eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
17.8هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️کن فیکون▪️ ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📜 قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: لَمَّا صَعِدَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَلطُّورِ فَنَادَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ يَا رَبِّ أَرِنِي خَزَائِنَكَ فَقَالَ يَا مُوسَى إِنَّمَا خَزَائِنِي إِذَا أَرَدْتُ شَيْئاً أَنْ أَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ. 📄امام صادق عليه السّلام فرمودند: هنگامى كه موسى عليه السّلام به سوى كوه طور صعود كرد به پروردگار خود عرض كرد: اى پروردگار من! گنجينه‌هاى خود را به من بنمايان! فرمود: اى موسى! گنجينه‌هاى من اين است كه هرگاه چيزى را اراده كنم به آن مى‌گويم: موجود شو! پس موجود مى‌شود. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📚 توحيد صدوق ج ۱، ص ۱۳۳ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕸زندگی نامه سید علی محمد باب سید علی محمد شیرازی، شخصیت اصلی در ماجرای بابیت و آغازگر داستانی است که هر سطرش رنج نامه ای برای ایران و اسلام است. وی در سال ۱۲۳۵ ه- .ق در شیراز به دنیا آمد. در کودکی پدر را از دست داد و از آن پس، مادر و دایی اش، سید علی سرپرستی او را بر عهده گرفتند. با رسیدن به سن مکتب، او را به مکتب خانه قهوه اولیاء فرستادند که امروزه بیت العباس نامیده می شود. معلم مکتب خانه، شیخ محمد عابد به او خواندن، نوشتن و سیاه مشق آموخت. سید علی محمد، شاگرد درس خوانی نبود و بارها در مکتب خانه تنبیه شد، به گونه ای که خاطره آن کتک ها تا پایان عمر، او را می آزرد. شیخ عابد، از مریدان و دوستداران شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی(۱) بود و از همان دوران، سید علی محمد را با نام رهبران شیخیه آشنا کرد. سید علی محمد در پانزده سالگی همراه عمویش برای تجارت راهی بوشهر شد و پنج سال در این شهر ماند. 📗۱- مطالع الانوار، ص ۶۰. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۶ 💀@bahaiyat💀
🕸بابيت، مهدويت الف: اتكاء به شيخيه «حاج ميرزا جانى كاشانى» (١) ، در كتاب: «نقطة الكاف» (٢) نقطه نظر بابيه را در مورد «شيخ احمد» و «سيد كاظم» تحت عنوان: «مأموريت شيخ احمد احسائى، از قبل حجت براى تمهيد طريق»، به تفصيل مورد بحث قرار داده است. كه لازم است در مطلع بحث خود پيرامون بابيت و قائميت، اهم آن را در نظر آوريم. ميرزا جانى، تصريح مى‌كند كه: ١ - «همين كه نهصد و پنجاه سال از اول غيبت صغرى گذشته آن سلطان فضال مرحوم شيخ احمد زين الدين الاحسائى را از ميان شيعيان خود برگزيده و ديدۀ دل آن صفوۀ اخيار را به نور معارف و فضائل خويش و آبا و اجداد طاهرين خود سلام اللّٰه عليهم اجمعين روشن فرموده از اينجا بود كه آن برگزيدۀ موحدين مى‌فرمودند: «سمعت عن الحجة»... ٢ - «خلاصه مأمورش فرمودند به جذبات غيبى كه‌اى فراش كارخانۀ محبت، هنگام ظهور شمس عدل ما نزديك گرديده و ديدۀ معرفت منتظرين ظهور حضرت ما در احتجاب و (چشم) ضعفا از احباب در خواب است و لهذا ترا مأمور نموديم كه سير در بلدهاى مسلمين نموده و اظهار علم توحيد حقه و بيان معارف در شأن ولايت ما را نما.» ٣ - «در علم حكمت و سائر علوم، كتب‌ها نوشته و حضرت ايشان باب امام عليه السلام بودند. باب مخصوص آثارى نه نصى...» ۴ - «در واقع خود مى‌دانستند كه مخصوص گرديده از قبل حجت عليه السلام ولكن به جهت عدم قابليت خلق تصريح به مقام بابيت نفرمودند و به كنايات و اشارات لطيفه مطلب خود را به خلق القا مى‌فرمودند...» ۵ - «سيد سند و نور احمد المعروف عند القوم به حاجى سيد كاظم بوده وصى و قائم‌مقام‌خود فرموده و عالم فانى را وداع گفتند...» ۶ - «خلاصه به بركت آن دو باب اعظم و آن نورين القمرين و كوكبين الدريين نفوس بسيارى عارف به علم توحيد و معرفت به مظاهر حق گرديده و طبايع ايشان نضجى بهم رسانيده تا آنكه قابل قبول طلوع شمس حقيقت از مغرب ولايت گردند.» ٧ - «مرحوم سيد اعلى اللّٰه مقامه در اواخر عمر خود مكرر از قريب شدن اجل خويش خبر مى‌دادند و اصحاب آن بزرگوار آه و ناله مى‌نمودند و عرض مى‌كردند كه‌اى مولاى ما نباشد روزى كه شما نباشيد و ما حيات داشته باشيم. آن عالى مقدار مى‌فرمودند كه آيا راضى نمى‌شويد كه من بروم و حق ظاهر گردد...» ادامه دارد... 📗١) . حاجى ميرزا جانى كاشانى از مريدان على محمد شيرازى بود. وى وقتى كه در سال ١٢۶٣ ه‍ .ق، على‌محمد شيرازى را به دستور حاجى ميرزا آقاسى، از اصفهان به ماكو مى‌بردند، در وقت عبور از كاشان، حاجى ميرزا جانى و برادرش حاجى ميرزا اسمعيل ذبيح، با پرداخت مبلغ گزافى رشوه، على محمد شيرازى را به منزل خود برده، او را با همراهانش دوشبانه روز ضيافت شايانى نمودند. در شورش مازندران و محاصرۀ قلعه شيخ طبرسى در سال ١٢۶۴، حاجى ميرزا جانى به همراهى حسينعلى، ميرزا و صبح ازل و چند تن ديگر از مريدان بابيه، به مازندران رفته جهد كردند كه خود را به اصحاب قلعه ملحق سازند. ولى موفق نشده، در آمل محبوس گرديدند، پس از استخلاص از حبس، به عنوان يكى از مخلصين درجۀ اول بابيه، در ماجراهاى بابيه، نقشى اساسى ايفاء نمود. تا آنكه پس از ماجراى ترور ناصر الدين شاه، و دستگيرى عده‌اى از بابيان، كه از جملۀ آنان ميرزا جانى كاشانى بود، در سال ١٢۶٨، به بدترين صورت ممكن اعدام گرديد. مراجعه كنيد به كتاب: «نقطة الكاف» مقدمۀ: ادوارد براون، صفحات ۵٢ - ۵٣ (نب - نج). همچنين: «روضة الصفا»، ج ١٠، ص۵۴۴ به بعد، و «ناسخ التواريخ سلاطين قاجار»، ج۴، ص٣٠ 📗٢) . پيرامون كتاب نقطة الكاف ميرزا جانى كاشانى، مراجعه شود به فصل چهارم من يظهره اللّٰه قسمت پ «محو مأخذ، جعل مدارك». 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۵۵_۱۵۶ 💀@bahaiyat💀
30.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نحوه برخورد جمهوری اسلامی ایران با بهائیان ارتشی برشی از نشست «واقعیت یک ماجرا؛ بررسی ادّعای کشتار بهائیان پس از انقلاب اسلامی» 👤استاد شاداب 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀بالاترین راه ارتباط با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🎙آیت الله رحمة الله علیه عجل الله تعالی فرجه 💀@bahaiyat💀
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸زندگی نامه سید علی محمد باب سید علی محمد شیرازی، شخصیت اصلی در ماجرای بابیت و آغازگر داستانی است ک
الف) رفتارهای مرتاضانه وی در تابستان های بوشهر و در گرم ترین ساعات شبانه روز، به پشت بام می رفت و رو به سوی آفتاب به گفتن ذکر و ورد مشغول می-شد. بدیهی است این رفتار برخلاف عقل و فطرت بشری بود. از این رو، مدافعان او می کوشیدند این رفتار باب را پنهان کنند، ولی داستان هایی که دراین باره در برخی منابع آمده، انکارنشدنی است. نبیل زرندی، تاریخ نگار بهایی، با وجود تلاش فراوان برای پنهان ساختن رسوایی های رهبران خود در کتاب هایش، نتوانسته است این قصه را به تیغ سانسور بسپارد و در مورد آن چنین آورده است: حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهایت درجه حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشریف می بردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهایت حرارت می تابید، ولکن هیکل مبارک قلباً به محبوب واقعی متوجه و بدون آنکه اهمیتی به شدت گرما بدهند، به مناجات و نماز مشغول بودند. دنیا و هرچه در آن موجود بود، همه را فراموش فرموده، از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت می-پرداختند. ... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب به قرص شمس نظر می فرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجه کرده، با لسان قلب با نیّر اعظم به راز و نیاز می پرداختند، گویی نیّر اعظم را واسطه می ساختند. ... مردم نادان و غافل چنان می پنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند و نیّر اعظم را ستایش می کنند، با آنکه توجه به شمس ظاهر، رمز از توجه حضرتش به شمس جمال محبوب مستور بود. (۱) 📗(۱)مطالع الانوار، صص ۶۳،۶۴ 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۷ 💀@bahaiyat💀
🕸 میرزا حسینعلی بهاءالله هرکس منکر مراتب من باشد یا بغض مرا داشته باشد حتما... 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️نفخت فیه من روحی▪️ ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📜 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» قَالَ: رُوحٌ اِخْتَارَهُ اَللَّهُ وَ اِصْطَفَاهُ وَ خَلَقَهُ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَرْوَاحِ فَأَمَرَ فَنُفِخَ مِنْهُ فِي آدَمَ 📄 محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر عليه السّلام دربارۀ گفتار خداوند: «در او از روح خودم دميدم» پرسيدم. فرمودند: روحى كه خدا آن را اختيار كرده، برگزيده، آفريده و آن را به خود نسبت داده و بر همۀ ارواح برترى داده است. پس امر فرموده و از آن در آدم دميده شده است. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📚 توحید صدوق ج ۱، ص ۱۷۰ 💀@bahaiyat💀