eitaa logo
کانال ‌متن روضه
80.5هزار دنبال‌کننده
788 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
babolharam Motiee.mp3
3.65M
⚜🕊سینه زنی واحد ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜🕊سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین گریه نکن هرچند ، دریایِ احساسی حق داری زینب رو دیگه نمیشناسی حق میدی که پیرم ، خیلی زمین گیرم روزی هزار دفعه ، از غُصه می میرم اُم البنین قمرامُ و کشتن اُم البنین قمراتُ و کشتن اُم البنین پسرامُ و کشتن اُم البنین پسراتُ و کشتن اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____________ مادر نبودی که ، تنها شدم تنها کشتن داداشم رو ، تشنه لبِ دریا مادر نبودی که ، آب و صدا میزد پیش چشایِ من ، هی دست و پا میزد اُم البنین بی پر و بال رفتم اُم البنین دیگه از حال رفتم ام البنین هر جوری که میشد از خیمه تا ته گودال رفتم ... اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____________ مادر نبودی که ، دیدم اسارت رو غوغای غارت رو ، حد جسارت رو مادر نبودی که ، صد مرتبه مُردَم از کربلا تا شام ، خیلی زمین خوردم اُم البنین اشکامون و دیدن اُم البنین همه میخندیدن ام البنین نبودی تویِ شام دور سر داداشم رقصیدن ... اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam Mirdamad.mp3
3.72M
⚜🕊سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید رضا نریمانی⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ خانمی که تا خود خورشید ، قامت داشته در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته مادرِ باب‌ُ الحوائج بوده و با این ‌حساب دامن او را گرفته هرکه حاجت داشته میرسد از والدین اخلاق فرزندان ولی این زن از اول به فرزندش شباهت داشته اول از عباسِ او اذن حرم را خواسته هرکسی در کربلا قصد زیارت داشته با کلام نافذش در روضه‌ها حاضر شده در زمین کربلا هر چند غیبت داشته تحت فرمانش کلام و تحت امرش وا‌ژه‌ها صحبتش با ابروی عباس نسبت داشته فاطمیه رفته و آمادۀ رفتن شده بس که بر زهرای مرضیه محبت داشته بعد زهرا آمده پس بعد زهرا میرود اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته دانه پاشیده برای کفتران قبر او در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته تا ابد شرمنده‌ی عباس شد چون قبر او بیشتر از قبر فرزندش مساحت داشته ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam Narimani.mp3
7.74M
⚜🕊سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید رضا نریمانی⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع جانسوز مادر با پیکر رشید فرزندش ◾️عزیزم به آرزوت رسیدی چقدر دست و پایم رو بوسیدی و ناله زدی مادر راضی باش ، حالا من میخوام ببوسمت گلم ... 📅۲۶ بهمن ۹۷ - اصفهان ___ @Fadaeianhoseinir @Seyedrezanarimani
⚜🕊سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج محمود کریمی⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به جایِ اشک میچکه خون از چشام میرسه تا آسمونا ناله هام جیگرِ سنگ آب شده از گریه هام چهار تا پسر داشتم چهار تا قمر داشتم چهار یلِ سردار و تیغِ دو سر داشتم هر چهار تا فدا سر فاطمه قربانیِ پسرِ فاطمه ... چهار تا پسر داشتم چهار تا قمر داشتم چهار یلِ سردار و تیغِ دو سر داشتم به جای اشک میچکه خون از چشام میرسه تا آسمونا ناله هام جیگر سنگ آب شده از گریه هام مدینه از ناله هام غوغا شده قد من هم مثل زینب تا شده صدای گریه م مثه زهرا شده چهار تا امیر داشتم چهار بچه شیر داشتم چهار اقیانوس تو قلبِ کویر داشتم عباسم برا حسین جون سپرد خوش حالم که پسرم آب نخورد چهار تا پسر داشتم چهار تا قمر داشتم چهار یلِ سردار و تیغِ دو سر داشتم کنار من دخترایِ فاطمه برا پسر هام گریونن همه رو لبشون روضۀ عباسمِ چهار تا شهید داشتم سروِ رشید داشتم پایِ ولی چهارتا ، عبد و مرید داشتم جون دادن فدائیام ، با حسین نالۀ روز و شبام ، یا حسین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam Karimi.mp3
3.54M
⚜🕊سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج محمود کریمی⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
✉️⚜دوستانی که می خواهند به صورت افتخاری با کانال متن روضه"بابُ الحَرَم" همکاری داشته باشند ،در زمینه های ⌨تایپ متن روضه و نوحه ،🖥 وبلاگ نویسی، 📲ساخت نرم افزار و.... لطفا به آیدی زیر پیام بفرستند👇👇👇 @OnlySeydALI
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین مکان گریه برای حسین اگر حرم است مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین *می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست* نخورد آب زمانی که روضه می خوانده گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین "محمّدقاسمی" تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی یه همدم تو غم ها برایِ علی یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی تو موندی کنار علی یک تنه تو گفتی که زهرا پناهه منه نذاشتی علی بهت بگه فاطمه نذاشتی که زینب دلش بشکنه *اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...* نخِ چادُرت دلبری میکنه تو رو فاطمه یاوری میکنه واسه بچه هاش مادری کَردیُ برا بچه هات مادری میکنه چقدر مثل زهرا شده شوکتت چقدر مثل زهرا شده غیرتت ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود ان شاءالله که نیلی نشه صورتت ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو نشینه غلافی رو بازویِ تو بمونی همیشه کنارِ علی نره میخِ در تویِ پهلویِ تو الهی نبینی غمِ حیدر رو نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو نداره دلی خوش زدیوار و در امیری که کنده دَرِ خیبر رو می ترسم بخونم برات روضه من فقط اینه دیگه دعام دائماً ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو نبینه چیزایی که دیده حسن خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید دَرِ دیگری خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش به جاش داده عباسِ نام آوری *نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد.. نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟ گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین.... ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
حاج مهدی سلحشور_9 اسفند 96 - هیئت فاطمیون - روضه-@babolharam.ir-.mp3
3.95M
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ دگر این کاروان یاسی ندارد *کاروان داره میاد سمت مدینه....ام البنین منتظره....* دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب *بیا استقبال زینبت...بیا دختر امیرالمومنین رو به آغوش بگیر...مادر برگشته از رسالت انجام داده ام...اونقَدَر به ما سنگ زدند بی بی...بی بی....* بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد.... *حسین جان.....* مزن آتش به جان، ای نورِ عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم *زینب من یه سوال دیگه دارم! * چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم *یه جواب داده خانم زینب....مادر!ام البنین!* دلم را تا ابد در خون کشیدند حسینم را به مقتل سر بریدند شاعر: یوسف رحیمی ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-1549196567_M1uG1.mp3
1.04M
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل جانسوز_ ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز!" فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر مدام بر لب من "ان یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رخت دور بهتر از جانم! *عباس من ! عزیزدلم! مرد خانه ی من! * بدون خُود و زره نشنوم به صف زده ای اگرچه بهر تو "جوشن کبیر" میخوانم *باید حسین بگی...هرجا خواستی ناله بزنی....برای هر کی خواستی گریه کنی باید حسین حسین بگی.... حسین....حسین....حسین...* شنیده ام که خودت یک تنه سپاه شدی شنیده ام که عَلَم بر زمین نمی افتاد شنیده ام که به آب فرات لب نزدی فدای تشنگی ات ...شیر من حلالت باد *ازت میخوام سوال کنم....جواب مادرتو بده....به یاد مادراي شهدا....شهدای گمنام....* بگو چه شد لب آن رود، رودِ تشنه ی من! بگو چه شد لب آن رود، ماهِ کامل من! بگو که در غمِ تو رود، رود گریه کنم کدام دست تو را چید میوه ی دل من! بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟! که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟! بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت؟ بگو بگو که بدانم چه آمده بر سرم آمد؟ همین که نام مرا می برند می گریم *دیگه به من ام البنین نگید"لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ، تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِی"دیگه منو مادر پسران صدا نزنید....منو یاد بچه هام میندازه...."كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ"من یه پسرایی داشتم که به خاطر این پسرام به من ام البنین میگفتند...."وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ"دیگه کسی برام نمونده.... یه سوالی هم کرد"يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا "ای کاش میدونستم دارن راست میگن... چی رو بی بی؟"! بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِين"آیا دست راست عباس منو قطع كردن...؟* همین که نام مرا می برند می گریم از این به بعد من و آه و چشم تر شده ای چه نام مرثیه واری ست "مادر پسران" برای مادرِ تنهای بی پسر شده ای..... شاعر: محمدمهدی سیار ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- _X0hR8.mp3
1.92M
⚜🕊روضه و توسل جانسوز_ ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل _ ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ السلام علیکِ یا اُمَّ البنین یا زوجَةَ امیرِ المؤمنین.السلام علیکِ یا اُمَّ اَبی الفضل العباس... دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم.... او ماند و دخترانِ یتیمِ قبیله اش اُم البنینِ بی پسر ؛ اُم البنات شد *مادر پسرها،مادر دخترها شد* قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنینِ سابقِ این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین از بعدِ کربلا کسی از مردمان شهر لبخندِ من ندید ، فدای سر حسین هر جمله ی بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید ، فدایِ سر حسین گلچین چهار تا گُلِ گلخانه ي مرا چه وحشیانه چید ، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین *رباب جان من شرمنده ات شدم...حسین....* عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار مُحقَّری *شنیدم دست و پاتو بریدن.....* گویند جا شده به مزار مُحقَّری آن قامت رشید ، فدای سر حسین *حسین جان....حسین جان....* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-E3zZ6.mp3
1.21M
⚜🕊روضه و توسل _ ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
هدایت شده از آیت الله کمیلی
Komeily.0.5(1).apk
16.12M
✨﷽✨ 📣📣📣📣اطلاعیه: 💠 تلفن‌همراه اطلاع‌رسانی فقیه عارف، آیت الله خراسانی حفظه الله به آدرس www.komeily.ir برای سیستم‌ عامل‌ (Android) منتشر شد. @kimeily
⚜🕊روضه و مقتل خواني_ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچه‌های فاطمه باقی برن، اما تو عبّاس بمون ،یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه... *ام البنین داره با پسر صحبت میکنه.... یادته به همه گفت برن بیرون؛عباس بمونه...* یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچه‌های فاطمه باقی برن، اما تو عبّاس بمون ،یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه... مُزد کنیزی‌هام بود،فاطمه شد مادرت *آخه میگن علقمه مادرِ عباس اومد، اما زهرا بود...زهرا اومد بغل باز کرد گفت:پسرم...علقمه بوی گل یاس میاد،صدایِ مادر عباس میاد...* مُزد کنیزی‌هام بود،فاطمه شد مادرت چه افتخاری کردم ،شاید نشه باورت فخرم این بود، می‌گفتن، بچّه‌های علی بِت برادر مادر هستم،برای،اونکه زهرا براش بوده مادر واویلا....واویلا.... *قربونت برم با چه افتخاری بچه هاتو فرستادی کربلا... تو هم اگر زرنگ باشی همین امشب اربعینتو میگیری و میری کربلا....* کنار قدم هایِ جابر سوی نینوا رهسپاریم ... ستون های این جاده را ما به شوق حرم میشماریم شبیه رباب و سکینه برای شما بی قراریم از این سختی و دوری راه به شوق تو باکی نداریم فدایی زینب،پر از شوق و عشقیم اگر که خدا خواست،به زودی دمشقیم لبیکَ یابن الحیدر ... یابن الحیدر ... یابن الحیدر‌ ... *اونجایی که گفتم «شبیه رباب و سکینه،برای شما بی قراریم» یکی از بی قراریای سکینه رو بگم .... بی بی جان ام البنین ! مقاتل نوشتن امام حسین به هزار زحمت از کنار علقمه بلند شد .... تنها برگشت ... آخه سعی کرد این بدنُ جمع کنه ... نشد .... عباس لحظه های آخر صدا زد : «یا اَخی ماتُرید منّی» میخوای با من چه کنی ؟ منو به خیمه ها نبر .... میدونید امام حسین چه جوری برگشت؟ «و رَجَعَ الحسَین منکَسِراً، حزیناً، باکیاً....» دیدند آقا داره برمیگرده سمت خیمه ها .... کمرش خم شده .... داره گریه ... «یُکَفکِفُ دُموعَه بِکُمِّه...» هی با آستین اشکاشُ پاک میکنه ... زن ها اومدن دورشو گرفتن .... سکینه آمد یه سوال کرد .... «وَ سألَتهُ عَن عَمِّها ...» بابا عمو کجاست؟ «فَاَخبَرَها بِقَتلِه...» دخترم! دستای عموتو بریدن .... دخترم تیر به چشماش زدن .... دخترم! تیر به مشکش زدن .... دخترم ! با عمود آهن به سرش زدن .... (چی فکر کردی؟! اگر در مقاتل معتبر ندیده بودم نمیگفتم ....) پاشو قطع کردن .... (میدونید چی شد؟) میگه زن ها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .... (خب این طبیعیه ... اشکالی هم نداره ... زن ها دلشون رقیقه .... اما نوشته) «وَ بَکَی الحُسَین مَعَهُنَّ ....» لشکر دشمن نگاه کرد .... دید امام حسین بین زن ها ایستاده داره بلند بلند گریه میکنه ....حسین.....* وقتی گرفت دستتو اون روز بابات، یادته؟، گریه‌ ش گرفت آسمون گفت که حسینم رو سپردم به تو،بعد از این،جون تو و جون اون حالا بگو کو حسین؟، زینب برا چی تنهاست؟ *عباس! قرارمون این نبود....قرار نبود زینب تنها برگرده....* حالا بگو کو حسین؟،زینب برا چی تنهاست؟ به دختر پیمبر، بگم عزیزش کجاست؟ کاش نپرسه،پیمبر، پس کجاست روشنیِ دو دیده ا‌م؟ کاشکی حیدر، نخواد که، بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟ واویلا....واویلا.... شاعر: محمد رضا وحید زاده ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir_F2fY3.mp3
2.93M
⚜🕊روضه و مقتل خواني_ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید محمد جوادی ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ شایسته بودی با امیرالمومنین باشی زیرا لیاقت داشتی ، مرد آفرین باشی وقتی علی فرقی ندارد با رسول الله مثلِ خدیجه بی شک اُم المومنین باشی در تو علی دیدست ظرفیت به حدی که قبل از پسر آوردنت اُم البنین باشی با ساکنان عرش داری اُنس جوری که اصلاً نمی آید به تو اهلِ زمین باشی قصد کنیزی داشتی در خانۀ زهرا تا چند سالی دخترش را هم نشین باشی *ماها که دم از ابالفضل میزنیم ، باید برا مادرش کم نزاریم .. حتماً امشب اومده دم در ایستاده به عزادارای مادرش خوش آمد بگه ... دارن اُم البنین رو میارن خونۀ علی .. این تازه عروس گفت وارد نمیشم" چرا ..؟ گفت برید بگید حسن بیاد .. حسین بیاد .. زینب بیاد .. کلثوم بیاد .. (اونایی که خوب این خانم رو نمیشناختن گفتن چه عروس پر توقعیِ ) دارن میان فرزندانِ فاطمه .. فکر میکنی چه کرد ؟؟ خودشو رو قدم هایِ زینب انداخت .. گفت فکر نکنید من اومدم جایِ مادرتونو بگیرم .. من اومدم چند سال کنیزِ بچه هایِ فاطمه باشم ... قربون اَدبت برم مادر ....* «زبان حال» قافله دلِ شب داره راه می افته .. یه طرف لیلا داره با علی اکبر وداع می کنه .. یه طرف حسین و زینب وداع میکنه .. دیدن اُم البنین دستاشو دورِ گردنِ عباس انداخته .. پسرم یه وصیت دارم ، با حسین میری با حسین بر می گردی .. اگر حسین برنگشت ، پسرم بر نمی گردی ... خوش به حاله اونایی که جلو جلو میرن تو روضه ... عباسم ، نکنه یه وقت بهش بگی داداش .. فقط میگی سیدی و مولایی .. یه وقت دیدن زود دستاشو انداخت گفت برو .. مادر چی شد ؟ گفت دیدم حسین یه لحظه چشمش به من و تو افتاد .. آخه حسین مادر نداره ... آی قربونت برم ابالفضل ... ای حسین ... اگه بدونی این مادر چه جوری گریه می کرد ساکت نمیشِستی ...میومد چهاتا صورتِ قبر درست می کرد «وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ» .... انقده بلند بلند گریه می کرد .. می گفت عباسم دستایِ بلندی داشت .. عباسم قدِ رشیدی داشت .. من که نبودم .. اما زینب میگه .. اول دستاشو قطع کردن ... سر پیری ، چه بی عصا شده است کس و کاری دگر ندارد که پسرانش مراقبش بودن دیگر اما ... پسر ندارد که جز حلالیت از سکینه ، به سر فکر و ذکری ، دگر ندارد که *اینم که میگم زبانِ حاله ، آخه از ادب اُم البنین دور نیست که اینجور باشه .. هی میگفت سکینه عموتُ حلال کن .. (دیگه به کی میگفت؟ میدونی؟ ) ربابُ میدید آب میشد از خجالت .. خانم اگه پسرم آب می آورد ..بچه ت آب می خورد جون میگرفت .. دیگه لازم نبود حسین رو دست بگیرتش ... گریه می کرد و زیرِ لب می گفت شیر خواره ، خطر ندارد که ... حرمله حنجرِ علی اصغر تابِ تیرِ سپر ندارد که ... آی غریبِ کربلا حسین ... «أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ» ... سلام بر اون آقایی که شاهرگشُ زدن ... حسین ... آه .. آه .. آه ... بزار روضه بگم بلند بلند گریه کنی ...انقده طولش دادن گودال ... به خدا زینب هزار بار مرد و زنده شد .. سکینه می گفت عمه .. چرا کارِ بابامو زود تموم نمی کنن ... یه ضربه میزدن عقب میومدن ... بیخود نیست زین العابدین علیه السلام فرمود بابامُ با قتلِ صبر کشتن .. آی غریبِ کربلا حسین .... دو نفر تو کربلا ارباً اربا شدن .. یکی علی اکبرِ .. یکی هم خودِ امام حسینِ ... خدا برا هیچ خواهری نیاره ... هی به بدن خیره خیره نگاه میکرد ... «عمّتي هذا نعش مَن؟» اینو سکینه خانم گفتا .. اما زینبم گفت «أ انت اخی؟ أ أنت ابن والدتی»؟... آیا تو برادرِ منی ؟ ... حسین .... نبریدم پسرِ مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامنِ صحرا مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان رویِ صحرا مانده ... باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب باز هم آمده این حرملۀ وامانده ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam Javadi.mp3
15.52M
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید محمد جوادی ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً یا صاحب الزمان‌.... چون مهر به نور خود پیدایی و پنهانی با آن که ز من دوری نزدیک تر از جانی اوصاف کمالت را آیات جمالت را می خوانم و می بوسم انگار که قرآنی از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم تو حضرت داوودی یا یوسف کنعانی ..مولا یا اباصالح... من زخم و تویی مَرهَم، من درد و تویی درمان من خشکی و تو دریا، من تشنه، تو بارانی من با تو و تو با من ،انصاف کجا رفته ؟ من کمتر ازمور و تو فوق سلیمانی با گُل کُنَمت تشبیه یا با نَفَسِ عیسی هم خوب تر از اینی، هم پاک تر از آنی قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد تو مُنتقمِ خون سالارِ شهیدانی "یا صاحب الزَّمان آقاجان.. این جوانان به یه امیدی امشب اومدن ،هر کدام یه حاجتی یه دردی .. بعضی ها هنوز پیراهن مشکی فاطمیه رو در نیاوردند ..گفتن بریم امشب.. می خوام اسمی رو ببرم که امام زمان به این اسم فوق العاده حساسِ.. خودش فرمود: بارها شنیدیدگفت: آقا فردا تو چادر های عرفات ،منا،کجا دنبالت بگردم ..کجا رَدِ پایی ازت پیدا کنم ..حضرت فرمودند :هر وقت روضه خوانِ خیمه تون روضه ی عمو م عباس راخواند ، من یک گوشه ای برای عموم گریه می کنم..یا صاحب الزمان ..اجازه بدید.. ماهم روضه مون همین باشه ..چه روضه ای از چه مادری ..می خواهیم حرف بزنیم..!! ای درود خدا به مادران شهدا ..نکنه یه جلسه بیاد و بره ما یادمون بره از شهدا و مادران و پدارانشون ...مادر شهید مدافع حرم ..شهید بیست و چهار ساله... فرزندش، عزیز دلش رو تک پسرش رو .. یه پسر داشت این مادر.. الله اکبر چه تصادفی اسمش هم عباس بود خدا شاهده.. شهید عباس آبیاری بچه شهریار ..تو خان طومان شهید شده.. برید ببینید ..تو سایتها هست ..تا هفت، هشت، ماه بعد از شهادتش جاوید الاثر بود ..چون وقتی زخمی میشه داعش جنازه شو میبره، از بس این شهید زیبا بود.. نمی چرخه زبانم بگم‌.. با این بچه چه کردن ..فقط همینو بگم برای مادرش یه جمجمه آوردن هیچ چیز رو نگذاشته بودن ... چشماشو در آورده بودن ، گوشش رو بریده بودند، دستاشو قطع کرده بودن ، پاهاشو .. قطعه قطعه ش کرده بودند ..وقتی این مادر میگفت .. یاد مادر وهب افتادم که وقتی سَرِ پسر بچه شو براش پرت کردن ..گفت کسی که هدیه در راه خدا داده پس نمیگیره .. میگفت بعد از هشت ماه بهم گفتن از اون عباس رشیدِ خوشگلت دو ،سه کیلو برگشته ..گفتم من منتظرم نبودم ..من چیزی را دادم . در راه خدا دادم.. (سلام خدا به این مادران..) سلام خدا به اون مادری که الان قبرش همین چند تا چراغ هم ندارد.. ان شالله با نابودی آل سعود بریم کنار قبر حضرت اُمُّ البنین علیه السلام‌ ..قبر مادرحضرت عباس خیلی غریبه ..خیلی بی شمع و چراغِ و تاریکه.. چه مادری چه مادری... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
3.5M
⚜🕊 روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه وتوسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ من مادرِ سالارِ غیرت در زمینم من غصه داره فاطمه اُمُّ البنینم من قلبِ مجروح و پُر از احساس دارم شادم در این عالم که یک عباس دارم عباسِ من مشگل گشای عالمین است عباسِ من خاک کفِ پای حسین است *من روضه ام امشب اینه..پنج تا تصویر از زندگی اُمُّ البنین براتون ورق بزنم.. تو ذهنت یادگاری بمونه ،به شرطی که حق مادر ادب را ادا کنی.. عباس چرا عباس شد... ..چرا عباس شد "بنفسی انت "....از پَرِ قُنداق شد عباس..از ادب شد عباس ... تصویراول .. روز اولی که اُمُّ البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانه ی امیرالمومنین داخل نشد به اُمِّ سلمه فرمود : اُمِّ سلمه من شرط دارم، وارد نمیشم ..همه تعجب کردن، گفتن ،این خانمی که روز اول زندگیش هست چه شرطی..!! گفت اول بگید زینب بیاد ،همه تعجب کردند، میخواد چه کنه این مادر ،خانم زینب آمد در آستانه ی در به نقل تاریخ دختر هفت ،هشت ساله تاریخ مینویسه روزی که اُمُّ البنین واردخانه ی امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.. بودن تب داشتند میگن.. اُمُّ البنین ایستاد ،خانم زینب تو آستانه ی دَر ، میدونی این مادر چه کرد، از همان روز اول،یکمرتبه دیدن اُمُّ البنین خودش رو انداخت روی پاهای زینب ..خانم جان فقط اومدم یه جمله بگم ..نیامدم جای مادرت زهرا را بگیرم ..اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی و خدمت این خانه را بکنم .. میگن زینب زیر بغلهای این مادر را گرفت بلند شد.. اومد تو خانه دور حسنین می چرخید این مادر تا آخر عمر خدمتِ بچه های فاطمه را کرد من کجا خونه ی فاطمه کجا.. این یه تصویر.. تصویر دوم ..اولین فرزندش به دنیا اومد .. (همه ی مادر ها وقتی نُه ماه تحمل می کنند سختی بارداری را دلشون خوشِ.. وقتی بابا اولین بار بچه رو بغل میکنه بخنده .. خوشحال باشه راضی باشه ..)اُمُّ البنین بچه رو تقدیم امیرالمومنین کرد ..مولایی نگاه کرد.. دیدن امیرالمومنین بند قنداقه را باز میکنه .. دستهای این بچه رو از تو قنداقه در آورد ،هی دست ها را می بوسه.. هی به چشماش میماله ..گریه میکنه ..صدا زد آقا جان.. مگه دستهای بچه ام عیبی داره.. چی شده آقا گریه تون رو نبینم ..روز اول، برا مادر روضه رو خوند ..اُمُّ البنین ..دارم برای آن روزی گریه می کنم ..این دست ها را از بدن جدا می کنند.. (فکر میکنید مادر چه جوابی داد اعتراض کرد ..چرا..!! بچه مِ میوه ی دلمِ ..چرا دستهاشو جدا میکنن ..؟..نه....!!...) میگن بلند شد قنداق را گرفت تو رو خدا این کار رو ببین مادر اینجوری باید باشه که بچه اش بشه ابالفضل ...میگن قنداق رو گرفت هی دور سَرِ حسین می چرخوند ..آقا بچه ام بلا گردونِ بچه ات بشه ..یه مو از سَرِ حسینت کم نشه تصویر سوم ...عباس بیا مادر بشین می خوام یه قولی بهم بدی ..مادر چه قولی بدم ..می خوام بهم قول بدی.. نکنه یه روز به حسین بگی برادر ..(تربیت رو ببین) تعجب کرد چرا نگم برادر.. بهترین برادر عالم مال منه .. دستهای عباسش رو گرفته گریه کرد..گفت نگو برادر بی احترامی میشه آخه مادر اون فاطمه است.. اما مادر تو کنیز زینبِ .. ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
1.91M
⚜🕊 روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ تصویر چهارم ...اُمُّ البنین تو خونه نشسته امیرالمومنین از صفین برگشت بیرون مدینه.. تاریخ مینویسه نرفت داخلِ مدینه ..بیرون مدینه ایستاد به عباس چهارده ساله اش ..یه نوجون خوش قدوبالا و رشید ..گفت عباسم بایست می‌خوام باهات مشق شمشیرکنم ..اُمُّ البنین تو خونه اس ..زنهای مدینه بهش خبر دادن بیا علی بچه ت رو پشت دروازه های مدینه نگه داشته.. داره باهاش مشق شمشیر میکنه ..تعجب کرد چی شده ..خانم بلند شد چادر و عبا به سر، اومد بیرون مدینه از دور داره نگاه میکنه .. شمشیر داد به دست ابالفضل خودش شمشیر به دست همه ایستادن .. پدر و پسر دارن با هم مشق شمشیر می بینن.. پدر یَلِ خیبرِ پسر عباسِ.. یه مدتی جنگیدن.. امیرالمومنین شمشیر رو از دست راستش گرفت گفت بیا جلو پسرم ..دست راستش رو بست ..گفت حالا بگیر به دست چپت ..با دست چپ شروع کرد به مشق شمشیر دیدن ..یه مدت با دست چپ ..(مادر داره میبینه ).. آورد عباس رو جلو دست چپش هم بست ..گفت حالا شمشیر رو با نوک دندانت بگیر ..ببینم میتونی با من مبارزه کنی ..همه تعجبن ..مادر نگرانِ ..شمشیر را به دندانش گرفت با پدر مشق شمشیر دید ..یه مدت که جنگید خسته شد تا عرق همه ی پیشانی عباس را گرفت ..اُمُّ البنین دوید اومد جلو افتاد روی پای امیرالمومنین ..آقا بچه ام خطایی کرده ..کاری کرده داری تنبیه اش میکنی ..گفت نه.. اُمُّ البنین.. "هذا ذُخر الحسین " این ذخیره ی کربلاس.. یه روزی دوتا دستهاش میزنن مجبور میشه مشک رو با دندونهاش رو نگه داره ..دارم عباسم رو آماده میکنم برای اون روز ..همه گریه کردن .. تصویر پنجم ..کاروان از مدینه میره کربلا ..همه وداع کردن.. بیست و هشتم رجب..ِ کاروان داره از مدینه حرکت میکنه به طرف مکه ..همه خدا حافظی کردن از دروازه ی مدینه رد نشده نگاه کرد ابی عبدالله دید اُمُّ البنین ایستاده داده نگاه میکنه صدا زد عباسم مگه با مادرت خداحافظی نکردی ..گفت چرا آقاجان خداحافظی کردم ..گفت پس چرا مادرت اومده دنبالت برگرد ببین خانم چی میگه ..خیلی احترامش رو نگه میداشتن..عباس برگشت از اسب پیاده شد بله مادر چی شده دنبال قافله راه افتادی گفت: عباس برو سه تا برادرهای دیگه ت هم بیان با چهارتای شمارا کار دارم، چهار تایی دور مادر حلقه زدن ایستاد دستهاشونو گرفت گفت مگه من مادر شما نیستم ..چرا...!! مگه حق به گردنتون ندارم ..چرا.‌‌..!! باید یه قول مردونه بهم بدید، چه قولی بدیم حالا همه ی قافله معطل هستن اون آقا را میبینید پسر فاطمه اس ..یه قولی بدید ..چه قولی.‌..بهم قول بدید باحسین دارید میرید نکنه بی حسین برگردید ...بهم قول بدید نگذارید یه مو از سرش کم بشه ..قول بدید تا اخرین نفس ازش دفاع کنید ..قول دادن به مادر .‌..عباس قول داد به مادرش حسین رو تنها نگذاره ..همه ش نگران حسینش بود کسی که قول داده پای قولش میمونه ..یه روز هم به باباش علی قول داد..شام بیست و یکم رمضان وقتی دستشون رو بابا تو دست هم گذاشت ،قول داد حسین رو تنها نگذاره..روز تاسوعا هم به زینب قول داد وقتی امان نامه آوردن قول داد حسین رو تنها نگذاره ..پای همه ی قولهاش وایساد ..اما به یه نفر قول داد، شرمنده شد ..به یه دختر تشنه قول داد .. وقتی سکینه مشک خالی رو داد دست عمو .. عمو آب ..عمو آب ...عمو آب... قول داد به سکینه ..لذا تو علقمه افتاد،صدا زد حسین جان منو به خیمه ها نَبَر آقا دیگه نمیتونم توی چشمهای بچه هات نگاه کنم ..آخ..افتاد روی زمین ... ابی عبدالله داغ زیاد دیده.. مدینه برادر از دست داد، امام مجتبی برادر بزرگشِ..امامشِ.. وقتی امام حسن رو از دست داد ،چندتا جمله ی معروف داره ..گفت دیگه عطر نمیزنم .. دیگه لباس نو نمی پوشم ..دیگه محاسِنَم رو خضاب نمیکنم ..غارت زده منم ..اینها معروفه .. اما کنار علقمه یه جوره دیگه حرف زد ..تا نگاهش به عباس افتاد ..دیدن یه دست به کمرش گرفت "الان اِنکَسَرَ ظَهری"... ...یاحسین ... ..ای خدا به اُمُّ البنین به بچه های شهیدش به پسر سردار سقاو تشنه لبش ..فرج امام زمان ما برسان ... ای خدا اسم ما امشب جزء زائران مدینه ثبت بفرما ..الهی آمین نامه ی فاطمیه ی مارا به امضای ابالفضل علیه السلام برسان .. الهی آمین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)-3.mp3
2.36M
⚜🕊 روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها تقدیم به همۀ مادران شهدا به نفسِ کربلایی حسن حسینخانی ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا سر سال است و من کوچه‌نشین هستم من سائلِ هر سالۀ اُم البنین هستم *گفت چی می خوای ؟ گفت هر ساله میومدم خرجِ سالمو از آقام می گرفتم و میرفتم .. گفت میتونی مشخصاتشُ بگی ؟ گفت دستای مهربون و رشیدی داشت .. نگاهِ نافذی داشت ... گفت اون دستا رو بریدن .. آی خانوم .. میومد تو قبرستانِ بقیع عکسِ چهار قبر می کشید به یادِ بچه هاش گریه می کرد ...* چارتاییشون بویِ علی میدادن خیلی برا فاطمه جون میدادن یادش بخیر دور و برم که بودن همه منو بهم نشون میدادن دلم شکسته میدونم شکسته قدم کمونه گمونم شکسته روزا میام تو آفتاب میشینم از چهار طرف سایبونم شکسته کبوتر مدینه پر نداره خونم ستاره و قمر نداره دیگه منو اُم البَنین نخونید اُم البَنین دیگه پسر نداره اُم البَنین شدن چه دردسر داشت تابوتشو معلوم نشد کی برداشت؟ غریبی امروزشو نبینید اُم البنین یه روز چهار پسر داشت *آی مادرای شهدا ...* دیگه بهم شیرآفرین نمیگن داره منو میکشه این نمیگن اُم البَنین چقدر بهم میومد دیگه بهم اُم البَنین نمیگن کشته شدن ولی خبر نداشتم به هیچ کدومشون نظر نداشتم تا منو می‌بینید بگید حسین جان اصلاً خیال کنید پسر نداشتم همش میگفت برام گلاب نیارید دیگه منو پیشِ رباب نیارید سر مزارِ من اگه اومدید هر چی آوردید ولی آب نیارید ... *هی صدا میزد عروسِ فاطمه ... گیسو سفیدِ این قبیله منم ... رویِ منو نزن ای رباب .. بسه دیگه برو به زیرِ سایه ... ای رباب ای رباب ...* اینجا که میشینی و لالا میگی تا آسمون گریه‌هایِ من میره تو گریه بر بچۀ خود میکنی آبروی بچه‌هایِ من میره .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com