eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.7هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
67 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
14001025eheyat-ramezani-zemzemh.mp3
3.44M
|⇦•هنوز از علقمه صدای آه میاد... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امروز هم روزِ خداست تا تموم نشده قدرش رو بدونیم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•اُمّ البنین شدم که شَوَم... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اُمّ البنین شدم که شَوَم یاورِ حسین تاگل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شَوَم مادرِ حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر مَنند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسر های فاطمه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده ام نشد، سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین *وقت خداحافظی کاروان ابی عبدالله از مدینه ، اباالفضل خدای ادبِ، یه گوشه ای ایستاده بی بی اُم البنین با همه وداع کرد، زینبش رو بغل گرفت ،دست خدا به همرات، حسینش رو به آغوش گرفت، با عباسش خداحافظی کرد. یه منزل که کاروان دور شدن خبر آوردن عباس برگرد مادرت اُم البنین باهات کار داره، خودش رو سراسیمه رسوند محضر مادرش، یه نگاه کرد گفت فقط گفتم بیای یه حرف بهت بزنم، عباس! با حسین داری میری، بی حسین برنگردی...* پسرهای من جریان گرفته اند کنار ابوتراب از آل هاشم اند نه قوم بَنی کِلاب اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباسِ من شده به علمداری انتساب او هست یک تنه همه ی لشکر حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
14001025eheyat-poyanfar-roze.mp3
1.78M
|⇦•اُمّ البنین شدم که شَوَم... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سر اردات ما نزد حضرت زهراست میان عرصه ی عالم ، فاطمه تنهاست کنون که فخر سیادت نصیبمان نشده برای ما حضرت زهراست 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•گمان مکن که مرا... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج حنیف طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *یه گوشه از حرف های حضرت زینب با حضرت اُم البنین...* گمان مکن که مرا ناتنی برادر بود قسم به عشق، کنارم حسینِ دیگر بود منال اُم بنین و ببال بر عباس تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی ست فرات خیبر دیگر، یل تو حیدر بود زشام تا به سحر دور خیمه ها می گشت زبس که ماه منیر تو مِهرپرور بود *هرکی هرچی داره ازپرقنداق داره، از پر چادر مادرش داره ...* «خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهون حُسن‌ِ تربیت شیر مادر است » *حضرت زینب داره میگه: اُم البنین چه پسری تربیت کردی ،چقدر مطیع بود بر حسین... * به جای دست، روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به کجا مطیع رهبر بود به روی خاک چو افتد گُلی، شود پرپر ولی گُل تو سَرِ شاخه بود و پرپر بود :علی انسانی *یعنی حتی مهلتش ندادن از اسب پیاده بشه دوره اش کردن....* به فرقم‌ تا عمود آهنین‌خورد تنم زخم از یسار و از یمین خورد دو‌ دستم را زتن‌ افکنده بودن علمدار تو با صورت زمین خورد خیز از خاک بگو‌ تا کمرم را چه‌کنم ؟ تو‌که راحت شده ای من‌جگرم‌ را چه کنم؟ مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند پدرم از نجف آمد، پدرم را چه کنم ؟ از رشیدی تو‌ در راه‌ کمی ریخته است بازویت را چه‌کنم، چشم‌ ترم‌ را چه‌ کنم ؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
14001025eheyat-taheri-roze-1.mp3
2.22M
|⇦•گمان مکن که مرا... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج حنیف طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روضه هایی عجیب می خواند از شب و روز کربلای حسین با خجالت به زینبش می گفت: پسرانم همه فدای حسین 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•عهدی است بین اُم بنین... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عهدی است بین اُم بنین و خدای خود من دل نبسته ام به دل بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین *وقتی آقا امیرالمومنین فرمود یه همسری میخوام با چنین خصوصیاتی، بی بی اُم البنین رو انتخاب کردن، دَم در ایستاد وارد خانه نشد گفتن وارد نمیشی؟ گفت اجازه بدید زینب بیاد، یه عده‌گفتن هنوز نیومده داره بزرگی میکنه... نقل میکنن: خودش رو‌ روی پای زینب انداخت صدا زد: خانوم! نیومدم‌ توی این‌ خونه خانومی کنم، من کنیز این خونه ام.. تو‌ خانه فاطمه صداش میزدن یه روز سرش رو‌ پایین انداخت فرمود: یا امیرالمومنین! مادر و پدرم خیلی سفارش کردن تو‌ این خونه از شما چیزی نخوام، اما ازت یه خواهش دارم، دیگه من رو فاطمه صدا نزن ... نام به این زیبایی چرا ؟صدازد: آقا وقتی من رو فاطمه صدا میزنی، بچه های فاطمه غصه دار میشن... الله اکبر به این ادب، فرمود: اُم البنین صدات میزنم، یه نگاه کرد گفت: آقا من پسری ندارم گفت بهت وعده میدم‌ خدا بهت پسرهایی میده یکی از یکی زیباتر، یکیشون‌میشه قمر بنی هاشم عباس، اُم البنین قراره علمداری حسین رو بکنه.... وقتی عباسش به دنیا اومد قنداقه عباسش رو دست آقا داد، آقا قنداق رو‌گرفت شروع کرد بوسیدن چشمهارو ،بی بی دید آقا قُمات قنداق رو باز کرد، دستهارو بیرون آورد شروع کرد بوسیدن، دید چشای امیرالمؤمنین خیس شده گریه میکنه، آقا بچه ام ایرادی داره اینطور بی تاب گریه میکنید؟فرمود نه اُم البنین نمیدونی این دستها قراره قطع شه ... این چشمها قراره تیر بخوره ..* هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب، لبِ اَنور حسین کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمر است، آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین *یه وقت صدا تو‌مدینه بلند شد"یا اهل المدینه قُتِلَ الحُسینُ بكربلا" همه پریشان دور بشیر جمع شدن، گفتن: اُم البنین هم اومده راه رو باز کردن، یه نگاه کرد اُم البنین فرمود :"أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین" بشیر گفت:کیه این خانم احترام میکنید؟ گفتن این خانوم ،خانوم امیر المؤمنینِ ، مادر عباسِ ،یه نگاه کرد گفت خانم عباست رو کشتن، دوباره اُم البنین صداش بلند شد "اأخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین" باز بشیر صدا زد: عثمانت رو‌ کشتن ، جعفرت رو کشتن... اُم البنین صدا زد:"أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین"همه ی بچه هام فدای حسین، یه نگاه کرد بشیر صدا زد: خانوم! حسینت رو بین دو نهر آب لب تشنه، درحالی که دوره اش کرده بودن سرش رو از قفا جدا کردند، یه آه اُم البنین کشید و از حال رفت... چند روز بعد بشیر رو صداش زدن بیا بی بی اُم البنین کار باهات داره... رسید محضر خانوم، صدا زد: بشیر! چندروزی دارم فکر میکنم باورم نمیشه از خبری که آوُردی.... بشیر گفت: خانم‌! هرچی دیده‌و شنیده بودم عرض کردم، گفت: هیهات اگه کسی بتونه به سر عباسم عمود بزنه! عباس من رشید بود، شنیدم با عمود به سرش زدن،گفت: خانوم! چون سؤال میکنی میگم‌.. اول دستاشو قطع کردن، جرأت نمی کردن به چشاش نگاه کنن، با سه شعبه به چشمش زدن .. خانوم‌ جان‌! خم شد تیر رو بین زانو قرار بده، کلاه خود ازسرش افتاد... حَکیم بن طُفَیل صدا زد: عباس اگه دست به بدن نداری من دست دارم، چنان با عمود به سرش زد... لذا مقتل نوشته: حسین مثل باز شکاری اومد طرف علقمه، یه وقت متحیر ایستاد ..میدونید چی شده بود؟ صدا زد: عباس! * دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند بی سبب نیست که بال و پر تو می ریزد *یه وقت یه سرباز زمین میخوره یه نفر سراغش میره کارش رو تموم‌میکنه .. اما عرب رسم داره برا خودش افتخار میدونه وقتی سردار زمین میخوره همه‌ میرن، افتخار میکنن میگن ما این نیزه رو تو تن فلان سردار شکستیم .. فلان بزرگ‌رو ما این طور شمشیر زدیم .. لذا همه حمله کردن ..* نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟! چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده ازتن‌جدا اباالفضل ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
14001025eheyat-poyanfar-roze2.mp3
3M
|⇦•عهدی است بین اُم بنین... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی به چشم آل پیمبر عزیز زهرایی 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نشستم در بقیع... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *امشب گوشه ی دلت بگو، آی اباالفضل! امشب روضه ی مادرته آقاجان ....* نشستم در بقیع اشکی بریزم *هرروز میومد تو بقیع، چهار تا صورتِ قبر برا پسراش درست کرده بود... * نشستم در بقیع اشکی بریزم شنیدم علقمه رفتی عزیزم شنیدم کودکان بیتاب بودند تو بودی و همه بی آب بودند شنیدم از عطش افتاده بودند بدستت مشک خالی داده بودند الا ای ماه بی شمشیر رفتی میان روبهان چون شیر رفتی صدایت میزنم با اشک عباس به‌ جای نیزه بردی مشک عباس شنیدم مشک‌بردی برنگشتی هزاران تیر خوردی برنگشتی شنیدم‌مشک‌زیر آب بردی دراوج تشنگی آبی نخوردی الا مادر به قربان تو‌عباس جدا کردن دستان تو‌عباس شنیدم راه نخلستان‌گرفتی شنیدم مشک بر دندان گرفتی شنیدم مشک‌آبت تیر خورده شنیدم پیکرت شمشیر خورده الا ای که دل از من برده‌چشمت شنیدم که شده آزرده چشمت اگر می بود شمشیرت به چنگت کسی هرگز نمی آمد به‌جنگت *شنیدم نتونستی آب ببری...* شنیدم کرده ای غوغا اباالفضل کنارت آمده زهرا اباالفضل الا ای عُمر مادر ای جوانم جوان مهربانم‌ پهلوانم من و داغ شما و حال پیری کجایی دست مادر را بگیری شنیدم بعد تو غوغا شد عباس عزای زینب کبری شد عباس پی تو روی تل از اطفال رفتن همه اهل حرم از حال رفتن شنیدم دشمنان خوشحال بودن همه دور و بر گودال بودن شنیدم زینت اطفال بردن حسینم را ته گودال بردن درآن ساعت کجا بودی اباالفضل به زیر نیزه ها بودی اباالفضل من از بعد حسین، همراه زهرا زنم ناله: حسینم‌ وا حسینم وا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
14001025eheyat-banifatemeh-roze.mp3
2.55M
|⇦•نشستم در بقیع... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عجب حکایت سختی ست مرگ این مادر هنوز مانده به ره، دیدگان پر گهرش تمام دل خوشی اش چهار صورت قبر است چهار صورت زیبا همیشه در نظرش 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•آتش قلب من از یاد... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آتش قلب من از یاد حسینِ فاطمه‌ است همچو آبی روی آتش، یادِ دست و علقمه است *وقتی میفهمم بچه ام برا حسین کشته شد دلم آروم میشه... اصلا چرا حسین رو برادر صدا زد؟ همه جا رسمه، همه این طوری هستن، دردی میاد، گرفتاری میاد، زمین میخورن، میگن: آی مادر! اما آقای ما اباالفضل، اربابمون حسین رو‌ خیلی بیشتر از مادرش اُم البنین دوست داشت،او‌ مادرش رو صدا نزد تا زمین خورد گفت: آی داداش! اُم البنین! بالاخره عباست حسینم رو‌ داداش صدازد، اما منو‌ خواهر صدا نزد...* "برا فرزندِ خود تا خواند مادر صداکردم‌حسینم را برادر تمام قوتم راجمع کردم‌ که خواهر جان بگویم بر تو‌ خواهر" آتش قلب من از یاد حسینِ فاطمه‌ است همچو آبی روی آتش، یادِ دست و علقمه است رشته‌کوهی بود از اولادِ زهرا دور من باهاشون بیرون میرفتم‌ اصلا من معلوم‌ نبودم، تو‌مدینه همه شروع میکردن حرف زدن دیدی ام البنین رو؟ شونزده، هفده تا جوون‌ همه رشید، همه زیبا...* رشته‌کوهی بود از اولادِ زهرا دور من اینکه اکنون در برم‌ مَحرم‌ندارم ماتم است *الان اگه علی اصغربود چندسالش بود؟ زبون باز کردنش رو ندیدم .. یادم‌میاد انگار همین دیروز بود علی اکبر زبون باز کرد بهم گفت: مادر! اونجا گفتم‌ حالا تازه اُم البنین ش، یادم‌ میاد قاسم بهم‌ گفت مادر! یادم‌ میاد آقام امام سجاد بهم‌ گفت: مادر! .. یادم‌ میاد امام باقر بهم‌گفت مادر! یادم‌ میاد عبدالله بهم‌ گفت: مادر!... یادم میاد سکینه بهم‌میگفت :مادر جان! آخه اینا فاطمه رو‌ندیده بودن .. یادم‌میاد رقیه صدام‌ میزد: مادر!... ‌خیلی دوست داشتم الان علی اصغر صدام‌میکرد: مادر! اون همه جوون‌داشتم الان یه کدومشون نیست* دیده ام‌ گاهی برای اکبر و قاسم فرات گاه بر داغ رباب و شیر خوارش زمزم است دستهای ذوالفقار و چشمهای پرنفوذ فرق ماه و ضرب آهن داستانی مبهم است *آخه اول بهش نگفتن عباست کشته شد، تا قافله رسید گفت: حسینم‌کو ؟ ام البنین حسین رو کشتن .. مگه عباسم مرده بود که حسين وکشتن؟ عباست نبود...* جسم آقایم هزار و نهصد و پنجاه زخم *اومد تو‌ خیمه، خیمه ای که بیرون مدینه عَلَم‌کرده بودن، گفتن: خانوم! ام البنین داره میاد، خانوم تشریف آوردن همه ی خانوما از جا بلند شدن یه نگاه به همه خانوما کرد همه از سفر اومدن چه سفری، صورتا همه آفتاب خورده، دو سه بار نگاه کرد، سؤال کرد خانومم زینب کجاست؟جلو‌ اومد مادر! روضه ای براش خوندن از کربلا، از خیمه بیرون رفت روی این خاکا نشست، اینقدر خاک رو‌سرش ریخت ... * جسم آقایم هزار و نهصد و پنجاه زخم زخم‌های عالم بر قد و بالای عباسم‌ کم‌ است پاره های پیکر عباس من از هم جداست جسمِ بی سرِ آقای عالم درهم است *ای حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
14001026eheyat-karimi-roze2.mp3
3.07M
|⇦•آتش قلب من از یاد... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مادری کرده برای بچه های فاطمه خویش را پای امیرالمومنین انداخته چار فرزند او فدای پنج تن آورده است سفره نذریست که ام البنین انداخته 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•در و دیوار عالم بالا... و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در و دیوار عالم بالا گفت "سبحانَ ربّیَ الاَعلی" همه کرّوبیان به سجده شکر که شده شاهکار حق پیدا پیش چشمان عرشیان بنگر ناگهان عشق می شود معنا همه حیران این همه عَظِمت همه مبهوت آیتِ عُظمی می تراود ترنّم "یا نور" از تماشای عالم بالا اینک آیات نور می بارد از بهشت بَرین، بر این دنیا یا محمّد! مبارکت بادا بعد یک اربعین دُعا و ثنا بنگر از "واهِبُ الهَدایا" شد بهترین هدیه‌ها به تو اهدا آمد از ساق عرش و سقف بهشت نامی از طیفِ نور و رنگ خدا دختری بر تو بهتر از مادر دختری روحِ پیکرِ بابا گُلِ محراب و میوه‌ی معراج ماهِ تابانِ لَیلةُ اَسرا خاطرات مشاهدات نبی شود از عَطر حضرتش اِحیا صبحگاهان که دختر خورشید می نهد سر به دامن دریا روی آبیّ و سبزِ این صفحه می نویسد به خطِّ خوش: زهرا لنگر کِشتیِ نجات بشر مِحور اهل بیت و آلِ عبا بانوی بی نظیرِ رستاخیز مادر کربلا و عاشورا می‌ سراید مَرام و نامت را جوشش خونِ سیّدالشّهدا آب، گیرم نبود مهریه‌ات مهر تو چیست؟ آب، آبِ بقا همه هفت آسمان به فرمانت که نگفتی به حق‌تعالی، لا چه نیازت به چاه و نخلِ فدک؟ ای به دستِ تو کوثر و طوبی آنکه حقّ تو را به غارت بُرد حقّ او آتش است روز جزا که نمودی به منطق قرآن چهره‌ی شُومِ خصم را افشا قدر و کوثر، دو مَطلِعِ "اِنّا" به مقامِ بلند تو ایما ای تو مستوره‌ی "وَ ما أدراک" حرمت آیه‌های "أنزلنا" یاد آن پیر بی‌نظیر، بخیر که چنین گفت مدح تو با ما بعد احمد که مُنقَطِع گردید سایه‌ی وحی از سر دنیا جبرئیل از سپهر می آمد به تسلّایِ خاطر زهرا ای که با خطّ و خون و خطبه‌ی خود گفتی: ای خَلقِ بی خبر ز خدا نیست غیر از علی مرا سَرور نیست غیر از علی مرا مولا بی علی، مُصحفِ نبی پرپر اوست شیرازه‌ی کتاب خدا نقطه‌ی زیر باءِِ "بسمِله" است بی علی کس نگفته "بسم الله" هست در لوح قادر ازلی دین بی مرتضی علی؟ اَبدا! گفت :می‌دهم جان و می‌خرم جانش سود من حیدر است ازین سُودا بزنیدم به جرم عشق علی بِکُشیدم به خاطر مولا من شکوفا شوم به عشق علی بین این شعله ها خلیل‌ آسا صله‌ی شعر من، تبسّم تو چه شکوهی است آرزوی مرا! کاش می‌شد بخوانمت "مادر" "السّلامُ عَلیکِ یا اُمّا" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop