و شب پنجم...
زینب جان، دست عبدا.. را محکم بگیر.
او وارث جمل انداز است و غیرت حسنی دارد، نمیتواند تاب بیاورد.....
نگاه بی قرار عبدا... عمو را تا به میدان بدرقه کرد...قدش نمیرسید،
گاه میپرید تا گودال را ببیند....
وقتی حسین رابا نیزه در پهلو،
افتاده بر زمین دید،
با صدای زخم برداشته فریاد زد....
والله لا افارق عمی....
به خدا از عمویم جدا نمیشوم...
دست از دست عمه رها کرد،
زینب ماند و بهت راهی شدن عبدا...
به میدان ، که یقین داشت برگشتی ندارد...
عبدا... دست کوچکش را سپر عمو کرد و بر پیکر عمو افتاد.
یک زخم به زخم های حسین اضافه شد...انگار دوباره حسن را از دست داد...
و حالا زینب و یک داغ بر دل نشسته....
#شب_پنجم
#باغ_آبرنگی
@shogh_prvz
@bagh_abrangi313
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینو ببینین 🥺
اگه دوسش داشتین فایل کاملش رو براتون پایین میزارم تمایل داشتین دانلودش کنین قشنگه🌱🥺👌
#باغ_آبرنگی
@bagh_abrangi313
عاقبت مسح جنون ،
خون به پر و بال کشید
روضه قاسم ما نیز
به گودال کشید ...🥺😢
يَا مَنْ أَذَاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاَوَهَ الْمُؤَانَسَهِ
فرمود:
مرگ نزد تو چگونه است
پاسخ داد:
شیرین تر از عسل ...
سلام بر قاسم فرزند حسن بن علی
#شب_ششم
#باغ_آبرنگی
@bagh_abrangi313
السَّلام عَلی الحَسَن
و عَلی قاسِم ابنِ الحَسَن
و عَلی عبدِاللهِ ابنِ الحَسَن
و عَلی اولادِ الحَسَن
و عَلی اَصحاب . . . 🥺😢
غریب آل طٰه اصحابش کجا بود😔
#باغ_آبرنگی
@bagh_abrangi313
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک دقیقه .....
روضه ی بیکلام ...😭😭
یا اباعبدالله ...🥺😢
#باغ_آبرنگی
@bagh_abrangi313