بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهMotiee shab6 Babolharam.mp3
زمان:
حجم:
8.37M
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
💠عظمت روز عرفه
باشد که ناگهی ، نِگَهی هم بما کنی ..
✅ فردی در روز عرفه ، #گدایی می کرد.
امام سجاد علیهالسلام به او فرمودند:
«آیا در مثلِ چنین روزی ، از غیرِ خدا درخواست میکنی؟! درحالی که در این روز ، برایِ بچههایی که در #شکم مادران هستند هم ، با اینکه عملی انجام ندادهاند ، امیدِ سعادت و خوشبختی میرود»
📚بحارالانوار، جلد ۹۶، صفحه ۲۶۱
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• آرزوی شهید رسول خلیلی و مقتل خوانی و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام ، اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
*اجازه میگیرم ازش ، ما که مدینه نمیتونیم بیاییم برات گریه کنیم .. هر وقت دلمون تنگ میشه برات ، هر جور شده میریم کربلا سر به ضریحِ بچه هات میذاریم .. اگه نشه ، میریم سیدالکریم عبدالعظیم حسنی .. میگیم هم مدینه رفتیم هم کربلا ! .. دوستت دارم ، مادرت میدونه ، بهت مدیونم ..*
به هرجا مادری از شوق ، دستِ طفل خود گیرد
اما در این کوچه ، گرفته طفل دست مادر خود را
*بریم در خونه ی آقازاده اش!
شهید رسول خلیلی شهید مدافع حرم، یه مربی داره اونم رزمنده س ، سوریه میجنگه. میگه مربیش بودم ، سیزده ساله بود ، پایگاه بسیج اومد ثبت نام کرد. یه دوره ی کوتاه نظامی رفتیم ، خیلی با من حرف میزد ، خیلی درد دل میکرد ، یک شب منو صدا کرد گفت یه کاری دارم با شما ، یک حرفی میخوام بزنم ، یه وقت به پدر و مادرم نگی! گفت ببین من خیلی دوست دارم شهید بشم میشه برام دعا کنی؟ میگه چشماش پرِآب شد ، خجالت کشیدم! رفتم پشتِ این چادرها ، های های گریه کردم .. گفتم ببین با این سن و سال چجور از منِ بیچاره سبقت گرفته !! .. امشب شبِ سختیِ ، برای امام زمان دعا کنید ، امشب آثار شکستگی در چهره حسین بن علی نمایان میشه .. آخ بمیرم، یه سیزده ساله ای رو هم میشناسم که شبِ عاشورا وقتی عمویِ عزیزش به همه وعده ی شهدات داد ، دید داره عقب میمونه به همه گفت شهید میشید ، رفت پیش عمو، گفت عمو منم شهید میشم یا نه؟
ای برادرزاده! كيف الموت عندك ؟ مرگ در ذائقه ی تو چگونه است؟! صدا زد: اَحْلیٰ مِنَ العَسَل .. عمو از عسل شیرین تره!*
طعم شهادت از عسل شیرین تره
شبا شهادت نامه مون زیرِ سره
*آدم اگه معلمش ، اگه مربیش امام حسین باشه جز این انتظاری نیست! ما هم از بچگی تو هیئتِ تو بزرگ شدیم ، ما هم هرجوری شده خودمون رو به تو وصل کردیم.
این بچه ی سیزده ساله مشتاقِ شهادتِ .. عصر عاشورا شد ، دیگه آروم آروم تنهایی شروع شد ، دیگه خیمه هاش خیلی خلوت بود . فقط زن و بچه هاش مونده بودن ، برادرش موند ..
آمد مقابل عمو ایستاد ، اجازه خواست. گفت: اجازه نمیدهم! برگرد .. (عمو دیشب خودت وعده دادی!! عمو نذار من خجالت بکشم؛ من جلو بابام خجالت میکشم! عمو من اگه شهید نشم میمیرم!) یه کاری کرد، فَلَم يَزَلِ الغُلام يُقَبُِلُ يَدَيه و رِجلَيه .. شروع کرد دستایِ امام حسینُ بوسیدن، دید فایده نداره! افتاد به پاهایِ عمو! اون لحظه امام حسین چه حسی داشت؟! چجور به یادگارِ برادرش خیره شده بود؟*
عمو بذار برم میدون ، عمو من طاقت غارت خیمه ها رو ندارم ، من طاقت سیلی ندارم ، من غیرتی ام ، من حسنی ام*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• مقتل خوانی و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام ، اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
اومده و میگه با حالِ پریشون
اجازه بده که برم عمو جون
دعا کنید سینه زنا ، واسش زره پیدا بشه
نکنه که ارباب تون شرمنده ی زهرا بشه
ای وای بمیرم برای یتیمِ حسنم ای وای ..
*برات بمیرم، زره اندازت پیدا نشد ؟!.. قاسم اجازه شو گرفت. اینجا را راوی لشکر دشمن روایت کرده؛ فقط آمد سمت لشکر، اشکاش رو گونه هاش روان بود*
نگاش بکنید چه غیرتیِ
تو دستای من امانتیِ
دعا کنید سینه زنا ، باز تا حرم قاسم بیاد
دعا کنید طوریش نشه ، سالم بره سالم بیاد
ای وای بمیرم برای یتیمِ حسنم ای وای ..
*آمد مقابل لشکر ایستاد، کَرّ و فَرّی کرد .. شروع کرد رجز خوندن، إن تُنکِرونی فأنا فَرعُ الحسنِ ! اگه منو نمیشناسید بدونید من از ریشه ی حسن بن علی ام!*
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی
کربلا بیتُ الحسن شد با صدایی که زدی
خواهرم را بیشتر از هرکسی خوشحال کرد
بانگِ إنّی قاسمِ بن المجتبایی که زدی
*إن تُنکِرونی فأنا فَرعُ الحسنِ!
سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی و المؤتَمَن
ولی بیت بعدُ روضه خوانی کرد :
هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن ..
اینجا قاسم گفت : هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن! اینجا هنوز عمو زنده بود ، گفت عمویِ من مثل اسیر دست شما گرفتاره ! اما دو ساعت نگذشت ، وقتی عمه اش آمد کنار قتلگاه ؛ عمه جانش هم گفت هذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بالدِّماءَ .. بمیرم برات ، آخرش کُشتین ش ، غریب کُشتین ش ، تشنه کشتین ش!
همچین که شروع کرد به رجز خواندن ، هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن ، بَینَ أناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المُزَن .. یه نامردی یه نگاهی کرد؛ به بغل دستیش گفت داغشُ به دل عموش میذارم ..
از اینجا به بعد دو سه جمله ناحیه مقدسه میخوانم ، فرمود:
السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِي الْمَضْرُوبِ علی هَامَتِهُ (چنان به سرش زدند مثل جدّ غریبش امیرالمومنین).. یک جمله ای داره من نمی فهمم !! فرمود: الْمَسْلُوبِ لَأْمَتُهُ .. همان شهیدی که زره اش را به غارت بردند .. اگر زره اندازه اش نبوده ، پس مثل عمویِ غریبش پیراهنشُ به غارت بردند ...
عمو را صدا زد (چی صدا زد؟)*
چی داره میگه ؟ نمیرسه صداش
خدا کاری کن ، به خاطرِ باباش
دعا کنید با پیکرِ یارِ وفا دارم بیام
چیزی اگه مونده ازش میرم که بردارم بیام
ای وای بمیرم برای یتیمِ حسنم ، ای وای
*مقتل نوشته: مثل باز شکاری رسید بالای سر قاسم ، میگه وقتی آقا رسید بالای سرش ، دید این نوجوان داره جون میده .. هی این پاهارو زمین میکشه .. جان به گلوگاهش رسیده .. عمو بالا سرشه ، ولی خدا بالا سرش ایستاده ..
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..
وقتی خنجر به گلوی مبارکش گذاشت ، وقتی خون فواره زد ، پا به زمین می کشید .. خاک هایِ کربلا رو با پا جابجا میکرد .. اینجا بود یه وقت آسمان تیره و تار شد .. مادرش زهرا بالای سرش ناله میزد ، منادی از آسمان صدا میزد ، ألا یا أهلَ العالم قُتِلَ الحسین بکربلا عَطشانا .. اون لحظه که دخترهاش از خیمه ها بیرون دویدند ، خواهرش کجا بود؟*
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دستُ پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین
*قاسم وقتی به زمین افتاد ، جذر و مد دریا شد ، اسب ها رفتند و آمدند ، این بدن زیر سُمّ اسب ها بود. اما من این حرفُ قبول ندارم ، هر مقتلی رو ببینی اون کسی که زیر دست و پای اسب به درک واصل شد ، قاتلِ قاسم بن الحسن بود ، زیر سُمّ اسب ها له شد اما عمویِ نازنینش وقتی زیر سُمّ اسب ها افتاد ، تمام استخوانهای سینه ی مبارکش نرم شد .. له شد .. زینب فقط ناله میزد ، نعل تازه به اسب هاشون زدن .. حجت خدا زیر سُمّ اسب ها به زمین دوخته شد ...
چونان با نعلِ تازه تاختند آن ناجوانمردان که گشته استخوان باخاکِ این صحرا عجین درخون
حسین حسین ، وای ...
ماهِ عالمیان ، زینبَت پناه ندارد
به جز تو ای شَه خوبان پناهگاه ندارد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞═۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهMotiee shab6-2 Babolharam.mp3
زمان:
حجم:
31.66M
⇦• مقتل خوانی و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام ، اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
ای دیدنِ تو سبزترین خون بهایِ ما
برگرد و جانِ تازه بیاور برایِ ما
با شوقِ دیدن تو فقط زنده ایم ای
أحلا مِنَ العسل شدنِ مرگ های ما
یابن الحسن .. یابن الحسن ..
خواندیمت آن چنانکه بیایی ، نیامدی!
خواندیمت آن چنانکه بگیرد صدایِ ما
جان میدهیم تا تو بیایی ، قبول کن
جان میدهیم ، اثر که که ندارد دعای ما
یابن الزهرا، یابن الزهرا، یابن الزهرا
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
┄┅═✧❁۞═۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBabolharam Motiee shab6.mp3
زمان:
حجم:
4.06M
⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
بسمه تعالی
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
═✧❁۞═۞❁✧═
سلام علیکم
پیشاپیش از همۀ شما عزیزان بابت ارسالِ خارج از عرف و بعضاً بدونِ مناسبت ایام پیش رو عذر خواهی می نماییم.
با توجه به این که بیش از 1000 مطلب برایِ آمادگیِ هرچه بیشتر و بهتر شما عزیزان در ماه محرم درحال آماده شدن می باشد ، چاره ای به جز این نداریم که مطالب را زودتر از موعد ارسال کنیم که از این باب عذرِ مارا پذیرا باشید.
چند نکتۀ مهم:
1- دوستان ؛ ذاتِ فعالیتِ مجموعه ، #روضه ست و حجمِ کار بسیار زیاد و وقت گیر و از این مطلب گریزی هم نیست ، پس خواهشاً لطف کنید ، هم به ما خرده نگرفته و هم از مناسبتِ بسیار با عظمتِ #عید_غدیر_خم غافل نشید.
2- به جهت رفاهِ شما عزیزان هیچ گونه تبادل و تبلیغی داخل مجموعه گذاشته نمیشود ، لطفاً خودتان رسانۀ مجموعه بوده و ذاکرین و طلّابِ محترم را به مجموعه دعوت نمایید.
3- ان شالله تا ایام محرم اگر بتوانیم کانال هایِ فعال و تولید کنندۀ محتوا در زمینۀ روضه و سینه زنی را در کانال معرفی می نماییم.
4- جهت دسترسی به کلیۀ مطالبِ مجموعه ، از روش دسترسی آسان به مطالب ( هشتک های انتهای هر پست) و نیز جدولی که به بالایِ صفحه سنجاق شده است ، استفاده نمایید.
و کلام آخر ، در این ایام باقی مانده از ماهِ با عظمتِ ذی الحجه ما را از دعایِ خیر محروم نفرمایید.
التماسِ دعا
____________
🔴بابُ الحَرَم
@babolharam_ir
⇦• #قسمت_اول روضۀ جناب حر ابن یزید ریاحی اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ، اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ، اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً،
*می بینم بعضیا بی اختیار دستاشون میره رو سینه ، حق هم همینه .. آخه این شبا صدایِ مادرش میاد : بُنَیَّ .. اصلاً امشب اینجا نباش ، کربلا باش ..
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ، وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ، السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ، وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن»
تو در عینِ غریبی بر تمام خلق سلطانی
*فرمود «قبره في قلوب من والاه » اگه دیدی نام حسینُ می برم اشک می ریزی ، بدون همون لحظه زائر حرمش شدی .. اگه زائر نبودی این اشکُ نداشتی ..*
تو در عین غریبی بر تمام خلق سلطانی
تو در اوجِ عطش آبی ، تو دریایِ خروشانی
اگرچه اهرمن انگشترت را برد می بینم
تو در مُلکِ خدا تا عرصۀ محشر سلیمانی
تو هم خونِ خدا هم زادۀ خونِ خداوندی
تو مجروحی ، تو مذبوحی ، تو عریانی ...
نیازی نیست تا قرآن بخوانی بر فراز نی
تو قرآنی تو قرآنی تو قرآنی تو قرآنی
به تن داری هزاران زخم تیر و نیزه و خنجر
نباید سنگ بارانت کنند آخر تو مهمانی،تو مهمانی
*میخوای حسینُ بشناسی؟ کی هستی آقاجان؟.. مگه ما زبانمون قادرِ تورو معرفی کنیم؟ مدح تورو به زبان جاری کنیم؟ خدا، پیغمبر، امیرالمومنین باید زبان باز کنه ... یه بیت (در خانه اگر کسی است ..) اونایی که شب چهارم محرم اومدن به واسطۀ ابی عبدالله آشتی کنن ، اومدن پاک بشن ..*
نصیحت می کنی در زیر خنجر قاتلِ خود را
ز بس دارایِ لطفُ رحمتُ عفوی و احسانی
یا رحمَةُ اللّهِ الواسِعَة یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة .. رحمت واسعه یعنی این ، نگاه کرد تو اون شلوغی گودال، دیگه چشمایِ ابی عبدالله تار می دید. دید یه نفر رو سینه ش نشسته .. سینه ش سنگین شد ، من انت؟ کی هستی تو؟ نانجیب گفت انا شمر بن ذالجوشن . حضرت بهش فرمود هل تعرفنی؟ (الله اکبر ..) ببین تو اون وانفسا تو نفسای آخر گفت منو میشناسی رو سینه م نشستی؟ گفت آره میشناسمت ، تو پسرِ فاطمه ای ... گفت تو پسرِ ساقیِ کوثری .. گفت چرا میخوای منو بکشی؟ گفت میخوام جایزه بگیرم .. لجائزه الامیر .. (الله اکبر .. ای اف به تو دنیا ..) حضرت بهش یه جمله گفت. گفت اگه الان بلند شی بری، اگه همین الان دست از کشتن من بکشی، قول میدم فردایِ قیامت شفاعتت کنم .. قول میدم جلو مادرم سفارشتُ کنم ، پاشو برو ... از کشتن من چیزی گیرت نمیاد .. پاشو برو .. (دیگه لال شم از اینجا به بعدُ نگم) فقط یه دونه شو بگم تا عاشورا بسوزی ... گفت حسین دهنتُ ببند ... شفاعتت به چه درد من می خوره؟ حسین کارت تمومه ... آخ چه خبره امشب؟ این حسینِ ، این کشتی نجاتِ بشرِ .. همینه که فرمودند انَ الحسین مصباحُ الهُدی ، کشتیِ نجاتِ ، رحمت واسعه ست. کشتی نجات یعنی چی؟ امام صادق فرمودند :
مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ اگه گریه کن و عاشقِ حسین گریه کرد ، اشکش رو گونه هاش جاری شد غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ همه گناهانشُ خدا می بخشه حتی اگه اندازۀ کفِ آب رو دریا باشه ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
⇦• #قسمت_پایانی روضۀ جناب حر ابن یزید ریاحی اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
حالا امشب بگو آقاجان شب چهارمِ .. شنیدم حر یه قدم اومد طرفت .. شنیدم حر اومد جلو خیمه ت یه سوال کرد. هل لِی مِنْ تَوْبَةٍ؟ آیا من اجازه دارم توبه کنم؟ ابی عبدالله گذشتۀ حر رو یادش نیاورد. اصلا انگار نه انگار حر راه رو بسته، آب رو بسته، دل بچه هارو ترسونده، دل زینبُ شکونده، انگار نه انگار. حسین اینِ ... تا گفت اجازه دارم توبه کنم دیدم ابی عبدالله دست گذاشت زیر محاسن حر .. سر حر رو بالا آورد .. «إرفع رأسکَ یا حرّ» ... سرتو بالا بگیر ... یه حرفی بزنم ان شاالله امشب حسین به منو توام بگه ارفع راسه .. تو گریه کن منی .. تو سینه زن منی .. سرتو بالا بگیر ... ان شاالله امشب مثل حر بیای دم خونه ش ،پشیمون بیای، شکسته بیای، خاضع بیای، شرمنده بیای. اینجوری در خونه خدا قشنگه، اینجوری ابی عبدالله تورو میخره، اگه اینجوری بیای، مورد خطابِ حسین قرار میگیری، دید حر اینجوری اومده.*
ای شده در عالم زر یار من
خوش آمدی حُرِ گنهکارِ من
تو از ازل یار ولی بوده ای
حر حسینِ بن علی بوده ای
ظرفِ وجود تو ز ما بوده پر
مادرت از روز ازل خوانده حر
سنگ بُدی با نِگَهم دُّر شدی
با نفسِ مادر من حر شدی
*چرا میگه مادر من؟ آخه همه کارۀ عالم مادرشِ .. فرمودن قیامت همه می ایستن مادرِ ما رد بشه. اصلاً قیامت بدون فاطمه معنا نداره .. حر هم حر شد به خاطر اینکه ادب کرد. تا ابی عبدالله گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین بدنش لرزید، گفت آقاجان اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمُ می آورد خونشُ می ریختم .. اما چه کنم تو مادرت فاطمه ست؟ دستم بسته ست ، احترام مادرت واجبه .. همون ادب عاقبت به خیرش کرد ..*
حضرت صدیقه تو را برگزید
حر حسینی تو نه حر یزید
دیدم از آغاز که یار منی
دوست من در سپه دشمنی
خار بُدی ، حال گل یاس باش
همدمُ هم سنگرِ عباس باش
تو حر ریحانۀ پیغمبری
برایِ من جایِ علی اکبری
*دو بیت ، روضه بخونم ..*
وفایِ خویش را نشان می دهی
در بغل حسین جان می دهی
غم مخور ای عاشق سرمست من
بسته شود فرقِ تو با دستِ من
حر رفت میدان. چه جنگی، چه رشادتی، وقتی به فرق سرش شمشیر زدن ، حر افتاد رو خاکِ کربلا .. اصلاً باورش نمی شد حسین بیاد بالا سرش .. اما این حسینِ .. یه مرتبه دید یه دستی سر حر رو از رو خاک برداشت عبارت مقتل میگه سر حر رو برداشت بغل کرد. مقتل نوشته وقتی سر حر رو بغل کرد دید خاک و خون با هم قاطی شده .. دیدن ابی عبدالله یه دستمالی از کمرش باز کرد .. فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ .. صورتِ حر رو شروع کرد پاک کردن .. خاکارو از صورتِ حر پاک کرد .. دید فرق سر شکافته شده ..همون دستمالُ دور پیشانی حر بست .. با دستایِ خودش چشمای حر رو بست. صدا زد وَ یَقُولُ أَنْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرّاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ .. چی میخوام بگم؟ همه اینارو گفتم به یه جمله برسم. حسین جان! آدم صورتش خاکی میشه دستمال برمیداره .. پیشونیش خونی میشه با دستمال پاک می کنه .. دستمالتُ بستی دورِ سر حر .. (آه.. بعضیا از من جلوترن) چی میخوای بگی؟ میخوام بگم دستمالشُ بست دور سر حر .. کاشکی اون وقتی که پیشونی خودت خونی شد، تیر به پیشونیت زدن ، سنگ به صورتت زدن .. کاشکی پیراهنتُ بالا نمی زدی، پیراهن عربی رو بالازد ، حرمله نشست رو کندۀ زانو ... حسین ..
این پیرهن بالازدن، تیر سه شعبه به قلب زدن بمونه، اگه زنده بودیم شب عاشورا حرف زیادِ میخوام یه جا دیگه ببرمت یه جمله .. بادستمال خاکای صورت حر رو پاک کردی ، ای کاش وقتی سر تورو تو تنور خولی گذاشتن .. یه نفر میومد با دستمال خاکارو از رو صورتت برمیداشت .. (چرا؟) آخه مادرت اومد سر تورو خاکی دید .. هی گفت بُنَّی، حسین ...
هر کی دلش میخواد آشتی کنه با خدا ،هر کی از عرفه جا مونده ... هر کی از شبهایِ قدر جامونده ... میخوای برسی باید امشب ناله بزنی .. بالحسین الهی العفو ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهMirdamad Shab4 Babolharam.mp3
زمان:
حجم:
7.4M
⇦• روضۀ جناب حر ابن یزید ریاحی اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔴بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir