|⇦•تیری رسید و حنجر تو ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
این جمعه هم نیامد و با گریه سر کنم
باید در این فراق شبم را سحر کنم
آخر نمی میشود که فقط کنج خلوتی
زانو بغل ز دوری او دیده تر کنم
*مولا جانم! شب هفتم محرم، شب قحطی آب تو خیمه های ابی عبدالله..*
یک بار هم نشد که دمی رخصتم دهد
* مگه علی بن مهزیاری دعوتت کنن به خیمه مگر سید بحرالعلومی تو سرداب مسجد سهله امام زمان از پشت سر صداش میکنه سید جان بعد در آغوش میکشه سید بحرالعلومو.. کدوم یکی از اینا هستی؟ بگو آقا جان در عالم رویا و آرزوی خودم میگم کاش یه بارم تو خیمه تو جا بشم یه گوشهای از خیام شما منم راه بدید..*
یک بارهم نشد که دمی رخصتم دهد
تا از کنار خیمه ی سبزش گذر کنم
یا که به صحن مسجد سهله ببینمش
یک عمر روشن است این دلم از یک نظر کنم
*خوشا بحال اونایی که شب هفتم محرم الان کربلا دارند تو حرم امام حسین برا علی اصغر گریه می کنن، برا مظلومیت سیدالشهدا داد می زنن، برا غربت خانم رباب ضجه میزنن، عیبی نداره الان کربلا همین جا تو همین حسینیه ست نمیدونم مادرا بچه شیرخواری بغلشون هست یا نه
امشب روضهمون رو با همین بچه شیرخوارهها کربلا کنیم.. امام صادق علیه السلام دید کمیت وارد شد. کمیت مداح بود. شاعر اهل بیت علیهم السلام بود. تا امام صادق دید کمیت اومده فرمود: درس امروز تعطیله کمیت امروز برای ما روضه بخونه کمیت شروع کرد روضه خوندن حضرت دستور داد زنان پشت پرده بشینن
چی شد یه دفعه یه خانمی از پشت پرده بچه شیرخواره داد بغل امام صادق کلا بهم ریخت جلسهی روضه ی امام صادق
علیه السلام دیدن امام صادق به پهنای صورت گریه میکنن فرمود: جد ما حسین مظلوم بود کربلا اما مظلومتر از جدم علی اصغره..آخه زبان سخن نداشت.اگه تشنه میشی میگی برات آب بیارن حرف میزنی میگی تشنمه. اما کربلا فقط این بچه گریه کرد. با اشکش به همه فهموند من تشنمه
گفت علی اصغرم...*
خندیدی و شکستم و عالم خراب شد
*میگن اون لحظه که سه شعبه اصابت کرد به گلو یه تبسمی به باباکرد و تمام..*
خندیدی و شکستم و عالم خراب شد
سهم تمام ثانیهها اضطراب شد
تیری رسید و حنجر تو آتش گرفت
از آتش گلوی تو قلبم کباب شد
تیری رسید و هستی من را به باد داد
گفتم که آب، تیر برایم جواب شد
*من آب خواستم ازتون شما تیر دادید..
خدا هیچ مردی رو اینجوری شرمنده نکنه عبا رو که کشید رو صورت علی اصغرش آخه قد بچه شیرخواره مگه چقدره ولی تیر سه شعبه بلندتر از قد علیه.. ابی عبدالله دید اگر بخواد تیر و در بیاره سر جدا میشه مگه چقده سر بچه شیرخواره ..ای حسین..*
از بین قتلگاه به تو تا بین خیمه ها
* بیچاره کرده امام حسین و علی اصغر میدونی چرا آخه هی چند قدم میرفت سمت خیمه دوباره برمیگشت*
از بین قتلگاه تو تا بین خیمهها
ذکر لبم بریده بریده رباب شد
*هی صدا میزد جواب ربابو چی بدم..
پسرم پسرم ..حالا برگردیم خیمه خواستم فقط حال امام حسین رو بهت نشون بدم.. شب هفتم که آبو بستن علی اکبر و قمر بنی هاشم جنگیدن رفتن آب آوردن اینجور نبود که آب قطع شد ولی اینا جنگیدن برا آب. مثل الان میبینی بچه های غزه رو می جنگن تا بتونن آذوقه بگیرن تشنه گرسنه الان حقیقتاً تو دوره آخرالزمان هم همین شده یعنی خیمهی امام حسین و خیمه ی شمرش و خیمه ی عمران سعد. اینا رفتن آب آوردن شب عاشورا دیگه تموم شد. دیگه از اینجا روایت میخوام از دختر امام حسین سکینه سلام الله علیه میگه آب تو خیمه ما تموم شد دیگه روم نمیشد به بابام بگم تشنمه.. دیگه روم نمیشد برم خیمهی بابام بگم بابا مشک آبمون خالیه..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چیکار کرد؟ میگه اومدم دم خیمه ی عمه جانم زینب گفتم شاید تو خیمهی عمه ام یکم آب مونده باشه میگه اومدم تو خیمه عمه ام زینب پرده خیمه رو زدم یه صحنه دیدم خودم خجالت کشیدم اومدم حرف بزنم حرفم تو گلوم خشک شد. دیدم عمه ام علی اصغرو رو گرفته رو دست هی صدا میزنه "یاابن اخی صبر صبرا اصبری" صبر کن علی اصغرم میدونم تشنته..حالا شاید بعضیا بگن چرا بغل عمه اش بوده آخه مادر خسته شد از بس این بچه رو بغل گرفت. هی لالای خوند هی بچه رو بغل گرفت آروم نمیشه.. آخ بمیرم اینا شب عاشورا رو گذروندن رسید به ظهر عاشورا. روایت میگه این بچه انقدر پژمرده بود سیاهی چشمش رفت هی بیهوش میشد به هوش میومد رباب هی به سینه میچسبوند علی پسرم بیدار شد مادرت دق میکنه. تا نمردم علی چشاتو وا کن
پسرم دق نده مادرتو..*
لالا لالا منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاری آبآورش اما داره میاد چراخمیده کمرش اون باباته داره میاد
*چرا دست به کمر گذاشته یه چیزایی فهمید فهمید دیگه امیدش ناامید شده دیگه ابالفضل هم به خیمه نیومد تا فهمید دیگه عباس هم کشتن اومد بیرون خیمه داد زد*
علیم داره میزنه دست و پا
بچهام داره میمیره ای خدا
لالایی یکم دیگه دووم بیار
لالایی دندون روی جیگر بزار
«آروم بخواب لالایی ..»
* سید الشهدا وسط میدون بود داشت خطبه میخوند، داشت صدا میزد. می خواست امام حسین دست اینا رو بگیره اینا بیمعرفتا نفهمیدن وقتی صدا زد هل من ناصر ینصرونی نه اینکه امام حسین تمام هستی تحت عنایتشه مگه امام بیچاره میشه نه امام بیچاره نمیشه امام میخواست دست اونا رو بگیره گفت کسی هست که من کمکش کنم؟ اما اونا نفهمیدن اما یه جمله داره توی خطبه عجیبه گفت"هل من ضابه یظبه حرم رسول الله" آیا کسی هست دفاع کنه از حرم پیغمبر. حرم بی سرپناه شده، حرم دیگه علمدار نداره، حرم حبیب نداره، حرم زهیر نداره، حرم مسلم نداره، دونه دونه رو گفته کسی هست از این حرم پیغمبر دفاع کنه ؟*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*یه وقت شنید صدا شیون زنا از حرم بلند شد یعنی غیرتشون قبول نکرد ببینن حسین بیکس شده حسین یار و یاوری نداره زنا فریاد زدن ابی عبدالله برگشت دید اهل بیتش بیرون خیمه ان یه صحنهای دیده جان عالم فدا حسین جیگرش آتیش گرفت دید جلوتر از همه زینب شیرخواره رو، رو دست گرفته همه پشت سر زینب یعنی حسین داداش ، همه ی حرف حرم اینه علی داره میمیره، خیمه دیگه آب نداره، یه کاری کن مادرش داره دق میکنه. رباب از خجالت جلوتر نیومده زینب این بچه رو داد دست ابی عبدالله حضرت فرمود: من خودم میبرم خودم سیرابش میکنم. اونا با من سر جنگ دارن بچه شیرخواره ام که گناه نداره آقایان امام حسینی که عالم بهش رو میزنه، امام حسینی که همه منتشو میکشن، اومد از یه مشت نامروت منت کشید تاریخ مینویسه فرمود: "منو علی ابن المصطفی" به من بچه پیغمبر منت بزارید آبم بخوره میمیره فقط قول دادم این بچه رو سیرابش کنم مادرش تو خیمه منتظره این جام باز امام حسین خواست دست اینا رو بگیره. میدونی چیکار کردن مشکا رو آوردن بالا نشون امام حسین دادن این مشکا رو برگردوندن آب جلوی امام حسین ریختن گفتن آقا داد میزنی میگی تشنمه ما آب داریم به تو نمی دیم. من میگم شاید اونجا سیدالشهدا عبا رو کشید رو صورت علی که نبینه. علی حسرت آبه پسرم تو نبین آبو..بچه رو برداشت زیر عبا برد اومد سمت خیمه چند قدم برگشت دید نه نمیتونه روی برگشتن به خیمه رو نداره جواب مادرشو چی بده دوباره برگشت. روایت میگه اینجا متحیره حیرونه تا حالا امام حسین کسی اینجوری ندیده بود هی میرفت برمیگشت میرفت برمیگشت. دید نه اونی که جلو خیمه ایستاده زیر آفتاب ربابه اگه بره دق میکنه بیچاره میشه لذا رفت دور زد خیمه رو پشت خیمه ها نشست قنداقه رو گذاشت دل خاک...*
ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت
رفتی و رفت خنده ز لبهای مادرت
یک تیر بوسهات زد و شد روز من سیاه
حالا چه کرد بین سفر نیزه ها با سرت
*کی خبر به رباب داده به سر زنون اومد پشت خیمهها صدا میزنه حسین جان! بزار یه بار دیگه بچهمو ببینم. حسین جان بزار یه بار دیگه گلوی بچهمو ببوسم آخ خدا برای هیچ مادری نیاره این صحنه رو زنا دست ربابو گرفته بودن از بس چنگ به صورت میزد آوردنش کنار مزار علی اصغر یه نگاه کرد دید گوش تا گوش که میگن یعنی سر به پوست آویزون بود چیزی نمونده بود از این فقط خم شد آروم گلو رو بوسید..*
هرکس که دید راس تو بر روی نیزه ها
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت
*وقتی بوسیدیم گلوی ریش ریش شده را زینب با اصرار رباب و برگردوند صدا زد حسین خاک بریز روی این بدن مادرش داره میمیره *
اورک ملکِ ویرانده الله
خیالی پریشانده الله
سوسوزو اغلوم اخلانده الله
آدامسیز ربابم
ای وای بغاضی یارالی بالام وای
دوشدی سینه امده آرالی بالام وای
تِز گل ربابی مارالی بالام وای
«لای لای بالام لای...»
*گذشت تموم شد داشتن محملا رو میبردن فردای عاشورا یه کاروان عصر یازدهم داشت حرکت میکرد یه وقت دیدن از بین یه محملی صدا ناله زنانه بلند شد. زینب سلام الله علیها بررسی کرد دید این ناله از محمل رباب بلند شده..عروس مادرم چرا گریه می کنی گفت بیبی جان دیشب یکم آب خوردم بعد ساعت ها تشنگی آبو باز کردن یکم آب خوردم امروز میبینم شیر دارم ولی علی ندارم الان دلم تنگ شده برا علی اصغرم...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه شب هفتم.mp3
زمان:
حجم:
28.51M
|⇦•تیری رسید و حنجر تو...
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳ به نفس کربلایی محمد عطااللهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
و اون وعدهیِ صادقِ نهایی ای که خدا وعدهشو داده اینه که :
خلافتِ رویِ زمین، در نهایت از آنِ مستضعفینه و همین مستضعفاناند که قراره
زمامدارِ واقعِی زمین رو داشته باشن !
#خیبرخیبریاصهیون
#وعده_صادق
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•امام زمان شب هشتم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آن که دائم هوس سوختن ما می کرد
کاش میامد و از دور تماشا می کرد
گر چه پرونده ی اعمال سیاهی دارم
کاش میامد و با این همه امضا می کرد
*امشب شب جوون ابی عبدالله، شب علی اکبره. تورو قسم به آبروی علی اکبر امام حسین ..میدونم وقتی پرونده اعمال ما رو به شما میدن برا ما گریه می کنید آقا جان! به حق علی اکبر پایین پرونده امون و خودت امضا کن ..*
کاش میامد و یک شب وسط این روضه
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد
*کاش یک شب تو از زیارت ناحیه ها بخونی ما ناله بزنیم .."السلام علی ساکن کربلا..السلام علی من جعل الله مع الشفاعة فی تربته"سلام به اون آقایی که خاک کربلا براش دوای درده.شفای همه ی دردای عالمه..شما ببین سفارش دین ما برا همه چی پیغام داده راه گذاشته بزرگان ما میگه بچه متولد شد یکم تربت بریز به کامش راه گشاعه.. همه چی تو اسلام و تو دین برا ما قشنگی داره شما شما مگه میتونی بچه که بدنیا اومده میتونی مگه غذا به جز شیر مادر بهش بدی چیز دیگه نمیتونی به این بچه بدی اما تربت امام حسین به کامش میتونی بزنی..موقع وفات قبل از اینکه کفن بسته بشه سنگ لحد چیده بشه میگن تو قبرش تو زبونش تربت بریزید. برا شفا دردت مریضی گرفتاری با تربت امام حسین نیت کن..*
کاش میشد کاش میآمد و
یک شب وسط این روضه
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد
"السلام علی اعضا ء المقطعات "
*امشبم شب همون آقایی که بدنش و قطعه قطعه کردن .جوری علی اکبر ارباً اربا شده بو که ابی عبدالله دنبال تیکه های بدن علی اکبر میگشت...*
امام زمان شب هشتم وسط روضهٔ ارباً اربا
گریه ی تشنگیه اکبر لیلا میکرد..
*امشبم شب هشتم میشه بیای. تو روضه علی اکبر به این جوونا به این پیر غلاما به این مادرا یک عنایت کنی. آخه امشب یک عده مادر اومدن برا علی اکبر ضجه بزنن بگن مادرش کربلا نبوده..آره والا ای مادرا خدا رحمت کنه اونایی که امشب با معرفت به روضه علی اکبر اومدن...*
*امشب دلم هوای زیارت شش گوشه کرده
بریم کربلا صلی الله و علیک یا ابا عبدالله..*
* این آقا زاده با ادبه سرش و پایین انداخت صدا زد یا ابتا! به من اجازه میدی برم میدان؟ ابی عبدالله دید علی اکبر مقابلش ایستاده فهمید اومده اجازه میدان رفتن بگیره.چقد قشنگه پدر و پسری همدیگرو نگاه کردن حسین گریه کرد علی اکبر گریه کرد. من میگم شاید علی اکبر بغل کرد باباشو بابا من دارم میرم که تو غریب نمونی.. گریه اتو نبینم تو گریه نکن اخه دیدم تکیه به نیزه زدی جیگرم آتیش گرفت. بابا تو گریه نکن مگه علی اکبرت مرده.. روایت میگه امام حسین مأیوس شد میدونید چرا؟ آخه میدونست بره دیگه علی زنده بر نمیگرده.. آقا امام حسین گفت میخوای بری یکم جلو چشام راه برو.. بذار من قدو بالات و ببینم. علی اکبر راه میرفت ابی عبدالله دست برد زیر محاسنش گفت خدایا تو شاهد باش شبیه ترین کس به پیغمبر و دارم میفرستم..ای قربونت برم حسین..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*انقده این حسن و حسین بچه بودن پیغمبر و دوست داشتن زود پیغمبر از دنیا رفت امام حسین تو طفولیت تو هفت هشت سالگی تو دلش موند هنوز نچشیده بود اون لذت پدر بزرگش رو. لذا خدا جبران کرد گفت حسین تو دوست داشتی پیغمبر و زیاد داشته باشی پیغمبر و از دست دادی خدا علی اکبر و بهش داد حالا هر وقت دلش برا پیغمبر تنگ میشد مینشست جلو علی اکبر و نگاه میکرد چه عشقی میکرد امام حسین با علی اکبر. عمربن سعد شخصی رو شب عاشورا فرستاد اومد که با امام حسین حرف بزنه مرتب چندین نفر و فرستاد یکی از این دلیرها و فرمانده های سپاهش رو اومد نامرد زیر عباش خنجر گذاشته بود. اومد که وارد خیمه بشه دور و بریای امام حسین فهمیدن گرفتنش آقا فرمود: مهمون منه. ولش کنید حضرت فرمود: من ناراحتیم از اینه که چیزی تو خیمه ندارم پذیراییش کنم.ولش کردن حرفم با سیدالشهدا به نتیجه نرسیدن برگشت. اومد تو خیمه عمر سعد به عمر سعد گفت تو میخوای امام حسین و بکشی گفت حسین با یک چیزی موتش میرسه اونم علی اکبره میخوای حسین و بکشی علی اکبر و بکش نمیدونم تو خیمه چی دید بین علی اکبر و امام حسین فهمید بند دل حسین به علی اکبر وصله. گفت میخوای حسین و بکشی علی اکبر و بکش تموم شده. حالا اومده بابا اجازه بهش داده باشه میخوای بری برو ولی یکم راه برو بذار من تماشات کنم. علی سرش و پایین انداخت قدم به قدم آروم آروم راه میرفت حواسش به پشت سرش نبود. تو مقتل نوشته سیدالشهدا دست رو دهانش گذاشت صدا گریه اش و علی نفهمه.. علی اکبر انقد با حیاس پشت سرش و نگاه چون امام حسین میخواد راه رفتنش ونگاه کنه حسین در سکوت تو خودش داد میزد.. میوه دلم! آخ جیگرم..! پسرم پسرم! بعد فرمود: حالا دیگه برو خیمه مگه نمیبینی عمه ات منتظره مادرت ام لیلا کربلا نیست. عمه ات میخواد برات مادری کنه..دیدی دامادی و میخوان بیارن یا یک جوونی و میخوان بدرقه کنن سینی تدارک میبینن توش خلعتی میذارن.. زینب زره تو دستش، شمشیر تو دستش، کلاخود تو دستش، قرآن رو دستش علی اکبر بیا.شمشیر و حمایل کرد، زره تنش پوشاند، نگاه میکرد قربونت برم عزیز داداشم. هر کی یک کاری میکرد عمه کارش تموم شد دید خواهرا ریختن دور علی اکبر. علی داداش صبر کن هنوز سیر ندیدیمت
دورش گشتن موهاش و شونه میزدن دست گردن داداش انداختن رها نمیکردن. ابی عبدالله دید نه اینا ول کن نیستن دست علی اکبر و گفت: دخترم چرا نمیذاری داداشت بره علی محو خداست بذارید بره. گفت: بابا از صبح هر کی رفته برنگشته نمیذارم داداشم بره آخه بابا این عصای دست توعه...علی اکبر تو بری بابام بیچاره میشه. ابی عبدالله فرمود: میخوای بری برو رفت به دل میدون جنگ. سیدالشهدا علی اکبر و که راه انداخت خودش اومد بالای بلندی وایستاد هی نگاه میکرد هی میگفت: میشه یبار دیگه برگردی؟ انقده میخوام دوباره بغلت کنم پسرم.. انگار علی اکبرم رفت دوست داشت برگرده یک دوری تو میدان زد یک جنگ نمایانی کرد خسته شد برگشت. گفت: بابا! العطش تشنمه.انگار تشنگی یک بهونه ای بود میدونی چرا میخواست پدر و پسر دوباره به هم برسن
همچین امام حسین سیر بغلش کرد دوباره روایت میگه: زبونش و گذاشت تو دهان علی گفت: علی بخودت قسم خیمه آب نداره من از خودت تشنه ترم.. پیغمبر سیرابت میکنه برو.مرحوم دربندی (ره) میگه داشتم مقتل و مینوشتم تحقیقاتم و در مورد علی اکبر تکمیل کنم رسید به اینجا دیدم تا صدا زد.." انابن انا علی بن الحسین بن علی" من نوه حیدر کرارم میگه چهار نفر از پشت سر چنان با عمود به فرق علی زدند کلاهخود شکست فرق شکافت. دارم عین مقتل و میگم خونِ صورت علی ریخت رو صورت اسب..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مقتل دربندی مینویسه مرکب این آقا رو برد تو دل لشگر مرحوم دربندی میگه من اینجا رسیدم قانع نشدم گفتم اونم اسب عرب آموزش دیده اسب جنگی چطور شده علی اکبر و کشوند برد وسط لشگر؟ آیا خون رو صورت ریخته چشم اسب بسته شده چی بوده ؟میگه مقتل و ول کردم خوابیدم چی به سر علی اکبر آوردن که امام حسین و از پا انداخت میگه در عالم خواب حضرت زهرا رو دیدم. خانم فرمود: ادامه اشو من میگم: علی اکبرم و شمشیرا پاره پاره کردن بدنش و قطعه قطعه کردن حسین..*
به زانو میرسد پیشت نفس دیگر نمی آید
خودت را بر عبایم ریز از من برنمی آید
*چجوری این بدن ریز ریز و تو عبا بریزم*
تو را گم کرده ام این راه را حتی رکابم را
علی! بابای تو بودن بمن دیگر نمیاید
جوانم دست و پا میزد جوانهاشان مرادیدن
چه کردن این مسلمانها که از کافر بر نمیاید
تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم وای
علی اکبرم یارم به این اکبر نمیاید
تو داری میدهی جان و تماشا میکنم ای وای
پدر هستم ولی کاری ز دستم برنمیاید
*خدا برا هیچ بابایی نیاره جون دادن بچه اشو ببینه هی میگه علی ولدی..*
سر اتگشتهایم را فرو در حنجرت کردم
چرا این تیغ وامانده در گلویت در نمیاید
*اول فکر کرد لخته های خون باعث شده علی نفس نمیزنه..دست انداخت این لخته ها رو بیرون کشید میشه یبار دیگه بمن بگی بابا یبار دیگه صدام بزنی علی اکبر*
عزای مردن تو بود بابا هم اضافه شد
به خیمه بردن ماها به این خواهر نمیاید
*پاشو ببین عمه ات اومده نه من جون دارم نه تو دیگه علی اکبر میشی برا من..یکوقت دید صدا زد جوونا بیاید زانوهای من دیگه رمق نداره بیاید این عبایی که پراز علی اکبره ببرید خیمه ای حسین.. صلی الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•پاشو از بین صحرا...
#قسمت_پایانی #سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پاشو از بین صحرا علی جان
که بابات افتاد از پا علی جان
چشماتو وا کن و هی جوونم
تا نشم بی تو تنها علی جان
ای جلوهٔ پیغمبر شد پیکر تو پرپر
وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر
با زره رفتی و رو عبایی
از تو بابا نیومد صدایی
اومدم سمت میدون و دیدم
که هنوزم توی کوچه هایی
آه! کوچه واسه ات وا شد
آه! دور تو غوغا شد
«وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر»
تیر و نیزه به جسمت نشوندن
پیکرت را تو صحرا کشوندن
پیرم کردی ای جوون لیلا
از زندگی سیرم کردی ای جوون لیلا
پاشو باباتو برگردون به خیمه
پسرم پسرم پسرم
تیر و نیزه به جسمت نشوندن
پیکرت رو تو صحرا کشوندن
وقتی افتادی از روی مرکب
جون به لبهای بابات رسوندن
آه داغ تو پیرم کرد پیر و زمین گیرم کرد
وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر
............................
یوسفم دیدی چطور کار توام کشید به صحرا
دست شمشیر با سخاوت جسمت و بخشید به صحرا
مثل یه تسبیح پاره از زمین باید جمعت کرد
روز و شب گریه به وضعیت جسم مبهمت کرد
تو رو کشتن جلو چشام با این همه شمشیر
زدن دو تا هدف رو با یک تیر
هم تو زمین خوردی و هم من
میدونستن میسوزه از درد جگرش بابا
میمیره بعد پسرش بابا
که وحشیانه تو رو کشتن
میمیره مادرت لیلا علی اکبرِ بابا
علی جانم علی جانم علی جانم
یوسفم گرگای صحرا کردن آخر ارباً اربا
میشه تعداد یک لشگر رو شمرد از روی زخمات
دست خالی بر نگشته یکنفر از پیش جسمت
از تو هیچ چیزی نمونده پیش بابا غیر اسمت
با اینکه تو شبیه ترین بودی به پیغمبر
ریختن سرت تموم این لشگر
برای غارت و تصرف
مثل خیرات جلو چشای گریون بابات
تن تو رو میون این صحرا
به همدیگه کردن تعارف
امان از این غم عظما علی اکبر لیلا
علی جانم علی جانم علی جانم..
......................
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
خاک عالم به سرم که از اثر تیر و سنان جای یک بوسهٔ من در همه اعضای تو نیست
کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه
چون کلید کربلا در اختیار زینب است
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
....................
کربلا خونمه از چی دل بکنم؟
حق دارمکه بگم با تو هموطنم
بارونه بارون چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رویا شم کربلا باشم
برای یکی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم نکنه خوابم؟
حالا که دیگه نوبتم شده
وااای کرب و بلا کرب وبلا
باز ببین اومدم با یه چشمای خیس
جزء گریه کنات اسممو بنویس
منو این اشکا همینو میخوام
اگه این یاد گاری میمونه
ما میریم اما از ما تو دنیا
یک دنیا بی قراری میمونه
«واااای کرب وبلا کرب وبلا..»
....................
حسین جانم حسین جانم حسین جان
سه درد اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
«علی جانم علی جانم علی جان»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_net-1146609920_-306451425(1).mp3
زمان:
حجم:
51.14M
|⇦•امام زمان شب هشتم...
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفس کربلایی محمد عطااللهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شهید قاسم سلیمانی:🕊🌹
به زودی فتنه هایی پیش رو خواهید داشت که کل شهدا آرزوی حضور به جای شما را خواهند داشت!
آن روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نکنید.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•هر گرفتاری سراغ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ "
*باید با دلت امشب بری زیارت دوریم ولی از همینجا سلام عرض میکنیم.امشب این سلامتو از نیابت امام زمانت از نیابت قمر بنی هاشم به امام حسین بگو" اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"*
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت
خوش بحال سائلی که سائلِ عباس شد
*گدایی در خونه اباالفضلم عالمی داره
بعضیا ویژه اباالفضلو دوست دارن در طول سال برا ابالفضل یه جور دیگه نوکری میکنن*
*اومد مدینه چشمش کم سوء بعضیا نوشتن نابینا بود کمکش کردن آوردن در خونه قمر بنی هاشم وقتی دق الباب کرد کنیزی که میان خونه بود درو باز کرد دید سائلیه چشمش نمیبینه چی میخوای گفت من سالی فقط یه بار میام در خونه اباالفضل حالمو میبینی نمیتونم ازین مسیر و کوچه پس کوچه ها برم از یه دیار دیگه میام مدینه وقتیم میام عباس خرجی یه سال منو میده. امشب شب تاسوعاست جا نمونی هر کی با حاجت اومده در خونه اباالفضل.. کنیز میگه گفتم آی پیرمرد مگه خبر نداری عباسو کربلا کشتن..*
خوش بحال سائلی که سائل عباس شد
خوش بحال آن که از عباس نانش را گرفت
*میگه تا گفت کربلا اباالفضلو کشتن زانوهاش بی رمق شد افتاد رو خاک یعنی چی عباسو کشتن؟ گفت: پس بی خبری. عاشورا هم حسین فاطمه هم اباالفضل هفتاد و دو شهید کربلا به شهادت رسیدن. یعنی من اگه بخوام برم سر مزار اباالفضل قبر نیست تو مدینه پس کربلا دفنه؟آری کنار علقمه نتونست بدنشو بیاره.همونجا موند بدنش کربلا اینقده گریه کرد این پیرمرد نابینا محزون گریان بلند شد از در خونه اباالفضل جدا شد در و بست کنیز اومد تو دید ام البنین ایستاده. گفت: کنیز کی بود؟ چرا پس گریه میکنی؟ کسی بهت حرفی زده؟ گفت خانوم نه یه سائلی اومده بود سالی یه بار میومد در خونه پسرت ماجرای شهادت اباالفضلو گفتم گریه ام گرفت. پیرمردم گریه کرد. خانوم فرمود: کجا رفت هست؟گفت نه عصا زنان راهشو کشید رفت. خانوم گفت ای وای سائل اباالفضله صدا زد صبر کن عباس نیست مادرش که نمرده کیسه اتو بیار خودم خرج یک سالتو میدم. غافل نشی شب تاسوعا بگو ام البنین ما نوکر پسرت اباالفضلیم*
خوش بحال سائلی که سائل عباس شد
خوشبحال آن که از عباس نانش را گرفت
روز محشر دستهایش دستگیری میکند
دست خود را داد دست دوستانش را گرفت
*بعضی از روایتا اشاره به همینم داره امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از اسباب شفاعت قنداقه علی اصغره یکی از اسباب شفاعت که مادرمون حضرت زهرا میاره دستای اباالفضله..*
هیچکس اندازه عباس شرمنده نشد
کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
چشمهایش پاسبان های بنات خیمه بود
حرمله با تیر چشم پاسبانش را گرفت
*ظاهرش این بود اباالفضلو تیر سه شعبه زدن و عمود به سرش و فرقشو شکافتن
نه چقدر قشنگ شاعر گفته:.*
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت
*یه جوری با صورت خورد زمین میدونی یاد کجای روضه افتادم وقتی ابی عبدالله اومد دیدم پرچم افتاده چون علمدار میدونی چیه دیگه قوت سپاهه بیفته یعنی یپاه متلاشی میشه هی صدا میزد..*
داره دل علم میریزه
پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل
آبروی حرم میریزه
پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل
*اومد بالا سر عباس چون دستاشو بریدن اماش اومده داداش بزرگش اومده هی میخواد با ادب بلند شه این بازوهاشو رو خاک میکشید هی کشون کشون داشت میومد سمت امام گفت عباس!..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پهلوونم زانو نکش
اینقدر رو خاک بازو نزن
من خودتو میخوام داداش
به مشک خالی رو نزن
شور میزنه دل رقیه
پاشو اباالفضل پاشو ابالفضل
دلت میاد که بشکنه دل رقیه
پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل
سکینه رو بی تاب نکن
شرمندهٔ رباب نکن
جوابشو خودت بده
این خیمه رو خراب نکن
وای وای به خیمه برگرد
وای وای رقیه دق کرد
وای وای شکسته ابروت
وای وای چیشده بازوت
*اومد بدنو جمع کنه ریخت رو زمین هر کاری کرد برگردونه نشد گفت: حسین جان! اخا !پسر فاطمه! هر کاریم کنی این بدن جمع شدنی نیست.داداش منو خیمه نبری من خجالت زده زن و بچه ات شدم بذار همینجا بمونم..*
برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست
با من بیا به خیمه، نیازی به آب، نیست
*دیگه نیاز نداریم بچه ها عموشونو میخوان دیگه آب نمیخوان پاشو برگردیم..*
شیرازه ات کجاست مفاتیح پاره ام
این برگهای پاره عزیزم کتاب نیست
حرفی بزن عزیز دلم دِق نده مرا
این مشک پاره پاره دلم را جواب نیست
*گفت میدونی کِی رو میگم بعد تو رو دارم مبگم گریه مم برا همینه*
وقت غروب بعد تو و قاسم و علی
دیگر برای ناقهٔ زینب رکاب نیست
*پاشو تا خواهرمو به اسیری نبردن..میخوام یه لحظه ببرمت در خونه ام البنین ..کاروان رسید مدینه همه غصه زینب این بود میگفت الان اگه با ام البنین روبرو بشم چی جوابشو بدم.. داشتم مقتلو میخوندم که چی از اباالفضل آوردن برا مادرش
روایت دو تاست یکی میگه علمش ولی مقتل قویتر میگه سپری داشت اباالفضل اینو برا مادرش آورد. نگاه کرد تنها یادگار اباالفضلشه.. نشست شروع کرد برا اباالفضل خوندن..*
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
*یه لحظه بریم کنار مزار اباالفضل از زبان ام البنین بخونیم ..*
امانت دار باغ یاس هستم
همه عشق و همه احساس هستم
*عباس اگر بدونی بعد تو این زن و بچه از کربلا چطور برگشتن ..*
چنان شرمنده روی ربابم
که هم درد دل عباس هستم
شنیدم دستهایت را بریدند
*میدونی یاد چی افتاد یاد اون روز افتاد که کاروان داشت از مدینه راه میفتاد یه نگاه کرد ام البنین دید عباس دستاشو باز کرده مادرشو بغل کنه.ام البنین داشت میومد که بدرقه کنه این کاروان رو که برن زینب رو بغل گرفت ابی عبدالله رو بغل گرفت.دید عباس وایستاده یه گوشه دستاش بازه میخواد مادرشو بغل بگیره همچین که رفت سمت اباالفضل خانوم اشاره کرد دستاتو پایین بنداز مگه نمیبینی زینب داره نگاه میکنه، حسین داره نگاه میکنه بابا اینا مادر ندارن ..حسین...حالا یاد اون دستا افتاده الهی دورت بگردم..*
شنیدم دستهایت را بریدند
به تیری چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدند
همه از هم خجالت میکشیدند
*همه هم دیگه رو نگاه میکردن میگفتن کاش ما مشک نمیدادیم عمو بره آب بیاره سکینه میگفت تقصیر منه اگه من اصرار نمیکردم الان عموم زنده بود.*
«امشب میدونی دیگه شب این ذکره
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net