eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•حال دلم تو روضه هات... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حال دلم تو روضه‌هات، حال زیارته حسین دلای ما از عشق تو، پر از حرارته حسین حسین جان... حسین جان... به پرچم مقدست، همیشه تکیه می‌کنم از روزی که یادم میاد، برا تو گریه می‌کنم حسین جان... حسین جان... سیاهی کتیبه‌هات نوره عاشق تو نداره دلشوره کی گفته کربلا ازم دوره *من اربعین میام،دلم برات تنگ شده الان دلم میخواست کربلا بودم، از سرازیری باب القبله پایین می آمدم،می گفتم:آقا! الان حرف دل می زنم با تو...زیارتنامه بعدا میخونم.حرفای درشت درشت نمیزنم فقط هی میام ‌پایین میگم:حسین! دوست دارم...* تو‌‌ گریه‌هام عشق تو معلومه اونکه تو‌ رو داره چه آرومه آقای ما تشنه و مظلومه «سیدنا الغریب حسین جانم» : محمدرسولی *سهل ساعدیِ،صحابی پیغمبره.میگه من نبودم...دیر رسیدم...بیت المَقدِس بودم وارد شام شدم...دیدم همه جا رو آزین بستن...پارچه های رنگی از در و دیوار آویزون کردن"والنساء یَلعَبنَ بالدُّفوفِ و الطُّبول"دیدم زن هاشون همه دارن دف می زنند،زن ها دارن طبل میزنند.همه خوشحالند.همه به هم تبریک میگن.میگه رفتم جلو دیدم چند نفر ایستادند،خودمو معرفی نکردم. گفتم:یه سوال دارم! شما مردم شام عیدی دارید که ما بی خبریم؟یه نگاه از سر حقارت بهم انداختند.گفتند:"نَظُنُّک اعرابیا" انگار بیابونی هستی،انگار اهل بادیه ای خبرنداری.گفتم:من صحابی پیغمبرم،من سهل ساعدی ام،من از پیغمبر حدیث نقل کردم.یه نفر برگشت گفت:سهل تعجب نمی کنی چرا آسمون خون نمی باره؟!چرا باید اینطور باشه؟اشاره کرد به باب ساعات"هذا راسُ الحُسَین!یُهدی من العراق"ای سهل! سر پسر پیغمبر و دارن برای امیر هدیه میارن. سهل ساعدی میگه خودمو رسوندم.صحرای محشره...انگار قیامت به پا شده.اولین منظره ای که دیدم این بود* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب.... *میگه دیدم سرها وارد شد.نیزه دارها سرها رو به دست گرفتن...یه سر نورانی دیدم... "و الریحُ تَلعبُ بها یَمینا وَ شمالا"باد که می وزید این سر به راست و چپ متمایل میشد."و هو راسٌ زهريُّ قمری،اشبه الناس برسول الله..."گفتم حالا که دیر رسیدی لااقل یه کاری بکن. رفتم وسط این زن ها، دخترها روی کجاوه های بدون عِماری و محمل سوارند.به یه دختر بزرگواری رسیدم گفتم:مَن انتِ ؟!شما کی هستی؟اول خیالشو راحت کردم.گفتم:من سهل ساعدی هستم.صحابی جد شما.صدا زد:"انا سُکینه بنت الحسین"من سکینه دختر امام حسینم. بی بی من بیتُ المَقدِس بودم دیر آمدم. اگه کاری از دست من برمیاد با جون و دل همه جوره در خدمتم،سهل پول همراه داری یا نه؟ بله...یه پولی به این نیزه دارها بده، این سرها رو از بین زن ها بیرون ببرن. ای سهل! "فَقد خُزینا لکثرةِ نظرِ الینا" اینقدر به ما نگاه کردن ما خوار و خفیف شدیم. سر رو بردن .خانواده اشو کنار دارالاماره جا دادن...اگر نمی دیدم نمی گفتم.بعضی مردم شام آمدن"و یَبصُقونَ فی وجوهِهِنَّ "به صورت این زن ها آب دهن می انداختند. سر رو بردند دارالاماره، سُفرا رو دعوت کرده بود.اتفاقات خیلی زیادی افتاد قصر اون ملعون،یکیش اینه: سر رو گذاشت زیر تختش گوشه ی تشت بیرون بود نشسته بود با سُفرا حرف میزد، شراب می خورد. باقیمونده شراب رو توی تشت می ریخت. یه نگاه می انداخت.میگفت:حسین! چقدر زود پیر شدی.بعد دوباره حرف میزد سر رو برای دخترش بردنددر چه خرابه ای؟! زین العابدین میگه ما رو‌در خرابه ای جا دادن روزها گرم بود، آفتاب داغ بود،شب ها سرد بود"حتی تَقَشَّرَت وُجوهِهِنَّ"این دخترها صورتاشون پوست انداخت. پارچه رو کنار زد،اول عقب عقب رفت بهش گفتن: "هذا راسُ ابیکِ الحسین" اومد نشست"فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةًلَه"دستاش کوچیک بود،مراقب بود سر از بین دستاش نیفته سر را به سینه چسبانید* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
Shab03Moharram1402[01].mp3
39.64M
|⇦•کحال دلم تو روضه هات... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حال دلم تو روضه‌هات، حال زیارته حسین دلای ما از عشق تو، پر از حرارته حسین حسین جان... حسین جان... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
🏴از آسمان منادی ماتم رسیده است🏴 🖤ایام عزاداری سالار شهیدان بر همه مسلمین تسلیت باد 🖤 ⚜وبسایت مدرسه زمان به همراه فروشگاه مجازی، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان می‌باشد⚜ 👇🏻اولین محصول مجازی مدرسه زمان بارگذاری شد👇🏻 🎧 مجموعه پادکست‌های حسینیه تشکیلات 🎙درس گفتارهای دکتر حسین عرب اسدی و دکتر محسن کشاورز 💠ویژه هیئت‌داران، رهبران اجتماعی، موکب‌داران، مجموعه داران و ... ♨️۲۰% تخفیف ویژه ی ۱۰۰ نفر اول ✅جهت دریافت کد تخفیف به آیدی زیر پیام دهید: 🆔️@Asgari_M خرید و دریافت فایل‌ها از سایت زیر: 🌐www.madresezaman.ir ‌________________________________ مدرسه زمان جایی برای رشد بانوان https://eitaa.com/madrese_zaman
|⇦•می خوام بجنگم .. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هنوز میترسم که یه روز از شهیدات جا بمونم تو دستمو بگیر، نذار اسیر دنیا بمونم حسینِ، عزیزم *عصر یه روز"و بَقیَ الحسین وحیداً فریداً غریبا...." تنهای تنها میشه ..بهش بگو‌اگه تو من و رها کنی من رو از تو‌ جدا میکنن من بی پناه میمونم....آقا من رو‌جهنمی میکنن اگه از تو‌ جدا بشم سقوط میکنم...وقتی حربن یزید ریاحی وقتی می خواست بره سمت سپاه امام‌ حسین فقط با پسرش در میون‌ گذاشت. گفت: پسرجان !من طاقت آتش جهنم رو‌ ندارم ..تو‌ میخوای چیکار کنی؟ گفت: بابا! من همون مسیری رو که تو انتخاب کردی، انتخاب میکنم. پدر جلو‌ افتاد ..پسر از پشت سر می رفت به باباش افتخار می کرد ..شاید با خودش میگفت اولین باره سر بابام پایینه..باباش چی کار؟یه نهیبی به اسبش زد. آرام آرام حرکت کرد.دست رو سر گذاشت، سپر رو واژگون کرد یعنی برا جنگ‌ نمیام.هی زیر لب صدا میزد.. خدا! من به سمت تو رو آوردم توبه ام رو قبول کن...دستهارو بلند کنید.. الهی العفو....* می خوام بجنگم واسه تو تا کی فقط دعا کنم نذار توو این شلوغیا دست تو رو رها کنم حسینِ، عزیزم خبر داری که عاشقت، دق کرد خبر داری دلم پُره، از درد *بگو آقا! دلم پره درده، پر غصه است. من یاد گرفتم از امام رضا همه‌ جوره بهت اقتدا کنم..آخه شنیدم‌ عصر عاشورا خواهرت وقتی اومد تو قتلگاه یه جمله ای گفت:"بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى"پدر و مادرم فدای اون شهیدی که وقتی سر از بدنش جدا میکردند دلش پره غصه بود.* یه بار خودت بهم بگو، برگرد حسین قرار بی‌قراری‌هام : میلاد عرفان پور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
Shab04Moharram1402[01].mp3
30.08M
|⇦•می خوام‌ بجنگم.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یه بار خودت بهم بگو، برگرد حسین قرار بی‌قراری‌هام 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•یاران لب تشنه.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد شما توو خیمه‌ها، پای غریبه وا شده گوشواره ها از گوشای، دخترامون جدا شده کجایید، بیایید مگه قرار نبود منو، غریب و تنها نذارید حسین و دارن میکشن، غیرتیا خبر دارید کجایید، بیایید تنها شدم تنها، خداحافظ تنها در این صحرا، خداحافظ مردای عاشورا، خداحافظ «یارانِ لب تشنه، خداحافظ» بعد شما، توو خیمه‌ها، غوغا سر معجر شده بعد شما، بالا سرم، دعوای انگشتر شده می‌خندن، به اشکام بعد شما، هرکس منو، میبنه با طعنه میگه دیدی تو هم تنها شدی، یاری نموند با تو دیگه می‌خندن، به اشکام دیگه نمونده واسه من، لشگر با صورت افتادم زمین، مادر دشمن به فکر غارتِ، معجر «سیدَنا الغَریب حسین‌جانم» : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
Shab04Moharram1402[03].mp3
13.84M
|⇦•یاران تشنه لب.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "آيت الله وحيدخراسانى: تا روز عاشورا كه نزديك است، روزى صد مرتبه سوره توحيد بخوانيد و به حضرت سيدالشهدا(ع) هديه كنيد،انشاءالله فيوضاتى نصيبتان ميشود. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کسی که برای اولین بار میخوام روضه شو بخونم یکی از شهدای کربلاست.به من بگن اسمش چیه؟میگم:نمیدونم...شهید گمنام حسینه...طبقات الکبرای ابن سعد نوشته: راوی میگه:"کانَ ابی یَتَبدّی..."پدرم عادت داشت میرفت بادیه منزل می کرد.قبلِ کربلا، مدت ها قبل از معرکه"فَیَنزِلُ قریباً مِنَ الموضِعَ الّذی کانَ فیهِ معرَکَةُالحُسَین "نزدیک اونجایی که سر امام حسینُ بریدند خیمه و خَرگاه برپا می کرد"فكنا لانبدوا إلاّ وجدنا من بني أسد هناك "میگه هروقت با بابام میرفتم بادیه می دیدم یه مردی از بنی اسد اون اطراف هی میره هی میاد،منزل می کنه. هربار که ما صحرا رفتیم این فرد اونجا بود...یه بار بابام ازش سوال کرد:" اراک ملازما هذا المکان؟ "چرا هروقت ما میایم اینجا تو هستی؟! تو این صحرا دنبال چی می گردی؟!فرمود: به من گفتن اینجا حسینُ میکشن،من همه اش میام دنبالش من همه اش میام اینجا منتظرش، شاید منم ببینمش، باهاش کشته بشم...راوی میگه: وقتی خبر کشته شدن امام حسین به ما رسید، بابام گفت بلند شید"اِنطَلِقوا ننظر هل الاسدی فی مَن قُتِل؟"بلند شید بریم دنبالش بگردیم ببینیم به آرزوش رسید یا نه؟ اومدیم وارد این دشتِ پر از خون شدیم. پیکرها رویِ زمین افتاده بود،همه جا رو گشتیم چرخیدیم. یه وقت بابام صدا زد بیاید به آرزوش رسید...بیاید شهید رو ببینید...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راوی میگه از خیمه هاش بیرون آمد. یه صحنه ای مقابل چشماش بود.همه روی زمین افتاده بودند..."یُنادی هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟!هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ "آیا مدافع حرمی هست یا نه؟! "تَوَجَّهَ نَحوَالقوم..."اومد مقابل لشگر ایستاد"جَعَلَ یَنظُرُ یَمینًا وَ شِمالاً"یه نگاهی به راست و چپ انداخت.کسی رو ندید..."فَنادی..."با صدای غریبی صدا زد: یا مسلم بن عقیل!یا هانی بن عروه! یا حبیب بن مُظاهر!یا زُهَیرَ بنَ القَین! و یا حرَّالریاحی!ویا علی بنَ الحسین! " ای علی اکبرم...بین این همه شهید از بنی هاشم اول، علی اکبر رو صدا زد...اول اون کسی رو صدا زد که شهادتش جیگرشو سوزونده بود..."یا اَبطالَ الصَّفا و یا فُرسانَ الْهَیْجاءِ..."آی پهلوونا !" مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی...؟! " چرا من شما رو صدا میزنم،جواب من رو نمیدید؟!آخه وقتی اینطور میگفت،از لشگر مقابل صدایی شنیده نمیشد،ولی از پشت سر صدا می آمد..."فَارتَفَعَت اصواتَ النِّساء بالعَویلِ والبُکاء..."زن ها،دخترها فریاد می زدند...گریه می کردند..."وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! "مگه صدای من رونمیشنوید؟!"أَنْتُمْ نِیامٌ..."آیا به خواب رفتید؟ " أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ "از این خواب ابدی بلند شید..." أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ "چرا آقاتون رو یاری نمی کنید؟! صدا زد:"فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ..."بیایید زن های اهل حرم رو ببینید..."فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ..."بلند بشید از این خواب.. " أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ "بیاید از این حرم دفاع کنید...اینا چشماشون ناپاکه...اینا به دختراشون وعده گوشواره دادند...اینا به زن هاشون وعده خلخال و زینت دادند...بلند شید...بلند شید... "وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ"منم دارم میام.. هیچ کسی بلند نشد...همه شهید شده بودند...نشونه داری بگی؟ بله! یکیش رو میگم.... روزها گذشت...‌کاروان رسید به شام..یه نفر یزید رو نگاه کرد...گفت:یزید! این کنیز رو به من ببخش... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
Shab04Moharram1402[02].mp3
26.78M
|⇦•هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به بزرگیِ علی دستِ مَنِ کوچک گیر قلب من را حرم فاطمه و حیدر کن علی و فاطمه بر روی حسین حساسند نظری بر مَنِ نوکر، به شَهِ بی سر کن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•به اشک‌ روضه..... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اللهم صل علی محمد و آل محمد لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبی الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال والاکرام و اتوب الیه من جمیع ظلمی و جُرمی و اسرافی علی نفسی السلام علی المهدی وعلی آبائه... از آن نخست که در گوش من اذان دادند خداوند عز وجل را به من نشان دادند کشید بر سر من پیر با خدایی دست و بعد خواند به گوشم خدا بزرگتر است در آن یافت دل بی‌قرار من ناگاه به ذکر اشهد ان لا اله الا الله زبان نداشتم او شهادتینم داد به گریه افتادم تربت حسینم داد اگر هنوز محرم سیاه می‌پوشم به جای لالایی روضه بود در گوشم به اشک روضه مرا شیر داده مادر من حسین بوده از اول پناه آخر من به شیرخوارگیم اصغر حسینم کرد از آن نخست فدای سر حسینم کرد جوان شدم گره‌ای هر کجا به کارم خورد پدر مرا به علی اکبر حسین سپرد وصیت پدرم را هنوز یادم هست چقدر بر دلمان حرف‌های ساده نشست به جز حسین مبادا مرید غیر شوی الهی ای پسرم عاقبت بخیر شوی نبند امید به هر بخشش و هر بزلی نترس از افتادن بیمه ی اباالفضلی همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش اگر که دست تو بالای دست شد حر باش به من کرامت این خاندان که شد معلوم بریدم از همه غیر از چهارده معصوم تو هم شبیه من آنی تو هم شبیه منی نمی‌توانی از این خانواده دل بکنی به عشق گره خورده فصل فصل زندگیت جوانی اکبری و اصغر است بچگیت تو هم برای امام زمان خود یاری تو هم به روی لب اَهلا مِن العسل داری من و تو تحت لوای حسین، ما شده‌ایم زیر خیمه او با هم آشنا شده‌ایم من و تو جبهه مظلوم مقتدر هستیم من و تو هرچه که هستیم عهد نشکستیم به عشق آل کساء نور در بغل داریم برای هر مشکل پنج راه حل داریم من و تو مکتبمان همیشه عاشورا است ببین به بام فلک پرچم مقدس ماست قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر درخت باش خزان هم شد ایستاده بمیر هنوز خیمه آل یزید پا برجاست حسینیان عَلَم امروز روی دوش شماست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به طفلان حضرت مسلم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شب چهارمه، شب اصحاب، من یکی از اصحاب سیدالشهدا را براش می‌خونم امشب می‌خوام از اون دو تا آقازاده ی مسلم بخونم، امشب متوسل می‌شیم به آقا زاده های مسلم تا به دل ما نگاه بندازن، هم آقا مسلم هم آقازاده‌هاشون دست ما را بگیرند... مادرشون دختر جعفر بن ابیطالبِ... دو تا نقل در تاریخ هست مقدمه ی این دو تا آقازاده رو متفاوت نوشتند، یک نقل اینه تو کربلا بودند گریختند و تو کوفه به اسارت در اومدند، نقل دیگه اینه که به نظر من حقیر نزدیک‌تره اینه با مسلم کوفه بودن و وقتی دید مردم کوفه بی‌وفا شدن، دیگه مطمئن شد، شناختشون، دوتا آقازاده را به شریح قاضی سپرد، فرمود امانت پیش تو، وقتی مسلم به شهادت رسید شریح موند با این دوتا چه کنه سپردشون به پسرش گفت محمد و ابراهیم رو یه جوری بفرست مدینه قافله‌ای داشت می‌رفت مدینه با این‌ها بفرستشون این‌ها تا رسیدن قافله رفته بود... این پسر بی‌معرفتش هم این‌ها را رها کرد هرچی دویدن به قافله نرسیدند شب شد این بچه‌ها در بیابان ترسیده بودند، این‌ها زیر ده سن داشتن، دلت کجا رفت؟ حالا این‌ها پسرن، خدا نکنه دختری نیمه شب تو بیابون باشه... یه روایت اینه: بعد از ساعت‌ها یه کوفی این‌ها را پیدا کرد آورد به دست عبیدالله سپرد، ابن زیاد پیرمردی رو مامور کرد تا این‌ها را زندانی کنه و به این‌ها سخت بگیره، غذا درست و درمون بهشون نده یک سال تو زندان بودن، تو زندان روزها روزه می‌گرفتن، شبا یک قرص نان و یک کمی آب سهم این‌ها بود، بعد یک سال آقازاده ابراهیم که کوچکتر بود به داداشش و محمد گفت: ما یک ساله تو این زندان خودمونو معرفی نکردیم شاید زندانبان ما خودمونو معرفی کنیم دلش بسوزه... شب زندانبان آمد محمد گفت زندان بان! اجازه هست با هم حرف بزنیم گفت بفرما گفت آیا تو پیغمبر رو می‌شناسی؟ گفت: بله، گفت آیا جعفر بن ابیطالب رو می‌شناسی، گفت: بله او کسی است که خدا بهش دو تا بال در بهشت داده، گفت: علی بن ابیطالب رو می‌شناسی؟ گفت: بله، تا گفت: بچه‌ها گریه کردن گفتن به خدا ما از اهل بیت پیامبر هستیم، گفت ما پسران مسلم هستیم، پدربزرگه ما جعفر بن ابیطالبه، تا اینو گفت زندانبان در رو باز کرد گفت تو رو خدا حلالم کنید اما در زندان رو بهتون باز می‌کنم هرجا خواستید برید.... این‌ها شب تا صبح پیاده رفتن دیدن باز هم حوالی کوفه است نقل ها مختلفِ، ولی یه نقل اینه شبانه رفتن، خسته شدن، آخر شب به خونه پیرزنی رسیدن در رو زدن، در را باز کرد خواستن تا وارد خانه بشن، پیر زن گفت: چه نوری در چهره شماست، گفتن: پیرزن تا صبح ما اینجا استراحت می‌کنیم صبح مزاحم تو نمی‌شویم می‌رویم...پیر زن شروع به گریه کردن کرد، گفت افتخار می‌کنم به وجود شما، فقط خدا کند امشب داماد من خبیث است نیاید، حارث نیاید کار سخت میشه..رفتن بچه ها تو حجره انگار اصلاً به دلشون افتاده بود که امشب شب آخر هستش انقدر همدیگرو بغل کردن بغل در بغل هم خوابیدند، حارث نیمه شب خسته اومد، اول پیر زن سعی کرد حارث نیاد داخل، اما گفت خسته‌ام، گفت: علت خستگیت چیه؟ گفت دو تا پسر مسلم از زندان کوفه فرار کردن، تا الان دنبالشون بودیم ولی پیداشون نکردیم، خیلی عبیدالله عصبانیه، یهو دوتا آقازاده از خواب بیدار شدن..کوچکه گفت: داداش من یه خوابی دیدم تو بهشت پیغمبر، فاطمه ی زهرا، امیرالمومنین، حسنین، بابامون مسلم، پیغمبر رو کرد به بابامون گفت: مسلم چطور دلت اومد این‌ها را تنها بذاری؟ بابا رو کرد به پیامبر گفت این‌ها فردا مهمان ما هستند...گفت: داداش! منم همین خواب رو دیدم حارث شنید اومد تو اتاق یه نگاه کرد گفت:...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop