❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیر مرد گفت : ازکجا معلوم
فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت.
مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم.
پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست.
مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیرمرد گفت از کجا معلوم!
فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.
مردم گفتند : چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت : از کجا معلوم!
زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد.
از کجا معلوم؟
🍃
🌺🍃#پیام_رسان_ایتا
کانال بابل گرام 👇
🆔
@baboolgeram
4_6012456462050132474.mp3
2.07M
#قصه_امشب کودکان
#داستان سرماخوردگی کلاغ
نویسنده: ناصر یوسفی
#پیام_رسان_ایتا
کانال بابل گرام 👇
🆔
https://eitaa.com/joinchat/3489071105C903e3850fb
1_3582338722.mp3
2.07M
#قصه_امشب
#داستان سرماخوردگی کلاغ
نویسنده: ناصر یوسفی
#پیام_رسان_ایتا
کانال بابل گرام 👇
🆔
https://eitaa.com/joinchat/3489071105C903e3850fb
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
می گویند روزی ملا نصرالدین به همسرش گفت: " برایم حلوا درست کن که تعریف آن را فراوان از ثروتمندان شنیده ام."
همسرش می گوید: " آرد گندم نداریم.
" ملا می گوید: " از آرد جو استفاده کن."
همسرش می گوید: " شیر هم نداریم.
" ملا جواب می دهد: " به جایش آب بریز.
" همسر ملا می گوید:" شکر هم نداریم.
" ملا پاسخ می دهد: " شکر نمی خواهد. "
همسر ملا دست به کار می شود و با آرد جو و آب، به اصطلاح حلوا می پزد. ملا بعد از خوردن، چهره درهم می کشد و می گوید:
" چه ذائقه ی بدی دارند این ثروتمندها."
حالا ببینید حکایت بسیاری از ما برای رسیدن به موفقیت چیست!
🍃
🌺🍃
#پیام_رسان_ایتا
کانال بابل گرام 👇
🆔
https://eitaa.com/joinchat/3489071105C903e3850fb
🟩آفتابه خرج لحیمه....
آفتابه را که می دانید چیست؟
🔹️ در قدیم مردم برای طهارت و نظافت از آفتابه استفاده می کردند. آفتابه ها در قدیم فلزی بود، پولدارها آفتابه طلایی داشتند یا مسی و مردم فقیر از آفتابه حلبی استفاده می کردند
🔸️آفتابه حلبی یک ایراد بسیار بزرگ داشت، به مرور زمان به دلیل زنگ زدگی یا ضربه خوردن سوراخ می شد. راه رفع این ایراد هم لحیم کاری بود.
🔹️لحیم با ذوب کردن فلز دیگری انجام می شد، این فلز که معمولا از جنس مس یا روی بود، روی سوراخ ها را می پوشاند و جلوی بیرون ریختن آب را می گرفت
🔸️گاهی تعداد این سوراخ ها آن قدر زیاد بود که باید حجم زیادی لحیم کاری می شد و آن وقت هزینه لحیم کاری از ارزش خود آفتابه بیشتر می شد
🔻این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند یک چیز بی ارزش را توصیف کنند و بگویند هزینه تعمیر آن از خود آن بیشتر است
#داستان #آفتابه #هزینه
#پیام_رسان_ایتا
کانال بابل گرام 👇
🆔
https://eitaa.com/joinchat/3489071105C903e3850fb