چ43:
✨
دولت بایدن معافیتهای تحریمی برنامه هستهای صلح آمیز #ایران را بازگرداند
یک مقام وزارت خارجه آمریکا: #دولت بایدن تصمیم گرفت برای تسهیل #مذاکرات با ایران، رفع و یا معافیت تحریم های #تهران را ازسربگیرد.
🔴 در مجموعه یادگار امام، زاییدن #مهناز_افشار بسیار مهمتر از دفاع از شخصیت #امام و فرزندش سید احمد #خمینی است. در حالی که #مستندساز روحانی با برش کلمات سعی در ترور شخصیتی سید احمدی خمینی داشته، سید حسن خمینی ترجیح داد روزه سکوت بگیرد. گویا به جای خون، اب سیب زمینی در #رگ بعضیهاست
#خبر#تحلیل#ایران
#روشنگری_در_حد_توان
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگو چگونه بگذرم از آن نگاه مشرقی
نیامدی بگو چرا ؟
رسیده وقت عاشقی..
#به_یاد_فرمانده
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
چ43:
✨
#شهیدانه🕊
بگذار تا ببینمش اکنون که مۍرود
اۍ اشک!
از چه راه تماشا گرفتهای؟
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در انتظار قطره های گرم بارانم
یک روز می بارد، خدایا، خوب می دانم
#العجل حضرت باران
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨
#حدیث_روز
امام علی (علیه السلام):
أیَسُرُّکَ أن تَکُونَ مِن حِزبِ اللهِ الغالِبِینَ؟ إتَّقِ اللهَ سُبحانَهُ وأحسِن فی کُلِّ أمُورِکَ، فإنَّ اللهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا والَّذِینَ هُم مُحسِنُونَ.
آیا خوشداری که از حزب پیروز خدا باشی؟ از خدای سبحان پروا کن، و در همۀ کارهایت خوب عمل کن؛ زیرا خداوند با تقواپیشگان و نیکوکاران است.
Would you like to be member of Allah's victorious party? You must fear of Allah, the Subhān, and do best in your all affairs, because surely Allah is with those who are pious and benefactor.
میزان الحکمه، ج 3، ح 3675
#اهلبیت #احادیث #shia #yaalimadad #yahusasain #Najaf #karbala #imamreza
@baghdad0120
مجیر:
بسم الله الرحمن الرحیم
📝#قسمت_هفت
«حالا من قربانی شدم یا تو؟» منوچهر زل زد به چشم هام، چشم هایم را دزدیم و گفتم این که، این همه فکر ندارد معلوم است من. منوچهر از ته دل خندید.
من به گردنبندی که سر عقد داده بود و تاریخ بیست و یک بهمن پشت آن کنده شده بود نگاه می کردم. حالا احساس می کردم اگر آن روز حرف های منوچهر برایم قشنگ بود، امروز ذره ذره ی وجودش برایم ارزش دارد و زیباست. او مرد رویاهایم بود، قابل اعتماد، دوست داشتنی و نترس.
هر چه من از بلندی می ترسیدم او عاشق بلندی و پرواز بود. باورش نمی شد من بترسم؛ می گفت:«دختری که با سه چهار تا ژـ سه و یک قطار فشنگ دوشکا، ده دوازده تا پشت بام را می پرد، چه طور از بلندی می ترسد؟»
کوه که می رفتیم باید تله اسکی سوار می شدیم. روی همین تله اسکی ها داشتم حافظ قرآن می شدم. من را می برد پیست موتور سواری.
می رفتیم کایت سواری. اگر قرار به فیلم دیدن بود من را می برد فیلم های نبرد کوبا و انقلاب الجزلیر. برایم کتاب زیاد می آورد، مخصوصا رمان های تاریخی. با هم می خواندیمشان.
منوچهر تشویقم می کرد به درس خواندن، خودش تا دوم راهنمایی بیشتر نخوانده بود. برایم تعریف می کرد وقتی بچه بود می رفت مدرسه، با دوستش علی برادر خوانده شده بود،
فقط به خاطر این که علی روی پشت بام خانه شان یک قفس پر از کبوتر داشت. پدرش برای اتمام حجت سه بار از منوچهر می پرسد: می خواهی درس بخوانی یا نه؟
منوچهرم می گوید:«نه» برای این که سر عقل بیاید می گذاردش سر کار مکانیکی. منوچهر دل به کار می دهد و درس و مدرسه را می گذارد کنار.
به من می گفت:«تو باید درس بخوانی» می نشست درس خواندنم را تماشا می کرد. دوست داشتیم تمام لحظه ها کنار هم باشیم. نه برای این که حرف بزنیم؛ سکوتش را هم دوست داشتیم.
توی همان محله مان یک خانه اجاره کردیم؛ نیمه شعبان عروسی گرفتیم. دو سه روز مانده به امتحانات ثلث سوم. شب ها درس می خواندم. منوچهر ازم می پرسید، می رفتم امتحان می دادم.
بعد از امتحانات، رفتیم ماه عسل، یک ماه و نیم همه ی شمال را گشتیم. هر جا کی رسیدیم و خوشمان می آمد؛ چادر می زدیم و می ماندیم، تازه آمده بودیم سر زندگیمان، که جنگ شروع شد.
🌸 شادی روح حضرت زهرا (س) صلوات
⏪ادامه دارد.....
☑️ زندگی واقعی یک شهید در ساعات مختلف
💠اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً