|⇦•طفلِ یتیمی زِحسین..
#روضه و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
امشب شب بیقراریِ زینبِ .. اجازه بدید همه با هم شریک بشم ، همه بلدید :
طفلِ یتیمی زِحسین گمشده ساربان ساربان
قامت زینب زِعلم خمشده ساربان ساربان
*عزیزبرادرم چه کنیم ریختن خیمه هارو غارت کنن ..خیلی برای امام سجاد سخت بود اینو بگه ولی مجبور بود ناموسش توخطربود .. چه کنه فرمود عمه جان به بچه هابگو فرارکنن ..
زن وبچه تو این بیابون میدوییدن یا الله .. میگه دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته داره میدوه .. تو تاریکی صحرا معلومه از دور آتش و مسیر دختر . میگه اسبم رو هی کردم دلم سوخت گفتم برم آتش دامنش و خاموش کنم تا رسیدم از اسب پیاده شدم دیدم دستاشو گذاشت رو سرش ، منو نزن من یتیمم ..
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ...
پیاده شدم آتش دامنش و خاموش کردم فهمید باهاش کاری ندارم دخترم آرام باش ، یه وقت یه نگاهی به من کرد صدا زد شیخ آب آزاد شده یا نه ؟! گفتم آری آب آزاد شده . طبیعیه سه روزه آب نخورده تشنه است یه ظرف آب براش آوردم گفتم الان آبُ ببینه آب و میخوره اما دیدم هی آبُ نگاه میکنه هی گریه میکنه ...
یه وقت صدا زد شیخ راه گودالِ کدوم سمته ؟!.. گودال چیکار داری ! آب نوش جان کن ، گفت وقتی بابام میدان میرفت لباش از تشنگی ترک خورده بود .. میخوام برای بابای غریبم آب ببرم ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
980619-03-roze[hanif].mp3
1.41M
|⇦•طفلِ یتیمی زِحسین..
#روضه و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دشمن با هدف #تسلیم
#مذاکره را شروع کرد!
اما #دیپلماسی_حسین(ع)
#مذاکره برای #تسلیم نبود
#مقاومت
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•پیمانه خالی است و ..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
پیمانه خالی است و کرم بینهایت است
اما همین گدایی ما، اوج عزت است
کودک به غیر خانۀ بابا نمیرود
یعنی همیشه خانۀ عشاق، هیئت است
*امشب وقتی خانم بچه های ابی عبدالله رو جمع کرد همشون سوخته بودن .. همۀ بچه هارو با یه دردسری با یه مکافاتی زیر یه خیمه نیم سوخته جمع کرد ، همه رو یکی یکی خوابوند برای همه یکی یکی لالایی خوند ، تا همه خوابیدند تا بی بی اومد یه کم استراحت کنه بشینه تا نشست رو زمین گفت کمرم چقدر از صبح تا حالا دویدم .. شام غریبان باید آروم بسوزی و گریه کنی ، تا اومد بشینه یهو دید از پشت خیمه ها صدای ضجه شیون بلند شد گفت ای بابا من که همه رو خوابوندم صدای کیه؟ اومد آروم آروم پشت خیمه ها دید رباب جان خانم جان شما اینجا چیکار میکنی ..
گفت زینبم خوابم نمیبره چرا آخه؟.. رباب جان کمک من باش میبینی که من با چه مکافاتی بچه هارو خوابوندم اومدی گریه میکنی ،گفت خانم جان میدونم اما دست خودم نیست از دم غروب که آب و آزاد کردن حواسم نبود یه کم آب خوردم ..
تا دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
خانم جان سینه هام شیر آورده یادم اومد ظهر همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ می انداخت ولی شیر نداشتم بهش بدم حلالم کن حلالم کن ..(زبانِ حال) گفت حالا چرا پشت خیمه ها ؟.. بیا تو بشین گفت نه آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم و کنترل کردم دیدم آقام این بچه رو زیر عبا پنهان کرد منم نمیخواستم آقام خجالت زده بشه نرفتم جلو اما از لای پردۀ خیمه میدم اومد همینجا پشت خیمه ها نشست دیدم یه قبر کوچولو کند .. خودم دیدم زینب جان همین جا خاک کرد ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم ..*
اینجا حسینیه است، در این خانۀ حسین
حتی نفس کشیدن ما، هم عبادت است
آغوش اگر که باز کنی ، خوبها چرا
هرکس گناه بیشتر آورده ، دعوت است
خاکی شدم برای تو خاکم، درست شد
زحمت برای روضۀ تو، عین رحمت است
ما پرورش گرفتۀ ، زهرای اطهریم
از مادر آنچه میرسد اصلا، محبت است
روی در، خون سر انگشت مرا، میبینی
خانهات را، کسی اندازۀ من، در نزده
گر به زهرا برسد نامۀ من، نیست غمی
هرکسی بچۀ بد را زده، مادر نزده
محشر همه به دور حسین ، جمع میشویم
فردوس بیحضور تو خاموشُ خلوت است
نزدیک اربعین شده ، کاری بکن حسین
دیگر برات را بده ، وقت زیارت است
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
Fadaeian_Moharam_9810_01.mp3
3.29M
|⇦•پیمانه خالی است و ..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
در #کربلا
#زبان_نفهمها
داعیهی فضل داشتند!
#حسین(ع) از آنها #انتقاد کرد،
با تَشَر و تیشه جوابش
را دادند!
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•گودال سخت بود برای..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
گودال سخت بود برای دلش ولی
اشک امام عصر، برای اسارت است
ای سر بریده، بال و پرم را، نگاه کن
داغی که مانده بر، جگرم را، نگاه کن
پاشو کمک بده، که سوار شتر شوم
نامحرمان دور و برم را، نگاه کن
با شمر و، حرمله، طرف کوفه میروم
برخیز همسفر، سفرم را، نگاه کن
رفتم پِی،ِ لباس تو اما مرا زدن
بر روی گونهها، ورمم را، نگاه کن
عباس را، بگو که زمین خورد زینبت
حالا کبودی، کمرم را، نگاه کن
ای آفتاب، کم به تن، دلبرم بتاب
ای آفتاب، چشم تَرم را، نگاه کن
چادر نماند، تا بکشم روی پیکرت
شرمندگی، اهل حرم را، نگاه کن
خیلی شرمنده شد زینب .. گفت:« داداش! یادمه یه روزی خواب بودم، یهو از خواب بیدار شدم؛ دیدم تو بالا سرم وایسادی، گفتم:«داداش چرا منو بیدارم نکردی»؟!
_گفتی:« خواهرم دیدم خوابی؛ از لای این درم داره آفتاب رو صورتت میتابه؛ ایستادم جلو آفتاب، آفتاب به پوستت نخوره به صورتت نخوره.
یادته، گفتم:« ان شالله برات جبران کنم»...
ای آفتاب! من که کاری ازمبر نمیاد؛ میبینی که من رو دارن دست بسته میبرن...
امشب خیلی شب عجیبیه، امشب همچین که بیبی خیلی از این بچهها رو با یه دردسری جمع کرد، دید دو سه تا از این بچهها کماند. یکییکی دست سر این بچهها میکشید.
_عمهجان چرا گوشت اینجوریه؟!
_گفت:« عمه جان! آخه تو این صحرا دنبالم میکردن؛ منم بهش میگفتم:«خودم گوشوارم و بهت میدم، اما اینا میکشیدن».
_عمه ببین گوشم و...
هی این بچه اون بچه؛ یکییکی دلداری،
_ پس دوتا بچهها کماند!
گفت:« خواهرم امکلثوم؛ عزیزم، میدونم خستهای، پا میشی با همدیگه تابی تو این صحرا بخوریم دوتا بچهها کماند؟!
تو این تاریکیها، هی این طرف و بگرد؛ اون طرفا بگرد.
_ای خدا! چیشدن این بچهها؟!
یهو دیدن زیر یه بوتهای، دوتا از این بچهها دست گردن هم کردن، تا اومد برشون گردوند دید دوتایی جون دادن و مردن...
این اسبا وقتی برا غارت میدویدن، این بچهها زیر نعلای این اسبا، جون دادن و مرده بودن...
خواهرم یکی دیگه نیست! بازم بگردیم، خیلی کمرمم درد میکنه...
این طرف اون طرف؛
_ای خدا! کجا رفته این بچه؟!
یهو بیبی فرمود:« خواهرم فکرکنم منمیدونم».
_چرا از کجا؟!
_آخه وقتی آب آزاد شد، بچهها رو من یکییکی زیر نظر داشتم. دیدم یکی از این بچهها گریه میکرد یه ظرف آبم برداشته بود.
دیدم از این مردا هی سوال میکرد:« گودال کدوم طرفه»...
خواهرم فکرکنم رفته گودال؛ چون از اون موقع به بعد دیگه ندیدم این بچه رو...
سریع دویدن تو گودال، دیدن یه بچهای خودش رو انداخته رو این بدن بیسر. این بچه رو بلند کردند.
_اینجا چیکار میکنی آخه؟! عزیز دلم، چجوری این همه راه اومدی تا اینجا؟!
_گفت: عمه جان! خیلی دلم هوا بابامو کرده...
دم خیمه که ایستاده بودم،بابام و از دور میدیدم این لباشو میدیدم بهم میخورد؛ هی میگفت:« جگرم»...
_عمهجان! بابام سر نداره خب؛
_عمهجان مگه نمیبینی بابام سرنداره؛ ولی من خودم صدا بابامو شنیدم.
_چی میگفت عمه جان عزیز دلم؟!
_عمهجان! تو این صحرا، تو این تاریکیها هی صدا میزدم:« اباَ، بابا»؛
دیدم از یه سمتی هی صدا میاد:« اِلَیَّ؛ بیا»...
دو سه تایی خودشون رو انداختن رو این بدن انقد گریه کردن ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
Fadaeian_Moharam_9810_02.mp3
3.73M
|⇦•گودال سخت بود برای..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کربلا،
انفجار #کینههای_کوفه
از #علی(ع) بود
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•چجوری میتونم، رهات کنم..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
چجوری میتونم، رهات کنم
بذار یه دل سیر، نگات کنم
میخوام تا خود صبح، صدات کنم
ای عشق زینب
چیشد یادگاری مادرت
برادر بگو، چی اومد سرت
ببین شمر و دنبال دخترت
ای عشق زینب
ای سربلند من، از ریشه چیدنت
پس قسمت منه، رگهای گردنت
ای سرفراز من، رو نیزهای چرا
قرآن بخون برام، از روی نیزهها
ما رو میبرن، بین کوچهها
تو میمونی و، پیکری رها
کجایی تو ای یار و، من کجا
برادر من
تو اما توی قلب زینبی
دعای نمازم توو هر شبی
اگرچه لگد کوب مرکبی
برادر من
شبها گذشته و، گریونه خواهرت
سرخه لبام هنوز، از خون حنجرت
أَمَّنْ یجِیبُ من، مُضْطَر شدی چرا
ای سرنوشت من، بیسر شدی چرا
خداحافظ ای، یارِ آشنا
خداحافظ ای، پیکرِ رها
خداحافظ ای، دشتِ کربلا
که میره زینب
سلام ای، سر روی نیزهها
سلام ای، سر از بدن جدا
سلام ای، مسیر پر از بلا
اسیره زینب
امشب رقیه هم، جامونده بین راه
پیداست که روی نی، هی میکنی نگاه
زجری کشیدهام، از زجر و طعنههاش
بازم فداسرت، همراهمی داداش
شاعر: صادق میرصالحیان
امشب درسته کربلا مهمون پیکر ابی عبداللهست .. اما سر ابی عبدالله کجاست؟! امشب زن خولی یهو تو دل شب از خواب بیدار شد ، دید دلشوره داره نمیتونه بخوابه! یالله.. پا شد؛ دید یه صداهایی میاد ، دید نوری از منزل بالا میره به سمت آسمانِ .. دنبال این صدا دنبال این نور رفت توو مطبخ خونه ، یهو رفت جلو دید این نور از تنور خونه داره بلند میشه ..
_ای خدا چه خبره؟!
_ من همین امروز نون پختم!
_نکنه یادم رفته آتیش و خاموش کنم؟!
در تنور رو برداشت؛ داخل تنور یهو نگاه کرد یه سر بریده تو تنوره...
_ای وای من این سر سره کیه...
یهو دید از آسمان هودَجی اومد پایین، چندتا زن از این هودَج پیاده شدن، یه زن جوانی هم اون وسطه زیر بغلاشو گرفتن.
هی داره به سینهش میزنه میگه:« بنیِ»...
دیدم این سر و بغل گرفت؛ هی تو بغلش گرفته میبوسه بُنَیَّ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
Fadaeian_Moharam_9810_03.mp3
2.07M
|⇦•چجوری میتونم، رهات کنم..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#برکه_غدیر را که فراموش کردند،
#گودال_کربلا را جایگزینش کردند
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• خورشید میخواهد تورا..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
السلام علیک یا اباعبدالله
خورشید میخواهد تورا در یاد بسپارد
یا از خجالت یک قدم هم برنمیدارد
خدا چرا امروز تموم نمیشه ... چرا خورشید اینجور زُل زده به بدن تو حسین جان !؟ ...
میدونید رفقا ، ظهر روز عاشورا ، ابلیس به پیشگاه پروردگار عرض کرد که خدایا ، یادته به من فرمودی سه تا دعای اجابت شده داری ، دوتاشو ازت خواستم یکیشو گفتم طلبم تا بگم ... فرمود بله من هیچ چیزی یادم نمیره ... گفت امروز میخوام حاجت سوممرو بگم ... چی میخوای!؟ ... گفت اینقدر این خورشید رو نزدیک کن ، میخوام سوختن هرچه بیشتر حسینرو ببینم ...
امروز دیگه این ساعتایی که من و شما الان توی جلسه نشستیم ، زینب دیگه رمقی براش نمونده ، امروز همش دویده زینب ... مرتب بین خیمه گاه و میدان رفت و آمد میکرد ، یه بار رفت با حسین علیاکبر رو آورد ، یه بارم رفت سراغ خوده ابی عبدالله ...
شماها چون متصل هستید به این خانواده ، همه خسته اید ، این چند شبه اینجا عزاداری کردید ، منم گفتم شام غریبانی بخونم ...
ای امان از دل زینب ...
من آرام آرام میگم ، ابر چشمان شما طوفانی بباره ، خدا بحق ابی عبدالله نیاد اون روزی براتون که اسم حسین بیاد اشک شما نیاد ، تا فرصت هست به آقا بگو آقا ، هرچی بدی کردم هرجور دوست داشتی تنبیهم کنی بکن ، اما جون زینب چشمای گریان رو از من نگیر ...
خورشید میخواهد ، تورا در یاد بسپارد
یا از خجالت ، یک قدم هم برنمیدارد
ابر نگاه کودکان ، از صبح تا حالا
بر گونههای سوخته یکریز میبارد
بی بی زینب چه قدرتی داره ... بچهداری کنه ، یتیم داری کنه ، عزاداری کنه ، مریض داری کنه ، از همه بدتر امشب میدونی چندتا پای سوختهرو باید ببنده زینب ...
پاهای از برگ گل نازکترِ نازدانههای ابیعبدالله ...
لابلای خیمه هایی که داره میسوزه ...
ای امان از دل زینب ...
آقای من برای شما میخوام این بیت رو بخونم ...
آقا کجایی ، دخترت میخواهد امشب هم
سر روی زانوی پر از مهر تو بگذارد
بابا من عادت دارم تا تو بغلم نکنی نمیخوابم ...
رفقا ما میگیم و میریم ، شما هم میشنوید و رد میشید فقط خدا میدونه چی به سر زینب اومد ...
هی اومد بچه هارو شمرد ... وای ام کلثوم ! یکی دو تا از بچهها کم هستن ، چه خاکی به سرم بریزم ... نگاه کرد دید رقیه هم جزو اوناییه که نیست ...
گفت خواهرم تو حواست به این بچهها باشه، من برم توی این بیابون بگردم ، شب تاریک ....
خانوم سکینه سلاماللهعلیها دست راست زینب ... خانوم سکینه فرمود عمه جان منم بیام منم بگردم ...
یه وقت دیدن سکینه داره میاد ، رقیه رو بغل گرفته ... گفت عزیز دلم کجا بودی ... گفت عمه ، رفتم دیدم کنار بدن بابام ، سر رو سینه بابام گذاشته ...
دل اگر هست ، دلِ زینب کبری باشد
آفرین باد بر این همت مردانهی دل
توی راه دوتا خواهرا دارن باهم حرف میزنن ، گفت عزیز دلم توی این تاریکی ، چه جوری بابارو پیدا کردی ...
گفت خواهر ، گوشهی خیمه سوخته کِز کرده بودم ، دلم برا بابا تنگ شد ، زیر لب داشتم میگفتم بابا کجایی میخوام توی دامنت بخوابم ... یه وقت دیدم یه صدایی بلند شد بیا عزیز دلم ... دنبال صدارو گرفتم رفتم تا بابامو پیدا کردم ...
خداروشاهد میگیرم همه این حرفارو زدم برای این که آماده بشی بتونم این یه بیت رو بخونم ...
گفت خب ، رفتی پیش بابا به بابا چی گفتی ...
بابا ...
آن گوشوارِ یادگاری را که یادت هست
حالا به جایش زخم، گوشم را میآزارد ...
غروب امروز بود این ناردانه آرام آرام به هوش اومد ... دید سرش توی دامن عمه جانش زینبه ، صدا زد عمه ... عمه یه نفر دنبالم کرد ... گوشوارههامو کشید عمه ... این مصیبت خیلی سنگینه اما جواب زینب سنگین تره ... فرمود عزیز دلم غصه نخور ، عمت هم مثل توئه ...
بابا... نمیدانی چه روزی داشتیم امروز
این دشت تا دنیاست دنیا ، ماجرا دارد
ای کاش میدیدی چگونه میدود عمه
شاید ستون خیمه را برپا نگه دارد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•خورشید میخواهد تورا..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ریختن توی خیمه ها برای غارت ، هرکی هرچی دستش میرسید میبرد ...
راوی میگه حدود ساعت سه و چهار بعد از ظهر بود ، اینا حمله کردن به غارت خیمهها ... نازدانۀ سه ساله طبق عادت همیشه توی خیمه سجاده بابارو پهن کرده ، بابا بیاد برای نماز عصر ، آماده نشسته بابا از میدون بیاد برای نماز ...
تاریخ اینو میگه شمر پردۀ خیمهرو پاره کرد ، وارد خیمه شد ، نازدانه تا چشمش به این ملعون افتاد گفت بابام کجاست ... بیشرف بیحیای بیادب دستشو بلند کرد ، همون کاری که ملعون دومی توی کوچه با مادرش زهرا کرد ...
ای کاش شب میشد ، تمام دشت میخوابید
تا عمه هم خود را به دست گریه بسپارد
کاشکی عمه هم یه فرصت پیدا کنه بتونه بشینه یه کمی برای بابام گریه کنه ، قلبش داره میترکه ...
اما سر رفتن ندارد آفتاب، امروز
از شرم حتی یک قدم هم برنمیدارد
عرض من تمام ... همه شما خسته اید...زبان تشکر هم نداریم از آقا سیدالشهدا ... نمیتونیم درک کنیم که چه عنایت عظیمی آقا بهمون داشت ... دهه عاشورا و مجلس روضه و حسینیه و شب و روز روضه ، گریه برای امام حسین ...
یه وقت هست رفقا ، بچه شما گم میشه ... خیلی ترسناکه خیلی وحشتناکه ... ولی بچهت گم شده ، توی شهر خودت گم شده ... چهارتا آشنا داری رفیق داری میری سفارش کنی بگردن ...
یه وقت هست رفتی دیار غریب ، بچهت گم میشه ، خیلی بیشتر میترسی وحشت میکنی ...
یه وقت هست یه بچه امانت دادن دست تو ... توی یه مملکت غریب هستی ، کس و کارترو کشتن ، اسیر هستی ، بچه امانتیرچ پیدا نکردی ، حالا میگن باید راه بیفتیم بریم ...
به یاد همه گذشتگانی که این شعرو خوندن و گریه کردن و ضجه زدن و ناله زدن و زیر خاکها خوابیدن ، پدران و مادران و همه اونایی که به ما یاد دادن که درِ این خونه باشیم ، هرکسی که هر اندازه این محبت رو به ما یاد داده ، حق معلمی گردن ما داره ، همشون فیض ببرند ... همه نوحه خون باشند ...
طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان
قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان
امشب همه باهم کمک به زینب کنیم ... خسته تر از زینبی ؟! تو که دیگه کتک نخوردی که ... گریه کردی ...
طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان
قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان
بگم بیت بعدیشو یا نه ... سادات به رگ غیرتشون برنخوره ... از من گلهمند نباشن ...
بر تو دخیلیم أیا ساربان ساربان ساربان
این شتران را تو به سرعت مَران ، ساربان ساربان
(چرا ؟! ...مگه چیکار دارید؟! ... آخه ...)
طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان
قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
روضه حاج حسن خلج.mp3
6.31M
|⇦•خورشید میخواهد تورا..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
قُلُوبَهُم مَعَک و سُیوفَهُم عَلَیک! ↶
قلبها با حسین ، شمشیرها بر حسین؛
اینمیشود #جدایی_دین_از_سیاست!
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• سری به روی نیزه ها بلنده..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
سری به روی نیزه ها بلنده
کاشکی رقیه چشمِ شو ببنده
اینجوری که سر رو زدن به نیزه
افتادنِش فقط به مویی بنده
مرکبای تازه نفس آوردن
یکی یکی نعلای تازه خوردن
چیزی که از تن حسین نمونده
همونیم که مونده بود رو بردن
دیگه تموم کار میبینه زینب وسط غبار
به روی پیکرش تو قتلگاه میدوه ده سوار
شلوغ قتلگاه دیگه تمومه کار
از خیمه زینب خودِشُ رسونده
درستش اینه خودشُ کِشونده
رسید به قتلگاه حسینُ نشناخت
آخه نِشونی از تنش نمونده
نیزه و سنگ و تیرارُ که برداشت
دید که نه جسمی داره و نه سر داشت
داداش تو زیر و رو شدی برا چی
خنجر از اون بوسه مگه خبر داشت
ای سرِ روی نی این بلا اومده سر تو کی
میخوان که زینبُ جدا کنن از تو با کعبِ نی
میبینی وضعمُ ای سر روی نی
امشب ناموس حسین تکُ تنهاست .. ان شاءالله با ناموسِت آواره نشی .. چهار ساله بود روشنایی ها رو کم میکرد باباش علی .. میگفت نمیخوام چشمی قد و بالایِ زینبُ ببینه ..کجا بودی یا امیرالمومنین امروز .. گفت وقتی حمله کردن سمت خیمه ها دیدن زینب جلو خیمه ایستاده بود نمیزاشت میگفت اینا بچه هستن اینا میترسن.. اینقدر با تازیانه زینبُ جلو خیمه زدن .. حسین ...
بچه ها امشب تو بیابون داد میزدن.. یکی میگفت عمه گوشم درد میکنه.. یکی میگفت عمه استخوان هام درد میکنه .. یکی میگفت عمه بابام کجاست میخواست برام آب بیارِ .. وقتی اومدن خیمه ها رو آتش زدن زینب کبری زودی اومد مقابل زین العابدینِ عرض کرد عزیز برادرم چی دستور میدی؟.. گفت عمه جان بگو همه فرار کنن.. والا این زن و بچه ها تو خیمه میسوزن اینا رحم ندارن .. هرکی به یه سمتی میدوید .. میگه یه مرتبه دیدم زینب جلوی خیمه داره بال بال میزنه .. گفتن همه فرار کردن تو چرا اینجا ایستادی .. فرمود من تو این خیمه یه بیمار دارم .. همه توی این بیابونا هی میگفتن وا حسینا .. وا حسینا ..
همه جویای حسین بودن تا عاقبت همه اومدن تو گودال زینب اومد تو گودال .. کاری کردن دختر اومد باباشو دید نشناخت .. هی میگفت عمه بلند شو بریم سراغ بابام .. عمه این کیه ؟.. این رگای بریده برا چیه؟.. گفت عزیزم این باباتِ .. آی حسین ..
دونه دونه بچه ها رو شروع کرد جمع کردن .. همه رو دونه دونه شمرد .. دید یدونه شون کمه .. یکی از نازدانه ها نیست .. اومد اطراف خیمه رو گشت دید پشت یه بوته ای دو تا پایِ کوچولو .. همچین که بوته رو کنار زد ، دید دخترِ مسلم زیر دست و پا جون داده ..
شام غریبونه پَرا میسوزه
دامن کل دخترا میسوزه
این بوی سوختگی خیمه ها نیست
موی سرا با معجرا میسوزه
خولی و شمر موندن و خنده هاشون
به خیمه ها وا شده دیگه پاشون
من نمیگم سر گوشا چی اومد
پر شده از گوشواره کیسه هاشون
همچین دید زمین کربلا میلرزه آسمان رنگ خون به خودش گرفته زینب اومد خدمت زین العابدین، عزیز برادرم چرا آسمون این جوری شده زمین میلرزه گفت عمه جان الان ساعتیِ که کارِ بابامُ یه سره کردن .. هرکی میخواد غنیمت خودش رو ببره میخوان سر ببرن جایزه بگیرن .. هرکی میره بالاسرِ یه عزیزی سرش رو ببره .. یه وقت دیدن یه نانجیبی پشت خیمه ها میگرده .. یه نیزه ای رو هی تو زمین فرو میکنه عاقبت دید یه بدنه شیرخواره ..حسین....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
shab yazdahom001.mp3
4.04M
|⇦• سری به روی نیزه ها بلنده..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حسن روحانی:
برای آب خوردنمان هم باید
با #آمریکا "مذاکره" کنیم!
این را ربط بدهید به درسهای
#مکتب_حسین(ع) در عاشورا...
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•درمانده ام چیزی ندارم..
#مناجات و توسل با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
درمانده ام چیزی ندارم غیر آهم
این قحطیِ اشکِ دو چشمانم گواهم
اصلاً حواسم به تو و تنهاییت نیست
شرمنده آقایِ غریبم رو سیاهم
هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جایِ من بر اشتباهم
میترسم آخرسر زِ چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم
اصلاً مرا چه به وصال و شکوه از هجر
وقتی که انقدر از شما دور است راهم
با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم
*از اینجا دلتو ببرم سر سفرۀ روضۀ امشب ، اما این روضۀ امشب انقدر زیاده که آدم نمیدونه کجا اصلاٌ میتونه این روضه رو بخونه ..*
جان ها فدای خواهری که ناله میزد
ای کشته افتاده در قتلگاهم
آخر تو را با قتلِ صبر از من گرفتن
حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم
کل حرم غارت شده چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
980619.102.mp3
1.5M
|⇦•درمانده ام چیزی ندارم..
#مناجات و توسل با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
فقط #اشک هایشان را در راه
کمک به امامشان روانه کردند!
سیدالشهداء(ع) کُشتهی محبتهای آبکی بود!
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود
دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود
میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک
قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود
یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر
چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود
در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت
*یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..*
در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف !
شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود
چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس
اما دل رباب ، پی گاهواره بود
یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
#شاعر : حاج علی انسانی
*وقتی امروز ریختن سمت خیمه ها،وقتی خیمه ها رو آتیش زدن،دیدن همه دارن فرار می کنند، آخه زین العابدین فرموده بودن: "علیکنّ بالفرار " دستورِ امامِ همه دارن فرار میکنن،اما دیدن یه خانومی هی میزنه به دلِ آتیش،گفتن: چرا این زن داره میره تو دلِ آتیشا؟گفتن: این خانوم زینبِ...آخه تو این خیمه عزیز برادرش تب داره...
از این بچه هایی که دامنشون آتیش گرفته بود،میگه: دیدم یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته،پای برهنه رو خارها داره میدوه،دشمن میگه دلم براش سوخت،گفتم: برم دامنش رو خاموش کنم...همچین که نزدیکش شدم دیدم دستش رو روی سرش گذاشت...گفت: ای مرد! بخدا من بابا ندارم،من یتیم شدم..گفتم کاریت ندارم،اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم...میگه:تا آتیشش رو خاموش کردم...دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه روش نمیشه...از چهره اش خوندم گفتم چی میخوای بگو؟گفت: یه مقدار آب داری به من بدی..میگه: رفتم یه مقدار آب آوردم به دستش دادم دیدم نمیخوره...گفتم:مگه آب نمیخواستی،چرا نمی خوری؟گفت: به من بگو راه علقمه از کجاست؟ میخوام برم به عموم بگم:دیگه خجالت نکشه...
بی بی زینب سلام الله علیها اومدن همه رو سرشماری کردن،خیلی کار زینب امشب مشکلِ...همه رو که آروم کرد،دید از یه گوشه یه صدا ناله بلندشد،دید پشت خیمه ها یه صدایِ ناله میاد،اومد دید رباب رو خاکا نشسته...عزیزِ دلم اینجوری گریه نکن،میکُشی زینب رو...
امروز همه اومدن با ابی عبدالله وداع کردن،اما رباب از دور نگاه میکرد،جلو نیومد،حیا کرد...اما تو مجلس یزید وقتی نانجیب با چوب خیزران بر لب و دندان میزد،یه وقت دیدن حضرت رباب دوید سر رو بغل کرد،هی آروم داره نوازش میکنه...وقتی برگشتن خرابه...حضرت زینب سئوال کرد، رباب ندیده بودم هیچ وقت اینقدر بیقرار بشی؟ گفت: خانم معذرت میخوام ازت...دست خودم نبود... آخه اون لحظهی آخر که داشت وداع میکرد خیلی دوست داشتم بیام، دستای حسین رو ببوسم ...باهاش خداحافظی کنم... بی بی جان از شما حیا کردم، دیدم الان داره با چوب خیزان میزنه...
پشت خیمه ها هم گفت: خانم جان! ببخشید دست خودم نیست قربونت برم یه جرعه آب بهم دادن حواسم نبود این آب رو خوردم ،تاحالا وقتی بچم تو بغلم بود، هی ناخن بهم میزد"اگر مادر شیر نداشته باشه به بچه بده... هی بچه ناخن میزنه" هنوز جای ناخناش هست ،یه جرعه آب خوردم حالا شیر دارم، اما علی ندارم.. گفت:*
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
*امروز وقتی اون نانجیب گفت حسین هنوز زنده ای؟ ببین دارن میرن سمت خیمه ها... تکیه به نیزه شکسته داد بلند شد.. گفت: اگر دین ندارید حدالاقل آزاد مرد باشید... اول بیاید کار حسین رو تموم کنید، "گریه کنا هیچ موقع دشمن تو این چند روز حرف ابیعبدالله رو گوش نداد... هر وقت میومد حرف بزنه هلهله میکردن کسی نشنَوه..." تا گفت بیایید کار حسین رو تموم کنید، شمر گفت: راست میگه برگردید ،همه اومدن تو گودال، همه اومدن تو گودال، یکی با نیزه میزنه، اینا که حریص بودن زودتر برن سمت خیمه ها زودتر کارو تموم کنن.... یکی با شمشیر میزنه...*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
980619.103.mp3
4.76M
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اگر #مداح_امام_حسین خودت را میدانی ولی از #انقلاب_اسلامی_ایران حمایت نکنی و برگشت به #حکومت_ملعون_پهلوی را بخواهی تو در لشکر #عمر_سعد هستی نه در لشکر #امام_حسین
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو..
#زمزمه و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
میسوزم ..
مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو
مثه شعلۀ دامنه دخترِ تو
مثه ناله هایِ دلِ مادر تو
میسوزم ..
مثه چشمایی که میشه پر ستاره
مثه پایه طفلی که زخمیِ خاره
مثه گوشِ اون طفلی که میشه پاره
میسوزم حسین جان ، که آبت ندادن
کمک خواستی اما جوابت ندادن
میسوزم برادر ، که خاکت نکردن
هنوز دارن این ها تو گودال میگردن
حسین جان .. حسین جان ..
من دیدم ..
یکی اومد و با لگد بی هوا زد
یکی با یه نیزه برایِ خدا زد
اوند پیرمردی تو رو با عصا زد
من دیدم ..
کمک خواستنت رو همه میشنیدن
تو رو سمت مقتل چطور میکشیدن
سرت رو سر حوصله بریدن
تو دعوایِ سرها دلم چی کشیده
سرِ تو حسین جان به خولی رسیده
از امشب عزیزم دیگه از ما دوری
یه شب تویِ دِیرُ یه شب تو تنوری
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
980619.104.mp3
1.38M
|⇦•مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو..
#زمزمه و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
امروز #لبیک_یا_خامنه_ای همان #لبیک_یا_حسین گفتنِ روز عاشوراست...
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
نوبتِ روضه ی
گودال شد از غـربتِ تو
شمر تعزیه نشست و
وسط صحنه گریست
🆔@babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
15-fajr_ babolharam-Segment 1.mp3
3.3M
«إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون»
| یآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً.. |
خیلی دلم گرفته برایت "حسین"..
🆔@babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
مطالب مربوط به #شام_غریبان امام حسین علیه السلام و شبِ یازدهم محرم هم اکنون در سایت بابُ الحَرَم :👇👇
http://babolharam.net/posts/hossein/shame_ghariban/
💻www.babolharam.net
|⇦•به هیات رسیدم که..
#سینه_زنی تقدیم به ارواح همۀ شعرا ، پیرغلامان و همۀ گریه کن هایی که سر به تیرۀ تراب نهاده اند به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
به هیات رسیدم که حاجت بگیرم
حسینی بمانم ، حسینی بمیرم
تو خیر کثیری آقا ، تو نعم الامیری آقا
ای دنیای من ، ای عقبی من
سرشتم حسینُ بهشتم حسین است
به لطفِ خدا سرنوشتم حسین است
«اباعبدالله ... اباعبدالله ...»
دل و دین ، سر و جان ، به قربانِ زینب
که گشته دلِ من ، مسلمانِ زینب
نوایِ دلم یا زینب ، حسینی شدم با زینب
او دخت مولاست ، او جان زهراست
بخوان از نوایش غم نینوا را
به دستش ببین پرچم کربلا را
«اباعبدالله ... اباعبدالله ...»
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مهدی_سلحشور
#ویژه_ایام_محرم
#سینه_زنی
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
نوحه - به هیأت رسیدم که حاجت بگیرم.mp3
1.42M
|⇦•به هیات رسیدم که..
#سینه_زنی تقدیم به ارواح همۀ شعرا ، پیرغلامان و همۀ گریه کن هایی که سر به تیرۀ تراب نهاده اند به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#احساس_مسئولیت
در سپاه حسین(ع)،
از #شش_ماهگی
شروع میشود!
#علی_اصغر
#تکلیف
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•من از اين مردم بي عار..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من از اين مردم بي عار بدم مي آيد
از مكافات از آزار بدم می آيد
ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد
تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد
سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند
تا ابد از در و ديوار بدم می آيد
پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد
من از افتادنِ بر خار بدم می آيد
محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند
به خدا از سرِ بازار بدم می آيد
دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم
من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد
مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد
عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد
*همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ...
این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...*
شاعر:علی اکبر لطیفیان
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net