eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.6هزار دنبال‌کننده
64 عکس
258 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آنکه بر احمد وفاداری خدیجه.. |⇦• توسل و روضه ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای آنکه بر احمد وفاداری خدیجه اسلام را کردی علمداری خدیجه تو هست و بودت وقفِ عشقِ مصطفی شد دین را خریدی و خریدارت خدا شد *داری با فاطمه زمزمه میکنی ، میگی مادر .. اگه میخوای بی بی دعاگوت باشه ، بسم الله ..* هم دوشِ احمد سال ها آزار دیدی زخم زبان از دشمنان دین شنیدی تا دیدی از غم یارِ تو از پا نشسته مرحم نهادی رویِ دندانِ شکسته صد حیف شد بارِ سفر را زود بستی با رفتنت قلبِ پیمبر را شکستی *امشب با بی بی هم صدا شو .. بگو وا اُماه .. سنی نداشته داغِ مادر دیده .. هی صدا میزد بابا من مادرمُ میخوام ..* بابا و دختر بی تو ای مادر چه سازند؟ باید که بی تو هم یسوزند و بسازند مظلومه ای ، تنهایِ تنهایی خدیجه مادر بزرگِ بی کفن هایی خدیجه *فاطمه وارد شد دید بابا کنارِ یه بدنِ بی جان داره اشک میریزه .. نگاه کرد دید مادرِش خدیجه سلام اللهِ .. رو خاکا نشست شروع کرد بلند بلند گریه کردن آی مادر .. دلایِ آماده کجا میخوان برن ؟.. پیغمبر نمیتونه اشکِ فاطمه رو ببینه فرمود تو دیگه گریه نکن .. میخوام بگم خانم درسته سنِ شما کم بود داغِ مادر دیدی اما دیگه یه بی حیا جلو چشمت به مادرت سیلی نزد .. خانم ندیدی گوشوارۀ مادرت بشکنه رو خاک بیوفته .. ندیدی مادرت دست به پهلو بگیره راه بره .. ندیدی دستایِ پیغمبرُ با طناب ببندن .. اما من یه خانم چهار پنج ساله می شناسم .. همینجوری داشت خیره خیره نگاه میکنه ، دید باباش علی دست به دیوار گذاشته .. هی میگه الهی بشکنه دستِ مغیره .. قربونِ این نفس زدن هاتون .. برا بی بی بلند بلند گریه کنید ... آی نَنَه ... یه وقت زینب صدا زد : خدا مادرم را کجا میبرن ؟.. گمانم برایِ شفا میبرن .. بدنِ بی جان رو کنارِ خانۀ قبر گذاشتن چگونه بدن رو تو خانۀ قبر بزاره ؟ سلمان و اباذر نامحرمند .. بچه هاش قد و نیم قدن .. هی میگه خدا علی چه کنه .. خدا با دستِ خودم ناموسمُ دارم تو خاکا میزارم .. ان شالله مادر از دست داده بینِ ما نباشه .. آی بی بی هرجور بود بدنتُ غریبانه دفن کردن .. هیچ روزی روزِ پسرت نمیشه .. بدنا بدونِ غسل و کفن .. بدنا پاره پاره .. بدنا بی سر .. استخوان ها خرد شده .. کی این بدن ها رو دفن کنه ؟ یه بدن استخوان بهش حالت میده .. وقتی بدنی که همه استخوان هاش زیرِ سم اسب بره حالتش بهم میریزه .. زین العابدین مونده چیجوری بدنُ تو حصیر بزاره .. حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع! *ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..* خرابه‌هایِ تو، باغ‌ بهشت ماست، بقیع! اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع! *قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..* اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع! تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع! *نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..* به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع! علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟ *میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود .‌‌. بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع *اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ... جوان نَنَه .. جوان نَنَه .‌‌. با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ... نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن .‌. یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام .. روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه .. فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید .. قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ... (چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر .. تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید .. شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن .. حسین .... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۷ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به رنگ لعلِ تو یاقوت از جگر بتراشم دُر از دو چشم بریزم مگر گوهر بتراشم به قدرِ یک سرِ مو تا جدا نباشم از عشقت بران سرم که در احرامِ روضه سر بتراشم *شبِ پنجمِ .. دیگه روضه خوان نمیخواد ، خودت روضه خوان باش .. آقایِ من .. غریب آقام .. باید صدات بگیره ، سر و وضعت باید نشون بده عزادارِ حسینی .. غریب آقام ..* برای جلبِ رضایِ تو عادتم شده اینکه اگر حسین نوشتم دقیق تر بتراشم خدا مرا بکشد وقتِ خرجِ مال برایت اگر بهانه پیِ حفظِ سیم و زر بتراشم *همه کس و کارم فدات .. بابی انت و امی و اهلی و مالی .. بگو حسین جان اینا چیه ، من دوست دارم برات بمیرم آقاجان .. دوست دارم نفسایِ آخرمُ زیرِ بیرق تو بزنم .. هرجا نشستی بگو غریب حسین .. امشب امام حسن دم در داره نگات میکنه .. کریم منتظرِ ببینه برا بچه هاش چی کار میکنی ..* سپرده دستِ حسینش اگر پسرها را برایِ معرکه ها نذر کرده سرها را چه بهتر است نبندند این گذرها را که شرمسار نسازند خون جگرها را به دست هایِ عقیله ست عبدالله امیدِ کل قبیله ست عبدالله به سن و سالِ کمش غیرتِ حسن دارد خلاصه ای زِ کراماتِ پنج تن دارد عجیب حال و هوایِ جمل شکن دارد کفن برای چه وقتی که پیرهن دارد همه رفتن ، دیگه سینه ش سنگینی میکنه .. یه لحظه اومد تو خیمه دید گهواره ام خالیه .. حتی شیرخواره رفته، عمو رفته ، داداش رفته .. هی میگفت خدا کمک کن منم برم نمونم .. من مثه بابام حسن طاقت ندارم .. اون بابام بود تو کوچه دید سیلی زدن رو .. من نمیتونم .. اینا فردا میخوان دورِ عمه م رو بگیرن .. فردا میخوان دستا رقیه رو با طناب ببندن .. مادرمُ میخوان سیلی بزنن .. من نمیتونم .. عمه بزار برم .. صدات باید بگیره شبِ پنجم .. حسین .. هی عمه دستشُ میکشه ، عبدالله دستِ عمه رو میکشه .. تا تو گودال شلوغ شد یه لحظه حواسش ازین بچه پرت شد بچه دوید به سمت گودال .. گفت عمه من رفتم ..* دوید و دید به مقتل سر و صدا مانده عمویِ بی کفنش زیرِ دست و پا مانده هزار و نهصد و پنجاه زخم جامانده چقدر میزند او را سنانِ وامانده عموش در ته گودال پاره پاره تن است برای غارتِ پیراهنش بزن بزن است کسی نشسته به سینه که خنجری بکشد به قصد قرب به رگ هایِ حنجری بکشد درست در جلویِ چشم خواهری بکشد نشد حسین نفس هایِ آخری بکشد .. بابا میگن سینه محتضرُ سبک کنید .. حتی یه بندِ انگشت رو سینه ش نزارید .. او همینجوری سینه ش سنگینه .. یه وقت چشمایِ خون آلود رو باز کرد دید نانجیب با چکمه اومد رو سینه .. حسین ...... حمله به امام نور کردن از رویِ تنش عبور کردن جبریل که دید خون جگر شد ای وای تنش چه مختصر شد یارالی آقام ... امان از دلِ زینب .. و عَلَى الْخُدُودِ لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات وَ بِالْعَويلِ داعِيات وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات وَ إِلى مَصْرَعِك مُبادِرات وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه و توسل اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نه آب بودُ نه آتش ، نه خاک بودُ نه باد معلم ازلی حسین یادم داد .. *شب اول محرمِ ، دیگه منتظر نباش خواننده بهت بگه بگو حسین .. اگر با گوشِ جان گوش کنی الان مادرش زهرا میگه حسین .. همه عوالم دارن میگن حسین .. بابا برایِ تسلایِ دل فاطمه هم شده آروم نباش بگو حسین ... یارالی آقام .. آقام .. آقام .. بگو ممنونم ارباب سیاهی و پرچم های عزاتُ دیدم .. خیلیا بودن جاشون خالیِ ..پیرغلاما و شهدامون فیض ببرن ..* اگر که خاکِ درِ آستانِ او نشوم تنم غبارِ هوا و سرم رود بر باد لبی که از تو نگوید زِ هم نگردد باز دلی که بر تو نسوزد خوراکِ آتش باد *هر چقدر میتونی بگو حسین .. شب اولِ .. اگرچه هممونم بگیم حسین یک حسین گفتن فاطمه نمیشه .. هی میگه غریبِ مادر حسین حسین .. جوان، میبینی اشک داری قدر چشمتُ بدون .. حیف این چشم جای دیگه خرج بشه .. به چشمات بگو برای حسین بارونی شو .. این شبا تا میتونید برا آقاتون بلند گریه کنید .. چون تو کربلا تو گودال بهش بلند خندیدن .. ماها که نبودیم کمکش کنیم حالا براش بلند ناله بزنیم .. حسین جان ...* هنوز شیر ننوشیده ، دیده نگشوده به بزم روضه‌ی تو گریه را گرفتم یاد *یعنی هنوز اسم خودمم بلد نبودم ، مادرم میگفت بگو حسین .. (یادته کوچیک بودی) می گفت پسرم ان شاءالله بزرگ شدی خوب نوکری برای امام حسین شی .. اگه بابات نیست براش امشب تو گریه کن .. اگر مادر نداری گریه کن .. انقده محرما بیاد منو تو زیرِ خاکا خوابیده باشیم .. میگمُ رد میشم :* چگونه بر لب دریات تشنه لب کشتن زیاد باد به دوزخ عذابِ آلِ زیاد ... *حسین .. شاید بعضیاتون بگید چه اصراری داری شبِ اول محرمِ بزار یاد کنم خدا رحمت مرحوم نادعلی کربلایی رو .. قدیمیا اینجوری عشق بازی میکردن با ارباب .. هی اصرار میکرد میگفت زبون بگیرید برا حسین .. پدرِ سه شهید بود این مرد بزرگ خودش میگفت یه شب تو عالم رویا بی بی دو عالم حضرت زهرا رو دیدم .خانم جان تو روضه هایِ حسینت میای؟! فرمود میام ، شرکت میکنم .. کدوم قسمتِ روضه رو خانم بیشتر دوست دارید؟! میگه بی بی فرمود اونجایی که سرهاتون رو کج میکنید صداتونُ تو هم میندازید همه تون با هم میگید حسین ...* حسین ..... •┄┅══༻○༺══┅┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ برایِ غربت مسلم همین بس یه زن تنها پناهِ من شد اینجا دیگه آب از سر مسلم گذشته خداحافظ عزیزِ قلبِ زهرا .. چی میاد اینجا به سرت پیشِ چشایِ مادرت غارت میشه پیرُهنت اسیری میره دخترت .. *اگه میای دیگه رقیه رو نیار .. اینا دستاشون سنگینِ حسین .. اگه میای دیگه شیرخواره رو نیار .. حرمله سه شعبه هارو آماده کرده حسین .. بازار آهنگرا شلوغه ..* میا کوفه که زینب خار گردد اسیر کوچه و بازار گردد میا کوفه که اکبر نوجوان ست علیِ اصغرت شیرین زبان ست صدام میارزه زانوهام میلرزه چشام از غصه‌ی چشم تو دریاست میاد روزی که بین چندتا نامرد سر پیراهن و عمامه دعواست .. جسم تو زیر دست و پا کنجِ تنور میره سرت با دست بسته عاقبت تنها میمونه خواهرت •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *حسین جان .. هی رقیه میگه بابا کی میرسیم مهمونی ... بابا اینهمه نامه نوشتن ، گفتن باغ هامون پر از میوه ست ، نهرهامون پر از آبِ .. چرا هرکسی مارو میبینه از ما فاصله میگیره ؟!.. گفت حسین :* حاضرم غربت ببینم بیشتر ، اما تو نه دربه در باشم در این کوه و کمر ، اما تو نه   حاضرم وقتی سرم خورجین به خورجین می‌رود در تنور خانه باشم تا سحر ، اما تو نه   حاضرم وقتی که در بازار کوفه غلغله است داغ ناموسی ببینم بر جگر، اما تو نه   حاضرم صد اسب از روی تن من رد شوند پیکرم در خاک باشد بی سپر ، اما تو نه شاعر : سید پوریا هاشمی *آوردنش بالا دارالعماره .. همه صورتش خون آلوده .. لب و دندان پرِ خونِ .. اما تو آب خواستی آوردن برات ، قسمت نشد بنوشی .. نه دخترات دیدن ، نه پسرات دیدن .. دلا بسوزه برای اون آقایی که تو گودال .. وقتی ذوالجناح اومد دم خیمه .. هشتاد و چهار زن و بچه از خیمه بیرون ریختن .. زیارت ناحیه‌ی مقدسه میگه این زن و بچه پشت ذوالجناح راه افتادن .. درست لحظه ای رسیدن که شمر روی سینه نشسته ...* آنقدر محو جمال احدیت بودی که در آوردن پیراهن تو آسان شد نعل تازه به سم اسب زدن کار که بود که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد آنقَدَر زیور و خلخال ربودند ز ما که به بازارِ طلا نرخ طلا ارزان شد شاعر : سعید خرازی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تمام ملک خداوند غرق ماتم توست فقط نه ماه محرم زمان محرم توست *همانگونه که دیشب گفتم بگو هر جایِ جلسه نشستی صداتُ آزاد کن حسین جان ..* بهشت و حور و قصورم تویی امام حسین هزار شکر که در سینه ام فقط غم توست فقط نه گنبد زردت فقط نه صحنُ سرایت تمام عالم ایجاد زیر پرچم توست *یارالی .. آقام آقام آقام شب دومه ، مثل دیشب خیلی خسته شدی حق داری ، داد زدی صدات گرفته اما رفتی راحت توی خونت خوابیدی آب نوشیدی تو صحرا که خیمه نزدی .. این زنُ بچه رو هرکی دید ازشون فاصله گرفت گفت نکنه یه وقت حسین بگه کمک کن .. همه راهشونُ کج کردن..* اگر به اشک شود غرق عالمِ هستی به قطره‌ قطره‌ی خونِ دلت قسم کمِ توست غمِ تورا نفروشم به ثروتِ دو جهان چه اعتناش به دِرهم کسی که دَرهم توست *میخوایم بریم استقبال زینب سلام الله علیها عین فردا قافله وارد کربلا شد به یه جا رسید دیدن مرکب حرکت نمیکنه هی مرکب عوض کردن حضرت سوال کرد اینجا کجاس؟ عرضه داشتن ، نینوا، ساحل فرات فرمود آیا نام دیگه ای هم داره؟ آره آقا نام دیگرش کربلاست .. عزیز زهرا از مرکب پیاده شد دیدن خم شد یه مشت خاکُ برداشت هی بو میکنه گفت این زن و بچه رو با احترام پیاده کنید اینجا کربلاست عباس این مخدرات خسته هستن رقیه رو بغل کن روی خاکا بذار خیلی مواظب زینب باش عباس .. نکنه کسی از دور سایه‌ی زینبُ ببینه .. با احترام همه رو پیاده کرد* آب بر طفل رباب آماده کن بر علی اکبر گلاب آماده کن آفتاب از دامنِ شب آمده خیمه برپا کن که زینب آمده کربلا خون بنوش و اشک جاری کن ز عین خیر مقدم گو به آقایت حسین *خیمه هارو برپا کردن آقاشیخ جعفر میگه همچین که این خاکُ برداشت بو کنه زن و بچه و همه دورشُ گرفتن به اینا نگاه میکنه اشک میریزه ..از الان میبینه اینا تو گودال دور بدن بی سرش دارن گریه میکنن خیمه هارو برپا کرد به هر خیمه یه سری زد دید یه گوشه رباب علی اصغرُ بغل کرده علی لای لای .. هی لبای علی رو میبوسه هی زیر گلوشُ میبوسه .. یه گوشه رفت دید علی اکبر رقیه رو بغل کرده میگه خواهر خودم هستم نمیذارم خسته بشی اومد پشت خیمه ها دید خواهر رو خاکا نشسته زانو بغل گرفته میگه حسین اینجا کجاس مارو آوردی همچین که پا از محمل روی خاک گذاشتم بند دلم پاره شد .. گفت خواهر حالا که اینجوری شد بذار بگم با بابام علی و داداشمون حسن از صفین برمیگشتیم تو همین سرزمین لحظاتی دقایقی بابام علی سر به زانوی حسن گذاشت چیزی نگذشت از خواب پرید هی تو صورت من نگاه میکرد گریه میکرد گفت حسین دیدم تو این سرزمین غریب گیر آووردنت .. تو خون خودت داری دست و پا میزنی اما یه نفر نیست کمکت کنه .. گفت زینب : همینجا صورتت نیلی میشه تسلیت ها ضربت سیلی میشه گفت خواهرم صبر کن خواهر اینجا یه صحنه هایی اتفاق میفته گریه رو برای اونجا بذار .. اون لحظه ای که علی اصغرمُ رو دست میگیرم اینجا حضرت با اراده‌ی خودش از اسب پیاده شد اما چند روز دیگه بی رمق به پیشانی سنگ خورده ملعون ضربتی به پای حضرت زد اقا رو از اسب پایین آوورد با صورت رو خاک افتاد ..* بی توان ز جای خود برخواست تنش از شوق یار میلرزید با دو چشمی که بویِ باران داشت اون خدا را کنار خود میدید لال گردم سنان به نامردی نیزه را زد به سینه‌ی ارباب جان عالم به خاک و خون غلطید گفت یارب حسین را دریاب *همچین که بدنشُ برگرداند محاسنش به خاک رسید گفت خدا از حسین راضی شدی ؟!.. گفت حسین یه عزتی بهت بدم همه بهت غبطه بخورن .. * سر فرصت همه پیاده شدند صید افتاده بود در دل دام غارت پیکرش که پایان یافت آمدند عده ای سواره نظام حمله به امام نور کردند از روی تنش عبور کردند افسوس که پیراهن ندارد نور ازلی کفن ندارد *بماند .. یه کاری کردن خواهر نشناخت بدنُ ..همچین که اومد کنار بدن صدا زد اَانت اخی ؟! اَانت ابن امی؟ آیا تو برادر زینبی؟...* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من آفتابِ فاطمه را ماه پاره ام آغوشِ سیدالشهدا را ستاره ام غم هایِ ناشنیده و درد نگفته را بنوشته اند بر جگرِ پاره پاره ام پروانه ای که بالُ پرش سوخته مدام یا شمعِ روشنم که سراپا شراره ام *ان شاءالله حرم رقیه سلام الله علیها ..* هر روز دل چراغِ عزاخانه‌ی من است هرشب بُوَد زمین و زمان یادواره ام مه را غریب رویِ زمین دیده هیچکس! خورشید را خرابه نشین دیده هیچکس! طفلم ولی ز کوهِ بلند استوار تر از هرچه مرد مردتر و سر به دار تر با آنکه صورتم رویِ خاکِ خرابه است آیینه ام زِ ماه بُوَد بی غبار تر جانم شده نثار امامم هزار بار دنیا ندیده مرد ز من جان نثار تر مثل امام خویش چراغ هدایتم بیش از هزار سال سفیر ولایتم من قبله‌ی حوائج خلقم خدا گواه است بازوم بسته بوده و دستم گره گشا است *نگاه نکنید دستاش کوچیکه .. به خدا بزرگترین گریه های عالمُ باز میکنه .. کافیه امشب بگه ببین بابا اینا برام چجوری گریه میکنن .. بابا اینا عین شامیا نبودن .. سر هر بازار به ما بلند خندیدن بابا ..* باید نوشت بر رویِ دیوار صحنِ من سیلی به رویِ طفلِ کتک خورده نارواست *امشب دیگه تو جلوتر از منی .. اومدی داد بزنی .. برای اون خانومی که چهل منزل دستاشُ بستن .. هی از این محل به اون محل چرخوندنش .. اجازه بدید زبان حال بگم صدا ناله ت بلند شه .. دیگه این شبِ آخری می گفت عمه خسته شدم .. عمه تا کی به ما صدقه نون و خرما بدن .. ما هی به اینا بگیم بابا حرامِ به ما .. ما بچه های پیغمبریم .. تا کی تو خرابه بشینیم عمه خسته شدم من بابامُ میخوام .. اینقدر اون شب بهانه گرفت ، زینب هر جور بود آرومش کرد تا گفت بابات رفته سفر گفت عمه میگی بابا رفته سفر میگم باشه ، میگی عمو رفته سفر میگم باشه ، میگی علی اکبر رفته سفر میگم باشه ، اما مگه شیرخواره بی مادر سفر میره .. پس چرا رباب هی دستاشُ تکون میده ..* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دلم آغوشِ گرم تورو میخواد خرابه سردِ و دارم میلرزم .. هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم .. از کسی که ،‌ سرِ تورو رو نیزه بست ، بدم میاد از اون که دندونِ تورو ، با سنگ شکست ، بدم میاد عمو ! گوشواره ها رو کرده گوشش النگوها رو دستش کرده باباش میده گهواره رو آروم تکونُ میخونه زیرِ لب ، لالایی داداش .. میگفت بابا ، دلم میخواد صدا کنی دخترکم آخه اگه صدات کنم اینا میزنن کتکم .. *بابا جات خالی بود با دخترت چه کردن .. * یه شب جاموندم و اومد سراغم همون مردی که با من خیلی بد بود الهی که دلش آتیش بگیره که دل سوزوندنُ خیلی بلد بود همش میگفت عموت کجاست حالِ تورو نگاه کنه بگو از علقمه بیاد دستِ بسته تُ وا کنه ... یه جور میزد که انگاری گرفته منو با مردِ جنگی اشتباهی یه چیزایی میگم عمه نفهمِ از اون شب میره چشمِ من سیاهی از کسی که سرِ تورو رو نیزه بست بدم‌ میاد از اون که دندونِ تورو با سنگ شکست بدم میاد .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ما از اول انتخابت کرده ایم *شمارو که نمیدونم اما من خودمُ میگم امشب اومدیم با ابی‌عبدالله آشتی کنیم حسین جا بخر همۀ ما را* ما از اول انتخابت کرده ایم در شرار عشق آبت کرده ایم حُر ما امروز خیر الناس ماست حُر ما آیینۀ عباس ماست سایه بودی آفتابت کرده ایم سنگ بودی دُّر نابت کرده ایم *حر میدونی چیکار کردی؟! گفت آقا من اول راه آبُ به شما بستم .. اجازه بده اول من فداییت بشم آقا ،‌ اجازه بدید اینجور بگم ، حُر : خواهرم زینب صدایت میکند مادرم زهرا دعایت میکند ..* با سرشگت دُرّ نایاب آورده ای یا که بر شش ماهه آب آورده ای *نمیدونی تو خیمه ها چه خبره حر .. شیرخوارم تو خیمه داره از تشنگی بال بال میزنه .. اینقدر حر خجالت کشید گفت آقا بذار برم فدا بشم .. بذار من نبینم بچه هاتو آب بشم از خجالت .. گفت سرتو بالا بگیر ..* گر دوصد جرم عظیم آورده ای غم مخور رو بر کریم آورده ای تو بدی کردی ولی بد نیستی امتحان دادی ولی رد نیستی *تا حضرت بهش گفت مادرت به عزات بشینه ، (ببخشید اینو میگم) یه وقت یکی تو ضعفه یکی تو اوج قدرته هزار مرد جنگی باهاشن یه پهلوانیِ یه فرمانده سپاهیِ .. سرشُ انداخت پایین گفت در عرب هرکی جز شما این حرفُ میزد من جوابشُ میدادم ، چه کنم تو مادرت زهراست .. بعضی ها زرنگن از همین جا گریزُ میزنن .. میدونن چی میخوام بگم .. حر تا نام فاطمه رو شنیدی ادب کردی .. اصلاً تو مادر مارو ندیدی اما اسمشُ شنیدی خجالت کشیدی .. کاش این مدینه ای ها هم یه ذره ادب داشتن .. منو حلال کنید روضه ی مادرِ .. شب چهارمِ .. اومد پشت در حضرت زهرا ، گفت یا بگو علی بیاد بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم ..میگه دستور داد هیزم آوردن .. در خونه رو آتیش زد .. مادر ما دستشُ جلو آوورد .. اینقدر فلانی با تازیانه به این دستا زد .. جوان نَنَه .. به خدا نمیخوام اینجوری مثال بزنم اما روضه خوان باید بتونه روضه رو جا بندازه .. اگر یه روز جلو چشمت تویِ مسیر داری با مادرت میری یکی جلو مادرتو بگیره مگه حالا حالا یادت میره !.. اونم یه نانجیبی همه بغضشُ تو دستش جمع کرد .. نمیتونم بگم آقا .. ما روضه گودالم میخونیم ولی به روضه مادر که میرسیم کم میاریم .. ان شاءالله هیچ موقع مادرت دست به دیوار نگیره راه بره .. بابا هجده سالش بود ، جوان بود ، بچه هاش کوچیک بودن میخواست راه بره خجالت میکشید .. هر وقت روضه حضرت زهرا میشنوی تا میتونی برای فاطمه داد بزن .. بعضیا میگن چرا؟! دلیل دارم. اون شب اینقدر بچه هاش دوست داشتن بلند گریه کنن اما حسن آستین به دهن گرفته بود علی گفت بچه ها آرام گریه کنید .. حالا تلافی اون شبِ مدینه رو کن .. ان شاءالله داغ مادر نبینی .. ان شاءالله هیچوقت مادرت جلوت زمین نخوره .. یه چیز دیگه هم میگم گوش بده دومین دلیل مو بگم :این مادر همه‌ی عمرش هجده سال بوده ، این مردم باید بدونن با این مادر هجده ساله چه کردند ..گفت زهرا :* با رفتنت خالی نکن دور و برم را پاشیده تر از این نگردان لشگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را تو بین آتش رفتیُ من گر گرفتم حالا بیاو جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را شب بودُ میرفتند مادر را بشویند با اشک ها جانِ پیمبر را بشویند شب بودُ گیسویِ سپیدش را ندیدند هر چند باید ابتدا سر را بشویند *بدنُ غسل داد کفن کرد علی میخواد خودش با دست خودش فاطمه شو تو خاک بذاره .. خیلی سخته .. یه وقت دید دو تا دستِ رسولِ خدا از خاک بیرون اومد تا دید دستایِ پیغمبرُ خجالت کشید* ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد در حفظ گل امانتت کوشیدم اما چه کنم مغیره‌اش پر پر کرد نزن ، ببین که مادرم جوونه دلش گرفته از زمونه .. نزن ، ببین که بار شیشه داره ببین شکسته گوشواره .. *اینجا مادرُ زدن کربلا سه ساله رو زدن ..* دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۷ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به رنگ لعلِ تو یاقوت از جگر بتراشم دُر از دو چشم بریزم مگر گوهر بتراشم به قدرِ یک سرِ مو تا جدا نباشم از عشقت بران سرم که در احرامِ روضه سر بتراشم *شبِ پنجمِ .. دیگه روضه خوان نمیخواد ، خودت روضه خوان باش .. آقایِ من .. غریب آقام .. باید صدات بگیره ، سر و وضعت باید نشون بده عزادارِ حسینی .. غریب آقام ..* برای جلبِ رضایِ تو عادتم شده اینکه اگر حسین نوشتم دقیق تر بتراشم خدا مرا بکشد وقتِ خرجِ مال برایت اگر بهانه پیِ حفظِ سیم و زر بتراشم *همه کس و کارم فدات .. بابی انت و امی و اهلی و مالی .. بگو حسین جان اینا چیه ، من دوست دارم برات بمیرم آقاجان .. دوست دارم نفسایِ آخرمُ زیرِ بیرق تو بزنم .. هرجا نشستی بگو غریب حسین .. امشب امام حسن دم در داره نگات میکنه .. کریم منتظرِ ببینه برا بچه هاش چی کار میکنی ..* سپرده دستِ حسینش اگر پسرها را برایِ معرکه ها نذر کرده سرها را چه بهتر است نبندند این گذرها را که شرمسار نسازند خون جگرها را به دست هایِ عقیله ست عبدالله امیدِ کل قبیله ست عبدالله به سن و سالِ کمش غیرتِ حسن دارد خلاصه ای زِ کراماتِ پنج تن دارد عجیب حال و هوایِ جمل شکن دارد کفن برای چه وقتی که پیرهن دارد همه رفتن ، دیگه سینه ش سنگینی میکنه .. یه لحظه اومد تو خیمه دید گهواره ام خالیه .. حتی شیرخواره رفته، عمو رفته ، داداش رفته .. هی میگفت خدا کمک کن منم برم نمونم .. من مثه بابام حسن طاقت ندارم .. اون بابام بود تو کوچه دید سیلی زدن رو .. من نمیتونم .. اینا فردا میخوان دورِ عمه م رو بگیرن .. فردا میخوان دستا رقیه رو با طناب ببندن .. مادرمُ میخوان سیلی بزنن .. من نمیتونم .. عمه بزار برم .. صدات باید بگیره شبِ پنجم .. حسین .. هی عمه دستشُ میکشه ، عبدالله دستِ عمه رو میکشه .. تا تو گودال شلوغ شد یه لحظه حواسش ازین بچه پرت شد بچه دوید به سمت گودال .. گفت عمه من رفتم ..* دوید و دید به مقتل سر و صدا مانده عمویِ بی کفنش زیرِ دست و پا مانده هزار و نهصد و پنجاه زخم جامانده چقدر میزند او را سنانِ وامانده عموش در ته گودال پاره پاره تن است برای غارتِ پیراهنش بزن بزن است کسی نشسته به سینه که خنجری بکشد به قصد قرب به رگ هایِ حنجری بکشد درست در جلویِ چشم خواهری بکشد نشد حسین نفس هایِ آخری بکشد .. بابا میگن سینه محتضرُ سبک کنید .. حتی یه بندِ انگشت رو سینه ش نزارید .. او همینجوری سینه ش سنگینه .. یه وقت چشمایِ خون آلود رو باز کرد دید نانجیب با چکمه اومد رو سینه .. حسین ...... حمله به امام نور کردن از رویِ تنش عبور کردن جبریل که دید خون جگر شد ای وای تنش چه مختصر شد یارالی آقام ... امان از دلِ زینب .. و عَلَى الْخُدُودِ لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات وَ بِالْعَويلِ داعِيات وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات وَ إِلى مَصْرَعِك مُبادِرات وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ. 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آفتابِ علی الدوامِ حسن سحرِ مسجد الحرامِ حسن ماهِ زیبای پشتِ بامِ حسن حسنی زاده ای به نام حسن ای حسینی ترین سلامِ حسن *کیا امشب با ابن الکریم کار دارن آقا جانم یا قاسم بن الحسن* جلوه‌ی نور پنج تن قاسم دومین نسخۀ حسن قاسم مرد پیکارِ تن به تن قاسم یل بی باکُ صف شکن قاسم ای قیامت شده قیامِ حسن چهار شانه نه آبشاری تو استواری تو اقتداری تو نوه‌ی شاه ذوالفقاری تو صاحب تیغ آب داری تو ای علی اکبرِ نیام حسن *هی اومد اجازه بگیره اباعبدالله فرمود اجازه نمیدم ، غمگین شد اومد تو خیمه زانوهاشو بغل کرده هی میگه مادر یه کاری برام کن مادر دیگه سختمه بمونم به دادم برس .. گفت چیشده گفت عمو اجازه نمیده برم میدان. گفت بابات فکرِ امروزم کرده، بازوبندُ باز کن در اون نامه ای برات نوشته . نامه رو باز کرد تا دستخط بابا رو دید شروع کرد گریه کردن دید بابا نوشته فرزندم ، قاسمم ، کربلا عموت حسینُ تنها نذار به عجله دوید حالا سر از پا نمی شناسه اومد خدمت عموجان، عموجان ببین بابام چی نوشته ابی‌عبدالله وقتی نامه رو دید اینقدر گریه کرد هی میگفت حسنم .. مقتل میگه برادرزاده رو بغل کرد هی قاسم گریه میکنه عمو گریه میکنه ساعتی گریه کردن هر دو غش کردن امام صدا زد زینب بیا قاسم داره میره میدان ..* وقت میدان شدنش جای حسن خالی بود تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده است *سوار مرکب میخواست بشه اولا زرهی به تن قاسم نمیخورد ، (تموم شدا .. فردا شب دیگه شب هفتمه) فردا شب آبُ رو خیمه ها میبندن بعضیاتون یه جوری صداتون در نمیاد انگار چند روزه آب نخوردید نکنه بچه شیرخواره دارید که صداتون بالا نمیاد از فردا شب دیگه کار به ابی عبدالله سخت شد .. (من میگما) خیلی سمت خیمۀ رباب نمیرفت .. چون هر بار میرفت خجالت میکشید میدید این بچه بی حال افتاده .. علی لای لای .. گلم لای لای .. بالام لای لای ..* بشتاب ای عمو جان در خیمه قحط آب ست اصغر فتاده مدهوش در دامن رباب ست *زره به تنش نمیخوره سوار مرکب تاریخ میگه پاهاشم به رکاب اسب نمیرسه سوار مرکب داره میره برگشت دستشو تکون میده عمو جان منم رفتم ، عباسم ایستاده هی نگاه میکنه خدا به دلِ حسین صبر بده آخه یتیمه ، این بابا نداره .. اینقدر برای ابی‌عبدالله سخته اومد وسط میدان إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ .. (کی؟کی بودی؟گفتن این پسر حسنِ ..) همون که تو جمل پدر همه رو در آورد .. امیرالمومنین گفت حسن برو کار و تموم کن .. همه به هم تعارف میکردن تو برو تو برو ؛ گفتن ازرق تو برو میدان به ازرق برخورد ازرق شامی مرد پهلوانِ آقا بعضیا میگن برابر صد مرد جنگی بوده برگشت گفت منو میخواید به جنگ یه بچه بفرستید؟ گفت بچه هام هستن بچه اول دوم سوم همه رو به درک واصل کرد .. دیدن ازرق عصبانی شد اومد تو میدان ابی‌عبدالله گفت زود به مادرش نجمه بگید بره تو خیمه موهاشو پریشون کنه دستاشُ به آسمون ببره .چرا؟! گفت پهلوان نامدار عرب اومد به میدان .. اومد سمت قاسم بابا فرزند حسنِ .. گفت ازرق تویی گفت آره مگه چمه؟! گفت تو ازرقی من باور نمیکنم گفت مگه چیشده چرا اینقدر هول کردی گفت از کجا فهمیدی من هول کردم گفت بند این چکمه هاتو نبستی حالا میخوام برای امام حسن غوغا کنی و داد بزنی تا خم شد قاسم ضربتُ زد به درک واصلش کرد دیدن اینجوری نمیشه دورش کردن اینقدر با سنگ زدنش ابی‌عبدالله اومد بالاسرش دید یادگار برادر پاشنه‌ی پاهاشو رو خاک میکشه هی میگه عمو جان کمکم کن .. سینشو به سینه‌ی قاسم گذاشت گفت برای عمو سخته صداش کنی نتونه کاری کنه* به روی خاک جا به جا شده ای هدف زخم سنگ ها شده ای زیر سم خرد و نخ نما شده ای زیر پا مانده بی صدا شده ای قد کشیده شدی تمامِ حسن *بغلش کرد داره میارتش میگه با اینکه حسین رشیدِ قاسمُ به سینه چسبونده باز پاهاش به زمین میکشه .. یا باید قد آقا خم شده باشه ، یا باید زیر سم اسب ها بدن قاسم ..* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قرار بود دمادم به پات غم بخورم هر آنچه غصه نوشتند دم به دم بخورم مرا بخاطر این عشق سرزنش کردند بگو فراق ببینم کنایه هم بخورم *چقدر زود شبِ هفتم اومد .. صدایِ گریه‌ بچه میاد .. چشماتُ رو هم بذار از خیمه‌ی رباب هم صدای گریه میاد .. علی لای لای .. علی لای لای ..* شراب داد با من روزگار لب نزدم ولی تو زهر بده قول میدهم بخورم * بریم خیمه‌ی حضرت رباب معطلت نکنم : * نفس هات مثل آتیشِ علی جان گلویِ نازک و لب هات کبابِ چی میشه رویِ دست من بخندی که اشکت باعثِ مرگ ربابِ میخونم از چشم بابا بعیده برگرده عمو به خاطر قلبِ حسین بغضا مونده تویِ گلو ببینید رویِ دستم بیقراره سراغ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند اما داره از تشنگی بچه م میمیره حرمله میگه من میخوام سر از تنش جدا کنم وقتی که پرپر میزنه باباشو من نگاه کنم .. لای لای علی ، علی علی .. یه جوری حرمله زد با سه شعبه سر نازِ تو رویِ دوشم افتاد صدایِ شیونی از خیمه اومد گمونم مادرت تو خیمه جون داد تنت رو دستمه ولی روم نمیشه برم حرم جوابِ مادر تو رو چی بدم من ای پسرم لای لای علی ، علی علی .. * فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. گوش تا گوش پاره شد ..* مانده ام سنگ رویِ سنگ چرا بند شده شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده سر شش ماهه به یک پوست فقط بند شده حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل کوتاه به حضرت رباب سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ گلویت را زِ هم پاشیده بودند بساط آب را برچیده بودند تمام تارهایِ صوتی تو زِ بی آبی به هم چسبیده بودند چرا قهری مگر تقصیر دارم؟! به جایت بر کفم زنجیر دارم *کیا مثه من یه سال منتظر بودن .. رفیق ، دو سه شب دیگه سفره دهه اولُ جمع میکنن .. معلوم نیست سالِ دیگه باشیم بتونیم ناله بزنیم ..* کف آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین شیر دارم .. چه حسرت ها چشیدم بچه ام را چه سختی ها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه هایِ نیزه دارش به رویِ نیزه دیده ام بچه ام را .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هر جا خبری غیر تو باشد خبری نیست جز مهرِ تو در عمقِ دلِ ما اثری نیست ای میوۀ شیرینِ درختِ علویون شیرینیِ شهد لب تو در شکری نیست *شب هشتمِ .. جوونا امشب برا جوونِ امام حسین خوب خودتونُ خرج کنید ، ان شاءالله خیر از جوونیتون ببینید .. ان شاءالله باهم بریم پایین پا .. یا علی اکبر ..* ای حضرت اربابِ ادب محضرِ ارباب گر تو پسری ،هیچ کسی را پسری نیست تو میروی و پشت سر تو دلِ بابا *تو این روضه باید بلند گریه کنی .. هر شب چجوری گریه کردی امشب بلند تر .. چون کنار این بدن ابی‌عبدالله داد میزد و گریه می کرد ..* تو میروی و پشت سر تو دلِ بابا هیچوقت نگویی پِیِ من چشم تری نیست دانی که چه آورده غمت بر دل بابا داغت به جگر هست ولیکن جگری نیست *باباجان اجازه بده برم میدان گفت : من نگویم مرو ای ماه برو .. (من و شما حالا حالاها متوجه نمیشیم باید بچه ت بزرگ بشه جلوت راه بره قدم بزنه ؛ بعد یه اتفاق کوچیک برای بچه ت بیفته میگی آخ جیگرم روضۀ علی اکبر و ما همیشه نمیفهمیم من نگویم مرو ای ماه برو لیک قدری بر من راه برو برو خیمه خداحافظی کن .. ریختن دورش .. یکی قرآن آورده علی رو از زیر قرآن رد کنه .. هر جوری بود خداحافظی کرد موقع رفتنش به میدان ابی‌عبدالله دست زیر محاسن برده ، دیدن این پیرمرد سر به سمت آسمان گرفته هی میگه خدا جوونم داره میره خدا میدونه چی به دل حسین گذشت* قصد دارد بدود تاب و توانش رفته پیرمردی چه غریبانه جوانش رفته هرچه میخواست که با پا برود باز نشد عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته وقت پیری همه امید پدرها پسر است تکیه گاهِ قد و بالایِ کمانش رفته با چه زجری به سر نعش علی می آید با چه حالی که توان بهر بیانش رفته *شیخ حر عاملی میگه از رو اسب خودشُ به روی خاک انداخت .. دیدن رو زانوها میاد هی میگه پسرم .. یه وقتایی هم دست میذاره میگه جیگرم ..* آمد و دید پیمبر به زمین افتاده آمد و دید که حیدر ضربانش رفته هرچه میدید علی بود علی بود علی بدنش بیشتر از حد مکانش رفته آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند که توان از بدن نیزه زنانش ریخته *یکی از این نیزه ها جیگر حسینُ سوزوند دید پهلوش شکسته دیدن کنار بدن علی هی میگه ولدی ولدی ولدی افتاد روی بدن* تیر ها مثل حسن با بدنش لج کردند هرچه تیر است در این دشت نشانش رفته شاعر : سید پوریا هاشمی آه ای عصایِ پیری بابا بلند شو از جا بخاطر دلِ لیلا بلند شو ای با ادب به موی سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو *بعضیا شاید بگن چرا این بدن ارباً ارباً شد ! ضربه ای به فرق علی خورده رو گردن اسب افتاد خون از سر علی میریزه چشمایِ اسبُ خون گرفته .. به جای اینکه طرف خیمه بره ، اشتباهی طرف لشکر رفت .. اونام کوچه باز کردن .. گفتن بذار بیاد .. (اجازه بدید اینو از زبانِ حاج آقا منصورِ ارضی بگم) گفت مگه علی رو میشد بیاری پایین ؟ گفت خورد خورد آووردنش پایین از رو اسب .. اولین جاییِ که زینب اومده وسط میدان .. دیدن خانوم وسط میدان اومده .. میگه جان مادرت بلند شو .. پاشو ببین لشکر داره نشونت میده .. گفت علی میدونی چیکار کردی عمه اومده وسط میدون ..* سایۀ خواهرِ من را زن همسایه ندید مانده در دایرۀ دیدۀ لشکر چه کنم در بر این پدر پیر مکش پا به زمین پایِ تو خاک عزا بر سر من ریخته است ای پسر من پدر پیر توام پدر پیر و زمین گیر توام سخنی گوی و دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خامش کن *گفت علی پاشو ببین عمه اومده وسط میدان ..* خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر *دست برد زیر بدن .. خدا ، به دلِ حسین چی گذشت .. ارباً ارباً .. تو مجلس ابن زیاد سر آقا تو تشته ، ملعون با جوب دستی هی به این لب و دندان میزنه .. هی میگه این حسین محاسنش چرا زود سفید شده ؟.. گفتن امیر کنارِ بدن جوونش پیر شد .. خم شده بود صورت رو صورت گذاشته بود : فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً .. دست انداخت توی دهان علی خون هارو بیرون آوورد .. گفت یه بار دیگه بگو بابا ..* سپه کوفه همه استاده به تماشای شه و شهزاده شه روی نعش علی افتاده همه گفتن حسین جان داده •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تویی که شیر خداوندِ اکبری عباس تو دستُ بازوی شمشیرِ حیدری عباس *اگه کار داری امشب هر جا صدا منو میشنوی عباسشُ با همه وجودت بگو ..یه سال صبر کردی تا شبِ عاشورا بیاد .. رفیق از ارمنیِ جا نمونی .. ان شاءالله بریم علقمه ، ان شاءالله آقامون نگاه کنه ان شاءالله قیامت بگن اینا غلام عباسن ان شاءالله مارو به اسم عباس صدا بزنن ..* حسین را همه جا سیدی صدا کردی مگر نه اینکه تو او را برادری عباس نبی ست شهر علومُ درش علی آری تو شهر خونِ خداوند را دری عباس به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا *خوشبحالِ اون دلی که اسم اباالفضل میاد میلرزه .. هنوز روضه نگفته داد میزنه ؛ بابا قیامت این دستای قلم شده میخواد دست بگیره .. ان شاءالله دستش بیاد تو دستت .. بگه یادته دنیا برای من داد میزدی .. نبودی علقمه چجوری به من خندیدن همچین که از روی اسب افتادم لشکر شادی کرد گفتن دیگه کار حسین تمومه عباس زمین خورد .. رفقا ؛ آقایِ ما خیلی مظلوم کشته شده کم نذارید .. اباالفضل ..* به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا که تو همیشه اباالفضل پروری عباس چگونه با چه زبان منقبت سرات شوم؟ حسین گفت که عباسِ من فدات شوم به خُلق احمدِ مختار بر تو مینازد به رزم حیدر کرار بر تو مینازد غلط نگفته ام این نکته را اگر گویم که ذاتِ خالق دانا برتو مینازد فقط نه دوست به رزم تو آفرین گوید که خصم در صف پیکار بر تو مینازد *دستتُ بیار بالا بگو دستمُ بگیر اباالفضل نذار منو از تو جدا کنن .. خیلیا میخوان یه کاری کنن من دیگه عباس نگم .. خیلیا میخوان منو از تو جدا کنن .. امشب همه اباالفضلی ها رو مهمان کن .. ان شاءالله همین امشب امضا کنه بریم علقمه .. اومد نزدیکِ خیمه ها هی صداشُ بالا میبره ، هرچی صداش بالاتر میره تو خیمه اباالفضل سرش پایین میره .. (بعضیا فهمیدن من چیو میگم) گفتن عباس ، شمر برات امان نامه آورده .. عباسم هی خجالت میکشه سرشُ پایین میندازه .. میگه جلو آقام آبروم رفت .. بعد یه عمری بگو سیدی یکی اینجوری بیاد آبروتو ببره خرابت کنه .. ابی‌عبدالله دست روی شونش گذاشت گفت پاشو گفت آقا معلومه این کیه معلومه چیکار داره گفت عباس شدی دوست و دشمن صدات کرد جواب بدی .. اومد آروم آروم از یه گوشۀ خیمه بیرون بره ، (فدا اون چشمایی که امشب برای اون چشم تیر خورده داره اشک میریزه .. ان شالله قیامت اشک نمیریزه .. نکنه امشب ، شبِ تاسوعا آروم باشی ..) بجه ها آروم آروم راه افتادن ، سکینه آروم آروم راه افتاد گوشه خیمه رو بالا زد ، دید امان نامه رو داد دست عمو اما این عموی عالمه .. دیدن امان نامه رو ریز ریز کرد .. گفت من امان نامه داشته باشم ،حسین بی امان باشه .. من امان نامه داشته باشم فردا دستا زینبُ با طناب ببندن ..* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
تمـام ملـک خـداونـد .. و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تمـام ملـک خـداونـد غـرق مـاتـم توست فقط نـه مـاه محـرّم زمــان محـرم توست بهشت و حور و قصـورم تویی امام حسین هـزار شکر کـه در سینه‌ام فقط غـم توست *چشم بهم زدیم شبِ هفتم محرم رسید .. شبِ هفتم دیگه روضه خوان نمی خواد از امشب دبگه آبُ رو به خیمه ها بستن .. یه سال صبر کردی شبِ هفتم برسه .. علی لای لای ..* غـم تـو را نفـروشـم بـه ثـروت دو جهــان چه اعتناش به درهم کسی که درهم توست *از امشب دیگه عباس خجالت میکشه .. از امشب همه چشما به دست اباالفضلِ ... بشتاب ای عموجان درخیمه قحط آب است اصغر فتاد مدهوش در دامن رباب است شد آب اگر میسّر اول بده به اصغر این طفل شیخواره از تشنگی کباب است حسین .... نفس هات مثل آتیشِ علی جون گلویِ نازکُ لب هات کبابه چی میشه رویِ دستِ من بخندی که اشکت باعث مرگ ربابه میخونم از چشم بابا بعید برگرده عمو *وقتی بچشو رو دست گرفت بلند بلند خندیدن بهش.. گفتن ببین کارش به کجا رسیده بچشو رو دست گرفته اومده .. آتش به جانِ باغِ یاس افتاد اربابِ ما به التماس اُفتاد .. علی لای لای .. گلوم لای لای ..* ببینید رویِ دستم بیقراره سراغ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند اما داره از تشنگی بچه م میمیره .. حرمله میگه من میخوام سراز تنش جدا کنم وقتی که پرپر میزنه من باباشو نگاکنم یجوری حرمله زد با سه شعبه سر ناز تو رویِ دوشم افتاد صدای شیونی از خیمه اومد گمونم مادرت تو خیمه جون داد مانده ام سنگ روی سنگ چرا بند شده شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده سر شش ماهه به یک پوست فقط بند شده حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت علی جانم .. خدا به دلِ آقامون چی گذشت .. گوش تا گوش پاره شده حسین دید بچه داره دستُ پامیزنه .. صبر کرد گفت دیگه جون داد تموم شد چندقدم رفت دید دوباره داره بال بال میزنه .. راوی میگه هیچ وقت حسینُ تو این حال ندیدم چندقدم طرفِ خیمه میره .. هی دوباره برمیگرده طرف میدان .. هی میگه خدا چه کنم .. جواب ربابُ چی بدم .. (میدونی چرا برمیگشت؟) تا میرفت طرف خیمه میدید یه خانم منتظره ..هی میگه الان بابام داداشمُ میاره .. داداشم دوباره لبخند میزنه .. دوباره تو خیمه دورش میشینیم .. بده فرصت پر قنداقۀ تو باز کنم سخت جان میدهی ای راحت جانم پسرم با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک باز هم جانِ تو بابا نگرانم پسرم آوردش پشت خیمه با غلافِ شمشیر یه قبر کند .. گفت زودی دفنش کنم رباب نبینه اگه رباب ببینه گوش تا گوش پاره ست طاقت نمیاره .. همچین که قنداقه خون آلودُ تو خونۀ قبر گذاشت رفت خاک بریزه عمه جان زینب هی میگه مهلاً مهلاً یابن زهرا .. داداش صبر کن رباب داره میاد .. چند قدم میاد رو خاکا میشینه هی میگه پسرم برات آروزها داشتم .. یکیشو بگم : آرزویم همه این بود زبان باز کنی .. ابی عبدالله خانم زینب رباب رسیدن ، حسینی که تا الان عجله داشت خاک بریزه رو قنداقه.. حالا تعلل میکنه ؛ زینب گفت داداش تا حالا عجله داشتی؟.. حالا تعلل میکنی.. گفت زینب یه نگاه کن بچه م هنوز داره میخنده .. چشماش بازه داره میگه بابا جوابی دادی بهم...گفت : گلایه زیر لب از تیر دارم بیا پایین ز نیزه شیر دارم دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم آواره ام میانۀ هر شهر کرده ای آبت نداده ام نکند قهر کرده ای *بزار از خرابه نشین بگم اینم برا پدر مادرامون .. تو خرابه رباب دستایِ خالیشُ تکون میداد میگفت : عمه زینب پس علی اصغر کجاست ؟.. جای دستش مانده رویِ گردنم .. انگشتر بابا به یادش مانده بودُ تا دید دست ساربان زد زیرِ گریه وقتی که دستش برلب خشک پدر خورد با دیدن او حرمله زد زیر خنده •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
صد جا شمرده ام تو به دادم.. و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بی اعتنا به گنبد و گلدسته و ضریح این بار آمدم که ببینم تو را فقط .. *یا امام رضا .. دلاتون هوایی حرم امام رضاست میدونم .. اما یه کاری کن امام رضا بیاد تو جلسه ...* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای *هرجا زمین خوردم اول گفتم یا امام رضا .. آخه شما هم تو کوچه تا بیای خونه هی زمین خوردی آقا ..* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای دورست از تو اینکه بیایی سه جا فقط *به خدا هرجا گره به کارمون میخوره میاد .. یا امام رضا .. جانِ جوادت امشب یه نظری به ما کن امام رضا .. قربونِ حرم با صفات ..* در بینِ کوچه هایِ خراسان دلش گرفت از اینکه آمده است به ایران دلش گرفت هرچند شد عزیزِ خراسان طبیعی است یوسف اگر به خاطرِ کنعان دلش گرفت آن چند دانه حبه ی انگور را که خورد از هرچه میهمانی و مهمان دلش گرفت *گفت میرم مجلسِ مامون بر میگردم اباصلت ، اگه دیدی عبا رو سر گرفتم بدون زهرم دادن .. اباصلت نشسته دل نگران ، داره لحظات رو میشماره خدایا آقام کی میاد چه جوری میاد .. یه وقت دید آقا آمد ، عبا رو سرشِ .. هی چند قدم راه میره رو زمین میشینه .. هی میگه جگرم .. قربونِ این ناله ها و اشک ها .. جگرم میسوزه .. بال و پرم میسوزه .. وارد حجره شد ، میگه هی می نشست پا میشد ، بعضی نقل ها میگه ۵۰ بار نشست هی بلند شد .. هی میگه جگرم .. یه وقتایی هم هی صدا میزنه پسرم .. از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهایِ کوچه سرش را گرفته بود چشم انتظارِ دیدنِ روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود .. بر روی خاک بود که پیچید بر خودش *صدا زد اباصلت فرشایِ حجره رو جمع کن .. میخوام مثل جدِ غریبم بال بال بزنم .. اباصلت میگه گلیمُ جمع کردم دیدم آقا پیراهنشُ بالا زده سینه مبارکشُ رو خاک گذاشته مثل مار گزیده به خودش میپیچه .. هی زیرِ لب میگه غریب حسین .. لحظاتِ آخر ، انقده جوادشُ صدا زد ، اباصلت میگه یه وقت دیدم درای حجره باز شد .. یه آقازاده نورانی وارد شد فرمود من جواد ابن الرضا هستم .. جلو آمده سر مبارکِ حضرتُ رو زانوهاش گذاشت .. یه پدر آرزوش همینه لحظات آخر سرشُ رو پای پسر بزاره .. بابا وقتی سر رو زانو پسر میزاره آروم میشه .. چشم به چشم پسر باشه راحت جان میده .. اینجا جوادالائمه سرت رو به زانوش گذاشت .. دست تو گیسوانت کرد گفت بابا آروم باش .. بابا خودم بدنتُ تشییع میکنم .. خودم کفنت میکنم .. با دستِ خودم تو خاک میگذارمت .. (بگم صدا ناله ت بلند شه؟!..) امام رضا حجره وسیع بود راحت جون دادی اما جد غریبت تو گودال گیر افتاد .. همه ریختن تو گودال .. امام رضا یه سنگ به پیشانیت نخورد .. امام رضا با اسب از رو بدنت رد نشدن .. امام رضا جوادتُ سیلی نزدن ‌‌.. تا نفس داری و زنده ای گریه کن .. یکی دو شب دیگه آواره میشی میگی کجا روضه برم .. یا امام رضا بدنت رو با احترام تشییع کردن .. خدا خیر بده نوعروسانِ خراسانُ .. پیش مادرش رو سفیدمون کردن یه جا دیگه ام سراغ دارم خوب مهمان نوازی کردن علما بزرگان و سادات از شهر بیرون اومدن گفتن این دختر موسی ابن جعفر .. این همونیِ که باباش از سندی ابن شاهک خیلی سیلی خورده .. آی امام رضا ایرانیا غوغا کردن .. زن ها اومدن گفتن مهریه هامون حلالتون فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه ی عزیز فاطمه .. آخه این آقا اینجا مادر نداره ، این آقا خواهر و دختر نداره .. جمعیت انبوهی آمد .. انقده گل ریختن رو این بدن .. اما کربلایی ها .. زینب اومد دید یه نقطه پر از سنگه .. سنگا رو کنار زد ( آی بمیرم ..) دید یه بدنِ پاره پاره .. یه بدنِ بی سر .. یه بدنی که پر جای سم اسبِ ... نشست رو خاکا .. داداش جان با بدنت چه کردن .. این کلامه معصوم علیه السلامِ میگه به اندازه نگین انگشتر جا سالم رو بدن نبوده ..ببین زینب چی کشیده .. یه وقت دیدن خم شد ، لب ها رو رگ های گلوی بریده گذاشت .. هرچی نفس داری بگو حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
اُم البنین شدم که شوم یاورِ.. و توسل تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس حاج سید محمد جوادی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اُم البنین شدم که شوم یاورِ حسین تا گل بیاورم بشوم پرپر حسین .. قصدم نبود این که شوم مادرِ حسین هستند دخترانِ علی در بَرِ حسین هستند مثلِ مادرشان مضطرِ حسین شد شاملم دعایِ سحرهای فاطمه روشن شدم به نورِ قمرهایِ فاطمه تاجِ سرِ من اند گوهرهای فاطمه اولادِ من کجا و پسرهایِ فاطمه هستند هر چهار پسر نوکرِ حسین *صدات رو آزاد کن .. یه روزی میخوای بگی حسین دیگه نفست بالا نمیاد .. داری برا مادری گریه میکنی که چهار پسر فرستاده کربلا .. ان شالله حرم اباالفضل عرض ارادت کنی ..* جریان گرفته اند کنارِ ابوتراب از آل هاشمند نه قوم بنی کلاب اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباسِ من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همۀ لشکرِ حسین .. حسین جان .. حسین جان .. *دلِ شب قافله داره از مدینه راه می افته ، هرکی داره یه گوشه وداع میکنه .. یه گوشه لیلا با علی اکبر خداحافظی میکنه .. یه گوشه اُم البنین داره با عباس خداحافظی میکنه .. عباسم با حسین میری .. اگه حسین برگشت باحسین بر میگردی .. عباس نکنه بهش بگی داداش .. فقط میگی سیدی و مولای .. مشغول خداحافظی اند مادر و پسر .. دیدن زود دستاشُ انداخت گفت دیگه برو پسرم .. (دلایِ آماده .. خوش به حالت برا مادرِ عباس داری گریه میکنی ..) مادر چی شد یه دفعه گفتی برو؟!!! گفت یه لحظه چشمم افتاد دیدم حسین داره نگاه میکنه .. گفت آخه بمیرم حسین مادر نداره .. اینا جلو چشمشون مادرشون سیلی خورده .. (رحمت خدا به این ناله ها .. خوش به حاله اونایی که میتونن اشک بریزن ، میتونن ناله بزنن .. ) همه جا گفت سیدی و مولای .. اما یه جا صدا زد داداش دیگه بیا .. ابی عبدالله با عجله خودشُ رسوند بالاسرِ عباس .. * عاقبت لشکری از تیر گرفتارش کرد به زمین خوردنِ در علقمه وادارش کرد اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد تن بی دست خجالت زده از یارش کرد ترگِ خشکِ لبش رو نمی انداخت به آب غم چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد آبرو در خطر و مشک به دندانش بود عاقبت تیر به یک طفل بدهکارش کرد *گفت زینب باورم نمیشه ، تو عرب کسی جرأت نداشت جلو پسرِ من بایسته .. نگاه میکرد کسی رو یارای این نبود که تو چشماش نگاه کنه .. گفت آره والا ، اما اول دستاشُ قطع کردن .. اومدن گفتن امیر دست در بدن نداره ولی نگاه میکنه لشکر عقب عقب میره .. نانجیب گفت تیر به چشماش بزنید .. تیر به چشمش زدن ، دست نداره تیرُ بیرون بیاره دیدن رو اسب خم شد، انتهای تیر رو بین دو تا زانوهاش گذاشته .. همچین که خم شد کلاه خود از سرش افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد ، چنان با عمود به فرقِ عباس زد .. از بالا بلندی با صورت رو خاک ها افتاد .. حالا دیگه دست نداره .. دشمن جرات پیدا کرد اومدن جلو دورش کردن .. یه وقت یکی جلو آمد گفت عباس تویی؟! کو اون دستای بلندی که بهش می نازیدی ..* پای عدو به خیمه ها وا شده، اباالفضل قامتِ زینب به خدا تا شده، اباالفضل پاشو ببین دارن به من میخندن، اباالفضل دیر برسی گوشواره ها رو کندن، اباالفضل ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam