📓کتاب اقدس
محيط طباطبايي در نوشتار ديگري به عنوان «برهان قاطع»، از قول ضياء الحكما خاطره اي از مرحوم حكيم ميرزا حسن جلوه (پسر عم ضياء الحكما) درباره ي حضور وي در جلسه ي استادش، ميرزا حسن نوري، با سيد علي محمد باب و ناتواني باب از پاسخ به پرسش هاي فلسفي او، نقل كرده كه بسيار مغتنم و خواندني است. استاد محيط در مقاله ي «رساله ي خالويه يا ايقان»، به دنبال بررسي اصرار بهاء بر تصحيح و تجديد همه ي متون ايقان بر اساس نسخه ي ملا علي اكبر شهميرزادي است. بهاء در سال ۱۲۶۹ به بغداد رسيد و پس از احياي بعضي درگيري هاي قبلي، به مدت دو سال با نام درويش محمد به نقشبنديان سليمانيه پيوست و پس از آن به دعوت برادرش، ميرزا يحيي صبح ازل، به بغداد بازگشت و با خواندن برادر كوچك تر به نام حضرت ازل و مستور كردن او، و خواندن خود با نام حضرت بهاء امور بابيان را به عهده گرفت. او پس از سال ۱۲۶۹. ق، براي دومين بار در سال ۱۲۷۵. ق امر خود را اظهار كرد، ولي قبول عام نيافت و در معرض خطر قرار گرفت. با آمدن سيد محمد تاجر شيرازي، دايي مسلمان و مخالف علي محمد باب، بهاء در ۱۲۷۷. ق براي اثبات حقانيت باب طي دو شبانه روز رساله ي خالويه را دو باب نگاشت كه بعدا به كتاب ايقان تغيير نام يافت. او در اين رساله به اشاراتي، بر فشار سنگيني اشاره كرده است كه بر اثر اظهار امرش، بر او وارد شد. در هر حال، اين رساله در خدمت تثبيت امر او قرار گرفت و پس از جدايي دو گروه ازليان و بهائيان و سومين مرحله ي اظهار امر بهاء در ۱۲۸۰. ق، اهميت بيشتري يافت. محيط طباطبايي در نوشتار ديگري با نام «عظيم پس از باب و پيش از ازل» به اثبات رياست شيخ علي عظيم پس از اعدام باب و ابطال جانشيني فرد ديگري مانند ميرزا يحيي صبح ازل همت گمارده و در اين خصوص از شواهد تاريخي و تصريح تواريخ بابي بهره گرفته است.
چنان كه فوقا اشاره شد، يكي از مقالات استاد در مجله ي گوهر، تطبيق نسخه هاي مختلف كتاب مقدس بهائيان: «اقدس»، (نوشته ي حسينعلي بهاء) با يكديگر است كه به طور مستند نشان مي دهد مطالب اين كتاب را (همچون ديگر تأليفات عادي بشري) اطرافيان بهاء در زمان چاپ، براي جلوگيري از ايراد اهل نظر، بارها دست كاري نموده و «اغلاط املايي و ادبي و دستوري» آن را «تصحيح» كرده اند.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، ص۱۲-۱۳-۱۴
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
عبدالحسين آواره(آيتي بعدي) نيز در خلأ حاصل از سوختن كشف الغطاء در ۱۹۱۷. م، كواكب الدريه را از۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱. م نوشت، اما بازگشت او از بهائيت، آن كتاب را از اعتبار ساقط كرد. پس از آن آواره خود را آيتي نام نهاد. بعد از مدتي با تلاش شوقي افندي، كتابي انگليسي با عنوان «امواج نور» يا «دوان بريكرز» به عنوان تاريخ نبيل زرندي (ملامحمد نبيل زرندي شاعر مداح ميرزا حسينعلي بها) در ۱۹۲۷ يا ۱۹۳۲. م منتشر شد. عبدالبها مقدمه ي سياح جعلي را حذف كرد و كتاب را مقاله ي سياح ناميد. اين كتاب بعدا به عربي و با عنوان مطالع الانوار منتشر گشت و از عربي نيز به فارسي برگردانده و به عنوان تلخيص تاريخ نبيل منتشر شد. اين كتاب، كه در هيچ كدام از نوشته هاي پيشين نامي از آن نرفته بود، مورد ترديد بسياري قرار گرفت. جالب آن است كه اين كتاب كه هيچ سابقه ي ذهني از آن وجود نداشت، بنا به اشاره اي در آن، در سال ۱۳۰۵. ق يعني دو سال پيش از سفر ادوارد براون به عكا تأليف شد و روشن نيست چرا به او هديه داده نشد. محيط طباطبايي با گزارش اين سير تاريخي در پاسخ به منتقدي به نام دكتر عليمراد داودي - استاد فلسفه ي دانشكده ي ادبيات تهران كه گويا گرايش هاي بهايي دارد - او را در اينكه مطالع الانوار را نگاشته ي شوقي افندي مي داند، با خود هم رأي خوانده و اين شاهد تاريخي را آورده است كه چرا تاريخ نويسان قديمي به جاي استناد به محتويات آن تاريخ، به منقولات شفاهي ديگران تكيه كرده اند؛ كتابي كه مي توانست پاسخ مناسبي در برابر نسخه ي تاريخ قديم منتشر شده توسط ادوارد براون باشد. چنان كه اشاره نكردن عبدالبهاء به اين كتاب در تذكره الوفا را شاهدي بر صحت نظر خود مبني بر جعل كتاب ياد شده توسط شوقي افندي دانسته است.
📗کتاب اقدس، محيط طباطبايي، ص۱۰
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
محيط طباطبايي كه از وارد شدن به بحث هاي فرقه اي گريزان است، در پاسخ به نقدي مفصل و فرقه اي از جانب نواب زاده اردكاني در همان نشريه ي بهايي، بر ابعاد كتاب پژوهي خود تأكيد كرده و حمله ي فرقه گرايانه ي او را به علامه محمدخان قزويني و ادوارد براون در چاپ كتاب قديم به دور از انصاف دانسته است. چنان كه نقد خود بر آنان را متضمن تأييد نظر بهائيان در جعلي بودن نسخه ي گوبينو، كه به سود ازليان بود، ندانسته و پژوهش خود را به دور از نزاع بهائيان با ازليان خوانده است. وي به دسته اي ديگر از نقدهاي او پاسخ داده و سرانجام او را به انكار اصل تاريخ قديم متمايل يافته است؛ امري كه راه بحث را مي بندد. به رغم تكرار اين نكته از جانب محيط طباطبايي كه او به دنبال تأييد يا رد طرفين نزاع نيست، گروهي از طرفين تحقيق كتاب شناسي او را از اين منظر نگريستند و بر او خرده ها گرفتند. از اين رو، او در مقاله ي ديگري به نام «ادامه ي بحث درباره ي نقطه الكاف» به بعضي از نقدها پاسخ داده و بر مدعيات خود، به ويژه بطلان استناد تاريخ قديم به ميرزا جاني و اصفهاني بودن مؤلف، تأكيد كرده است. محيط طباطبايي در مقاله ي «كتاب اقدس» در مورد كتاب شناسي اين اثر ميرزا حسينعلي بها بحث نموده است. اينكتاب در ۱۲۹۰ يا ۱۲۹۲ ق تدوين شد. وي در ايام پيري و در ۱۳۰۸ ق، پسرش ميرزا محمد علي غصن اكبر و ميرزا آقاجان كاشي را براي چاپ و انتشار آثارش به بمبئي روانه كرد و براي بستن دهان عيب جويان، آنان را در اعمال اصلاحات مورد نياز ترغيب نمود و به آنان اجازه ي لازم را داد. از اين رو، اختلاف هاي فاحشي در متون خطي - به دليل اصلاح آن ها در زمان حيات بها - و نيز ميان آن ها با متون چاپي رخ داده است. طباطبايي با تأكيد بر اين مطلب، به دنبال حل اين معماست كه چرا بهائيان از چاپ مجدد اين كتاب كه روزگاري به دنبال آن بودند، امتناع كردند. او اين پاسخ را اگر چه صحيح، اما كافي نمي داند كه خوف بهائيان از زمينه ي بروز خرده گيري هاي عربي دانان بر اشتباهات فراوان و فاحش ادبي در اين متن، عربي، علت پرهيز از چاپ مجدد آن است. وي در نهايت اين جمع بندي را كرده است كه بازماندگان عباس افندي غص اعظم اگر بخواهند به انتشار آن دست يازند، ناگريزند به انتشار نسخه ي اصلاح شده ي غصن اكبر رقيب عباس افندي دست يازند و اين امر از منظر اختلافات فرقه اي به زبان آن هاست و از اين رو، از انتشار آن پرهيز دارند.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۱۱-۱۲
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
محيط طباطبايي در نوشتار ديگري به عنوان «برهان قاطع»، از قول ضياء الحكما خاطره اي از مرحوم حكيم ميرزا حسن جلوه (پسر عم ضياء الحكما) درباره ي حضور وي در جلسه ي استادش، ميرزا حسن نوري، با سيد علي محمد باب و ناتواني باب از پاسخ به پرسش هاي فلسفي او، نقل كرده كه بسيار مغتنم و خواندني است. استاد محيط در مقاله ي «رساله ي خالويه يا ايقان»، به دنبال بررسي اصرار بهاء بر تصحيح و تجديد همه ي متون ايقان بر اساس نسخه ي ملا علي اكبر شهميرزادي است. بهاء در سال ۱۲۶۹ به بغداد رسيد و پس از احياي بعضي درگيري هاي قبلي، به مدت دو سال با نام درويش محمد به نقشبنديان سليمانيه پيوست و پس از آن به دعوت برادرش، ميرزا يحيي صبح ازل، به بغداد بازگشت و با خواندن برادر كوچك تر به نام حضرت ازل و مستور كردن او، و خواندن خود با نام حضرت بهاء امور بابيان را به عهده گرفت. او پس از سال ۱۲۶۹. ق، براي دومين بار در سال ۱۲۷۵. ق امر خود را اظهار كرد، ولي قبول عام نيافت و در معرض خطر قرار گرفت. با آمدن سيد محمد تاجر شيرازي، دايي مسلمان و مخالف علي محمد باب، بهاء در ۱۲۷۷. ق براي اثبات حقانيت باب طي دو شبانه روز رساله ي خالويه را دو باب نگاشت كه بعدا به كتاب ايقان تغيير نام يافت. او در اين رساله به اشاراتي، بر فشار سنگيني اشاره كرده است كه بر اثر اظهار امرش، بر او وارد شد. در هر حال، اين رساله در خدمت تثبيت امر او قرار گرفت و پس از جدايي دو گروه ازليان و بهائيان و سومين مرحله ي اظهار امر بهاء در ۱۲۸۰. ق، اهميت بيشتري يافت. محيط طباطبايي در نوشتار ديگري با نام «عظيم پس از باب و پيش از ازل» به اثبات رياست شيخ علي عظيم پس از اعدام باب و ابطال جانشيني فرد ديگري مانند ميرزا يحيي صبح ازل همت گمارده و در اين خصوص از شواهد تاريخي و تصريح تواريخ بابي بهره گرفته است.
چنان كه فوقا اشاره شد، يكي از مقالات استاد در مجله ي گوهر، تطبيق نسخه هاي مختلف كتاب مقدس بهائيان: «اقدس»، (نوشته ي حسينعلي بهاء) با يكديگر است كه به طور مستند نشان مي دهد مطالب اين كتاب را (همچون ديگر تأليفات عادي بشري) اطرافيان بهاء در زمان چاپ، براي جلوگيري از ايراد اهل نظر، بارها دست كاري نموده و «اغلاط املايي و ادبي و دستوري» آن را «تصحيح» كرده اند.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۱۲-۱۴
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
مقاله ي محققانه استاد در اين زمينه را با عنوان «كتاب اقدس» در ذيل مي خوانيد: «نخستين بحث كتاب شناسي كه قبلا به نظر خوانندگان ماهنامه ي تحقيقي «گوهر» رسيد مربوط به كتاب تاريخ قديم و جديد بابيه بود كه دنباله ي آن به موضوع كتاب مطالع الانوار، ترجمه ي دوان بريكرز ]و[ تأليف شوقي افندي، كشيده شد كه پس از چاپ و انتشار، به ملا محمد نبيل، شاعر زرندي مداح ميرزا حسينعلي بها نسبت داده شده بود. اين بحث چند تن از مبلغان و پيش كسوتان معروف هر دو دسته ي بابي و بهايي را برانگيخت تا بر آن خرده بگيرند و رد و انتقادي بنگارند كه پاسخ آن ها نيز بعدا در ضمن مقالات تكميلي به استحضار خوانندگان حقيقت جو رسيد. اينك مي خواهيم بحث تازه ي كتاب شناسي را در مورد «كتاب اقدس» تصنيف ميرزا حسينعلي بها، بر پژوهندگان بي طرف عرضه داريم و برخي نكات و دقايق را كه در طي مراجعه و مقايسه ي نسخه هاي متعدد خطي و چاپي اين كتاب دريافته ايم، بر بساط پژوهش و سنجش قرار دهيم تا نظر خوانندگان را به سير نظر درباره ي آن جلب كند. پيش از آغاز بحث، بايد راجع به كيفيت تصنيف اين كتاب نظري افكند و ديد با وجودي كه از تاريخ جدايي فرزندان ميرزا بزرگ نوري در ۱۲۸۰. ق و تشكيل دو فرقه ي بهايي و ازلي و تفرقه ي ميان آن ها از سال ۱۲۸۵، هر دو گروه در كشور عثماني زير اسم بابي به سر مي بردند و بنا به تعهداتي كه هنگام توقف بغداد و قبول تابعيت سپرده بودند، درباره ي عقيده ي مذهبي خود، كه نوعي از تصوف معرفي شده بود، حق هيچ گونه تبليغ و ترويج شفاهي و كتبي نداشتند و به همين سبب در طول مدت چهل سال، قادر به جذب افرادي از عنصر عرب و ترك و ارناؤط حتي به تعداد شماره ي انگشتان دو دست نشدند و هر كاري انجام مي دادند، خواه در عكا و خواه در قبرس و از پيش در آدرنه و بغداد، در پرده ي استتار انجام مي گرفت و مربوط به همان عده ي ايراني بود كه از كاشان و اصفهان و شيراز و تبريز و بلده ي نور دنبال ايشان به كشور عثماني رفته بودند. پس از بيست و اندي سال، چند بار اظهار انكار و تكرار ادعا و سكوت، عاقبت در سال ۱۲۹۰ يا ۱۲۹۲. ق دفتري مشتمل بر شش هفت هزار كلمه به نام «اقدس» به زبان عربي براي تسجيل انفصال و استقلال خود از بابيان، در عكا تدوين شد كه صورت هاي متعددي از آن به خط چند تن خطاط كه با خود از اين برده بودند در پرده ي استتار نوشته و به اتباع مطمئن سپرده شد. در ضمن تكرار استنساخ، نسخه ها گاهي به دست افراد عربي داني مي افتاد كه در آن آثار ضعف انشا و نقص ماده ادبي مي جستند. در سال ۱۳۰۸ كه مدتي بود ميرزا حسينعلي به واسطه ي پيري و بيماري، كارهاي دنيوي و ديني خود را ميان دو پسرش: عباس افندي (غصن اعظم) و ميرزا محمدعلي (غصن اكبر) قسمت كرده بود و هر كدام در بخشي از امور دسته جمعي مشغول انجام بودند
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۱۴-۱۶
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
ميرزا محمد علي را، كه خطي زيبا داشت، با ميرزا آقاجان كاشي خادم، كه از آغاز ادعا تا اين تاريخ همواره يار و خادم وفادار بها مانده بود، به بمبئي فرستاد تا كتاب ها و نوشته هاي او را به چاپ برسانند. در ضمن بديشان اجازه داد كه در اصلاح عبارات كتاب ها تا جايي كه زبان عيب جو بسته شود از سعي لازم دريغ نورزند. در نتيجه، صورت چاپ شده ي آثار بهاء نسبت به صورت خطي قبال از انتشار آن ها، اختلاف صورت پيدا كرد. اكنون پس از تقديم مقدمه، به اصل مطلب مي پردازيم. از نسخه هاي چاپي و خطي اقدس كه تا 25 سال پيش، گاهي ديده بودم، هرگز ذهن متوجه به امكان وجود اختلاف صورت و كم و بيش در مندرجات آن ها نشده بود، تا آنكه 24 سال پيش نسخه ي اقدس چاپ حروف سربي بغداد را در آن شهر ديدم كه از مطابقه ي چند نسخه ي خطي با يكديگر، به تفاوت هاي موجود در آن ها پي برده و در پاورقي صفحه ها ضبط كرده بود. صرف نظر از اختلاف كلمه و كلمات، گاهي در برخي از صفحات آن تا چند سطر هم كم و بيشي ديده مي شد. تا آنكه چند سال پيش، به نسخه ي چاپ ممتاز و معتمد كه در حيات مصنف و با اجازه ي صريح او، به وسيله ميرزا محمد علي غصن اكبر پسرش و ميرزا آقاجان خادم كاشي در بمبئي اندكي پيش از مرگ صاحب كتاب به ضميمه مقداري از نامه هاي عربي بها به اشخاص مختلف برخوردم كه در يك مجموعه مشتمل بر 380 صفحه با خط نسخ خوب و خوانا به چاپ رسيده كه تنها 64 صفحه ي آن به متن اقدس اختصاص يافته و 315 صفحه ي ديگرش شامل نامه هاي بي عنواني مي شود كه محل فصل و وصل غالب آن ها در متن مشخص و معين نشده است. متأسفانه در اين موقع، نسخه ي اقدس چاپ بغداد يا نسخه ي خطي مربوط به قبل از تاريخ 1308 هجري نخستين چاپ كتاب، در دسترس نبود تا با مطالعه، معلوم دارد آيا اختلاف نسخه ها در نسخه ي چاپ استاندارد بمبئي هم وجود دارد يا نه؟ پنج سال پيش از اين، شادروان حبيب الله عتيقه فروش اصفهاني چند جلد كتاب چاپي و خطي از آثار بهائيان را، كه در بمبئي به چاپ رسيده بود، با دو مجموعه خطي از مكاتيب ميرزا حسينعلي را براي فروش و تقديم بر اين جانب عرضه داشت كه از آن ميانه يك مجموعه اش در 1294 هجري يعني شانزده سال پيش از مرگ بها نوشته شده بود و جلب توجه مرا كرد.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۱۶-۱۷
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
پس از تعيين بهاي كتاب ها، از او خواستم اين مجموعه ۹۴ را يكي دو روز در دسترس من بگذارد و با اجازه ي او، از اول و آخر بخش اول آن مجموعه، زيراكسي برداشته شد. خط اين مجموعه به خط متعارف ميرزا محمد علي و ميرزا عباس و برخي از نويسندگان نزديك به ميرزا حسينعلي فوق العاده نزديك بلكه بيشتر به خط عباس افندي پيش از دوران پيري و لرزش دست و خط شباهت دارد. خوشبختانه چند نسخه از اين مجموعه ي خطي و چاپي را يكي از كتاب دوستان معاصر خريده و اكنون در تصرف دارد و نمي دانم كه او بدانچه در اين مقاله از بابت نسخه شناسي مجموعه مكاتيب معهود گفته مي شود آگاهي يافته يا نه؟ محتويات اين مجموعه (۹۴) عبارت است از: ۱ - كتاب اقدس كه در پايانش تاريخ چهارشنبه ۷ صفر المظفر ۱۲۹۴ دارد. در ذيل آخرين صفحه، صورت مكتوبي از بهاء به يكي از مريدان او نوشته شده كه طرف مكاتبه معلوم نيست. ۲- كلمات مكنونه فارسي كه بعدا در حاشيه صفحات آن چيزهايي افزوده شد و تاريخ آن ۱۴صفر ۱۲۹۴ است. ۳- سر مكنون عربيه كه در همان زمان و به همان قلم نوشته شده ولي رقم تاريخ ندارد. ۴ - نوشته اي است مفصل در اثبات حقانيت دعوي بها كه نويسنده ي آن شايد عبدالبها يا ميرزا آقاجان باشد. چه، در ضمن آن مي نويسد: «اين عريضه اي است از اين عبد موسوم به عبد حاضر لدي العرش به سوي شاربان رحيق.... و به لسان پارسي عرض مي شود...». ۵ - مكتوبي است كوتاه از بها به آقا جمال بروجردي كه پيش اين دو فرقه، بعدها معروف به كفتار، و مطرود شده بود؛ ۶ - مكتوبي است به شيخ مرتضي انصاري عليه الرحمه كه شايد هرگز به دست آن مرحوم نرسيده باشد؛ ۷ - مكتوب ديگري است كه مخاطب آن معلوم نيست؛ ۸ - نوشته اي است مفصل بر رد ]برادر بها، ميرزا يحيي صبح[ ازل به طرفداري از بها كه با خط بدي در كنار صفحه ي اولش اين عنوان را يافته است: «كتاب حب حبيب و بطلان ازل»؛ ۹ - دعايي براي شفاي بيمار از بها؛ ۱۰ - لوح سلطان ايران يا عريضه ي بها به ناصرالدين شاه در سلب تهمت شركت بابيان در سوء قصد به شاه؛ ۱۱ - زيارت نامه ي بديع كه بايد نه مرتبه رو به طرف مشرق بخوانند؛ ۱۲ - مناجات گونه اي از بها كه در حاشيه ي آن دعاي كارگشايي او نوشته شده است؛ ۱۳ - مكتوبي به خط متوسط، كه طرف خطاب بها در اين نامه محمد علي دهجي است كه پيك نامه بر بها در ايران بود و در همين نامه هم مأموريت داشته كه به كرمان و شهر بابك و حسن آباد و بهرام آباد برود و پيام برساند.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۱۷-۱۸
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
آنچه كه از اين مجموعه، مورد نظر ما در اين مقاله قرار دارد همانا اقدس، يعني بخش اول آن مجموعه است كه چهارده سال پيش از چاپ استاندارد بمبئي، به خط يكي از ياران نزديك به بها نوشته شده و در آخر آن اين عبارت «ختمتها في يوم چهارشنبه ۷ شهر صفر المظفر سنه ۱۲۹۴» است. از روي جمله ي «ختمتها» قرينه اصالت خاصي به دست مي دهد كه گمان خط مؤلف بودن را پيش مي آورد. اين نسخه دو يا چهار سال (نسبت به دو قول منقول) بعد از تدوين اصل كتاب قلمبند شده و نمي دانيم آيا نسخه اي بدين قدمت در اختيار حضرات بهائي در فلسطين و ايران هست يا نه؟ پنج شش سال پيش آنان مي خواستند به مناسبت تصادف سال ۱۳۹۰ هجري با صدمين سال قمري تدوين اقدس، كتاب مزبور را در صورت تازه اي با تشريفات جشن يادبود مخصوصي انتشار بدهند و پس از سال هاي متمادي كه ديگر به هيج وجه نسخه خطي و چاپي تازه اي از آن در اختيار مريدان قرار نگرفته بود اقدس چاپ جديدي در دسترس ايشان قرار دهند. نمي دانم چه باعث شد كه بار ديگر بلا حاصل، و تصميم به سكوت و نسيان امر گرفته شد. شايد موضوع زبان كتاب، باعث بر اين تصميم به فرو گذاشت شده باشد.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۱۹-۲۰
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
چه، در ميان اين فرقه به ندرت پيرو عرب زباني پيدا مي شود كه از اين متن عربي بتواند استفاده كند و آنان كه زبان عربي را نيكو آموخته باشند از درك معني و لفظ عبارات، آن لذتي را كه از يك اثر ادبي و مذهبي و اخلاقي معروف عربي مي برند انتظار نخواهند داشت. چنان كه مي دانيم ۹۷ درصد كساني كه در آسيا و امريكا و افريقا به اين اسم و رسم شناخته شده اند، فارسي زبان مادري ايشان است و به زبان اقدس، كه عربي خاصي است، كوچك ترين آشنايي ندارند. در اين صورت انتشار ترجمه ي فارسي آن، به طور مسلم بر چاپ متن عربي خيلي ترجيح دارد، عجب است كه در طي صد سال متوالي، هرگز حضرات درصدد ترجمه ي اين كتاب مهم خود به زبان ديگري، اعم از فارسي و انگليسي و اردو و تركي و غيره، برنيامده اند و تاكنون اگر احيانا به زبان ديگري ترجمه شده باشد، از طرف مسيحيان روسي و امريكايي بوده، چنان كه تومانيسكي، خاورشناس روس، در ۱۸۹۹ ميلادي ترجمه اي از اقدس به روسي كرد و در ۱۹۶۱ اين دفتر به وسيله ي الدرو ميلر، از داعيان پروتستاني امريكايي، كه سال ها در ايران زيسته بودند، به زبان انگليسي ترجمه و چاپ و انتشار يافت، در صورتي كه هنوز يك فرد يا هيأت بهايي در شرق و غرب دست به چنين اقدامي نزده است، اين مسامحه و دفع الوقت در ترجمه و تفسير و چاپ متن اقدس به تدريج توليد چنين بدگماني كرده كه اين فرقه بدين كتاب اساسي خود توجهي ندارد، در صورتي كه جز آن هم مبنايي براي تشخيص وظايف و تكاليف شرعي خود نمي توانند سراغ كنند. اقدس از حيث حجم مطلب تخمينا به اندازه ي يك نهم كتاب خداست كه جمع كلمات قرآن كريم بنا به محاسبه اي ۰۰۰ / ۶۶ كلمه مي باشد و هفت هزار كلمه ي عربي براي ترجمه يا چاپ تازه چندان توليد زحمت و صرف وقت نمي كند.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۲۰-۲۱
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
پس اين بي توجهي را بايد معلول علت اساسي ديگري دانست كه براي امثال اغيار درست آشكارا نيست. وقتي به اين متن قديمي اقدس دسترسي حاصل شد كه چهار سال پس از تاريخ تدوين اصل و چهارده سال پيش از تاريخ نخستين انتشارش تحرير يافته و همه قرائن نسخه شناسي از خط و كاغذ و اسلوب تحرير، اصالت و قدمت نسخه چاپ استاندارد بمبئي غنيمت شمرد و آن ها را با يكديگر از آغاز تا انجام سنجيد. در ضمن تطبيق به ندرت صفحه اي از نسخه ي چاپي را با متن خطي قديم (94) مطابق يافت، بلكه موارد اختلاف در 64 صفحه به بيش از دويست مورد مي رسيد كه در صفحه ي 57 و 60 حتي چند سطر متوالي از نسخه ي چاپي حذف شده بود. نسخه ي خط 1294 چنين به پايان مي رسد: «هذا سبب الاتحاد لو انتم تعلمون و العله الكبري للاتفاق و التمدن لو انتم تشعرون. انا جعلنا الامرين علامتين لبلوغ العالم و هوالاس الاعظم نزلناه في الواح اخري، و الثاني نزل في هذا اللوح البديع. ختمتها في يوم چهارشنبه 7 شهر صفر المظفر سنه 1294». در صورتي كه نسخه ي چاپ بمبئي بدين سان پايان مي پذيرد: «... و الثاني نزل في هذا اللوح البديع. قد حرم عليكم شرب الافيون انا نهيناكم عن ذلك نهيا عظيما في الكتاب و الذي شرب انه ليس مني، اتقوا الله يا اولي الالباب». بدين ترتيب، معلوم مي شود حرمت شرب افيون يا به عبارت ديگر كشيدن ترياك بدين صراحت سال ها بعد از تدوين كتاب اقدس و در حين اقدام به طبع، بر آن افزوده شده است. پس از تطبيق نسخه ي چاپي با نسخه خطي، موارد اختلاف را در كنار صفحه ها بر حاشيه ها يادداشت كرد و به بررسي آن ها پرداخت و دريافت آنچه كه در نسخه ي چاپي غالبا تغيير يافته همانا كلماتي بوده كه از نظر قواعد زبان عربي به نظر ناشران مجاز كتاب، درست نيامده و بنا به اجازه اي كه از طرف بها در دست داشتند به اصلاح و تبديل آن ها پرداخته اند.
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۲۱-۲۲
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
📓کتاب اقدس
اين اصلاحات، گاهي املايي بوده مانند عفي در سطر ۷ از صفحه ي ۵ نسخه خطي كه به عفاي چاپي اصلاح شده و يا آنكه از نظر نحوي، تصور اشكالي مي شده مانند ان يبلغ رشدهم خطي كه ان يبلغوا رشدهم در نسخه ي چاپي شده است. اين نوع تغيير كلمات، قسمت اعظم اختلاف را در برمي گيرد و كم كردن چند سطر در صفحه هاي ۵۷ و ۶۰ گويي به رعايت بلاغت لازم شده ولي افزايش حكم ترياك در پايان نسخه ي چاپي شايد بنا بر ضرورتي مربوط به موقع چاپ صورت گرفته باشد و آن موضوع دخالت فقهاي شيعه ي ايران در كار كشيدن تنباكو و توتون و تأثير فوق العاده اي كه فتواي حرمت دود در ايران بخشيده بود سران اين فرقه را هم به بذل همتي وادار ساخته است. به هر صورت چنان كه در نسخه ي هو صاحب الحب و الوفاق في بيان... كه در ۱۳۱۵ هجري هنگام در بمبئي به چاپ رسيده ميرزا محمدعلي غصن اكبر و ميرزا آقاجان خادم اجازه ي تجديد نظر در نوشته هاي بهاء الله و از جمله اقدس داشته اند و بر اين اساس، آنچه را كه در اقدس از آرايش و افزايش و كاهش لفظ عبارت روا ديده اند به كار برده اند و در نتيجه ميان اقدس خطي و چاپي اختلاف صورت فوق العاده به وجود آورده اند. پيش از آنكه نسخه ي اقدس چاپ بغداد انتشار يابد، مردم عرب زبان عراق و سوريه و فلسطين و مصر به ندرت از وجود چنين كتابي در دست حضرات آگاهي داشتند و دورانديشي عقلاي فرقه در دور نگاهداشتن كتاب اقدس از چشم قوم عرب، شايد تنها مربوط به مخالفت وجود چنين كتابي با صورت ظاهر ادعاي آنان نبوده كه فرقه اي از صوفيه شمرده مي شدند، بلكه براي عدم استحضار فضلا و ادباي عرب بر اسلوب تحرير چنين كتابي بوده كه لااقل در هر صفحه آن از لحاظ عربي نويسي به طور متوسط سه چهار مورد قابل اعتراض به نظر مي رسيد. پيش از بروز اختلاف ميان فرزندان بهاء، چنين معمول شده بود كه اقدس را با وصيت نامه ي بهاء يا كتاب عهد ]ي[ و مجموعه سؤال و جوابي درباره ي احكام غير منصوص با هم بنويسند، در يك مجموعه كه نسخه اي از آن به خط زين المقربين در سال ۱۳۱۰ به اختيار انور و دود (مهاجر بهائي زاده و برگشته از حيفا و عكا) بود كه از آن در كتاب رديه ي خود جمله ها و كليشه هاي متعدد نقل كرده است و نوشته كه نسخه ي ديگري از همين مجموعه را يكي از خويشاوندان او به موزه ي بريتانيا داده است. بعدها كه موضوع كتاب عهدي منتفي شد و اغصان آن شجره مورد سب و طعن بهائيان قرار گرفتند، گويي در ميان آن رساله سؤال و جواب فارسي با متن عربي اقدس جنسيتي ديده نمي شد كه هر دو را از پهلوي اقدس عربي جدا كردند. مسلم است هر بهائي و بهائي زاده طرفدار عباس افندي و شوقي افندي كه ميرزا محمدعلي غصن اكبر و ميرزا آقاجان خادم را ناقض و دشمن و سزاوار سب و لعن مي داند، حاضر نيست كتابي را كه اين دو تن هنگام چاپ به اصلاح آن همت گماشته اند و حتي الامكان از نقاط قابل اعتراض آن كاسته اند به چشم رضا و رغبت بنگرد و يا آنكه به تجديد چاپ و انتشار آن همت گمارد. چه، اين اقدس، در حقيقت، اقدس غصن اكبري است نه غصن اعظمي. از طرف ديگر، صرف نظر كردن از اصلاحات و تغييرات مسطور و مطبوع و بازگشت به صور خطي نامطبوع، بار ديگر سراسر متن اقدس را در معرض انتقاد ناقدان خودي و بيگانه قرار مي دهد و به اشكالات املايي و صرفي و نحوي و بياني آن ناگزير از اشاره خواهند بود. پس همان بهتر كه اين كتاب پرماجرا را مانند هشتاد سال گذشته ناديده بگيرند و از آن مانند مجردات نامقيد و غير قابل مشاهده سخن بگويند.»
📓کتاب اقدس، محيط طباطبايي، صص۲۲-۲۵
#کتاب_اقدس
#بهائیت_کذاب
🚫@bahaiyat🚫
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چشم بندی بهائیان ایران
〽️تا به حال بهائیها از خودشون پرسیدن که چرا کتاب عربی پیامبر ایرانیشون، به تمامی زبانها غیر از فارسی ترجمه شده؟
📎 #کتاب_اقدس
📎 #شوقی_افندی
📎 #تحری_حقیقت
🚫@bahaiyat🚫