|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»
بِأبى أنْتُمْ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ أهْلى وَ مالى ذكْرُكُم فِى الذّاكِرينِ وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ ...
سایۀ لطف تو کاش از سر ما کم نشود
اشک ما خرج به جز ماه محرم نشود
زهد بسیار بدونِ تو برایم هیچ است
طی این مرحله بی اشک دمادم نشود
اشک کالایِ گرانی ست به هر کس ندهند
هر زمینی به خدا صاحب زمزم نشود
*ابی عبدالله اومد وارد مسجد پیغمبر بشه ، دید دو بزرگوار مادرِ علی اکبر و نجمه خانم دم درِ مسجد نشسته اند. وارد شد دید علی ش داره مناجات میکنه ، حضرت قاسمم داره گوش میده و گریه میکنه .. اون شب ابی عبدالله مناجات نخواند .. با مناجاتِ علی اکبر گریه کرد .. جوانی که اهلِ مناجات نباشه علی اکبری نیست ..*
اشکِ من روزیِ یک سال مرا با خود داشت
روزیِ هیچکس اینگونه فراهم نشود
هر چه دلسرد از این وضع گرانی باشیم
چیزی از گرمیِ این بزم عزا کم نشود
شده از نانِ شب خانۀ خود هم بزنیم
مانعی سد عزادارِ تو یک دم نشود
بانی سفرۀ ما فاطمۀ زهرا بود
هر قدر حیله به افتادنِ پرچم ، نشود
من فقط آمده ام در غم تو گریه کنم
هیچ کاری به عزایِ تو مقدم نشود
ذکر تو مستیِ ما در وسط هئیت بود
لذتی بیشتر از گفتنِ این دم نشود
راه ما راهِ حسین ابن علی خواهد بود
سر ما پیشِ یزیدانِ زمان خم نشود
التیام جگرِ سوخته ی تو اشک است
حیف بر ماتم اولاد تو مرهم نشود
*فرمود اشک ، زخم هایِ وجودِ منو مرهم میزاره .. گفت شبِ بعد حضرتُ دیدم ، دیدم همه زخم هاش خوب شده ولی یه زخم رویِ کبدشِ اصلاً التیام پیدا نکرده .. فرمود این زخم تا قیامه قیامت هست .. پیغمبر فرمود: أولادُنا أكبادُنا .. فرزند پارۀ جگرِ ..
امام حسن عسکری فرمود وحی شد به ذکریا تو که از ما فرزند میخوای ، براش داستانِ کربلا رو گفتن .. رسیدن به این مرحله ، این حسین یه پسر داره .. اولین شهیدِ راهِ حقِ در بنی هاشم .. حضرت شروع کرد گریه کردن .. آی ذکریا طوری اینو میکشن حسین از پا می افته ..
داره ذکریا واردِ اون عبادتگاهش شد سه روز نه آب خورد ، نه نان خورد . فقط میشنیدن از بیرونِ عبادتگاه یا صومعه ش فقط داد میزد حسین .. سه روز که کامل شد خداوند بهش غلامی داد پسری داد اسمشُ یحیی گذاشت .. میدونید یحیی رو جلو ذکریا سر بریدن .. انقدر گریه میکرد میگفت تازه فهمیدم سر حسین چی میاد ..
لذا سکینه خانم فرمود پدرم وقتی صدای علی اکبر رو شنید یه جوری حالش بهم ریخت دیدم شبیه محتضر شد .. داره همۀ خیمه و میدان رو نگاه میکنه دم در خیمه گفت وای پسرم ... راوی میگه من روضه رو خواندم دیدم همه دیگه ساکت شدن ؛ یه خانمی پشت پرده هی داد میزنه ضجه میزنه میگه من دیدم .. از امام صادق سوال کردم آقا این خانم که بودن ؟! حضرت فرمودند این عمه ام سکینه خانمِ ... *
وقتی خوابش رو گفت برایِ ذبیح الله اسماعیل ، اسماعیل جان سه شب خواب دیدم من تو رو بردم منا ، اونجا ذبحت کردم .. انقدر شجاعت داره فرمود افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ .. هرچی خدا خواسته عمل کن .. صبح شد به هاجر گفت ما میخوایم یه مهمانی بریم .. یه سفره ای بده ، یه طنابی بده ، یه کارد و چاقویی بده ..
گفت آقاجان قربانِ مهمانی رفتنت ، به من بگو چه مهمانی رفتنی هست که باید طناب ببری ؟! چون میدونه هاجر شیفته و عاشقِ اسماعیلِ .. دیگه حرفی نزد راه افتادن اومدن بیرون .. بارها شنیدید (همه فدایی های علی اکبر فیض ببرن) گفت بابا يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ .. گفت عزیزم اجازه بده دستاتُ ببندم .. چشمشُ بست ، دستُ و پاشُ بست حضرت کاردُ درآورد کشید انقدر به این گلوی اسماعیل کشید کارد نمیبره .. ناراحت شد که امر خدا رو اجرا نکرده .. چنان کارد رو زد به سنگ ، سنگ دوتا شد .. صدایی رسید «الخَلیلُ یَأمُرُنی وَ الجَلیلُ یَنهَانی» .. جبراییل نازل شد ، شنیدید گوسفندی رو آورد ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
جبراییل نازل شد ، شنیدید گوسفندی رو آورد .. اسماعیل رو قبول کردیم ابراهیم وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ .. دست و پا و چشماشُ باز کرد .. جبرئیل فرمود ابراهیم اسماعیل بنشینید روضۀ حسینُ بخوانم .. ای ابراهیم حسینُ طوری سر میبرن .. تا به حال هیچ انسانی رو اینطوری سر نبریدن .. انقدر بدون ، میزنن تا سر از پشت .. خوب گریه هاشونو کردن راه افتادن اومدن به سمتِ خانه ، دیدن وسط راه هاجر نشسته ، موهاشُ پریشان کرده .. دل تو دلش نیست .. تا چشمش به اسماعیلش افتاد دوید بغلش کرد .. دست و پایِ اسماعیلُ بوسید گفت عزیزم چرا جایِ طناب رو دستاتِ ؟!.. یه مرتبه هاجر سراسماعیلُ بالا آورد .. میگن خط قرمزی رو ، رویِ گلوی اسماعیل دید ، دو سه روز بیشتر زنده نموند ...
ای پیکرِ پاره پارۀ تو چون این دل سفره سفره من
از این تنِ چاک ارباً ارباست تا سینه حفره حفرۀ من
داغ تو شبیه داغ زهراست ای آینۀ شکسته اکبر
پخش است تنت میان این دشت ای ماه زهم گسسته اکبر
از این جگرم نمانده چیزی از چیست که مایلم نگردی
با من سخنی بگو علی جان برخیز که قاتلم نگردی
*بعض حرفارو آدم نمیتونه بگه .. الله اکبر .. حضرت به رویِ خاک نشست .. اعضا و جوارحش سست شده بود .. دلش ازین دنیا کنده شده بود .. عَلَی الدُّنیا بَعدكَ الْعَفا .. صداش به گریه بلند شده بود .. هی میگفت علی .. یه وقت دیدن صورتش رو با خونِ علی اکبر خضاب کرد ..*
از هلهلۀ سپاه دشمن فهمید حرم که رفته ای تو
از طرز سلام آخرینت دریافت که پر گرفته ای تو
ای تازه جوان پرپر من برخیز که عمه زینب آمد
*بی بی تا رسید دید داداشش در حالِ احتضارِ .. صدا زد حسین .. تا صدایِ حیدریِ زینب رو شنید به خودش اومد .. اولین بار است زینب حرفِ معجر میزند ..
مانده ام پیشِ تو بر چند بدن گریه کنم
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
عبا رو پهن کرد ، همه میگن با این که زره تنش بود ارباً ارباً شد .. چید رویِ عبا ..*
___________
از خیمه یل حیدر آمد
می گویند که پیغمبر آمد
زمین شد لرزان ، به سویِ میدان
علی اکبر آمد ..
*دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن ..
دیدی آخر همه بر گریۀ من خندیدن ..
سایۀ خواهرِ من را زنِ همسایه ندید
مانده در دایرۀ دیدۀ لشکر چه کنم ...
پاشو ببین عمه ت بین این لشگر گیر کرده ..*
وای علیِ اکبرم ..
نور دو دیدۀ ترم ...
ببین که من پیر شدم
وای علیِ اکبرم ..
داغ و زمین گیر شدم
وای علیِ اکبرم ..
تو قوت جان منی
وای علیِ اکبرم ..
تو روح و ریحان منی
وای علی اکبرم ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Arzi.mp3
8.62M
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
آره والله میگه اولین باریه که اربابِ ما اومد بالاسر عباس ، عباس پاهاشو دراز کرده .. خوابیده .. حسین حلالم کن ..
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چه قدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد
تیرِ نامرد اگر مانع مشکم میشد
میشد این آب شود چشمۀ زمزم که نشد
سعی کردم که نیفتم زِ رویِ اسب ولی
ضربِ آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
بگو از من به رقیه که حلالم بکند
به خدا بعضی ها تو جمع ما هستن ، بعضی هایِ دیگه یه حساب دیگه روشون میکنن .. مثلاً میگن فلانی دیگه ردخور نداره کارُ بسپار بهش برو ، تا آخرش انجام میده. بچه ها هم همچین که مشکُ آوردن گفتن برید دیگه بخابید .. عباس با آب برمیگرده .. همینطور که زمین افتاده بود گفت حسین جان میشه بی ادبی کنم. گفت چیه عزیز دلم داداشم، گفت تا حالا یاد داری ازت چیزی خواسته باشم؟ نه عباسم ؛ ولی حالا ازت یه خواهش دارم . چیه عزیزِ دلم؟ داداش یه قولی بهم بده . حسین جان بدنمُ از اینجا تکون نده .. من نمیتونم تو چشمایِ بچه هات نگاه کنم ...
رد خون دستِ ساقی هنوزم رو لبه مشکه
گریه هایِ مشک پاره شبیه بارونِ اشکه
شونۀ زخمیِ نخلی شده تکیه گاه سقا
سویِ خیمۀ ربابه آخرین نگاه سقا
جایِ بوسۀ علی رو همۀ تیرا شمردن
آبرویِ پهلونُ کنار علقمه بردن ..
حسین داره برمیگرده ، اما چجوری ؟ پیاده، سواره اسبم نیست. افسار اسبُ گرفته .. خمیده خمیده داره میاد .. این عمی العباس ؟.. یهو دیدن حسین بغضش ترکید .. خیمۀ عباسُ عمودشُ کشید .. این خیمه نشست .. بچه ها برید آمادۀ اسیری بشید .. ای حسین ..
هر چقدر که دوست داری اربعین تو مسیرِ نجف تا کربلا قدم بزنی ، با همۀ وجودتِ شب تاسوعا رو گریه کردی. ان شالله اربعین پایِ پیاده از نجف تا کربلا هر قدمی که برمیداری یه حسین میگی .. شبِ عباسِ .. کسی هست بی حاجت اومده باشه؟..
هرکی گرفتاری داره ذکر اباالفضل میگیره ..
امشب امتحان کن یه یا اباالفضل بگو حاجتت رو مدنظر بیار ، دستت رو بیار بالا با همۀ وجودت ناله بزن یا اباالفضل ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani.mp3
1.96M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_دوم زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
جگرگوشه من ، دوست دارم عباس
یه چند تا سفارش ، واسه ت دارم عباس
غلامِ حسینی ، یادت باشه مادر
مبادا یه بارم بگی بهش برادر ..
*امشب شب آروم گریه کردن نیستا ، امشب ارمنی هام داد میزنن ..*
نزار غم بشینه ، به احساسِ زینب
تو باید که باشی سپر واسه زینب
باید که همیشه بمونی باهاشون
یادت باشه که قول دادی به باباشون
*یادته که علی صدات کرد، گفت همه بچه ها برن بیرون ، عباس تو وایسا کارت دارم .. زینبم توام بیا .. عباسم پسرم عزیزِ دلم*
عباس آرامش حسینم
سردار ارتش حسینم
نگذار تنها بشه حسینم
بهت قول میدم که ، دلی غم نبینه
قدِ زینبت رو نامحرم نبینه
نزارم مسیرش ، بیفته به بازار
نزارم بشه باز ، غمِ کوچه تکرار
تا من زنده باشم ، دلی خون نمیشه
گلِ باغ زهرا ، پریشون نمیشه
رقیه چشاش خیسِ بارون نمیشه
علی اصغرت جان و بی جون نمیشه
مادر ، سنگِ تموم میزارم
حتی ، وقتی که دست ندارم ..
مشک و با دندونم میارم ..
ای حسین.
*خیلی ها امشب ، با یه حاجت هایی اومدن .. خیلی از شعرا تکراریه ، اما شب تاسوعا که میشه تکراری نیست. باید خوانده بشه .. باید باهاش اشک ریخته بشه .. بخونید شما هم : ..
سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل
اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا واویلا
بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا واویلا
قد حسین بن علی تا شده ، واویلا واویلا
پایِ عدو به خیمه ها وا شده ، واویلا واویلا
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab9.mp3
2.32M
|⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_سوم روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
بچه های رزمنده هستند من بی ادبی میکنم کربلایِ یک نوشتن رمز عملیاتُ که اعلام کردند «یا اباالفضل العباس ادرکنی» همۀ بچه هایِ رزمنده این قمقمه ها رو دارن باز میکنن .. آب ها رو رویِ زمین ریختن ..
زشته رمزِ عملیات یا اباالفضل باشه ما آب بخوریم .. میگه وقتی آمدیم نگاه کردیم رو زمین افتاده بودن این لبها خشک بود .. همچین که دست برد زیرِ آب این آب ها رو بلند کرد مقابل صورت فذکر عطش الحسین .. یادِ تشنگیِ بچه هایِ حسین افتاد .. یادش نمیره تو خیمه ها همه این دامن ها رو بالا زده بودن ، این شکم ها رو روی مشک هایِ نمناک گذاشتند .. همه منتظرن عمو آب بیاره .. آبُ رو آب ریخت ، مشکُ پر کرد. سمتِ خیمه ها به تاخت داره میره .. بچه ها صبر کنید عمو داره میرسه .. همینطور از گوشه هایِ چشم یه نگاه به سمت خیمه هایِ حسین ، رباب صبر کن دارم میرسم .. همچین که داره به تاخت میاد ، یه نفر داد زد اگه یه قطره از این آب ها به خیمه ها برسه ، یه نفر از ما زنده نمی مونیم ..
همه دورشو گرفتن ، (دیگه ساکت نباید باشیا ..) یه نفر پشتِ نخلستان ها کمین کرده .. آروم آروم (همه میترسن ، شیر حیدرِ) آروم آروم پنهان شد ، اومد جلو ، شمشیر و بلند کرد دست راستُ زد .. وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني .. دست از حسین بر نمیدارم ... اومد جلوتر دیگه دست نداره .. خدا عباسُ کمک کن ، آبرویِ عباس نره .. اومد جلوتر ، یه نفر دیگه شمشیر و بلند کرد دست چپ و انداخت .. این مشک رو به دندان گرفت .. تصور کنید بیچاره میشید .. رو اسب نشسته ، همینطور افسارِ اسبُ با پاها گرفته .. مشکُ هم به دندان ، دیدن نمیتونن کاری بکنن .. اون نانجیب بلند شد گفت من میدونم چطور زمین گیرش کنم .. تیر و کمانُ برداشت .. همچین که این تیر به این مشک خورد ،یه آهی زیرِ لب کشید ..
آه .. مادر جان کجایی ببینی آبرویِ پسرتو بردن
حرم از داغ تو دیگر دل ما سر دارد
هیچ کس نیست که بعد از تو علم بردارد
جبرئیل است که افتاده زمین یا که تویی
چقدر پیکر صد پارۀ تو پر دارد
گر سرت را سر زانو بکشم میریزد
سر تو بس که جراحات مکرر دارد
به که گویم که علمدارِ رشیدم حالا
قامتی با قد یک طفل برابر دارد
*بعضی از حرفها برا عاشورا و تاسوعاست ، تذکرة الخواص آمده ابن جوزی نقل می کند ، میگه همچین که زمین افتاد حرمله یه عده رو جمع کرد ، گفت بیایید بریم دورش .. همه آمدن دورِ این شیرِ حیدر حلقه زدن .. (تصور کن ، یه شهیدی افتاده همه جمع شدن .. همه دارن میزنن .. این عالِم میگه ، این قدر عباسُ با شمشیرُ نیزه زدن دستها که هیچ .. این عالم میگه پاها هم از بدن جدا شد)
علی اکبرُ ابی عبدالله عبا را پهن کرد این بدنُ برگردوند خیمه .. عباس بود کمکِ حسین کنه .. اما دیگه الان نه عبا داره .. نه کسی هست کمک حسین کنه .. تا اومد ، یه نگاه به عباسش کرد ، همینطور متحیر به این بدن داره نگاه میکنه*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
یک نفر گفت چرا دست گرفته به کمر
یک نفر گفت حسین داغ برادر دارد
گر تو اگر پا نشوی نوبت گودالِ من است
شمر پیش نظرت دست به خنجر دارد
ولدی گفت به تو مادر من ایوالله
همه دیدن که عباس دو مادر دارد
گفت عباسم ، دیدی مادرمُ ؟ گفت آره برادر دیر رسیدی حسین ..
وقتی رفتی آروم آروم
من شدم غریبُ مظلوم
غم می بارید از سر و روم
وقتی دستاتو بریدن
صدای مادرم اومد
یهو گفت آخ زخم بازوم ..
عباس ،دیدی چطور دست به کمر گرفته بود
عباس ،چادر نخ نماشُ سرگرفته بود
عباس ،دستی نداشتی اشکشُ خوب کنی پاک
عباس ،واسه همین بازوتُ میزدی رو خاک
آره حسین .. دیدم همینطور دست به کمرش گرفته .. هی صدا میزنه: پسرم .. منم میخام ادب کنم نمیتونم از جام پاشم .. ای حسین ..
همچین که اومد کنارِ این بدن (حرفه آخرم باشه)آقاجان من از شما معذرت میخام، نمیخاستم این روضه رو بخونم اما یاد اون داستان افتادم به آن بزرگوار که خواننده بود گفت چرا روضه ما رو نمیخونی؟ آقا اومدبارها خواندن گفت نه اینجوری که من میگم روضه بخون ..
یه نفر که بالا بلندی باشه ،تیر تو چشم رفته .. یه چیزی تو چشمت بره اذیت میشی ،میخای سریع دست بزنی .. این تیرُ بینِ دو زانو قرار داد .. تیرُ از چشم میخاد دربیاره .. کلاه خود از رو سر ، زمین افتاد. اون نانجیب از دور رسید ، عباسی که میگن تویی؟.. گفت آی نامرد ، یه موقعی اومدی عباس دست به بدن نداره(خاک به دهن من اگه شب تاسوعا نبود نمیگفتم اما چون شب تاسوعاست از امام زمانم معذرت میخام) گفت تو دست نداری ، من که دارم .. این عمودُ بلند کرد .. آورد بالا .. حسین از دور ، نزن نامرد .. زینب از دم خیمه ، نزن نامرد .. رقیه داره میگه نزن نامرد .. یهو این نامرد عمود آهنُ زد صداش بلند شد اَخا .. حسین ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab9_2.mp3
3.88M
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•#قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد
پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد
کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم
دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد
گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم
اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد
جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر
میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد
دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است
*خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ ...*
دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است
فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد
هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک
بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab10.mp3
1.37M
|⇦•#قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir