فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَینّ مُعزالاولیا
برای دیدن توهیچ کاری نکردم
امام حاضرم رامن یاری نکردم
#این_بقیة_الله
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨
#حدیث_روز
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) :
مَنْ أصْعَدَ إلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللهُ إلَیْهِ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ
هر که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا بالا فرستد، خداوند برترین مصلحت او را بر او فرو خواهد فرستاد
God will grant the best thing out of expediency to everyone who prayer Sincerely.
بحار الأنوار، ج 70
#حدیث #احادیث #حدیث_گرافی #اهلبیت #یاحسین #یاعلی #شيعة #Shia #shiaart #Muslims #karbala #yahussain
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
✨ #روز_شمار_دفاع_از_حرم 🕊 #شهید_صادق_یاری_گل_دره #شهید_مدافع_حرم_صادق_یاری_گل_دره پیش از حاج صادق
✨
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
#شهید_علی_منیعات
#شهید_مدافع_حرم_علی_منیعات
ازویژگیهای علی بسیار مقید و مذهبی بود و از همان دوران کودکی علاقه شدیدی به مسجد، حسینیه و هیئت داشت؛ دوم ابتدایی بود که در مسجد او را به خاطر علاقه و صوت زیبایش به عنوان مؤذن مسجد انتخاب کردند؛ از همان کودکی نوع رفتار و کردارش چون انسان های بزرگ بود.
#صلوات 🌷
#مدافعان_حرم
#قاسم_بن_الحسن
#شهدای_مدافع_حرم
@baghdad0120
baghdad0120
✨ #روز_شمار_دفاع_از_حرم 🕊 #شهید_علی_منیعات #شهید_مدافع_حرم_علی_منیعات ازویژگیهای علی بسیار مقید
✨
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
#شهید_رحمان_بهرامی
#شهید_مدافع_حرم_رحمان_بهرامی
شهید رحمان بهرامی گویی همیشه آماده شهادت بود، مجاهدی که همیشه وضو داشت، نمازش اول وقت بود و مناجات و نماز شبانه اش، نوای ایمان و شوق بود در دل همسر و پنج فرزندش.و خوشبحال دختران و پسر رحمان که تجسمی از یک انسان کامل را دیدند و آموختند. رحمان در 20 فروردین 1347 به دنیا آمد و در 20 اسفند 1394 در راه دفاع از حریم ولایت به شهادت رسید
#صلوات 🌷
#مدافعان_حرم
#قاسم_بن_الحسن
#شهدای_مدافع_حرم
@baghdad0120
baghdad0120
✨ #روز_شمار_دفاع_از_حرم 🕊 #شهید_رحمان_بهرامی #شهید_مدافع_حرم_رحمان_بهرامی شهید رحمان بهرامی گوی
✨
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
#شهید_مجید_نان_آور
#شهید_مدافع_حرم_مجید_نان_آور
مجید نان آور" از نیروهای سپاه پاسداران 20 اسفندماه در نبرد با تروریست های داعشی در اطراف شهر "تدمر" در استان "حمص" سوریه به شهادت رسید.شهید نان آور یک بار پیش از این هم در نبرد با تروریست های تفکیری در سوریه زخمی شده بود.پیکر این شهید دلاور متاسفانه به دست تروریست های داعشی افتاده است.
#صلوات 🌷
#مدافعان_حرم
#قاسم_بن_الحسن
#شهدای_مدافع_حرم
@baghdad0120
صبـــر بسیـــــار بیاید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تــو فرزند بزاید
#تولدت_مبارک سردارم🍃🌸
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
بین چراغانی شهر،ماه را گم نکنی
زرق و برق بدلیجات فریبت ندهد
#امام_زمان
#غروب_جمعه
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
🍃همراهان بزرگوار ✨سلام علیکم✨ هرشب با رمان های عاشقانه های شهدایی🌷 در خدمتتون هستیم #
🍃همراهان بزرگوار
✨سلام علیکم✨
هرشب با رمان های
عاشقانه های شهدایی🌷
در خدمتتون هستیم
#قسمت_سی_وسه
داستان( #مجـیـــر )
🍃✨
💎بسم الله الرحمن الرحیم💎
📝 #قسمت_سی_و_سوم
#مجـیـــر
گفت:«از خدا خواسته ام مرگم را شهادت قرار بدهد،
اما دلم می خواست وقتی بروم که تو و بچه ها دچار مشکل نشوید.
الان می بینم علی برای خودش مردی شده. خیالم از بابت تو و هدی راحت است.»
نفس هایش کوتاه شده بود.
کمی راهش بردم.
دست و صورتش را شستم و نشاندمش و موهایش را شانه زدم.
توی آینه نگاه کرد و به ریش هایش که کمی پر شده بودند دست کشید.
چند روز بود آنکادرشان نکرده بودم.
خوشش آمد که پر شده اند.
تکیه داد به تخت و چشم هایش را بست.
غذا آوردند.
میز را کشیدم جلو.
گفت:«نه آن غذا را بیاور»
با دست اشاره می کرد به پنجره.
من چیزی نمی دیدم.
دستم را گذاشتم روی شانه اش
و گفتم: غذا این جاست.
کجا را نشان می دهی؟
چشم هایش را باز کرد.
گفت: «آن غذا را می گویم. چه طور
نمی بینی؟»
چیزهایی می دید که من نمی دیدم
و حرف هایش را نمی فهمیدم.
به غذا لب نزد.
دکتر شفاییان صدام زد.
گفت:نمی دانم چه طور بگویم، ولی آقای مدق تا شب بیش تر دوام نمی آورد.
ریه سمت چپش از کار افتاده؛
قلبش دارد بزرگ می شود و ترکش دارد فرو می رود توی قلبش.
دیگر نمی توانستم تظاهر کنم.
از آن لحظه اشک چشمم خشک نشد.😭 منوچهر هم دیگر آرام نشد.😭
از تخت کنده می شد.
سرش رامی گذاشت روی شانه ام و باز می خوابید.😭
از زور درد، نه می توانست بخوابد
نه بنشیند.
همه آمده بودند.........😭😭😭
هدی دست انداخت دور گردن منوچهر
و هم دیگر را بوسیدند.
نتوانست بماند.
گفت: نمی توانم این چیزها را ببینم ببریدم خانه.
فریبا هدی را برد.
یکدفعه کف اتاق نگاه کردم دیدم پر از خون است.
آنژیوکت از دست منوچهر در آمده بود و خونش می ریخت.
پرستار داشت دستش را می بست که صدای اذان پیچید توی بیمارستان.
منوچهر حالت احترام گرفت.
دستش را زد توی خون ها که روی تشک ریخته بود و کشید به صورتش.
پرسیدم:منوچهر جان چه کار می کنی؟
گفت:«روی خون شهید وضو می گیرم.»
😭
دو رکعت نماز خوابیده خواند.
دستش را انداخت دور گردنم.
گفت:«من را ببر غسل شهادت کنم.» مستاصل ماندم.😭
گفت:«نمی خواهم اذیت شوی.»
یک لیوان آب خواست.
تا جمشید لیوان آب را بیاورد،
پرستار یک دست لباس آورد و دوتایی لباسش را عوض کردیم.
لیوان آب را گرفت.
نیت شهادت کرد و با دست راستش آب ریخت روی سرش.
جایی از بدنش نمانده بود که خشک باشد.
تا نوک انگشت پایش آب می چکید.....
😭😭😭
🌸 شادی روح حضرت زهرا (س) صلوات
⏪ادامه دارد.....
☑️ زندگی واقعی یک شهید در ساعات مختلف
💠اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً💠
@Baghdad0120
#یاران_گمنام_شهید_سلیمانی
#رمان_خوب_ایرانی
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای عشق بی نشان
ای ماه جمکران
عجل ظهورک
یاصاحب الزمان
دارم غروب هر
جمعه به لب دعا
یابن الحسن بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120