَیِّراً... عباس ایستاد... آسمان از نفس افتاد..‌کسی صدایی،جنبشی ندید و نشنید... آه! ای تیر بیا... هدف آماده هست... "ثُمَّ جائَهُ سَهمٌ آخَر فَأصابَ صَدرَه..‌" تیری به سینه مبارکش نشست... " فَانقَلبَ عَن فَرَسِه..." از روی اسب به زمین افتاد... این تیر به اعماق جانش فرو رفت... فقط یک صدا شنیده شد... "و صاحَ إلى أخيه الحسين أدركني..." به دادم برس... (یا دلیل المتحیرین...) چطور خودش رو رسوند نمیدونم...وقتی خودش توی گودی قتلگاه افتاده بود،خواهرش که می دوید هی زمین می خورد...هی بلند می شد... نمیدونم حسین بن علی چطور آمد علقمه... "فَلَمّا أتاهُ رئاهُ صَريعاََ فَبَكى.‌." وقتی آمد...وقتی دید برادر افتاده... وقتی دید برادر دست در بدن نداره...وقتی دید تیر به سینه مبارکش خورده...وقتی دید عمود آهن به سرش زدند..‌وقتی دید از اون قد رشید چیزی نمونده... "وَ قَطَعوا یَدَیهِ و رِجلَیه..." وقتی دید هم دستاش رو بریدن...هم پاهاش رو بریدن... " فَبَكى.‌." شروع کرد های های گریه کردن... تا پیکرت را جمع کردم قد یک گهواره شد سعی کرد بدن رو جمع کنه عباس صدا زد: "یا اخی ما تُرید منّی..." یه وقت منو به خیمه ها نبری...* عزیزِ جونم دستات کجا جا مونده؟ تنِ غرقِ زخمت قلبمو لرزونده چِش خورده قد و بالات داداش دست و پاتو بریده دشمن به اشکای منِ بیچاره، دارن می‌خندن برادرت فدا چشای نازت چشای غرق خون نیمه بازت علمدار من کنار پیکر تو سرگردونم چرا نمیذاری برت گردونم؟ علمدار من «سقای دشت کربلا ای عباس..‌ دستات شده از تن جدا ای عباس، علمدار من» *فقط حرف شرمندگی مونده...* حسین جان شرمنده که نمیشه پاشم نمیشه از این بیشتر کنارت باشم سقا باید می‌آورد آبو ندارم من روی برگشتن *یه خواهش ازت دارم برادرم... یادگار علی مرتضی...یادگار فاطمه زهرا...* نمیشه از این بیشتر کنارت باشم سقا باید می‌آورد آبو ندارم من روی برگشتن زودتر برگرد به سمت خیمه، که اومد دشمن شرمندتم حرفت زمین موند مولا افتاده مشک پاره روی خاکا خدانگهدار... شرمندتم که دیگه میشی تنها قرار بعدی ما روی نی‌ها خدانگهدار «سقای دشت کربلا ای عباس دستات شده از تن جدا ای عباس علمدار من» شاعر: سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Shab09Moharram1400[02].mp3
22.01M
|⇦•عطش آتیش زد اهل خیامو عباس .. حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سماوری که به بزم حسین می‌جوشد بخار رحمت آن جرم خلق می‌پوشد 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•تا نفس در سینه دارم... / و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تا نفس در سینه دارم، دوستت دارم حسین با همه ایل و تبارم، دوستت دارم حسین عشق تو راز سعادت، دوستت دارم حسین گفته ام قبل از ولادت، دوستت دارم حسین *دوستش داری که اومدی اینجا، دوسِت داره که دعوتت کرده، خوشبحال اونایی که الان کربلا هستن، خوشبحال شما که الان اینجا نشستید دارید حسین حسین میگید... پیغمبر داشت رد میشد، دید چند تا بچه دارن بازی میکنن، دست رو سَرِ همشون کشید، بهشون محبت کرد، اما یه بچه ای رو بغل کرد، یه طور دیگه ای تحویلش گرفت، اصحاب گفتن: یارسول الله! چطور این بچه رو نسبت به بچه های دیگه، یه جور دیگه تحویل گرفتی؟ پیغمبر فرمود: آخه این بچه حسینِ من رو خیلی دوست داره، هر وقت حسینِ من رو میبینه می بوسه، میگه: حسین! خیلی دوسِت دارم...* ای تمام آرزویم، دوستت دارم حسین روز محشر هم بگویم، دوستت دارم حسین هر چه هستم هر چه بودم، دوستت دارم حسین خوانده ام بینِ سجودم، دوستت دارم حسین تا همیشه عاشقانه، دوستت دارم حسین با بهانه بی بهانه، دوستت دارم حسین دوستت دارم حسین، دوستت دارم حسین... *خدایا! هم این دنیا و هم اون دنیا مارو از امام حسین جدا نکن، که اگه جدا شدیم بیچاره شدیم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net