فرقه های بابیت و بهائیت
🕸زندگی نامه سید علی محمد باب سید علی محمد شیرازی، شخصیت اصلی در ماجرای بابیت و آغازگر داستانی است ک
الف) رفتارهای مرتاضانه
وی در تابستان های بوشهر و در گرم ترین ساعات شبانه روز، به پشت بام می رفت و رو به سوی آفتاب به گفتن ذکر و ورد مشغول می-شد. بدیهی است این رفتار برخلاف عقل و فطرت بشری بود. از این رو، مدافعان او می کوشیدند این رفتار باب را پنهان کنند، ولی داستان هایی که دراین باره در برخی منابع آمده، انکارنشدنی است.
نبیل زرندی، تاریخ نگار بهایی، با وجود تلاش فراوان برای پنهان ساختن رسوایی های رهبران خود در کتاب هایش، نتوانسته است این قصه را به تیغ سانسور بسپارد و در مورد آن چنین آورده است:
حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهایت درجه حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشریف می بردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهایت حرارت می تابید، ولکن هیکل مبارک قلباً به محبوب واقعی متوجه و بدون آنکه اهمیتی به شدت گرما بدهند، به مناجات و نماز مشغول بودند. دنیا و هرچه در آن موجود بود، همه را فراموش فرموده، از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت می-پرداختند. ... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب به قرص شمس نظر می فرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجه کرده، با لسان قلب با نیّر اعظم به راز و نیاز می پرداختند، گویی نیّر اعظم را واسطه می ساختند. ... مردم نادان و غافل چنان می پنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند و نیّر اعظم را ستایش می کنند، با آنکه توجه به شمس ظاهر، رمز از توجه حضرتش به شمس جمال محبوب مستور بود. (۱)
📗(۱)مطالع الانوار، صص ۶۳،۶۴
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۷
#رفتار_مرتاضانه
#بهائیت
💀@bahaiyat💀
🕸 میرزا حسینعلی بهاءالله هرکس منکر مراتب من باشد یا بغض مرا داشته باشد حتما...
#بهائیت_کذاب
💀@bahaiyat💀
▪️نفخت فیه من روحی▪️
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📜 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»
قَالَ: رُوحٌ اِخْتَارَهُ اَللَّهُ وَ اِصْطَفَاهُ وَ خَلَقَهُ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَرْوَاحِ فَأَمَرَ فَنُفِخَ مِنْهُ فِي آدَمَ
📄 محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر عليه السّلام دربارۀ گفتار خداوند: «در او از روح خودم دميدم» پرسيدم.
فرمودند: روحى كه خدا آن را اختيار كرده، برگزيده، آفريده و آن را به خود نسبت داده و بر همۀ ارواح برترى داده است. پس امر فرموده و از آن در آدم دميده شده است.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📚 توحید صدوق ج ۱، ص ۱۷۰
#حدیث_روز
💀@bahaiyat💀
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸راز سکوت بهائیت... #نقد_بهائیت #ازدواج 💀@bahaiyat💀
🕸چرا شارع و قانونگذار بهائيت برخي از حدود و احكام را متعمداً در كتاب اقدس بيان نكرده است؟ اين سكوت برخاسته از فقر محتوايي است يا دست تشكيلات را براي بهرهگيري از اقتضائات زمان باز گذاشته است؟؟
شوقي افندي به هنگام تبيين جايگاه هر يك از دو مؤسسه بهائيت (ولايت امر و بيت العدل) به اين موضوع اشاره كرده و مينويسد: «بدون اين مؤسّسه وحدت امر الله در خطر افتد و بنيانش متزلزل گردد و از منزلتش بکاهد و از واسطه فيضى که بر عواقب امور در طيّ دهور احاطه دارد بالمرّه بى نصيب ماند و هدايتى که جهت تعيين حدود و وظائف تقنينيّه منتخبين ضرورى است سلب شود. و چنانچه بيت عدل اعظم که اساساً اهميّتش از ولايت امر کمتر نيست از آن منتزع گردد نظم بديع حضرت بهاء الله از جريان باز مانده و ديگر نميتواند حدود و احکام غير منصوصه تشريعى و ادارى امر الله را که شارع اعظم متعمّداً در کتاب اقدس نازل نفرموده تکميل نمايد». (۱)
بهائيت با وجود آنكه خود را به روزترين اديان و بر پايه مقتضيات زمان معرفي ميكند، در اعترافي آشكار تصريح دارد كه شارع (قانونگذارش) حدود و احكامي را به عمد در كتاب اقدس (كتاب مقدس بهائيت) بيان نكرده است.
حال جاي اين پرسش است كه حكمت اين تعمد چيست؟
با بررسي آثار سران بهائيت، از جمله عباس افندي (دومين سركرده بهائيت، معروف به عبدالبهاء كه جايگاه تبيين احكام و آثار بهائيت را دارد) برخي جنبههاي پاسخ به اين پرسش آشكار ميشود؛ براي نمونه كتاب اقدس درباره ازدواج با محارم سكوت ميكند و تنها حرمت ازدواج با زن پدر (اعم از مادر و زن بابا) را بيان ميكند: «قد حرّمت عليکم ازواج آبائکم»(۲) و عباس افندي در مقام تبيين، حكمت اين سكوت ازدواج با نزديكان را افزايش جمعيت بهائيت اعلام ميكند: «چون امر بهايي قوّت گيرد مطمئن باشيد که ازدواج به اقربا نيز نادر الوقوع گردد».(۳)
چه بسا اگر عباس افندي تا عصر ما زنده بود و مسافرتهاي امريكايي و اروپايياي ميرفت، آزادي همجنسگرايي در غرب را ميديد يا از اخبار ميشنيد، حياي حسين علي نوري (سركرده بهائيت، معروف به بهاء الله) كه ميگويد: «انّا نستحيي ان نذکر حکم الغلمان»(۴) را به اقتضاي زمان تبيين و ازدواج همجنسگرايان را تجويز ميكرد!!
📗۱. دوربهائي، ص ۸۰.
📗۲. اقدس، ص ۱۹۳.
📗۳. مكاتيب، ج ۳، ص۳۷۱.
📗۴. اقدس، ص ۱۰۴.
#نقد_بهائیت
#ازدواج
💀@bahaiyat💀
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕸عبدالبهاء و تناقض در گفتار و عمل
🎤 حجتالاسلام والمسلمین #روزبهانی
#عبدالبهاء_تناقض_گفتار_عمل
#نقد_بهائیت
💀@bahaiyat💀
🕸بابيت، مهدويت
الف: اتكاء به شيخيه
۸- «هر چند اصرار نمودند كه علامت واضحى در حق ظهور بعد خود ذكر فرمايند قبول نفرمودند ولى به كنايات بسيارى از آثار آن نير اعظم را بيان فرمودند. و در نوشتجات خود ذكر مىكردند من جمله در «شرح قصيده» بيانات شافى كافى در حقيقت بابيت نمودهاند. و در رسالۀ «حجة البالغه» در علامات نائب امام عليه السلام موازينى ذكر فرمودهاند كه در حق احدى از اهل زمان بجز مدعى بعد از ايشان كه شمس طالع از ارض فارسى (منظور على محمد شيرازى - مؤلف) بوده باشد صدق نمىآيد...»
٩ - «بعد از آنكه نجم وجود آن سيد بزرگوار غروب نمود، بعضى از اصحاب با صدق و وفاى آن سرور نظر به فرمايش آن نير اعظم در مسجد كوفه مدت يك اربعين معتكف گرديده و ابواب ماتشتهى الانفس را بر روى خود بسته و روى طلب بر خاك عجز و نياز گزارده و دست الحاح بدرگاه موجد كلّ فلاح بر آورده و به لسان سرّ وجهر در پيشگاه فضل حضرت رب المتعال عارض گرديده كه بارالها ما گم شدگان در وادى طلبيم و از لسان محبوب موعود به ظهور محبوبيم...»
١٠ - «نيز دعاى با صدق و اخلاص نقطهانداز پردۀ دعوت به اجابت رسيده و در عالم اشراق به تجلى معرفت جمال غيبى آن شمس وحدت مرآت فؤادش متجلى گرديده و بيت طلوعش را كه كعبۀ حقيقت بوده عارف شده و لهذا قدم طلب در سبيل وصالش گذارده و به سوى كشور شيراز جان افزا شتابيده...». (١)
ميرزا جانى كاشانى در ترسيم چنين سيرى، محققان را متقاعد مىكند كه شيخيه در بطن خود، مستقيماً زمينۀ ظهور مدعيان بابيت و حتى قائميت را فراهم ساخته بود و بدين لحاظ على محمد شيرازى، مىبايست تمام همّ خود را مصروف اثبات دعاوى خود، براساس رفتار و گفتارهاى شيخ و سيد، كند.
براى اين منظور، بيانات و رفتارهاى ابهامآميز شيخ و سيد كاظم رشتى، و عدم صراحت لهجه و نص صريح آنان نسبت به ادعاى بابيت، مجالى مساعد براى على محمدشيرازى بشمار مىآمد تا با اتكاء و اثبات مقام بابيّت براى شيخ و سيد، و مفتوح شدن چنين بابى (به دست آنان) پس از غيبت كبراى امام، جرأت ادعاى بابيت را در خود بيابد. بدين منوال كه على محمد شيرازى پس از دعواى قائميت، شيخ و سيد را مبشّر خود مىخواند و از اين طريق پيوستگى خود را با زمينههاى شيخى امرى ناگسسته تلقى مىكند. و مىنويسد:
«يا اهل الأرض انى قد نزلت عليكم الأبواب في غيبتي ولا تتّبعوا لهم من المؤمنين إلّاقليلاً... ولقد أرسلت عليكم فى الأزمنة القريبة «كاظماً» فلا تتّبعوهما إلّاالمخلصون منكم، فمالكم يا اهل الكتاب الّا تخافوا من اللّٰه الحق موليٰكم القديم؟... فيها أيّها المؤمنون اقسمكم باللّٰه الحق، فهل وجدتم من هؤلاء الأبواب حكماً من اول حكيم اللّٰه حكم الكتاب هذا فيغرنكم العلم بكفركم فارتقبوا فانّ اللّٰه مولاكم الحق معكم على الحق رقيبا.» (۲)
ايضاً در پاسخ على محمد شيرزاى به پرسش يكى از پيروان خود چنين مىخوانيم:
وانّ ما كتب بانّ باب الإمام لابدّ أن يكون مرآتاً له فهو حق لاريب فيه كما انّ الإمام هو مرآت اللّٰه جل جلاله وانّ ما كتب أن السيد رحمة اللّٰه عليه ما ادعى حكم الذى أنا ادعيت و لذا لم يظهر منه خوارق العادات فقد اشتبه الأمر عليك و سمعت قوله فى كثير من الاوقات و ايّاك و اسم العامرية إنّنى أخاف عليها من فم المتكلّم. أما سمعت قوله فى حق من يجييء بعده بتلك الأشعار في كثير من الأوقات:
يا صغير السنّ يا رطبالبدنيا قريب العهد من شرب اللبن (۳)
(در خصوص طرح اين مسئله كه باب امام مىبايست آئينۀ امام باشد بايد بگويم كه سخن درست و حقى است. چنانچه امام نيز بايد كه خود آينۀ خداوند جل جلاله باشد.ولى نوشته بودى كه «سيد رشتى» همانند من مدعى بابيّت نبود. و از اين روى كرامات و معجزاتى بدو منسوب نيست. بايد بگويم چنين موضوعى كاملاً نادرست است. من خود كراراً از او شنيدهام كه مىگفت: نام «عامريه»، نام محبوبه، و اسم سرّ باطنى را بر زبان نياور؛ زيرا كه من از گويندۀ آن نسبت به محبوبه هراسانم.
و در موارد متعددى از او شنيدهام كه مىگفت: اى كسى كه صغير السن، لطيف البدن و قريب العهد به دوران شير خوارگى است). (۴)
ادامه دارد...
📗١) . «نقطة الكاف»، ميرزا جانى كاشانى، صص٩٩ - ١٠٧
📗۲) . مراجعه شود به كتاب: «احسن القصص - تفسير سورۀ يوسف»
📗۳) . «ظهور الحق»، جزء چهارم، ص١۴
📗۴) . منظور، اعلام ادعاى بابيت سيد كاظم رشتى، بواسطۀ تمثّل به بيت مذكور است. اين بيت از اشعار حلاج، خطاب به حضرت محمد بن الحسن عسكرى عليه السلام است. در حالى كه حضرت پنج ساله بودند. «خزائن».
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۵۷_۱۵۸
#بهائیت
#جانشینی
💀@bahaiyat💀
ب) سفر به کربلا
سیدعلی محمد در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل به کربلا رفت و در جلسه درس سید کاظم رشتی شرکت کرد.(۱) در مدتی که نزد سید کاظم رشتی شاگردی می کرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا شد و از عقاید شیخ احسائی آگاهی یافت. (۲)
همچنین از درس ملا صادق خراسانی که او نیز مذهب شیخی داشت، بهره گرفت و بعضی از کتاب های ادبی رایج آن دوران را نزد وی خواند.(۳)
📗(۱)- اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، صص ۱۹۲و ۱۹۳.
📗(۲)- تاریخ ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷.
📗(۳)- اسرار الآثار، ج ۴، ص ۳۷۰.
📗(۴)- محاکمه و بررسی باب و بها، ج۳، ص۱۶۴.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۸
#سفر_کربلا
#بهائیت
💀@bahaiyat💀