🔹عنوان: بهائیت دین نیست(۱)
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۸
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫
🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۲)
🔹مقدمه ی چاپ سوم نصیحت برادرانه
بسم الله الرحمن الرحیم عزیزان محسوس تر چیزی که انسان قادر بر انکار آن نیست این است که این سرای ناپایدار، رهگذر است و با سرعت زمان از این صحنه بیرون میرود. هیچ برهانی برای اثبات این مطلب محکم تر از این نیست که بنگرد، روزی در رحم و جنین بود و روزی پیر و شکسته شد و نیرو و نشاط و امید و آرزو را خواه و ناخواه از دست داد و در خلال دوران گذران عمر حسا و وجدانا دریافت که بدون برنامه و دستور نمی توانست قدمی بردارد و راهی بسپارد بلکه در تمام کارهایش دستوری را زیر نظر داشت که طبق آن امورش را منظم میکرد پس بشر مسافر است و این مسافر بدون دستور و راهنمائی راهنما نمی تواند حرکت کند مطلبی را درک میکند لکن در فراگرفتن دستور گاه به اشتباه می افتد و از پی کسی می رود که او خود حیران حرکت می کند و هر دم خیالی و پریشانی در کردار و گفتارش آشکار است. کسی که اندک بهره ای از عقل داشته باشد نمی تواند برای این کارگاه عظیم که خود نیز جزئی از آن است معتقد به صانعی باشد نمی تواند خود را بلا تکلیف و خلقت و وجودش را که در آفرینشش مهارتی عجیب به کار رفته که با کلید فکر قفلهای بسته ی اسرار خلقت را می گشاید مهمل بداند و نمی تواند خود را بی نیاز از راهنما ببیند از طرفی هم فطرتش ممد و کشاننده ی او است به این طریق، چنان که وجدانا می بیند هر گاه دو نفر که با یکدیگر به سر میبرند اگر یکی تابع دیگری نباشد ولو على سبيل البدليه، که گاهی این یک آمر باشد. و گاه آن یک برای آنها زندگی تلخ است و زیستن میسر نیست پس حال که چنین است چو خواهی پیشوا گیری بیندیش که چون یعسوب باشد خالی از نیش این برنامه همان است که میگوئیم دین و این راهنما همان است که می گوئیم رسول یعنی نماینده ی صانع و آفریننده که خواست او را به ما بفهماند و راه و رسم رسیدن به آن را به ما بیاموزد، ما را برای خدا بخواهد نه برای خودش به ما عبدالله بنده ی خدا نام گذارد نه / غنام الله گوسفندان خدا تا از شیر و پشم و گوشت و استخوان و زاد و ولد ما به سود خودش بهره برداری کند. دستور دین باید وفق نظام طبیعت و حافظ مال جان ،ناموس فکر و عقل بشر باشد. حدود و تغوری داشته باشد که متعدی از آن کیفر بیند تا به جای خود نشیند اینها کلیاتی است که هیچ خردمندی نمی تواند آن را انکار کند یا آن را سهل بشمرد. بشر دو دستگاه مستقل است روان و بدن که باید با مدد و کمک یکدیگر وظیفه ای را که در این عهده دار است انجام دهند. بهترین راه برای دریافتن این که بشر دو دستگاه است عالم خواب است که بدن در بستر افتاده بیهوش و از خود بی خبر لكن روانش به هر سو روان است و مسافرتها و دیدنیها و شنیدنیها و حزنها سرورها دارد.
همچنان که بدن که کارگر است محتاج به غذا و تقویت و استراحت است تا بتواند وظائفش را انجام دهد، هم چنان است روان که کارفرما است او نیز به غذا و تقویت و مدد و استراحت نیازمند است. هم چنان که غذا و مدد و تقویت بدن باید به اندازه و به وقت و مناسب و در حد استعداد مزاجش باشد هم چنان است غذای روان هم چنان که غذای نامناسب کمتر یا بیشتر از اندازه یا بی هنگام با آلوده بدن را فاسد میکنند و از کار می اندازد و چون بدن از کار افتاد روان نیز که محل ظهوری برای خود نمی یابد از کار خواهد افتاد. هم چنان است روان و روح آدمی که غذای نامناسب و آلوده و بیرون از اندازه کما و کیفا آن را فاسد خواهد کرد و از راهی که باید به واسطه ی به کار بردن بدن برود بازش خواهد داشت و گرفتار زبان و خسارت جبران ناپذیرش خواهد کرد. هم چنان که در تهیه و مقدار و به کار بردن بدن با آنکه محسوس است محتاج به راهنما هستیم و هر غذا را نمی توانیم بخوریم و در هر وقت به کار بریم در غذای روان و روح که غیر محسوس است و باید از طریق عقل و اندیشه تهیه شود به طریق اولی نیازمند راهنما هستیم بنابراین کار به این سادگی نیست که شخصی بگوید هر چه شد میخورم و هر جا شد می نشینم و از پی هر کس شد می روم تا به هر نحوی که باشد بگذرانم روز را دین باید قوی و محکم باشد تا بتواند بشر بلند پرواز را که مرغ افلاک است و چند روزی از معبر خاکش باید بگذرانند طوری اداره کند که خود را نیازد نه با سرعت به هر طرف بتازد و نه بستر خواب دائم برای خود اندازد. خور و خشم تنها طریق دو است بر این بودن آئین نابخرد است
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۹
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫
🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۳)
🔹مقدمه ی چاپ سوم نصیحت برادرانه
بهترین راه برای دریافتن این که بشر دو دستگاه است عالم خواب است که بدن در افتاده بیهوش و از خود بی خبر لکن روانش به هر سو روان است و مسافرتها و دیدنیها و شنیدنی ها و حزنها سرورها دارد. همچنان که بدن که کارگر است محتاج به غذا و تقویت و استراحت است تا بتواند وظائفش را انجام دهد هم چنان است روان که کار فرما است او نیز به غذا و تقویت و مدد و استراحت نیازمند است. هم چنان که غذا و مدد و تقویت بدن باید به اندازه و به وقت و مناسب و در حد استعداد مزاجش باشد هم چنان است غذای روان هم چنان که غذای نامناسب کمتر یا بیشتر از اندازه یا بی هنگام یا آلوده بدن را فاسد میکند و از کار می اندازد و چون بدن از کار افتاد روان نیز که محل ظهوری برای خود نمی یابد از کار خواهد افتاد. هم چنان است روان و روح آدمی که غذای نامناسب و آلوده و بیرون از اندازه کما و کیفا آن را فاسد خواهد کرد و از راهی که باید به واسطه ی به کار بردن بدن برود بازش خواهد داشت و گرفتار زبان و خسارت جبران ناپذیرش خواهد کرد. هم چنان که در تهیه و مقدار و به کار بردن بدن با آنکه محسوس است محتاج به راهنما هستیم و هر غذا را نمی توانیم بخوریم و در هر وقت به کار بریم در غذای روان و روح که غیر محسوس است و باید از طریق عقل و اندیشه تهیه شود به طریق اولی نیازمند راهنما هستیم. بنابراین کار به این سادگی نیست که شخصی بگوید هر چه شد میخورم و هر جا شد می نشینم و از پی هر کس شد می روم تا به هر نحوی که باشد بگذرانم روز را دین باید قوی و محکم باشد تا بتواند بشر بلند پرواز را که مرغ افلاک است و چند روزی از معبر خاکش باید بگذرانند طوری اداره کند که خود را نیازد نه با سرعت به هر طرف بتازد و نه بستر خواب دائم برای خود اندازد. خور و خشم تنها طریق در است بر این بودن آئین نابخرد است قرآن که تمام دستورهایش موافق فطرت بشر و طبع خلقت است و آورنده اش جز رسالت از طرف خدا هیچ جایی برای خودش باز نکرده اعلام می دارد: فاقم و جهك للدین حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم ولكن أكثر الناس لا يعلمون سورة الروم روی خود را باید به طریق مستقیم فطرت خدائی که بشر را به آن مفطور ساخته و در خمیره و سرشتش نیروی بینائی و بصیرت را نهاده است ثابت داشت و از این طریق منحرف نشد که انحراف از آن ضلالت وسعی باطل است. روش درست و راه راست که فطرت و روان پاک تا آلوده ی آدمی آن را می پذیرد همین است ولکن بسیاری نمیدانند دین قویم متکی به برهان است. نه ادعا قل هاتوا برهانكم هذا ذكر من معى و ذكر من قبلی - سوره ی انبیاء دین قویم ناهی از مطلق شهوات نفسانی است (قل حرم ربي الفواحش ما ظهر منها وما بطن - سورة الاعراف) دين قویم تمام نیازمندیهای بشر را زیر نظر گرفته و برای هر کاری دستوری موافق حکومت عقل میدهد دین قویم مردمان را به دست افرادی مانند خودشان نمی سپارد تا بر حسب رنگ روز گاهی کاری را حلال و گاهی حرامش کند و هر لحظه به شکلی بت عیار بسازد دیم قویم هر فرد را مسؤول تهذیب و تربیت خود می داند و اجازه نمی دهد به هر نحو کام راند و به هر جا گام نهد و به هر چیز دست دراز کند عزیزان این نکته را از نظر دور ندارند و از خاطر بیرون نبرند که مدعیان دین داری دو دسته اند گروهی دین را دست مایه ی دنیا و شهوات آن قرار می دهند و به هر مدعی که ببینند از ناحیه ی او پولی به جیب می زنند سر می میرند و در عین حال به هیچ کس ایمان ندارند. این گروه مردم خیال یا به قول عامیانه هر هری مذهب هستند که از هر گونه فساد انگیزی و مذهب سازی و معاونت باطل باک ندارند. این چنین افراد هرگز به خیر باز نخواهند گشت و سخن گفتن با آنها بیهوده است. گروه دیگر به راستی در آنها روح دین نمرده است و جویای راه راست و در راه تحری حقیقت هستند این گروه اگر حقیقت را چنان که هست بر حسب استعدادشان بیابند راه باطل نمی روند و اگر غلط رفته باشند باز میگردند به این گونه افراد باید خاطر نشان ساخت که انسان عاقل تا دین خود را به طور کامل نیاموخته و دین تازه را نیز درست نشناخته نباید با از راه و روش دیرین خود بیرون نهد مثلا یهودی اول باید دین مسیح را بشناسد پس از آنکه دین خود را خوب آموخته باشد و بین این دو مقایسه کند و هم چنین نسبت به اسلام کسی که از دین پدر و مادرش بی خبر است مسلمانی که از اصول و فروع دین خود چیزی نمی داند. یهودی که از سر مسیحیت و اسلام کورکورانه و بی خبر پرواز کرده مسیحی که اساسا در کتابش آئین و دستوری ندارد و دینش همان است که کشیش می گوید، چه اعتباری به ادعای دین داری او هست برای بهائیت همینها متناسبند که باید کور شوند تا جمال مبارک را ببینند!!
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۱۰
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫
🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۳)
🔹مقدمه ی چاپ سوم نصیحت برادرانه
روش دعوت و تبلیغ و تربیت پیامبران را در قرآن با دقت زیر نظر بگیرید که فقط مردمان را به بندگی خدای یگانه بی ضد و همتا خوانده اند. (قل هذه سيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتبعني و سبحان الله و ما انا من المشركين - سوره ی یوسف آخرین رسولان راه خود و پیروانش را دعوت به سوی خدا از روی بینش و بصیرت میشناساند از هر مدعی برهان بخوانید اما بدانید که برهان رجز خواندن در خانه ی در بسته نیست برهان در روز ده صفحه انا قد جعلناك سلطانا سليطا للسالطین، نوشتن نیست جمال قدم، یا خالق امکان بحر صمصام - سيف طمطام - برهان نیست. (لا اله الا انا لمسبحون الفريد برهان نیست خدانی که هم خود را معبود و مسجود و خالق من في الامكان بداند و هم زیر زنجیر بندگانش حتی از دست خوبانشان هم ناله کند و اشک بریزد برای زیر پی دیوار خوب است نه خدائی برهان این نیست که کسی بگوید من یک بار با آخر اسمم آمدم مرا به دار آویختند، اکنون با اول اسمم آمده ام و خدای شما هستم - شاید این مطلب را باور نکنید البته حق هم دارید بهتر است این مطلب را از صریر قلم جمال قدم و ما لك الرقاب امم !!! یعنی آقای میرزا حسین علی بنده و فدائی سید علی محمد (نقطة اولى بشنوید در صفحه ی ۱۷۲ مجموعه ی الواح می نویسد: «ای نصیر در ظهور اولم به کلمه ی ثانی از اسمم علی که اول اسم علی محمد است بر کل ممکنات تجلی فرمودم به شانی که احدی را مجال اعراض و اعتراض نه و جميع عباد را به رضوان قدس بی زوالم دعوت فرمودم، و به کوثر قدس لا يزالم خواندم. مشاهده شد چه مقدار ظلم و بعی از اصحاب خلال ظاهر تا آنکه بالاخره جسد منیر مرا در هوا آویختند و به رصاص غل و بغضاء مجروح تا آن که روحم به رفیق اعلی راجع شد و احدی تفکر ننمود که به چه جهت این ضرر را از عباد خود قبول فرمودم چه گر تفکر مینمودند در ظهور ثانیم به اسم حسین به اسمی از اسمایم از جمالم محتجب نمی ماندند، حال تو ملاحظه کن که به احتجاب هم کفایت نشده چه مقدار از احجار ظنون بر عز مکنون من غير تعطيل و تعويق انداختند و به این هم کفایت ننموده تا آنکه اسمی از اسمایم که او را به حرفی خلق فرمودم و به نفحه ای حیات بخشیدم به محاربه ی جمالم برخاست مقصودش یحیی ازل برادرش است.... من نمیدانم این پریشان حال وقتی این عبارت را مینوشته فکر می کرده شعور مردمان را سرما خشک کرده، اگر یکی از او می پرسید اگر سید علی محمد که تیر باران شد تو بودی پس تو که می نالی که در آن وقت تحت غل و زنجیر سلاسل بودی که بودی؟!! به هر حال عزیزان شما مقامتان اعلی و اجل است که خود را دستمایه ی بازیگران کنید. مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی؟ امید است به خدای سبحانه و تعالی پناه برده از دیاد بصیرت بخواهیم
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۱۱
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫
🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۳)
🔹اصطلاحات بابیها
چون اطلاع از مطالب ذیل لازم به نظر آمد به خوانندگان این کتاب عرضه میشود که از اصطلاحاتشان واقف باشند
۱- باب ونقطه ی اولی میرزا علی محمد است که از ماه صفر ۱۳۶۴ قمری تا شعبان ۱۳۶۶ در قلعه ی چهریق بود و در همین ماه کشته شد و در مدت توقفش در چهریق که مدعی قائمیت شد ملا حسین بشرویه ای را نایب خود قرار داد.
۲ باب الباب ملا حسین بشرویه ای است.
۳- عظیم ملا شیخ علی ترشیزی است.
۴ سید الشهداء، لقب ملا حسين بشرویه ای است.
۵ ذبيح، حاج میرزا اسمعيل کاشانی برادر حاج میرزا جانی نویسنده ی تاریخ نقطة الكاف است.
۶- قدوس ملا محمد علی بار فروش است که رسوایی به دشت را بار آورد.
۷- وحید و ازل میرزا یحیی برادر میرزا حسین علی است.
۸- جمال قدم میرزا حسین علی است که خود را از فدائیان میرزا علی محمد و مگس خانه ی اول معرفی کرده در اوایل سال ۱۲۳۳ قمری | صفحه ۱۴ متولد شده و در سال ۱۳۸۰ و بنا به قول دیگری ۱۳۸۳ قمرى دعوى من يظهری کرد و برادرش ازل را گوساله گفت و حرفهای میرزا علی محمد را زیر پا گذاشت و در سال ۱۳۰۴ قمری در حیفا در گذشت
۹- غصن اعظم میرزا عباس پسر کوچک و غصن اکبر میرزا محمد علی پسر بزرگ میرزا حسین علی است که او را بعد از عباس به جانشینی خود معین کرد اقد اصطفينا الاكبر بعد الاعظم - كتاب اقدس) لكن عباس دختر زاده ی خود شوقی را به جای او گذاشت و به امر و انتخاب پدرش اعتنا نکرد.
۱۰-جمال مبارک نیز میرزا حسین علی است.
۱۱- ابوالفضائل، لقب ملا محمد پسر ملا محمد گلپایگانی نویسنده ی کتاب فرائد است که در همان کتاب در عین حالی که برای اثبات امر بهائیت نوشته است فهمیده یا نفهمیده چه عرض کنم ریشه ی آنها را زده است.
۱۲-وحید ثانی سید یحیی دارایی است.
۱۳ حاج میرزا جانی نویسنده ی نقطه الکاف در سال ۱۲۶۸ قمری کشته شد
۱۴- على قبل نبيل اسم مستعاری است برای سید علی محمد چون نبيل عددش با محمد یکی است. (۹۲)
۱۵ - آواره لقب عبدالحسین آیتی است که پس از ۱۶ سال تبلیغ بهائی گری برگشت و کشف الحیل را در رد آنها نوشت. [ صفحه ۱۵]
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۱۲
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫
🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۴)
🔹مقدمه
جانورانی که در نهاد آنها نیروی توجه به زندگی دسته جمعی گذاشته شده این نکته را دانسته اند که علاوه از آنکه هر فرد باید در خود قومی دفاع به پرورانند، لازم است جمعیت هایی تشکیل داده و به شغل های لازم بگذارند و آنان را به سلاح مناسب مسلح نمایند و از آنها انجام آن شغل را بخواهند نظری به زندگی زنبور عسل موریانه مورچه و.... ما را از اقامه ی دلیل بی نیاز می کند.
آدمی که اشرف مخلوقات است و با حسن تدبیر می خواهد هر چه هست در قبضه ی سلطه و اقتدار گیرد، به اجراء این قانون منظم سزاوارتر است، زیرا اگر او بی نظم و سامان باشد از نظر غلبه ای که بر سایر جانوران دارد تمام آنها را بی نظم و خراب خواهند کرد.
و جهان را که باید گذرگاه روشن و نمونه ی بهشت باشد تاریک. و هم سنگ جهنم خواهد ساخت. آدمی که افزار و نیرونی زيادة بر سایر آفریدگان داراست برای حفظ تعادل قوا و طریق به کار بدن آنها به آموزگار نیازمند است که راه استفاده از نیروی فردی و جمعی را به او نشان دهد. آموزگاران بشر در هر دوره باید داناترین و بیناترین و صالح ترین افراد و به رموز صلاح و خیر و دفع فساد آشنا باشند. اینان همان کسانند که به نام پیامبری در هر دوره (صفحه ۱۶ ) بوده اند و به وجود پیغمبر اسلام این نام پایان یافت و دفتر نبوت مختوم گردید و پس از او جانشینانش یکی بعد از دیگری به تربیت پیروان خود پرداختند تا چون نوبت به دوازدهمین که آخرین آنان است رسید و او بر حسب حکمت بالغه ی الهیه از مردمان رخ نهفت کار تربیت و زمامداری به دست علماء هر عصر و دوره ای افتاد که طبق دستور پیشوایان افراد را صالح و توانا به پرورانند و مسلح به سلاح وقت نمایند، تا علاوه از آنکه خود را توانند در برابر حمله ی مفسدین حفظ نمایند گمراهان را نیز به راه مستقیم کشانند گذشت زمان کم کم بین این دسته اختلاف به وجود آورد و بر بعضی حب جاه و نان غالب آمد و سهل انگاری تدریجا جای کوشش در حفظ آثار دین را گرفت و طبعا از هر گوشه دام اندازی سر بر آورد و جمعی نادان را به نام خدا و رسول بفریقت و دشمنان دین نیز اینگونه ریشه های فساد را در لباس خیر خواهی آب دادند و این آب گل آلود را برای گرفتن ماهی در مجاری متعدده انداختند و از این راه کشاکش و سخن پراکنی کیا و شفاها به وجود آمد و هر دسته ای از مسلمین دنبال صدایی رفت و به کشتن برادران خود و پریشان کردن امورشان
برخاستند، و جمعی به نام رد و بحث شروع به نوشتن که خود عذاب تفرقه و دو دلی را کشانده است نمودند و تابعین خود را به گشتن و بردن اموال دیگران ترغیب کردند. این رد و بحث اگر چه طبعا آشکار کننده ی حقایق است لکن زبانش از اندازه بیرون است، چه آنکه هزارها افکار سالم دچار پریشانی و آلودگی میگردد به نحوی که آن لکه ها را به / عقاب و آیندگان خود به ارث داده و خلاص به آسانی از آن میسر نخواهد بود و در حقیقت رد و بحث را باید صفحه (۱۷)( داروی اضطراری) نامید.
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۱۲
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫
🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۵)
🔹مقدمه
، زیرا اگر یک راه را ببندند راههای دیگری باز خواهد شد و حقا مسؤول این جریان امراء و علماء امت هستند که به هر نحو آنان باشند دیگران قهرا پیرو خواهند شد. چنانکه رسول خاتم فرمود دو صنف از امت من اگر صالح باشند دیگران نیز صالحند، و اگر فاسد باشند دیگران نیز فاسد خواهند شد امراء و علماء، خصال صدوق بنابراین مهم تر راه اصلاح دایره ی تعلیم و تربیت است که باید در دبستانها و مساجد هر دو طبق روش و دستور اسلام عقاید و افکار پایه بندی شود تا کهن سالان و نونهالان هر دو متأدب به آداب اسلامی بار آیند و بدانند که قوانین دین تمام نازک کاریهای نظام زندگی را از هر جهه متکفل است و تا اسلام را چنان که هست عملا نشان ندهند، با این سر و صداها و ظاهر سازیهای مخالف باطن امید اصلاح و صلاح نتوان داشت. تا نبیند طفلکی که سیب هست آن پیاز گنده را ندهد از دست و من اکنون نمونه ای از نظر خوانندگان میگذرانم تا متوجه باشند که میدان بازی راهزنان کجا است و مردمان این کشور چگونه در خواب عمیق فرو رفته اند نامه ی ذیل که عین آن نزد آقای حاج سید محمد علی اشکوری رشتی واعظ محترم است به سال ۱۳۱۱ شمسی از طرف پیشوای بهائیان صادر شده و مجموع آن را بین پرانتز نقل میکنیم (شهوار تنکابن - جناب آقای آقا میرزا عبدالله خان مدير عليه بهاء الله الا بهى ملاحظه نمایند عریضه ی تقدیمی آن یار روحانی مورخه ی ۱۰ / ۱۱ / ۱۳۱۱ به ساحت اقدس محبوب مهربان حضرت ولی امر الله ارواحنا لعناياته الفداء واصل، و مشروحات معروضه راجع به ترک و عمل سابق دعوت به ایران و اشغال وظیفه ی مدیریت | صفحه ۱۸ مدرسه ی پهلوی و قصد نیت خدمتگزاری و جان نثاری و سعی در حصول رضای الهی و رجای عطف لحاظ عنایت و توجهات مکرمت وجود انور اطهر، جمیع این مراتب در پیشگاه حضور مبارک معلوم و موجب اظهار لطف موفور شد فرمودند شاد و مستبشر باشید و در کمال اطمینان و روح و ریحان به خدمات امریه پردازید و به آنچه ثمر و اثرش باقی و پاینده در عالم ملک و ملکوت است قیام نمائید تا آنا فانا روح و ریحان تزاید جوید و انوار عزت ابدیه بتاید و نجاح و فلاح و سرافرازی حاصل شود و تحقق یابد. فرمودند این عبد کمال محبت را به آن جناب داشته و دارم و امیدوار چنانم که در جمیع شؤون سعادتمند و ارجمند و مؤید و موفق باشید، حسب الامر مرقوم گردید. نورالدین زین ایام ها ۱ - ۸۹ - مارچ ۱۹۳۳ ملاحظه گردید بنده ی آستانش شوقی) | صفحه (۱۹)
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب #هدائی، ص۱۳
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫@bahaiyat🚫