eitaa logo
انرژی مثبت🌸
134 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
685 ویدیو
37 فایل
خوش آمدید🌹 هدف تهیه و گردآوری مطالب مفید در حوزه ی روانشناسی،موفقیت و رسیدن به آرامش است. اللهم عجل الولیک فرج⁦♥️⁩⁦ کپی حلال💖 (مدیر) پیشنهادات کانال👇 @Y0hosin313
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - ندارم آروم، که اربعین شد - مطیعی.mp3
12.57M
🍃ندارم آروم که شد 🍃خبری داری که عاشقت خونه نشین شد 🎤 👌 🔴گلچین بهترین های روز 🖤 🏴@bacmosbat🏴
مداحی آنلاین - ندارم آروم، که اربعین شد - مطیعی.mp3
12.57M
🍃ندارم آروم که شد 🍃خبری داری که عاشقت خونه نشین شد 🎤 👌 🔴گلچین بهترین های روز 🖤 🏴@bacmosbat🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ ♥️🎙 ____________ بودن با تو را به تنهایے ترجیح میدادم... از حوزه که می آمدم ، سرکی هم به مغازه ات میکشیدم . همین که پشت دخل می دیدمت حالم خوب میشد✨ بعد می آمدم خانه و ناهاری را که صبح زود درست کرده بودم گرم می کردم ، سفره می انداختم و منتظر میشدم تا بیایے :) بعضی روز ها هم در همان سرک کشیدن به مغازه متوجه میشدم تنهایی و از دوستانت که بیشتر وقت ها می آمدند خبری نیست ... آن وقت می آمدم داخل و کنارت مینشستم♥️ همانجا با هم چیزی میخوردیم. اگر هم سر و کله ی دوستانت پیدا شد میرفتم پشت مغازه ... همانجایی که برایم درست کرده بودی🍃 و در حالے که به بحث هایتان گوش میدادم ، مشغول مطالعه میشدم📖 هر وقت هم لازم بود از تو مشورت میگرفتم، چون میدیدم هنگام بحث چقدر خوب راهبری میکنی و به نتیجه میرسی🖐🏻 برای همین هر وقت حتی دوستانم به دنبال راه حل بودند ، با تو در میان میگذاشتم و نتیجه را به آنها میگفتم... آقا مصطفے! مشورت با تو همیشه به من آرامش می داد... این همان چیزی است که این روز ها خیلے آزارم می دهد!🥀 اینکه نیستی تا هر وقت سر یک دوراهی سرگردان ماندم ، بگویی:《سمیه از این طرف...》 هر چند این را قبول دارم که هستے! ولی به وقت مشورت جایت خیلے خیلے خالے است💔 راوی همسرشهید _برداشتی از کتاب اسم تو مصطفاست📚 🖤 🏴@bacmosbat🏴
•| |• اون کیمیا که همه دنبالش میگردن،محبته! ــــــــــــــــــــــــ❤️✨ـــــــــــــــــــــــ 🖤 🏴@bacmosbat🏴
◾️ ✨🌿 "____________________ پاک میکنم ... مینویسم 📝 املایم بد نیست اما ؛ از تکرار اسمت لذت میبرم!♥️ 🖤 🏴@bacmosbat🏴
۱📚 معجزه‌اذان مثل بازجو ها پرسیدم : اسمت چیه ، در چه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش را معرفی کرد و گفت : درجه ام سر گرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و اطراف آن مستقر بودند . ما از لشکر احتیاط بصره هستیم که به این منطقه اعزام شدیم . پرسیدم : چقدر نیرو روی تپه هستند . گفت : الان هیچی!! چشمانم گرد شد . با تعجب گفتم : هیچی!؟ جواب داد : ما آمدیم و خودمان را اسیر کردیم . بقیه نیروها را هم فرستادم عقب ، الان تپه خالیه! با تعجب نگاهش کردم و گفتم : چرا!؟ گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند. تعجب من بیشتر شد و گفتم : یعنی چی؟! فرمانده عراقی به جای اینکه جواب من را بدهد پرسید : این المؤذن؟! این جمله احتیاج ترجمه نداشت . با تعجب گفتم : مؤذن!؟ 🖤 🏴@bacmosbat🏴