eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79.1هزار دنبال‌کننده
782 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• ویژۀ دهۀ کرامت و میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه‌ها که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه‌ها اگر قرار بر این است بی‌قرار شوم خدا کند که شوم بی‌قرار فاطمه‌ها خوشا به‌حال کسی که تمام زندگی‌اش مدام چرخ زند در مدار فاطمه‌ها نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان زبانزد است همیشه وقار فاطمه‌ها رسیده چون شب میلاد من کجا بروم مدینه هست و یا قم مزار فاطمه‌ها عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت بهشت بوده چو در انحصار فاطمه‌ها گره به کار من افتاده می‌روم سوی قم دخیل بسته‌ام امشب فقط به بانوی قم تمام کشور ما خاک زیر پای شما که هست این همه امنیت از دعای شما چه ارزشی‌ست به ناقابلیِ جانِ چو من هزار جان گرامی شده فدای شما نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند بگو که سر بتراشیم ما برای شما زنان کشور ما گوشه گوشه‌ی این خاک چه مادران و چه خواهر کنیزهای شما رسیده صبح، گدایی به خاکبوسی‌تان به عرش می‌رود امشب همان گدای شما دوباره باز کلامی بگو تو فاطمه جان دل از امام رضا برده چون صدای شما خوش آمدی به جهان زینب امام رضا عنایتی برسان زینب امام رضا حکم کردند که بی‌عشق، نفس مذموم است شکر، این سینه به عشق ازلی محکوم است از رضایی شدن تک‌تک ما معلوم است دل مسلمان شده‌ی فاطمه معصومه‌ست همگی مستیِ خود را زِ همین خم داریم هرچه داریم همه از حرم قم داریم به غبار قدم وصف تو محشر برسد پای توصیف تو باید که برادر برسد تا که در شأن تو مضمون برابر برسد جای آن است که یک سوره‌ی کوثر برسد لال در محضر تو بودن ما وصف شماست ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست تو رسیدی و پدر صاحب دختر شده است صاحب آسیه و مریم و هاجر شده است از گل خنده‌‌‌ی تو دهر معطر شده است خواهری زینت آغوش برادر شده است تا که قنداقه‌ی تو دست برادر افتاد گوییا حق به حسین‌ابن‌علی زینب داد کعبه بر آل علی کرده گریبان را چاک سایه‌ی چادر تو پهن شده در افلاک تو همان عرش نشینی و من افتاده به خاک من چه گویم پدرت گفته "ابوکِ بِفداک" بگذارید بدانند تمام دنیا پای این درس گرفتیم مسلمانی را کَرمت جلوه‌ای از بارش باران دارد سفره‌ی ما ز کرمخانه‌ی تو نان دارد این همان نیک‌سرشتی‌ست که انسان دارد که ارادت به تو و شاه خراسان دارد محک عشق تو در سینه‌ی انسان کافی‌ست هرکسی عشق نورزد به شما آدم نیست دست از عشق محال است که ما برداریم عشق خاک قدمت بود، اگر سر داریم از بهار نفَست شهر نیاسر داریم عطر تو بود گلابی که به قمصر داریم از زمانی که قدم‌های تو آمد این سو نمک سفره‌ی ایران شده قم ای بانو می‌نویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات می‌نویسم به تو از تشنه لبِ آب فرات هرکه شد مست حسین از تو گرفته‌ست برات پرچم گنبد تو عرشه‌ی کشتی نجات کاش می‌شد که به دست تو خدایی بشویم تا محرم همگی کرببلایی بشویم شاعر : ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کمی آرام برو کم شود این خون جگری برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم چقدر زود شد ایام وصالت سپری با تنِ پر پر اکبر چه وداعی کردی بی عصا مانده ای و دست به رویِ کمری تک تکِ اهل حرم دست به دامان تواند سر پیری چقدر ناز تو باید بخری مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری نا امیدم که تو را باز ببینم اما روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری ساربان مینگرد بد به دلم افتاده می روی کاش که انگشتر خود را نبری چادر خاکی من را نتکان گریه نکن که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری شاعر : *اجازه بدید زبان حال بگم : داداش نکنه منو فردا تنها بزاری .. فردا با یه مشت اراذل و اوباش باید همسفر بشم .. داداش شنیدم شامی ها نقشه کشیدند منو میخوان ببرن مجلس نامحرما حسین ..* ته گودال پیکرش افتاد پیشِ چشمانِ خواهرش افتاد نیزه ای رفت سمتِ پهلویش ناگهان یادِ مادرش افتاد .. مادرش آمده گودال مچرخان بدنش استخوان هایِ گلویش ز قفا ریخت بهم جز نوکری به درگه میخانه ی شما کاری بلد نبودم و یادم نداده اند میخواستم که سر به سر کویتان دهم دیدم سرا بدان سر خود هدیه داده اند ای تشنه لب ، حسینِ من ... جان زینب ، حسینِ من ... داغ یعنی که شیرخوارت را جای گهواره بین گور کنی بند قنداقه اش به دستانت از کنار رباب عبور کنی هیچ داغی شبیه داغت نیست همه بر غربت تو خندیدند هیچ دردی فراتر از این نیست که به تل خواهر تو را دیدند تشنه بودی و جای آب اما نیزه ای در گلو فرو کردند ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•آهسته می‌آمد ولی .. و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به امید شفایِ همۀ مریضان علی الخصوص بیمارانِ درگیر با به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آهسته می‌آمد ولی بی بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش ردِ پایِ هر گذر بود *اجازه بدید راحت بگم .. یه وقتی یه مرد زمین می افته اما مادمون همچین که افتاد .. با دست دنبالِ حسن می گشت ..* با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمانِ راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصۀ آن کوچۀ تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهایِ جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میانِ روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا رویِ زخم سینه‌اش پر دردسر بود *تا چشما رو باز کرد دید والشمرُ جالسٌ ..* وای از دمی که رفت بالا خنجرِ کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود شاعر :‌ همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همۀ مردم هلهله میکردن شادی میکردن؛ چه‌خبره! امام رضا اومده.. گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید یه حرفی ، یه روایتی ، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی ..» وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه ، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همۀ جمعیت ساکت شدن .. یه آقایی هم من سراغ دارم .. پسرِ فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن ، هلهله کردن .. هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدون ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net