🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِششم
_دلنوشته حاج حسین کاجی برای شهید عباس عاصمی
"یادت هست؟ چند شبانهروز بود که باران میبارید. «ایزدی» به شهادت رسیده بود. «ایوب مظفری» و «حمید موحدی» روی مین رفته بودند و انتقال آنها به بالای ارتفاع سورن از نظر فرماندهان محال بود؛ ولی تو به همراه بچههای اطلاعات، طلسم صعود و حمل مجروح به ارتفاع پوشیده از برف را برای فرماندهان شکستید. حتی کردهای منطقه از این همت و اراده متحیر شده بودند.
یادت هست در آن هوای سرد و بیرحم کردستان که سوزِ سرما مثل شلاقی بر سر و روی آدم فرو میآمد، پای چشمه آب تصمیم به غسل کردن گرفتی؛ درحالیکه دو تا از نیروهای گردان «یا زهرا(س)» از سرمای شدید منجمد شده و به شهادت رسیده بودند.
عباس جان! تو آن روز در کردستان و در حال شناسایی، غسل شهادت کردی. غسلت، پاکیات و عهدت ماند، تا امروز، در ارتفاعات کردستان و در حال شناسایی، پیکرت خونین شود. تو همان روز شهید شدی و ما نفهمیدیم.
عباس جان! چه همتی داشتی. با پیادهروی بیامان شبانهروزی چالاکی خود را به رخ بچهها میکشیدی و به همه میفهماندی که انجام مأموریت از همه چیز مهمتر است و دشت و کوهستان نمیشناسد. هنگام برخورد با گروه شناسایی عراقیها، زیرکانه از جلوی چشمشان پنهان میشدی و با آرامش پیش میرفتی. "
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️کانال باحاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji