۴. عقاید باب
باب به قیامت هم اعتقادی نداشت و آن را زاییده توهم شیعه می دانست. او مقصود آیات قرآن را در این زمینه، با قیام خود تطبیق می کرد:
... مراد از یوم قیامت، یوم ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی شود احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلکه همه موهوما ً امری را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد و آنچه عندالله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است، این است که از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان به هر اسم الی حین غروب آن یوم قیامت است؛ مثلا ً از یوم بعثتعیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود به قول خود... . (۱)
۵. او کتاب بیان را ناسخ قرآن معرفی کرد(۲) و در آغاز آن نوشت:
ان البیان میزان من عند الله الی یوم من یظهره الله من اتبعه نور و من ینحرف عنه النار .(۳)
همانا بیان، ترازویی از نزد خداست تا روز ظهور «من یظهره الله» برای کسی که از آن پیروی کند نور و برای کسی که از آن منحرف شود آتش است.
۶. وی معتقد بود که مراد از شناخت پروردگار، شناخت مظهر اوست و آنچه در مظاهر ظاهر می شود، «مشیّت» اوست که آفریدگار هر چیزی است. این مشیّت نقطه ظهور است و در هر دوری و کوری(۴) متناسب با آن دوره ظاهر می شود. محمد صلی الله علیه و آله نقطه «فرقان» است و علی محمد، نقطه «بیان» و هر دو یکی اند. نقطه بیان عیناً همان آدم بدیع فطرت است. ظهورات را نه ابتدایی است، نه انتهایی؛ پیش از آدم علیه السلام هم عوالمی بوده است و پس از «من یظهره الله» هم ظهورات دیگر به طور بی نهایت خواهد بود. هر ظهوری، اشرف از ظهور پیش و مشتمل بر آن است؛ و مشیت اولیه در هر ظهوری، قوی تر و کامل تر از ظهور قبل است. (۵)
باب با درکی ناقص از آنچه در برخی احادیث اسلامی درباره مقام و مرتبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام آمده است، کوشید در میان هوادارانش، جایگاهی همچون پیامبران و امامان برای خود دست وپا کند.
📗۱- بیان، باب هفتم از واحد دوم.
📗۲- نک: شیخ احمد شاهرودی، حق المبین، تهران، ۱۳۴۱ق، صص ۱۰۶ - ۱۱۰.
📗۳- بیان، باب ششم از واحد دوم.
📗۴- . کور به معنی برهه زمانی است که مشتمل بر چند دور است.
📗۵- نک: بیان عربی، صص ۳-۱۰، نک: بیان فارسی، صص ۵۰ و ۸۱؛ ۸۲ دلائل سبعه، صص۲و۳.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۴۸-۴۹
#تحلیل_نقد_بهائیت
#عقاید_باب
💀@bahaiyat💀
۴. عقاید باب
۷. علی محمد معتقد بود نباید او را پایان ظهورات مشیت اولیه و آخرینِ سلسله نبوت ها دانست، بلکه وی ظهور کسی را که از او به «من یظهره الله» تعبیر می کرد، بشارت داده و او را گرامی تر و بزرگ تر از خود شمرده و اعلام کرده است که کمال دینِ «بیان» در ظهور اوست. از این سخنان معلوم می شود که علی محمد خود را در ردیف پیامبران پیشین و بلکه بالاتر از آنان دانسته است و از برخی سخنانش، معنایی بیش از این هم برمی آید. (۱)
میرزا جانی کاشی در کتاب خود آورده است که نشانه های «حجت و امام منتظر» که سید کاظم رشتی بیان کرده، همه با علی محمد مطابقت دارد و وی در آغاز مرتبه بابیت مخصوصه آثاری داشت و در سال ۱۲۶۰ه- .ق خود را قائم و حجت خواند و بابیت را به ملاحسین بشرویه ای واگذار کرد.(۲) او با استناد به برخی روایات، دوران غیبت کبرا را هزار سال دانسته است تا ادعای علی محمد که هزار سال پس از غیبت کبرا خود را مهدی خواند، درست آید. (۳)
نکته جالب توجه در اندیشه های سید باب، ادعاهای بی اساس و ناهماهنگی میان عقاید اوست که گاهی بابِ بقیه الله، گاهی خود بقیه الله، گاهی پیامبر و گاهی هم، الله مهیمن القیوم است.
📗۱- نک: سید علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۵؛ نک: میرزا جانی کاشی، نقطهالکاف، ص ۲۴۴.
📗۲- نک: نقطه الکاف، به کوشش: ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۸ه-. ق/۱۹۱۰م. ، صص ۱۰۲و ۱۰۶.
📗۳- . نک: همان، صص ۹۸و ۹۹.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۵۰
#تحلیل_نقد_بهائیت
#عقاید_باب
💀@bahaiyat💀
▪️قابل درک نیست▪️
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📜 قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لاٰ تُدْرِكُهُ اَلْأَبْصٰارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ اَلْأَبْصٰارَ» لاَ تُدْرِكُهُ أَوْهَامُ اَلْقُلُوبِ فَكَيْفَ تُدْرِكُهُ أَبْصَارُ اَلْعُيُونِ
📄 امام رضا عليه السّلام درباره آيه شريفه: «ديدگان او را درک نخواهند كرد، درحاليكه او ديدگان را درمی یابد» فرمودند: حتى اوهام قلبها،خدا را درک نخواهند كرد؛چه رسد به اينكه ديدگان او را دریابند.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📚 امالی شیخ صدوق ج ۱، ص ۴۰۹
#حدیث_روز
🚫@bahaiyat🚫
۵. آثار باب
۱. بیان (مهم ترین کتاب وی شمرده می شود)؛
۲. قیوم الأسماء؛
۳. احسن القصص؛
۴. پنج شأن؛
۵. دلائل السبعه؛
۶. صحیفه عدلیه؛
۷. تفسیر سوره کوثر؛
۸. تفسیر سوره بقره؛
۹. کتاب الروح؛
۱۰. لوح هیکل الدین و... .
سید علی محمد این کتاب ها را معجزه خود معرفی کرده است، درحالی که در سرتاسر آنها غلط هایی املایی و انشایی وجود دارد، به گونه ای که در تمام آنها صفحه ای بدون غلط نمی توان یافت.(۱) احمد کسروی دراین باره آورده است:
اگر سید باب عربی های غلط، نبافتی و برخی سخنان معنا دار و سودمند گفتی، بی گمان کارش پیش رفتی و به دولت چیره شده، آن را برانداختی، ولی این مرد به یک بار بی مایه می بود و گذشته از آنکه آن غلط بافی ها را می کرد و آبروی خود را در نزد باسوادان می ریخت، برخی گفته های بسیار بی خردانه از او سر می زد. مثلاً چون درباره همان غلط بافی ایراد می گرفتند، چنین پاسخ می داد: «صرف و نحو گناهی کرده و تاکنون در بند می بود، ولی من چون خواستم، خدا گناهش را بخشید و آزادش گردانید.» ببینید در برابر غلط گویی های خود چه بهانه می آورد. این سخن یا از روی ریشخند بوده و یا گوینده اش جز دیوانه نمی بوده. آیا از این پاسخ، ایرادگیران چه توانستند فهمید؟ شگفت که عبدالبهاء در کتاب مقاله سیاح و دیگران از بهاییان و بابیان در کتاب های دیگر گله کرده اند که به سید باب غلط نحوی گرفتند، گویا چشم می داشته اند که نگیرند. چشم می داشته اند که یکی غلط بافی هایی کند و همان را دستاویز دعوی امامی یا پیغمبری کند و مردم، چشم پوشیده ایراد نگیرند. (۲)
📗۱- . بیان عربی، ص ۲۵.
📗۲- احمد کسروی، بهاییگری، تهران، ۱۳۲۲، ص۲۸
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۵۰-۵۱-۵۲
#تحلیل_نقد_بهائیت
#آثار_باب
🚫@bahaiyat🚫
پ) انكار بابيت
«امام جمعه شيراز»، پس از آنكه به ميانجيگرى برخاست و رفع عصبانيتها نمود، از على محمد شيرازى دربارۀ ادعاى بابيت پرسش كرد.
«نبيل زرندى» مىنويسد: على محمد شيرازى در پاسخ سؤال امام جمعۀ شيراز گفت: «من نه وكيل قائم موعود هستم و نه واسطۀ بين امام غائب و مردم هستم. امام جمعه گفت: كافى است». (١) و قرار گذارده شد، روز بعد، على محمد شيرازى در «مسجد وكيل». و در حضور مردم شيراز، عقيده خود را در مورد دعوائى كه به او نسبت مىدهند، علناً به اطلاع مردم برساند. (۲) «نبيل زرندى» تصريح مىكند كه: روز جمعه، على محمد شيرازى بر فراز منبر رفت و چنين گفت:
«لعنت خدا بر كسى كه مرا وكيل امام غائب بداند».
«لعنت خدا بر كسى كه مرا باب امام بداند.»
«لعنت خدا بر كسى كه بگويد من منكر وحدانيت خدا هستم.»
«لعنت خدا بر كسى كه مرا منكر نبوت حضرت رسول بداند.»
«لعنت خدا بر كسى كه مرا منكر انبياى الهى بداند.»
«لعنت خدا بر كسى كه مرا منكر امامت اميرالمؤمنين و ساير ائمه بداند.» (۳)
📗١) . «تخليص تاريخ نبيل زرندى»، ص١٣٨
📗۲) . مرحوم رضا قليخان هدايت در اين مورد مىنويسد: «روى او را (على محمد شيرازى) سياه كرده و به مسجد وكيل بردند واو اظهار توبه و انابه كرد و برخود لعن نمود و پاى جناب فضايل مآب شيخ ابوتراب امام جماعت را بوسيده و استغفار كرد.» روضة الصفا - ناصرى ج١٠، ص٣١١
📗۳) . «تلخيص تاريخ نبيل زرندى»، ص١۴١
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۶-۱۷۷
#بهائیت
#انکار_بابیت
🚫@bahaiyat🚫
۶. رفتار بابیان در عراق
بابیان در دوران تبعید در عراق هر روز حکایتی شرم آور از خود در تاریخ بابیه ثبت می کردند که حتی بهاءالله نتوانسته است آن را انکار کند. بهاءالله درباره شیوه عملکرد اجتماعی بابیان آورده است:
جمیع ملوک الیوم، این طایفه را اهل فساد می دانند؛ چه که فی الحقیقه در اوایل اعمالی از این طایفه ظاهر، که فرایض ایمان مرتعد (می شد). در اموال ناس، من غیر اذن تصرف می نمودند و نهب و غارت و سفک دما را از اعمال حسنه می شمردند. (۱)
شوقی افندی نیز درباره این وقایع چنین آورده است:
در عراق شیوه بابیان این بود که شب ها به دزدیدن لباس و نقدینه و کفش و کلاه زوّار اماکن مقدسه و شمع ها و صحایف و زیارت نامه ها و جام های آب سقاخانه ها پردازند. (۲)
📗۱)- میرزا حسین علی نوری (بهأ)، مائده آسمانی، جزء هفتم، ص۱۳۰.
📗۲)- قرن بدیع، ج ۲، ص ۱۲۲.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۵۲
#تحلیل_نقد_بهائیت
#رفتار_بابیان
🚫@bahaiyat🚫