eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.4هزار دنبال‌کننده
816 عکس
495 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهسیدمحمدجوادی-19.mp3
زمان: حجم: 3.05M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر میخواهید؛ فقط ! بقیه‌ی آقازاده‌ها در مُقابلش فقط یک اند! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج احمد واعظی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دستگیرِ همه خدایِ ادب دست پروردۀ امیرِ عرب نسل در نسل خاکِ پای توایم به تو دادیم دل نسب به نسب *عمریه با اجدادمون غلام زاده ایم آقا جون ..* میکند زنده یاد حیدر را چین پیشانیِ تو وقت غضب اسد الله کربلا عباس بنشین با وقار بر مرکب قد کشیدی همین که بر روی اسب لشکر کوفیان کشید عقب تا تو بودی سفر به خیر گذشت ای نگهبانِ محمل زینب تا تو بودی رباب اصغر داشت غرق بوسه سپیدی غبغب تا تو بودی رقیه معجر داشت روی دوش تو خواب خوش هر شب وای از آن لحظه ای که غوغا شد رفتی و در حریم بلوا شد سایه ات بین نخل ها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسیدی کنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد در کمینت چهار هزار نفر تیرها در کمان مهیا شد قد و بالات کار دستت داد چند صد تیر در تنت جا شد بی هوا دست راستت افتاد دست چپ هم شکار اعدا شد *دستارو انداختن .. همه تیر به چله گذاشتن .. اما در این میان : * حرمله در شکار چشم آمد هدفش چشم هایِ شهلا شد خواستی تیر را برون بکشی گردنت خم به سوی پاها شد از سر تو کلاه خود افتاد یک نفر با عمود پیدا شد آنچنان ضربه زد به فرق سرت تا سرِ چینِ ابرویت وا شد بی دست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاک صحرا شد تیر ها که کمی فرو رفته خوب در جسم اطهرت جا شد بعد سی سال یا اخا گفتی عاقبت مادر تو زهرا شد دور تر از تنت حسین افتاد همه دیدند قامتش تا شد گفت بر خیز و کاری کن پای لشکر به خیمه ها افتاد دم خیمه زمانِ غارت ها *الهی برای اون خونه ای بمیرم که در خونه شعله ور بود و مادر خونه بین در و دیوار و ریسمان به گردن بابا .. الهی بمیرم خدا اون نامردا کیا بودن یه کوچولوی سه ساله رو گیر آورده بودن .. هی دستاشُ روی سرش میگرفت صورت کوچولوشُ پشت دست قایم میکرد .. بریم خرابه ؟! گفت بابا :* دلم آغوش گرم تورو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست بدم میاد سه سالمه نمیتونم راحت بشینم سه سالمه نمیتونم درست ببینم سه سالمه یه عده دنبالم دویدن سه سالمه گوشواره از گوشام کشیدن سه سالمه گلوی بابامُ بریدن هر چه گفتم نزن مرا میزد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهاحمد واعظی.mp3
زمان: حجم: 5.37M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج احمد واعظی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تَـعَلُّل در تصمیم‌گیری و درنگ و تَاَمُل در نتیجه، آفتِ است! (ع) وظیفه‌اش را و انجام میداد 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای به رویِ دست در راه خدا جانِ شما آسمان تعظیم آورده به ایمان شما دین گرفته آبرو از خونِ جوشان شما خونِ ثارالله جاری از گریبان شما تیغ ها در دست قاتل ها به فرمان شما زخم تن سر تا قدم آیاتِ قرآنِ شما با وصال دوست از هجران رهایی یافتید تا قیامت سر خط بی انتهایی یافتید رنگ از رخ باخته رنگِ خدایی یافتید در مشامِ روح عطر کربلایی یافتید خط قرمز خورد روی خط پایانِ شما ای کنار یوسف زهرا همواره جایتان آسمان ها در زمین گشتند خاک پایتان عاشق شمشیر ها و نیزه ها اعضایتان آفرین بر غیرت و بر همت والایتان *آخه خیلیا امشب جدا شدن رفتن .. اونایی که موندن حضرت فرمود هرکی بمونه فردا کشته میشه ، یک یک وفاداری کردن یکشون گفت چرا باید یک بار در راه شما کشته بشم .. کاش صدها بار کشته شم زنده بشم دوباره فدات بشم ..* چشم زهرا چشم زینب بر قدُ و بالایتان اشک شوق فاطمه در چشم گریان شما تا شما هستید ای مقدادها عمارها کی رسد بر اهل بیت مصطفی آزارها کی شود نیلوفری رخسار گل رخسارها کی خورد سیلی سکینه بر سر بازار ها ای فدایی های عطرت بار ها و بار ها تا قیامت احمد و حیدر ثناخوان شما *چه خبره امشب .. آخرین شبیِ که رقیه تو آغوش باباشِ .. آخرین شبیِ که رباب علی اصغرُ بغل کرده .. علی لای لای .. آخرین شبیِ که زینب هی به قد و بالای داداش نگاه میکنه .. هی به صورت داداش نگاه میکنه .. فردا شب همین صورت رو خاکسترای تنورِ خولیِ .. امشب زینب هی میگفت : مکن ای صبح طلوع .. من و تو خسته میشیم میریم دنبال استراحتمون میگیم چند روز استراحت کنیم بخوابیم طعام بخوریم آب بخوریم اما این زن و بچه رو تازه اسیری میبرن .. تازه زینبِ و بازارها .. تازه زینب میگه من کجا کوچه و بازار کجا .. با همه وداع کرد با زینبم خداحافظی کرد سوار ذوالجناح میخواد بره هی میگه :* ذوالجناح زودتر چون شب رسد ترسم آخر از خفا زینب رسد ذوالجناح ای عرش پیما مرکبم میروم اما به فکر زینبم *هرچه میکنه اسب قدم از قدم برنمیداره یه وقت دید دخترش پای اسبُ بغل کرده بابا کجا داری میری؟! بابا باید از ذوالجناح پیاده بشی بغلم کنی .. گفت چرا دخترم گفت یادته فلان منزل خبر شهادت مسلمُ دادن؟! اره یادمه بابا .. من دیدم دختر مسلمُ صدا کردم دختر مسلمُ رو زانوت نشوندی گفتی من هستم نوازشش کردی بابا باید از ذوالجناح پیاده بشی بغلم کنی .. یخورده دست توی این موهام ببری .. دورت بگردم سکینه جان چرا بابا؟! (زبان حال) آخه منم تا ساعتی دیگه بی بابا میشم .. ساعتی دیگه اینا با اسباشون از روی بدنت رد میشن .. من یتیم میشم بابا .. ساعت دیگه سرتو بالا نیزه میزنن میریزن تو خیمه .. اینقدر برام سخته جلو چشمام عمه‌مو با نی بزنن .. خداحافظی کرد هر جور بود رفت میدان خبری نشد دیگه اگر چه در مقاتل میگن حضرت یه وقتایی نزدیک خیمه ها میشد لا حول ولا قوه الی بالله این زن و بچه قوت میگرفتن من میخوام از اینجا بگم چون فردا نمیشه خیلی حرفارو زد امشب شب عاشوراست باید روضه هارو خوند صدا شیهه‌ی ذوالجناح اومد هشتاد و چهار زن و بچه بیرون ریختن دیدم ذوالجناح یال خون آلوده بدنش تیر خورده ..* ذوالجناح از چه خود را باختی جان زینب را کجا انداختی؟!.. *دوباره سکینه اومد جلو صدا زد ذوالجناح بابام میدون میرفت تشنه بود سوالم اینه بگو به من آیا آب بهش دادن یا با لب تشنه سر از تنش جدا کردن ؟!.. تازه ناحیه مقدسه میگه این زن و بچه دنبال ذوالجناح راه افتادن اومدن رو تل زینبیه درست یه موقع رسیدن والشمر جالس علی صدرک ..* او میدوید و من میدویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او مینشست و من مینشستم او روی سینه من در مقابل او میبرید و من میبریدم او از حسین سر من از حسین دل غریب گیر آووردنت هی رو خاکا کشیدنت با نیزه زد تو دهنت غریب گیر آووردنت *دیگه نه عباس هست نه علی اکبر هیچکس نیست کمک حسین کنه .. میگه هی با صورت روی خاک میفتاد هی با زحمت پا میشد طرف خیمه ها بیاد میگفت تا من زنده ام طرف خیمه نرید ..* زنده بودی که دشمنت برد از تنت پیراهنت غریب گیر آووردنت ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهسید محمد جوادی-42.mp3
زمان: حجم: 4.49M
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فرزندِ شهید بود و نوّه شهید هم! سهمش از امّا فقط بود... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من برایت پدرم پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری یاد شب هایِ مناجات حسن می افتم می وزد از سر زلف تو نسیم سحری همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد نیست ممکن بروی و دل ما را نبری قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم قمری را به روی دست گرفته قمری نوعروست که نشد موی تو را شانه کند عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر رهگذری جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب درد سری شاعر : علی اکبر لطیفیان پاگشای قاسم داماد ، پای نیزه بود لاجرم گلبانگ تبریکش ، صدای نیزه بود سنگ‌ها کِل میکشند و نعل‌ها دف میزنند این عروسی ، سر گرفت اما دعای نیزه بود جای‌سالم‌در تن‌این‌ شاخه‌ی شمشاد نیست هر کجایی را عمو بوسید ، جای نیزه بود از فرس افتاد‌قاسم ، استخوانش خرد شد باعثش هم ضربه های بی هوای نیزه بود آن‌بلایی‌که عظیم‌‌ست‌ُ عظیم‌‌ستُ عظیم هم بلای نعل بود و هم بلای نیزه بود وقت رفتن یک سرُ گردن زنیزه داشت کم وقت برگشتن قد قاسم دوتای نیزه بود نو عروس خیمه ها در لا به لای سلسله تازه داماد حرم هم ، لا به لای نیزه بود شاعر : علیرضا وفایی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهشب ششم.mp3
زمان: حجم: 2.23M
|⇦• و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نوجوانی بود که نه جنگ را، نه پیامبر را، و نه انقلاب‌‌اسلامی‌اش را دیده بود. امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان‌ روشن‌بینی و با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده‌(علی‌بن ابی‌طالب) دنبال کرده بود،با دنبال می‌کرد... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لالا لالا گلم ، ای پاره ی تنم هر جور شده برات آب پیدا میکنم الان میاد عمو ، یه کم طاقت بیار عمو نمیزنه زیر قول و قرار آروم بخواب عمو میاد جون ربابِ عمو میاد به هرکی رو زدم نداشت یه قطره آب عمو میاد .. از تشنگی سرت ، خمِ رو گردنت وای اگه با یه تیر ، از شیر بگیرنت می‌ترسم تیر اگه پیچیده شه به موت رو دستایِ بابا ، گیر کنه تو گلوت از حرمله بدم میاد اون قاتل بدم میاد چون بین حلقُ پیکرت زد فاصله بدم میاد .. ــــــــــــــــــ چرا قهری مگر تقصیر دارم؟ به جایت بر کفم زنجیر دارم کف آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین شیر دارم مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر میداد سرم شد خاک عالم نیزه رد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رد شد به دنبال تو می‌گشتم بر خاک چنان زد از سرت هم نیزه رد شد کاش میشد که حسینم به کسی رو نزند کاش میشد که سنان نیزه به پهلو نزند تو اگر بی سر و سامان بشوی می‌میرم وسط معرکه عریان بشوی می‌میرم ــــــــــــــــــ بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان مده با دست هایِ بسته مزن چنگ بر رُخَت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود اینجا دوباره حلقه انظار میشود ترسم که نیزه‌ دار کمی جابه‌جا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود یک شب ندیده‌ایم که با غم نیامده حتی هنوز زخم گلو هم نیامده گرچه امید چشم تَرت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده با خنده خواب رفته ، تماشا نمیکند مادر نگفته است و زبان وا نمیکند اینجا به نیزه کودکِ تو خواب میکنند فرقی نمی‌کند که چه پرتاب می‌کنند بر نیزه‌های قافله سنگی اگر خورد هر سر که کوچک است بر او سخت‌تر خورد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهشب هفتم(1).mp3
زمان: حجم: 3.04M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ این خیلی عجیب است! فُرات را بر مسدود میکند، امّا آب زَمزَم را زیر پای اسماعیل، رَوان! چاقو را برگلوی اسماعیل نرم میکند امّا خَنجر را بر قَفای بُرنده! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم خبــر ریختن بال و پرت را ببرم واژه های بدنت سخت به هم ریخته است سینه ات یا جگرت یا که سرت را ببرم؟ مثل مادر وسط کوچه گرفتار شدی تن پامال شده در گذرت را ببرم ولدی لب بزن و نام مرا باز ببر تا به همراه نسیم این اثرت را ببرم ارباً اربا تر از این قامت تو قلب من است چونکه باید بدن مختصرت را ببرم سفره ات پهن شده در همه ی دشت کریم سهم من هم شده سوز سحرت را ببرم بدنی نیست که تشییع کنم ، مجبورم تکه تکه تنی از دور و برت را ببرم عمه ات آمده بالای سرت می گوید : تو که رفتی بگذار این پدرت را ببرم شاعر : مصطفی هاشمی نسب پاشو از جا علی ، که اومده بابات حرفی بزن چرا ، بند اومده صدات دستُ پا میزنی ، گم میشه دستُ پام از داغِ تو علی ، رفته سویِ چشام بگو چیکار کنم برات تا که واشه بازم چشات این نیزه ی کیه علی گیر کرده تویِ دنده هات وای وای وای وای ، حسین ... راوی میگه همچنین که اومد وسط میدان همه گفتن نکنه علی اومده وسط میدان صدا صدای امیرالمومنین جمال جمال پیغمبرِ .. همه شک کردن .. یا صاحب الزمان .. کاری با علی اکبر کردن که مقاتل نوشتن : فقطعو بالسیوف اربا اربا .. ای حسین ..... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهشب هشتم(1).mp3
زمان: حجم: 2.11M
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هم یکی از اصلی‌ترین تشکل‌های سیاسی در بود! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
آن‌ها که در دست به شمشیر نشدند، با زبان‌هایشان دل حسین(ع) را تیشه زدند! @babolharam_maktab