eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
64 عکس
258 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
📋بروضه ی حضرت قاسم علیه السلام ⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیه آفتاب روز ها و ماه شب شو با حسین فارغ از عجب و ریا کبر و غضب شو با حسین کربلایی!مفت‌خود را دست این و آن نده دستچین مادرش شو منتخب شو با حسین سیلی بابا ز لبخند غریبه خوشتر است هرگناهی هم اگر کردی ادب شو با حسین اسم و رسمت را نمیخواهد خودت را میخرد کار با دینت ندارد پس وهب شو با حسین از حسین غیر خودش چیزی بخواهی باختی قید دنیا را بزن اهل طلب شو با حسین کعبه یک‌سنگ نشان بوده خدا در کربلاست دور شش گوشه برو حاجی رب شو با حسین چندساعت هم‌اگر شد لب به آب اینجا نزن کربلا وقتی میایی تشنه لب شو با حسین بی حسین اعمال خوب ما وبال گردن اند عامل هر واجب و هر مستحب شو با حسین ای که میگویی حسین ذکر حسین یا مجتباست پس بگو جانم حسن پرتاب و تب شو با حسین بریم مدینه امام زاده ی ابادی ام حرم دارد ولی برادر زینب هنوز بی حرم است چنان به گوش بیابان نوای من مانده که در جنان پدرم در عزای من مانده چه لقمه ها که گرفت از تنم سم مرکب ز من گذشت و کنون تکه های من مانده منی که قاسم بودم دگر شدم تقسیم بروی خاک خودم نه!که جای من مانده تنم ضریح شده حفره حفره ام کردند دراین بدن حرم مجتبای من مانده هزار سنگ سرم‌ را نشانه رفت عمو هزار جای شکسته برای من مانده مرا به سینه گرفتی ولی مراقب باش که میبری تنم و دست و پای من مانده عروس من دم خیمه نشسته منتظر است به دستهای کبودش حنای من‌ مانده شب عاشورا وقتی در مورد اتفاقات عاشورا فرمود قاسم بن الحسن تربیت شده امام حسن صدا زده عموجان منم بهره ای از شهادت دارم صدا زد مرگ در ذاِیقه تو چگونه است؟ گفت احلی من العسل صدا زده عموجان منم بهره ای از شهادت دارم ابی عبدالله شروع به گریه کرد بله پسرم ولی به بلای عظیمی دچار میشی قاسمم نه تنها تو بلکه علی اصغرم به شهادت میرسه صدا زد عمو جان خیمه ها در امانه؟ فردا شد شیخ جعفر شوشتری میگه ابی عبدالله نمیذاشت قاسم بره در مورد قاسم میگه یعنی همیشه کربلا قاسم دلش گرفته بود پشت خیمه زانو غم بغل کرده بود خدا نکنه دل یتیم بشکنه همینطور که زانو به بغل گرفت دستش به بازوش خورد امام حسن فرمود هروقت خیلی دلت گرفت و فشار اومد ناراحت بودی بازش کن بازش کرد دید نوشته قاسمم یه روزی میاد عموت تنها میشه به من قول بده که عمو رو ول نمیکنی سریع به حضرت زینب نشون دید تا حضرت زینب دستخط امام حسنو دید شروع کرد گریه کردن رفتن محضر ابی عبدالله تا ابی عبدالله دستخط رو دید شروع کرد به گریه کردن هنوز امام حسین اجازه نداده دیدن قاسم شروع کرد دست عمو رو بوسیدن خم شد پای ابی عبدالله بوسید ابی عبدالله بغلش کرد هر دو از شدت گریه از حال رفتن شاید یاد اون روی که رو بستر مادر بود افتاد دیدن بابا میگه ان دوره عشق و وفا یادش بخیر شب عروسیت یادته بابات میگفت پیر شی به پای مرتضی یادش بخیر ابی عبدالله غش کرد دیدن قاسم داره دست و پای عمو رو میبوسه بذار برم دیگه عمو جان بزار بره این صحنه رو عباس داره میبینه صدا زد عباس جان زره اندازش پیدا میکنی بیار اکبر که با زره رفت اربا اربا شد حالا بدون زره میخواد بره ارباب فرمود عمامه رو به دو قسمت کرد مثل کفن بست به تن قاسم سر و صورت قاسم رو بست چرا صورتشو بست نوشتن وقتی باباش تو کوچه مدینه راه میرفت راه بندون میشد یوسف فاطمه معروفه سر و صورت قاسم رو بست چندتا دلیل داشت یکی افتاب اذیت نکنه یکی چشم نخوره مرکب رو اوردن سوار بشه دیدن قاسم هرکار بکنه نمیشه دیدن قاسم اشک میریزه ابی عبدالله دستشو گذاشت زیر بغل قاسم عمو قربونت بشه میخوای بری دیگه؟ مرحوم میانجی میفرماد کار به جایی رسیده حسین بچه میفرسته میدون رفت میدون... لشکر میخندیدن 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
اما عمر سعد میدونه این خاندان خاندان شجاعت و جنم اند به ازرق شامی خودت باید حریفش بشی قهقه ازرق شامی همه رو به خنده انداخت گفت در شان من نیست بچه هاشو فرستاد همه رو به درک واصل کرد ازرق شامی خودش اومد قاسم از حربه جنگی استفاده کرد چنان به فرق سر ازرق زد تا اومدن جنازه ازرق شامی رو ببرن وقت بود برگشت خیمه اولین کسی که اومد افسار اسب رو گرفت خود ابی عبدالله بود ابوالفضل هم اومد نجمه هم اومد نجمه گفت الحمدالله ابوالفضل گفت ماشالله ابی عبدالله گفت باباتو برام جلوه دادی اومدن سمت میدان صدای عمر سعد گفت شما حریفش نمیشین گفت دورش بگیرین هی با سنگ بزنین این پسرو میومدن از نزدیک میزدن یه وقت یه نیزه ای به پهلوش وارد کردن نیزه به پهلوش خورد افتاد رو زمین اومد روسینش نشست کاکل قاسم و گرفت نمیدونم چجوری ابی عبدالله اومد شمشیر زد و دستشو بردید صدا زد قومشو گفت منو از دست حسین خلاص کنین جنگی در گرفت هر شهیدی جون میداد یه بار گفت حسین اما قاسم صدا میزد ای عمو چرا چون هر سم اسبی رو بدن قاسم.... یه جا هم گفت وای مادر وقتی نعل به پهلوش میخورد شیخ جعفر میگه میگفت قاسم به کرار عمو رو صدا میزد اوج روضه قاسم اینجاست ابی عبدالله همه رو دور کرد قاسم گم شده بود تا گردو غبار رقت ابی عبدالله دید قاسم پاشو میکشه ابی عبدالله سینه به سینه شد دیدن پای قاسم کشیده میشه وقتی اکبر شهید شد فقط زینب اومد وقتی قاسم شهید شد همه اومدن گفتن بریم یتیم نوازی قاسمو کنار اکبر گذاشت خودش وسطشون گفت پارچه بیارین دیدن از زیر پارچه خون زد بیرون گاهی قاسمو میدید میگفت عمو قربونت بره گاهی اکبرو میدید میگفت عمو قربونت بشه صدا بزن حسین 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋قاسم رعنا منم ⬛️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها قاسم رعنا منم مرد جنگ و قتالم تابع امر امام مست وقت وصالم گر نشناسی در لشکر طوفانم آمده ام باشم نذر حرم جانم نعل مرکب اگر حتی برسد بر بدنم به فدای عمومیم دست و سر و جان و تنم آمدم معرکه تا به همه ثابت بشود من حسینی شده ی دست امام حسنم انی انا القاسم من نسل علی زدم به فلب لشکر مثل باز شکاری عدو ندارد دیگر هیچ راه فراری مثل پدر هستم یکه و جنگ اور سینه سپر هستم مثل علی اکبر قبل از انی که سرم بر روی خاکت برسد دوست دارم که روی دامان پاکت برسد ای عمو منتظرم نوبت من گردد تا دشمن حضرت زهرا به هلاکت برسد نعل مرکب اگر حتی برسد بر بدنم به فدای عمومیم دست و سر و جان و تنم آمدم معرکه تا به همه ثابت بشود من حسینی شده ی دست امام حسنم انی انا القاسم من نسل علی مثل عمویم عباس شهره ام به رشادت سینه ی من مملو از ارزوی شهادت این که گرفتم جان در کف دستانم چون که فقط مست ساقی مستانم آمده نوبت من تا که دم ار حق بزنم و دم از شیر نر خیبر و خندق بزنم از عمو یاد گرفتم که به یک ضربه تیغ طرفه العینی سر از پیکر ارزق بزنم عل مرکب اگر حتی برسد بر بدنم به فدای عمومیم دست و سر و جان و تنم آمدم معرکه تا به همه ثابت بشود من حسینی شده ی دست امام حسنم انی انا القاسم من نسل علی 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam