۳. فتنه های بابیان در ایران
اشاره
مریدان سید علی محمد در اواخر سلطنت محمد شاه، به ویژه پس از مرگ وی در سال ۱۲۶۴ه- .ق، وقایع خونینی در کشور پدید آوردند که در تمام آنها نیز شکست اردوی بابیان رقم خورد. مهم ترین این فتنه ها عبارتند از:
الف) فتنه مازندران (قلعه شیخ طبرسی)
فرماندهی این شورش را اصلی ترین یاران باب، ملا حسین بشرویه ای و ملا محمدعلی بارفروشی بر عهده داشتند که هر دو در آن کشته شدند. آنان با کندن خندقی در اطراف قلعه، خود را برای جنگ با قوای دولتی آماده کرده بودند.
از وقایع ناراحت کننده ای که ماهیت شیطانی یاران باب را آشکار می کند و هیچ توجیه منطقی برای آن وجود ندارد، هجوم بر مردم ساده دل پیرامون قلعه است. بابیان چون راهزنان، با بی رحمی تمام آنان را غارت کردند و کشتند. حاج میرزا جانی کاشی از تاریخ نگاران بابی و علاقه مندان به باب درکتاب خود آورده است:
جمعی رفتند و در شب یورش برده، ده را گرفتند و یک صدوسی نفر را به قتل رسانیدند. تتمه فرار نموده، ده را حضرات اصحاب حق، خراب نمودند و آذوقه ایشان را جمیعاً به قلعه بردند. (۱)
بابیان به تنها چیزی که نمی اندیشیدند، شکست بود. در حقیقت، آنان به پیروزی خود یقین داشتند. میرزا جانی کاشی می نویسد:
حضرت قدوس (محمدعلی بارفروشی) می فرمودند که: ما هستیم سلطان به حق و عالم در زیر نگین ما می باشد و کل سلاطین مشرق و مغرب به جهت ما خاضع خواهند گردید. (۲)
پس میان ایشان و نیروی دولتی جنگ درگرفت و فتنه آنان با پیروزی قوای دولت و کشته شدن ملا محمدعلی بارفروشی در جمادی الثانی ۱۲۶۵ه- .ق پایان یافت.
📗۱)- میرزا جانی کاشی، نقطه الکاف، به کوشش: ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۸ ه- .ق، ص ۱۶۲.
📗۲- همان.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۴۰_۴۱
#تحلیل_نقد_بهائیت
#فتنه_بابیان
💀@bahaiyat💀
🕸ب) فتنه زنجان
در سال ۱۲۶۶ه- .ق زنجان نیز شاهد شورشی به سرکردگی ملامحمدعلی زنجانی ملقب به حجت بود. این فرد با ادعای اجتهاد، خود را نماینده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می دانست. مذهبی های زنجان به دلیل فتوا های عجیب و غریب او در مسائل مختلف احکام، از وی بیزار بودند و قبولش نداشتند. شورش با دعوای کودکانه دو طفل مکتب خانه ای آغاز شد و پس از کشتاری وحشتناک از نیروهای دو طرف نبرد، به شکست سنگین بابیان و مرگ حقارت بار حجت زنجانی انجامید.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۴۱
#تحلیل_نقد_بهائیت
#فتنه_بابیان
#فتنه_زنجان
💀@bahaiyat💀
🕸د) فتنه تهران (واقعه ترور ناصرالدین شاه قاجار)
این واقعه را شاید از نظر سیاسی بتوان مهم ترین واقعه تاریخ بابیت و بهاییت ارزیابی کرد. پس از اعدام سید علی محمد باب به فرمان امیرکبیر، گروهی از بابیان به رهبری شیخ علی ترشیزی بر آن شدند تا ناصرالدین شاه، امیرکبیر و امام جمعه تهران را به قتل رسانند، ولی به دلیل ناکارآمدی نقشه طراحی شده، ۳۸ تن از سران آنها دستگیر شدند.
امان الله شفا، مبلّغ بهایی برگشته از بهاییت معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ریزی و دستور شخص بهاءالله بوده است و صدها نفر قربانی جاه طلبی و نقشه شوم او شده اند و اگر چنین نبود، چرا بهاءالله پریشان شد و خود را به سفارت روس انداخت. (۱)پیداست که نمی توان دست بیگانگانی را که در پی منافع دولت های متبوع خود در این قضیه بودند، نادیده انگاشت.
📗۱- نک: امان الله شفا، نامه ای از سن پالو، دارالکتب الاسلامیه، ص ۳۱۶.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۴۳
#تحلیل_نقد_بهائیت
#فتنه_بابیان
#فتنه_تهران
💀@bahaiyat💀
ه-) واقعه بدشت
ماجرای بدشت، بیانگر مهم ترین دیدگاه ها و هدف های یاران باب بود. این واقعه سبب روی گردانی و بازگشت برخی پیروان این جنبش انحرافی و گرویدن برخی دیگر به آن شد. همچنین در نوع رفتار حکومت با بابیان نیز اثری آشکار داشت.
نکته اصلی و شاه بیت ماجرای بدشت، توطئه و دسیسه چینی حسین علی نوری و ملا محمدعلی بارفروشی و زرین تاج قزوینی و قره العین برای نسخ شریعت اسلام بود که بدون اطلاع باب صورت گرفت و نتیجه اجتهاد قره العین بود. خود او برای اجرای این نقشه پیش قدم شد و «بدون حجاب، با آرایش و زینت» به مجلس وارد شد و حاضران را مخاطب ساخت که امروز «روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد». (۱)
بسیاری از بابیان از این حرکت ناراحت بودند. از جمله ملا حسین بشرویه ای، مرد شماره دو بابیه از این حرکت به شدت برآشفت و یکی از بابیان به نام عبدالخالق اصفهانی با بریدن گلوی خود اعتراضش را اعلام کرد.
شوقی افندی، ولی امر بهاییان می نویسد:
حضار از ملاحظه این منظره، سخت دچار حیرت و دهشت گشتند... . خوف و غضب افئده را فراگرفت و قدرت تکلم از جمیع سلب شد، به حدی که عبدالخالق اصفهانی از کثرت هیجان و اضطراب با دست خویش گلوی خود را چاک داد و درحالی که آغشته به خون بود، دیوانه وار خود را از آن صحنه دور ساخت. برخی دیگر از اصحاب نیز مجلس را ترک گفته و دست از امر الهی کشیدند و گروهی با قلب های آکنده... تسکین خاطر یافتند. (۲)
ادامه دارد...
📗۱)نک: مطالع الانوار، صص ۲۷۱-۲۷۳.
📗۲)- قرن بدیع، ص ۹۵.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۴۳-۴۴
#تحلیل_نقد_بهائیت
#فتنه_بابیان
#واقعه_بدشت
💀@bahaiyat💀
ه-) واقعه بدشت
هر یک از گردانندگان این ماجرا، لقبی جدید و معنوی پیدا کرد: محمدعلی بارفروشی به «قدوس»، قره العین به «طاهره» و میرزا حسین علی به «بهاءالله» ملقب شدند.(۱) تمام هزینه های حاضران در جلسه بدشت که حدود هشتاد نفر از بابیان بودند، بر عهده میرزا حسین علی نوری (بهاءالله) بود.
نکته دیگر درباره واقعه بدشت، عربده-کشی های مستانه رهبران بابی بود که بی هیچ ملاحظه ای، خدا و خداپرستی را به مسخره گرفته بودند، اگرچه در واقع «الله یستهزئ بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون». (بقره: ۱۵) عباس افندی (عبدالبهاء) می نویسد: «جناب طاهره، انی انا اللّه را در بدشت تا عنان آسمان به اعلی الندا بلند نمود و همچنین بعضی احباء در بدشت». (۲)
در پانزدهم شعبان ۱۲۶۴ه- .ق، وقتی بدشتیان به نزدیک روستای نیالا رسیدند، مردم با دیدن طاهره و قدوس در یک کجاوه که با صدای بلند اشعاری می خواندند، برآشفتند و به آنان حمله کردند.(۳) به این ترتیب، بدشتیان پراکنده شدند و سران بابی گریختند. برخی منابع بهایی، از این برخورد به «غضب الهی» تعبیر کرده اند که در نتیجه رفتار غیراخلاقی بابی ها در بدشت رخ داد. (۴)
میرزا حسین علی به سختی از این غائله نجات یافت و همراه قره العین به سوی زادگاه پدری خود، روستای تاکر نور گریخت
📗۱- نک: مطالع الانوار، صص ۲۶۹ و ۲۷۰.
📗۲- مکاتیب عبدالبهاء، ج ۲، ص۲۵۵.
📗۳- امانت، ص ۳۲۸.
📗۴- نک: مطالع الانوار، ص ۲۷۵.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۴۴-۴۵
#تحلیل_نقد_بهائیت
#فتنه_بابیان
#واقعه_بدشت
💀@bahaiyat💀