eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.6هزار دنبال‌کننده
818 عکس
495 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•درمانده ام چیزی ندارم.. و توسل با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ درمانده ام چیزی ندارم غیر آهم این قحطیِ اشکِ دو چشمانم گواهم اصلاً حواسم به تو و تنهاییت نیست شرمنده آقایِ غریبم رو سیاهم هنگام معصیت به یاد تو نبودم تو گریه کردی جایِ من بر اشتباهم میترسم آخرسر زِ چشمانت بیفتم بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم اصلاً مرا چه به وصال و شکوه از هجر وقتی که انقدر از شما دور است راهم با این همه وضع بدم مثل تو آقا گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم *از اینجا دلتو ببرم سر سفرۀ روضۀ امشب ، اما این روضۀ امشب انقدر زیاده که آدم نمیدونه کجا اصلاٌ میتونه این روضه رو بخونه ..* جان ها فدای خواهری که ناله میزد ای کشته افتاده در قتلگاهم آخر تو را با قتلِ صبر از من گرفتن حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم کل حرم غارت شده چشم تو روشن همراه دخترهات در بند سپاهم ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه980619.102.mp3
زمان: حجم: 1.5M
|⇦•درمانده ام چیزی ندارم.. و توسل با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فقط هایشان را در راه کمک به امامشان روانه کردند! سیدالشهداء(ع) کُشته‌ی محبت‌های آبکی بود! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت *یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..* در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف ! شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب ، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود : حاج علی انسانی *وقتی امروز ریختن سمت خیمه ها،وقتی خیمه ها رو آتیش زدن،دیدن همه دارن فرار می کنند، آخه زین العابدین فرموده بودن: "علیکنّ بالفرار " دستورِ امامِ همه دارن فرار میکنن،اما دیدن یه خانومی هی میزنه به دلِ آتیش،گفتن: چرا این زن داره میره تو دلِ آتیشا؟گفتن: این خانوم زینبِ...آخه تو این خیمه عزیز برادرش تب داره... از این بچه هایی که دامنشون آتیش گرفته بود،میگه: دیدم یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته،پای برهنه رو خارها داره میدوه،دشمن میگه دلم براش سوخت،گفتم: برم دامنش رو خاموش کنم...همچین که نزدیکش شدم دیدم دستش رو روی سرش گذاشت...گفت: ای مرد! بخدا من بابا ندارم،من یتیم شدم..گفتم کاریت ندارم،اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم...میگه:تا آتیشش رو خاموش کردم...دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه روش نمیشه...از چهره اش خوندم گفتم چی میخوای بگو؟گفت: یه مقدار آب داری به من بدی..میگه: رفتم یه مقدار آب آوردم به دستش دادم دیدم نمیخوره...گفتم:مگه آب نمیخواستی،چرا نمی خوری؟گفت: به من بگو راه علقمه از کجاست؟ میخوام برم به عموم بگم:دیگه خجالت نکشه... بی بی زینب سلام الله علیها اومدن همه رو سرشماری کردن،خیلی کار زینب امشب مشکلِ...همه رو که آروم کرد،دید از یه گوشه یه صدا ناله بلندشد،دید پشت خیمه ها یه صدایِ ناله میاد،اومد دید رباب رو خاکا نشسته...عزیزِ دلم اینجوری گریه نکن،میکُشی زینب رو... امروز همه اومدن با ابی عبدالله وداع کردن،اما رباب از دور نگاه میکرد،جلو نیومد،حیا کرد...اما تو مجلس یزید وقتی نانجیب با چوب خیزران بر لب و دندان میزد،یه وقت دیدن حضرت رباب دوید سر رو بغل کرد،هی آروم داره نوازش میکنه...وقتی برگشتن خرابه...حضرت زینب سئوال کرد، رباب ندیده بودم هیچ وقت اینقدر بیقرار بشی؟ گفت: خانم معذرت میخوام ازت...دست خودم نبود... آخه اون لحظه‌ی آخر که داشت وداع میکرد خیلی دوست داشتم بیام، دستای حسین رو ببوسم ...باهاش خداحافظی کنم... بی بی جان از شما حیا کردم، دیدم الان داره با چوب خیزان میزنه... پشت خیمه ها هم گفت: خانم جان! ببخشید دست خودم نیست قربونت برم یه جرعه آب بهم دادن حواسم نبود این آب رو خوردم ،تاحالا وقتی بچم تو بغلم بود، هی ناخن بهم میزد"اگر مادر شیر نداشته باشه به بچه بده... هی بچه ناخن میزنه" هنوز جای ناخناش هست ،یه جرعه آب خوردم حالا شیر دارم، اما علی ندارم.. گفت:* بس کن رباب حرمله بیدار میشود *امروز وقتی اون نانجیب گفت حسین هنوز زنده ای؟ ببین دارن میرن سمت خیمه ها... تکیه به نیزه شکسته داد بلند شد.. گفت: اگر دین ندارید حدالاقل آزاد مرد باشید... اول بیاید کار حسین رو تموم کنید، "گریه کنا هیچ موقع دشمن تو این چند روز حرف ابی‌عبدالله رو گوش نداد... هر وقت میومد حرف بزنه هلهله میکردن کسی نشنَوه..." تا گفت بیایید کار حسین رو تموم کنید، شمر گفت: راست میگه برگردید ،همه اومدن تو گودال، همه اومدن تو گودال، یکی با نیزه میزنه، اینا که حریص بودن زودتر برن سمت خیمه ها زودتر کارو تموم کنن.... یکی با شمشیر میزنه...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه980619.103.mp3
زمان: حجم: 4.76M
و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر خودت را میدانی ولی از حمایت نکنی و برگشت به را بخواهی تو در لشکر هستی نه در لشکر 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو.. و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ میسوزم .. مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو مثه شعلۀ دامنه دخترِ تو مثه ناله هایِ دلِ مادر تو میسوزم .. مثه چشمایی که میشه پر ستاره مثه پایه طفلی که زخمیِ خاره مثه گوشِ اون طفلی که میشه پاره میسوزم حسین جان ، که آبت ندادن کمک خواستی اما جوابت ندادن میسوزم برادر ، که خاکت نکردن هنوز دارن این ها تو گودال میگردن حسین جان .. حسین جان .. من دیدم .. یکی اومد و با لگد بی هوا زد یکی با یه نیزه برایِ خدا زد اوند پیرمردی تو رو با عصا زد من دیدم .. کمک خواستنت رو همه میشنیدن تو رو سمت مقتل چطور میکشیدن سرت رو سر حوصله بریدن تو دعوایِ سرها دلم چی کشیده سرِ تو حسین جان به خولی رسیده از امشب عزیزم دیگه از ما دوری یه شب تویِ دِیرُ یه شب تو تنوری ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه980619.104.mp3
زمان: حجم: 1.38M
|⇦•مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو.. و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ امروز همان گفتنِ روز عاشوراست... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
نوبتِ روضه ی گودال شد از غـربتِ تو شمر تعزیه نشست و وسط صحنه گریست 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
یا ایّتُها‌النّفسُ‌المُطمَئنَة‌…15-fajr_ babolharam-Segment 1.mp3
زمان: حجم: 3.3M
«إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون» | یآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً.. | خیلی دلم گرفته برایت "حسین".. 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
مطالب مربوط به امام حسین علیه السلام و شبِ یازدهم محرم هم اکنون در سایت بابُ الحَرَم :👇👇 http://babolharam.net/posts/hossein/shame_ghariban/ 💻www.babolharam.net
|⇦•به هیات رسیدم که.. تقدیم به ارواح همۀ شعرا ، پیرغلامان و همۀ گریه کن هایی که سر به تیرۀ تراب نهاده اند به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به هیات رسیدم که حاجت بگیرم حسینی بمانم ، حسینی بمیرم تو خیر کثیری آقا ، تو نعم الامیری آقا ای دنیای من ، ای عقبی من سرشتم حسینُ بهشتم حسین است به لطفِ خدا سرنوشتم حسین است «اباعبدالله ... اباعبدالله ...» دل و دین ، سر و جان ، به قربانِ زینب که گشته دلِ من ، مسلمانِ زینب نوایِ دلم یا زینب ، حسینی شدم با زینب او دخت مولاست ، او جان زهراست بخوان از نوایش غم نینوا را به دستش ببین پرچم کربلا را «اباعبدالله ... اباعبدالله ...» ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهنوحه - به هیأت رسیدم که حاجت بگیرم.mp3
زمان: حجم: 1.42M
|⇦•به هیات رسیدم که.. تقدیم به ارواح همۀ شعرا ، پیرغلامان و همۀ گریه کن هایی که سر به تیرۀ تراب نهاده اند به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ در سپاه حسین(ع)، از شروع میشود! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من از اين مردم بي عار.. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من از اين مردم بي عار بدم مي آيد از مكافات از آزار بدم می آيد ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند تا ابد از در و ديوار بدم می آيد پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد من از افتادنِ بر خار بدم می آيد محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند به خدا از سرِ بازار بدم می آيد دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد *همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ... این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...* شاعر:علی اکبر لطیفیان ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net