eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
71 عکس
275 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
تشنگی‌لب‌توحیرت‌دریاشده‌است / بخش دوم صوت (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *امشب بریم درِ خونه‌ی باب الحوائج... گدائه اومد درِ خونه رو زد، بی‌بی ام‌البنین در رو باز کرد؛ فرمود چی میخوای؟ گفت من هرسال میام درِ این خونه رزق یک سالم رو می‌گیرم. با صاحب این خونه کار دارم؛ صاحب این خونه یه آقایی بود هر سال میومدم می‌دیدمش، رزق یک سالم رو می‌داد و می‌رفتم. الان هم به عشق این آقا اومدم. اومدم این آقا رو ببینم و برم. بی‌بی ام‌البنین گریه‌ش گرفت؛ فرمود صاحب این خونه، تو کربلا بین دو نهر آب با لب تشنه کشتنش. دست‌های قشنگش رو یادت هست؟ دست‌های این آقا رو از بدنش جدا کردن. شروع کرد گریه کردن... امشب هم ما اومدیم برای این آقا گریه کنیم. آخه امام زمان فرمودن هر جایی نام عموم عباس برده بشه میام. امشب هم این جوونا اومدن برا عباس گریه کنن، میشه یه سری به ما بزنی بسته از خون دلم راه تماشا شده است تشنگی لب تو حیرت دریا شده است مادرت ام‌بنین نیست اگر بر سر تو همه‌ی دشت پُر از گریه‌ی زهرا شده است داغ دست قلم و مشک و علم پیرم کرد بی‌تو ناچیزترینم، کمرم تا شده است بین این لشکر سرمست غرور از بدنت پاسخ گریه‌ی من خنده و هورا شده است قسمتی از سر تو ریخته بر شانه‌ی تو وای بر من چقدر زخم سرت وا شده است این تمام بدنت نیست علمدار رشید چقدر فاصله در قد تو پیدا شده است *همچین که اومد بالاسرِ این آقا، صدا زد حسین جان این خون‌ها رو از جلو چشمام پاک کن بذار یه بار دیگه جمال قشنگت رو ببینم؛ تا این خون‌ها رو پاک کرد دید از گوشه‌های چشم عباس داره اشک میریزه. گفت داداش چرا داری گریه می‌کنی؟ من باید گریه کنم. آخه دارم داداشی مثل تو رو از دست میدم. صدا زد حسین جان، الان تو اومدی سر من رو بغل گرفتی؛ اما دارم چند ساعت دیگه رو می‌بینم؛ سر عزیز فاطمه رو زمین داغ کربلا...* حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 جگرم می سوزد (بخش اول صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفتی از خیمه و پا تا به سرم میسوزد دلِ زینب(س)، دلِ زن های حرم میسوزد گفتم عباس(ع)! فقط مشک و علَم را بردار بغض کردی و از این غم سپرم میسوزد با لبِ تشنه، لبِ علقمه رفتی امّا جرعه ای آب نخوردی! جگرم میسوزد تیر بر مشک زدند و دلم آشوب شده گُر گرفتی و تنِ شعله ورم میسوزد با غضب، تیرِ کجی رفته به خوردِ چشمَت اشک می ریزم و چشمانِ ترم میسوزد آسمانم به زمین خورده چه بد! با صورَت! سر و پیشانیِ قرص قمرم میسوزد غرقِ خون؛ «أدرک أخا» گفتی و بالای سرت مینشینم، بدنِ مًحتضَرم میسوزد بعدِ تو شعله می افتد به ستونِ خیمه چوبِ گهواره، لباسِ پسرم می سوزد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 اذن میدان گرفتن حضرت عباس(ع) (بخش دوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که اومد اجازه بگیره صدا زد حسین جان! سینم به تنگ اومده. دیدم همه رفتند. یکی یکی شاهد رفتن همه بودم؛ دیگه نمیتونم تحمل کنم. آقا بهش جواب داد: «أنتَ صاحبً لوائی» تو صاحب پرچم منی. تو همین گفت و گوی یک مرتبه این دختر کوچولو با یه مشک وارد خیمه شد. عموجان! میشه یکم آب برا ما بیاری؟ خوشحال شد. (بالاخره یک کاری به ما دادند امروز) . رو چشم عمو جون... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 راضی به تنهائیم نشو داداش (بخش سوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا علمت افتاد زمین، انگار خراب شد آسمون از دستمون رفتی داداش، چیزی نمونده واسمون من موندم و این پرسشِ «چی شد عباسمون»؟ کار من افتاده به التماس پاشو علمدار حرم خورده گره کار حرم جز تو کی رو داره حرم؟ عباسم التماس بچه‌هاست برگرد و اصلا آب نیار بی عمو آب میخوان چیکار باباجون و تنها نذار برگه های قرآنم رو، به روی چشمام میذارم دست های آب آروم رو، از رو زمین بر میدارم پناه دنیام ولی، پناه به عباس میارم پشت و پناه خیمه ی منی پاشو و بیچارم نکن بی کس و بی یارم نکن میدونم شیر خوارم نکن میشکنم اگه تو بشکنی با چه رویی خیمه برم؟ تو رو چجوری نبرم؟ کی فکرش و میکرد یه روز، کارم به اینجا بکشه سقا برا یه قطره آب، منت دریا بکشه برادرم جلو چشام، روی زمین پا بکشه هرجوری میتونی، پاشو داداش پاتو به خیمه برسون حتی شده کشون کشون با من بیا با من بمون راضی به تنهائیم نشو داداش پاشو نذار که دیر بشه نذار کسی اسیر بشه نذار رقیه اسیر بشه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 بالای سر تو حضرت زهراس (بخش چهارم صوت) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو علقمه پیچیده بوی یاس بالای سر تو حضرت زهراس بهم بگو تا مادر رو دیدی چی بینتون گذشت داداش عباس (همچین که اومد کنار عباسش نشست گفت داداش!اینجا عجیب بوی مادر میده. گفت: آره. برا همین صدات زدم داداش. آخه دیدم مادرت داره صدام میزنه پسرم...) تو گفتی که چی شد توی میدون کشیدنت تو رو به خاک وخون یا گفته مادرم که تو کوچه یه سیلی خورد و حسن شد گریون تو گفتی از دلت که شد مضطر از اینکه بی کسه دیگه خواهر یا گفته مادر از آتیشی که یه روزی گر گرفته پشت در اتفاقی نبود، خونه سوخت اتفاقی نبود، در شکست اتفاقی نبود، فاطمه، رو زمین نشست اتفاقا دیدنش، پشت در، کوبیدنش اتفاقا کشتنش، چهل نفر، رد شدند 📋 تیر رو بین دو زانو قرار داد (بخش پنجم صوت) (ع) بانوای کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر شخصی میخواد از بلندی بیفته اول دستاشو سپر صورتش میکنه؛ صورتش بدنش آسیب نبینه. اما دل ها بسوزه برا اون آقایی که، تیر تو چشم فرو رفته؛ از بالای اسب چنان اسب با صورت زمین خورد؛ تا زمین افتاد دیدید این تیر داره اذیتش میکنه؛تیر رو بین دو زانو قرار داد؛ تا سر رو خم کرد؛ کلاه خود از رو سرش زمین افتاد؛ اون نا نجیب اومد جلو؛ گفت:«عباسی که میگن تویی؟ چرا پا نمی شی با من بجنگی». _نامرد یه موقعی اومدی که دست تو بدن ندارم. گفت تو دست نداری. من که دست دارم. چنان این عمود رو بلند کرد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam