eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.5هزار دنبال‌کننده
789 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• یکی از علما محضر اربابمان رسید (بعد از 40 شب که رعایت کرده بود) تا محضر ارباب رسید صحبت رو شروع کرد گفت آقاجان مردم خیلی گرفتارن پس کی شما می آیید؟‌ تا گفت مردم خیلی گرفتارن ، آقا جواب داد مگه علی اصغرِ ما نیست .. چرا به مردم نمیگید در خانۀ علی اصغر ما را بزنن .. امشب ما هم گرفتاریم ، اومدیم در خانه باب الحوائج رو بزنیم. همه امشب اومدن یه جور دیگه میخوان برا علی اصغر گریه کنن .. آنقدر لب تشنه و معصوم بود گریه هم می کرد نامفهوم بود صورتی کوچک شبیه غنچه داشت استخوانش نرم مثل موم بود مادرش از تشنگی شیری نداشت در میانِ خیمه ها مغموم بود جان بقربانِ غریبیِ حسین از دو قطره آب هم محروم بود با سه شعبه طفلِ شش ماهه زدن در میان کفرِ هم مذموم بود بینِ دستش یک طرف جسم علی یک طرف هم صورت و حلقوم بود *یه اشاره و رد شم و برم ..* گوش تا گوش علی پاشیده شد لالایی بخواب ای عمرم .. لالایی تن نازی کن .. می باره از چشات بارون با گونه هام بازی کن .. بازی کن .. گریه میکنی ، بدنم میلرزه ناله میزنی ، جگرم میسوزه دست و پا نزن ، مادرت میمیره رفتنی شدی پسرم چند روزه لالایی لالا .. ای جونم ... *امشب همه لالایی بخوننا* لالایی لالا مرده میدونم .. *رباب داره حرف میزنه .. پسرم ، پسرم علی اصغرم* آماده ای برا میدون اگه که بند بیاد ناله ات برا خودت یه پا مردی بده برا تو این حالت ، این حالت تشنه تِ ولی ، ندارم شیر مادر تشنه لب برو ، پسرم تو میدون گریه میکنم برا اینکه تازه شش ماهت شده درآوردی دندون لالایی لالا .. ای جونم ... پسرم نالۀ عمه بالا رفت .. یهو دلم هواتو کرد یه ذره فکرِ مادر باش میون گهواره برگرد ، برگرد پر زدی علی ، باشه تنها رفتی مادرت ولی ، کناره گهواره ست چی اومد سرت ، که دیدم انگشت بابا رو گرفتی تو از درد تو دست لالایی لالا .. ای جونم ... *اما بزار برم جلوتر ، حرف خیلی دارم امشب .. ببخشید منو خیلی زود میرم سر اصل مطلب بعضی از روضه ها رو باید بی هوا آدم بخونه .. دو تاروایت داریم برا این بچه ، یه روایت میگه همچین که بی بی زینب این بچه رو داد دستِ اربابِ منو تو ؛ تا این بچه رو بغل گرفت ، اون نانجیب امان نداد حتی نذاشت حسین این صورت رو ببینه .. تا این بچه رو تو بغل گرفت .. یهو دید سر نداره .. فَذُبِحَ الطِّفلُ . یعنی سر از بدن جدا شده .. فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ ... برم جلوتر؟..* به دستانم غل و زنجیر دارم گلایه زیر لب از تیغ دارم چرا قهری مگر تقصیر دارم بیا از نیزه پایین شیر دارم دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم .. ای حسین جان .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab7_1.mp3
32.33M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• حلالم کن نبودی آب خوردم .. *یه حرفِ دیگه ام میزنم و رد میشم شما هم گریه کنید . بعضی از قضایا رو نمیشه به این راحتی ازش رد شد .. تا برات پیش نیاد نمی فهمی من چی میگم .. نمیگم من درک کردم .. میگه ابی عبدالله آن لحظه ای که بدن این شیرخواره رو زیر عبا پنهان کرده بود راوی میگه دیدم حسین مستاصل .. نمیدونه میخواد چکار کنه .. یه قدم میره سمت خیمه .. یه قدم برمیگرده .. هی زیر چشم به خیمه ها نگاه میکنه .. این بچه رو زیرِ عبا پنهان کرده .. از زیر عبا داره آروم آروم خون میریزه .. چه خبره؟ چی شده؟ چرا حسین اینجوری میکنه؟ .. هی برمیگرده .. اما یه مرتبه دیدن راهشُ عوض کرد .. پشت خیمه ها زمین نشست خنجرو درآورد یه قبر کوچولو شروع کرد کندن .. علی رو داخلِ قبر گذاشت .. تا اومد خاک رو این قنداقه بریزه .. یهو دید یکی داره پشت سرش میگه صبر کن .. بزار یه بار دیگه بچه مُ ببینم ... بزار یه بار دیگه صورت ماهشُ ببینم .. نمیدونم اینجا ابی عبدالله اجازه داده به رباب بچه رو ببینه یا نه ، اما دیر نگذشت یک مرتبه دیدن یه عده ای نیزه ها رو برداشتن پشت خیمه ها .. انگار دنبال چیزی دارن میگردن .. هی نیزه به زمین میزنن .. هی نیزه رو درمیارن .. دنبال چی دارن میگردن؟‌.. یه مرتبه دیدن سر علی بالایِ نیزه ... این سر و به نیزه ها بستن ... هی مادرش به سینه اش میزنه ... پسرم ..پسرم .. چقدر نیزه بلند است نیفتی پایین همه بگید حسین ... حسینُ ببینید ، پریشون و حیرون داره با یه بچه میاد سمت میدون کی میتونه سیراب کنه اصغرش رو بچینه با ریشه گلِ پرپرش رو کی میتونه طفلُ ، بگیره نشونی بیا حرمله که تو راشُ میدونی تو خوب میتونی این گلا رو بچینی سفیدیِ زیر گلوشُ میبینی .. بگذار ، آروم بخوابِ طفلُ یه جرعه آب بده به طفلُ سیراب کن با سه شعبه طفلُ تیری که آوردم یکی از هموناست که قبلاً باهاشون زمین خورده عباس بده مزدِ من رو تیرم به هدف خورد زدم بچه رو دیدم که باباش مُرد ... تیری که بهش خورد ، گلوشُ دریده حالا بچه رو دستِ باباش خوابیده حسین و دیدم که پریشون و حیرون میرفت سمتِ خیمه میومد تو میدون تیرم ، قلبِ حسین و چاک کرد با دست ، خون گلوشُ پاک کرد پشت خیمه گُلِش رو خاک کرد حسین .... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab7_2.mp3
20.05M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... رحمت واسعه ی حَیِّ تعالاست حسین سایه ی رحمت او بر سَرِ دنیاست حسین ما همه عبد خدا ، اوست اباعبدالله ما عبیدیم ، همه سرور و مولاست حسین زینت دوش نبی ، نور دو چشمان علی ضربان دلِ صدیقه ی کبراست حسین تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین همه ی خواسته‌ اش بود که دستی گیرد ورنه از دست کسی آب نمی‌ خواست حسین چون پدر داغ پسر دید ، خودش می‌ میرد کشتنش نیزه و شمشیر نمی‌ خواست حسین __________ نمانده شیر برای رباب عزیز دلم تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم تو رو به قبله ای از تشنگی و می‌گردد برای تو جگر آب، آب عزیز دلم هنوز راه نیفتاده ای مبارز من مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم بگو برای سه شعبه میان این همه یل! چرا گلوی تو شد انتخاب عزیز دلم نگو که می شود آخر محاسن بابا به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم دعای آب نشد مستجاب حیف اما دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم __________ برای دل من یه بار دیگه بخند فقط روی نیزه علی چشاتو ببند یادت باشه مادر به من نگفتی همین یه وقت از رو نیزه با سنگ نیوفتی زمین میگن تو علقمه سقا شهید شد دیدی اُمیدِ دلِ ما نا امید شد لالایی گُلِ نازم بیا دیدنم بازم دوباره خودم واست یه گهواره میسازم *ابی عبدالله خودشون صاحبِ آب بودن،مهریه مادرشون بود...* __________ می دانم عاقبت کار امام عشق به تحقیر میکِشد با آنکه دیر آمدم بالای قبر تو دیدم پدر زحنجرِ تو تیر میکِشد این جسم غرق خون تو، حالتِ پدر آن ماجرای کوچه به تصویر میکِشد بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست بر روی خاک نیزه و شمشیر میکِشد باور نمیکنم بدن توست روی نی دشمن میام هلهله تکبیر میکِشد چشمان باز و حنجره ی ریش ریشِ تو حال دلِ رباب به تحریر میکِشد تا نیزه در گلوی تو جای باز میکند انگار از وجود من اِکسیر میکِشد دیده ببند تا که نبینی عدوی من ناموس خانواده به زنجیر میکِشد مادرِ اصغر بیا، اصغر به میدان می رود وای علی اصغرم،ای وای علی اصغرم ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-97-7- 2348093.mp3
3.35M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• "سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور" جمع صفات پنج تن یکجاست زینب * تنها اسمی که یه ذره میتونه آرومت کنه همینِ، گرچه امشب، شب طوفان و هیجان و ناله و ضجه است. اما یه ذره باید آروم شی بعد دوباره گُر بگیری، دوباره فریاد بزنی. حالمون امشب حال عمه ي ساداته. امشب بي بي زينب هم گُر می گرفت،داد میزد،ابا عبدالله آرومش می کرد،دو ساعت آروم بود دوباره گریه می کرد...* جمع صفات پنج تن یکجاست زینب اثبات ذات مادرش زهراست زینب نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست "اِنا هَدیناهُ السَبیلِ" ماست زینب اورا صداکردم" وَ ما ادراک" گفتند از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب *کیه این خانم؟* زنجیره ي وصل امامت بر امامت در امتدادِ روز عاشوراست زینب دارد گره وا میکند از کار عالم وقت نماز شب اگر تنهاست زینب *اصلاً امشب شبِ ساکت بودن نیست، فردا شب مثل این ساعت همه چی تمومِ. سادات ببخشن، فردا شب مثل امشب،ابي عبدالله لباسشم بُردن، عمامه شو بُردن، کفشاشو بردن، چی بگم دیگه؟ انگشترشو بردن....* وقتي حسين انا اليه راجعون گفت مرگ خودش را از خدا مى خواست زینب *از کنار خیمه رد شد دید داداشش داره نجوا می کنه. " يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ" دید صدا، صدای همیشگی نیست. لحن، لحن همیشگی نیست. این ناله ها ناله های همیشگی نیست. فهمید شب آخره. دید داداشش زیر لب داره از مرگ حرف می زنه. رفت تنهایی تو خیمه. مقتل میگه نشست هی زد تو صورت خودش. هنوز هیچ خبری نشده، عاشورا نیومده، آنقدر خودشو زد بیهوش شد. الله اکبر. چندین بار ابا عبدالله اومد خواهر رو به هوش آورد. صدا زد: خواهر دیگه از فردا قافله سالار تویی...* محکم گره زد معجر خود را از امشب یعنی علمدار حرم فرداست زینب *من میخوام آروم امشب برات روضه بخونم اما شبِ عاشورا، شبِ آرامش نیست،شبِ اشکِ. سعی کنید امشب اشک داشته باشید. ضجه و ناله همش سر جاش، اما امشب چشم پر اشک بخواهید... امشب شب قدره، شب احیاست. امشب رو ابی عبدالله وقت گرفت بیشتر گریه کنه. امشبُ ابی عبدالله تا صبح تو خیمه ها سجده کرد و دعا کرد.* عاشقا چشم به هم زدیم شب دهم بازم رسید مضطرب فردائیم و غصه به دل شرر کشید سهم همه اشک و غمِ، سهم همه تاب و تبِ هر نوکری خون به دل و هر عاشقی جون به لبِ *چرا؟...* این آخرین شبیِ که حسین کنار زینبِ امشب چشا بارونی و تموم دلها مُضطَرِّ مصیبتا منتظرِ این خواهر و برادرِ عمه سادات امشبُ سایه روی سر داره نمی تونه که از حسین دمی نگاشو برداره صدا زد: داداش! جایی نرو بشین تو خیمه تا من تا صبح تورو نگاه کنم. "واي یاد مدینه افتادم" یه روزی امیرالمومنین صدا زد پیغمبر رو، یا رسول الله! زهرا نگرانه. پیغمبر وارد خانه شد. دخترم نبینم نگرانی، بی بی فرمود: یا رسول الله !یه صحنه ای دیدم از صبح حالم منقلبِ. پیامبر فرمود: چه صحنه ای فاطمه جان؟ بی بی فرمود: بیا بابا خودت از روزنه ي در نگاه کن. پیغمبر نگاه کرد دید حسین یه طرف، زینب یه طرف، هر دو کوچکند، خواهر و برادر دو زانو روبروی هم نشستن فقط تو چشمای هم خیره خیره نگاه می کنند. هیچ کاری نمی کنند. فقط نگاه می کنند. پیغمبر فرمود: دخترم! خُب خواهر و برادرن به هم علاقه دارن این صحنه تو رو چرا اذیت می کنه؟ صدا زد: بابا! این کار هر روز این خواهر و برادرِ. ساعتها می شینن به هم خیره خیره نگاه می کنند. کافیِ حسینم از در بِره بیرون، پشت در منتظرش می مونه زینب. بابا غصه ام مال الان نیست. برا اون روزی نگرانم كه حسینم رو میخوان ازش جدا کنن.حسين...."نگه ندار این صدارو تو سینه ات،صدای سالم نبری خونه امشب.." * امشب باید شب تا سحر بشینه و دعا کنه توی قنوت عاشقی همش خدا خدا کنه فردا باید که مقتل رو از روی تل نگاه کنه *چی می بینه؟* چجوری من از اونا که با نیزه اومدن بگم؟ چجوری من از قتلگاه از دست و پا زدن بگم؟ او می دوید و "چیزی نمونده چند ساعت دیگه... "من می دویدم،او می نشستُ.... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• سخته برای روضه خون که روضه رو شروع کنه چه محشری به پا میشه این صبح اگه طلوع کنه *چه خبر میشه فردا؟* سهم همه اهل حرم میشه فغان و اشک و آه یه مادری با قد خم میرسه بین قتلگاه *فردا چی می بینه؟* می بینه نور عینشُ به روی خاکا بی پناه می بینه با سنگ می زنن به سر شاه بی کفن می بینه خنجر رو روی حنجر شاه بی کفن *او می بریدُ... حسین... ای تشنه لب... حسین،حسین،حسین...عشقِ زینب،حسين.... ای بی کفن،حسین،... عریان بدن، حسین،...ببرمت روضه ي وداع، امشب حرف از گودال نزنم....* كجا داری میری؟ انگار می خوای راس راسی از خواهر جدا بشی كجا داری میری؟ بدون خواهرت می خوای بری فدا بشی كجا داری میری؟ تنهام بذاری و عزیزِ نیزه ها بشی پشت سرت برادر،از نفس افتاد خواهر وایسا می خوام ببوسم،گلوتُ جای مادر آروم آروم برو بذار تنت كنم داداش دستباف مادرم بذار بفهمم كه قرارِ چی بیاد سرم *داداش!* برا چی محكم میزنی گره به معجرم؟ تو شاهد ِ اشكمی،باخبر از دردمی دعا بكن خواهرُ نبینه نامحرمی * دیگه کم کم لحن زینب داره عوض میشه* اگه میشه نرو،دلم نمیخواد جلو چشای مادرت اگه میشه نرو، دلم نمی خواد دربیاد صدای حنجرت الهی هیچ پنجه ای، سراغ گیسو نیاد.. الهی هیچ نیزه ای، سراغ پهلو نیاد *با خواهر وداع کرد. چندین بار وداع کرد. از هفت تا وداع تا ده تا وداع... با اهل حرم یه جور وداع کرد، با زنها یه جور وداع کرد، تو خیمه دارالحرب با شهدا یه جور وداع کرد، با کشته ها یه جور وداع کرد، با زینبش یه جور خاص وداع کرد، با زین العابدین یه جوری وداع کرد جیگر رو کباب می کنه. اومد تو خیمه ي امام سجاد تنهایی با پسرش نشست. امام سجاد دید از حلقه های زره داره خون میاد. باباشو تا حالا تو این وضع ندیده بود. صدا زد: بابا! این چه حالیِ؟ مگه داداش اکبرم نیست؟ ابی عبدالله گفت: داداشت رفت. مگه داداشای عمو عباس نیستن؟ اونا هم رفتن. زهیر رفت، بُریر رفت، همه همه رفتن. گفت: علی جان! خیالتو راحت کنم، عباسم رفت. داداش اصغرتم رفت. غیر منو تو مَردی تو خیمه ها نمونده. امام سجاد تکیه داد به ستون خیمه، گفت: بابا! من هستم. گفت: بشین عزیزم. تو امام بعد از منی. با زین العابدین وداع کرد حرفای آخر رو زد. اما من روضه ي امشبم یه وداع دیگه است. همه وداع هارو انجام داد، سوار ذوالجناح شد، "روضه ام عاطفیِ. دیگه حرف از نیزه و خنجر نمی زنم... اونایی که عاطفی بلدن گریه کنن" یهو دید ذوالجناح حرکت نمی کنه. نگاه کرد دید سکینه دستای اسبو بغل کرده. بیا پایین بابا. بیا باهات کار دارم. با همه وداع کردی با دخترت وداع نکردی...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را بابا رو از اسب آورد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته؟ "دختر داری یا نه؟ دیدی وقتی زبون وا می کنه شیرین زبونی می کنه دلتو می بره؟ خبر داشت چه خبر شده" بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ "از اون موقع این دختر یادش بود، تو ذهنش بود." بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من دایی تَم من سایه سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم...بابا داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! "یه حرفی زد صدای گریه ي حسین رو بلند کرد. یکی از اون جاهایی که نوشتن بلند گریه کرد "وَ غُشِیَ عَلَیهِم" اینجاست که انقدر گریه کرد که از حال رفت" صدا زد" بابا! ز دورادور می دیدم... بابا یه صحنه ای دیدم سوال دارم. من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، چونه شو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو میخواد ببوسن. عمه م چرا زیر گلوتو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. "لاتحرقی قلبی بدمئک حسرتا" ايقدر منو آتیش نزن دخترم بذار برم. با هم گریه کردن. بغلش کرد نوازشش کرد آرومش کرد. "آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی... قول دادم خیلی اذیتت نکنم" اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودشو انداخت رو بدن. اي حسین... لااله الا الله. یه دختر روي بدن باباش بیفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن، بوسش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله. نمی دونم جرأت دارم معنا کنم؟ شب عاشوراست. سکینه بابارو بغل کرد. "فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فجروها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا با سیلی تو صورت زینب زدن. اي حسین... بعضی از مقاتل نوشتن رقیه خواب بود اون ساعتا. از حال رفته بود بیهوش تو خیمه افتاده بود. خوب شد رقیه بیهوش بود، خواب بود. و اِلا اونم می اومد تو گودال. زیر دست و پا بچه سه ساله از بین می رفت... دستت رو بیار بالا. شب عاشوراست. شب استغفاره. هنوز روضه داریم... دستتو بیار بالا، اشکتم بمال کف دستت. با همه وجودت... با همه عشقی که به حسین داری... "باالحسینِ، الهی العفو..." شب قدرِ. جامونده های عرفه، جامونده های ماه رمضون، الهی العفو... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-97-Mirdamad-10.mp3
8.36M
|⇦• و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• تو را قسم به نگاهت نیفتم از چشمت به برقِ چشم سیاهت نیفتم از چشمت قدم قدم زِ شما دورتر شدم ، حالا نشسته ام سر راهت نیفتم از چشمت چو دل ز قید بریده ام تو واکنی آغوش من و امیدِ پناهت نیفتم از چشمت *آقاجانم .. چی داریم رو کنیم این شبا ..* نییَم چنان شهدا رو سفیدِ تو ، اما منم غلام سیاهت نیفتم از چشمت مرا جدا نکن از اشکِ روضۀ ارباب فدایِ ناله و آهت نیفتم از چشمت *دیگه این شبا هر کاری بلد بودم کردم که یکم به چشمت بیام .. گفتی بیا ، اومدم؛ گفتی گریه کن، گریه کردم؛ گفتی سینه بزن ، سینه زدم؛ دیگه کاری از دستم برنمیاد .. آقام آقام .. آقام آقام .. به اندازه ای که دلتنگ آقات شدی بگو آقام آقام .. آقام آقام ..* به اشکِ صبح و مساء ت به دیدگان تو مرا که نیست شباهت نیفتم از چشمت *این شبها یه وجه مشترک بین من و آقامِ .. این شبها آقام برا حسین گریه میکنه ، منم میشینم برای حسین گریه می کنم .. اما گریۀ منِ بیچاره کجا ، گریه و نالۀ امام زمان کجا .. هی به سینه اش میزنه هی میگه جد غریبم .. ای عمه جانم ..* کنون قریب هزار و چهارصد سال است به قتلگاه ست نگاهت نیفتم از چشمت قسم به روزِ نجات اسیریِ زینب مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت *خوش به حال همه بچه هایی که در دفاعِ از حرم بی بی رفتن و جونشونُ برا این خانم دادن. الان جایِ همشون اینجا خالیِ اما اگه صدایِ آنها رو هم می شنیدیم میگفتن جایِ همۀ شما دور حسین خالیِ .. دیگه این شبها همه دورِ حسین حلقه می زنیم به به .. آقا برا ما از جوونِش میگه .. میگفت خوابِ رفیق شهیدمُ دیدم. چه خبر جعفر؟‌ گفت اینجا هر شبِ جمعه دور حسین حلقه می زنیم .. آقا به ما میگه شما از لحظۀ شهادتتون برا من تعریف کنید .. ما برا آقا تعریف می کنیم ، تعریف ما که تموم میشه همه به آقا میگن آقاجان حالا نوبت شماست ... آقا شروع میکنه برا ما شهدا روضه میخونه .. ما هم ناله میزنیم و گریه می کنیم ..* به سمت کربُبَلا هر سحر سلامم باد در انتظارِ نگاهت نیفتم از چشمت هر شب سلام میدیم ، امشبم یه سلام محضر آقامون بدیم: السَّلام عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَين. میگه دیدم دم میدون مین ایستاده بودن جر و بحث میکردن. فکر کردم دعواشون شده. رفتم جلو ، دیدم پیرمرده با یه جوونی هی این به اون میگه بابا بزار من برم .. پدرِ میگه نه پسرم تو جوونی من دیگه سنی ازم گذشته محاسنم سفید شده .. تازه من نمیتونم ببینم جوونم چطور جلو چشمام بال بال میزنه .. من باید برم. میگه چند قدم که برداشت مین منفجر شد ، پسرِ تو سرش میزد ، رفت پیکرِ باباشو بغل گرفت. بازم خیلی خوبه، خوب شد پسرِ نرفت والا باباهِ جون میداد ..* به روی خاک جگر ریخته و یا پسرم ابراهیم پیغمبرم وقتی میخواست اسماعیل رو ذبح کنه ، هر چی خنجرُ میذاشت به گلو میدید نمیبره .. خنجرُ پرت کرد به تخته سنگ خورد ، تخته سنگ دو نیم شد. گفت این چه سِرّیِ چرا هر چی میبرم نمیبره؟ خنجر به زبان آمد خدا نمیزاره من ببرم .. پرده ها کنار رفت ، ابراهیم این کار ، کار تو نیست میخای بهت نشون بدم کار کیه؟ یهو صحنه ای از کربلا برایش مجسم شد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam _narimani Shab8.mp3
2.98M
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir