آیتالله العظمی صافی گلپایگانی: در عصر غیبت، نظام و امور مردم در دست فقها است
به مناسبت ارتحال آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
▪️ما حکومت و اسم های شریفی مانند « #الحاکم » و « #الولی » و امثال این ها را از اختصاصات خداوند متعال می دانیم و حکومتی را مشروع تلقی می کنیم که منشعب و مقتبس از این حکومت باشد. قبلاً حکومت هایی وجود داشت که نوعاً علما آن ها را « #حکومت_ظلمه » می نامیدند، لذا کسانی که متعهد و متدین بودند در مواردی که لازم می دانستند، بدون اجازه علما کاری را انجام نمی دادند؛ یعنی قائل به این مطلب بودند که این ها چون در عصر غیبت از طرف فقها نیستند و حاکمانی هستند که بر مردم مسلط شده اند از این جهت حکومتی ندارند و این افراد ناچار بودند در کارهایی که با فقها در ارتباط است از آن ها اجازه بگیرند...
▫️همان طور که در توقیع شریف آمده است ما معتقدیم که در #عصر_غیبت، نظام و امور مردم در دست فقها می باشد. این موضوع را من در کتاب های «التعزیر»، «ولایت تکوینی و تشریعی» و «ضرورت حکومت» یادآوری کرده و نوشته ام که در عصر غیبت حکومت باید باشد و ضرورت دارد. این ها مسائلی است که بین شیعه مشهور و معروف بوده است.
▪️ در طول زمان موقعیت هایی برای فقها پیش آمده است و مثلاً #حضرت_امام در آن حکمی که برای #بازرگان صادر کردند نوشتند: «من به عنوان حق شرعی تو را معین می کنم» و یا میرزای شیرازی یا سید محمد مجاهد در جنگ با روس ها در حکومت دخالت داشتند یا حاجی محمد باقر حجة الاسلام در اصفهان اقامه حدود می کردند. در تمام این مدت حکومت به دست فقهای شیعه بوده است و هر چند حکام غاصبی بر سر کار بودند، ولی در امور غیر سلطنتی و حکومتی باز هم دستور و حکم علما نافذ بوده است.(امام خمینی و حکومت اسلامی(مصاحبههای علمی)، ١٣-١۵)
🔺آیتالله العظمی شیخ لطفالله صافی گلپایگانی؛ دومین دبیر شورای نگهبان
@Bonyadtarikh
@bahaneee.
هدایت شده از روزنه
پیامدهای سیاسی_اجتماعی تشییع میلیونی شهدای خدمت/۱
#اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
در روزهای اخیر تشییع میلیونی پیکر مطهر شهدای خدمت آیتالله رئیسی و آیتالله آلهاشم و سایر همراهان، موجب حیرت جهانیان شد.
این اتفاق مهم از جهات مختلفی قابل تحلیل است و تا سالها باید در مورد تبعات سیاسی و اجتماعی آن حرف زد.
اما اینجا به برخی تبعات داخلی این ماجرا میپردازیم؛
۱. در دورانی که برخی بدخواهان خارجنشین به دنبال القای تصویری مغلوط از جایگاه روحانیت در ایران بودند، تشییع میلیونی پیکر مطهر دو روحانی انقلابی و مردمی، تمام کجروایتها و القائات غلط رسانهای دشمن را بر باد داد!
دنیا فهمید که نه فقط مردم ایران که جمعیت زیادی از آزادیخواهان جهان در غرب و شرق عالم، عاشق #آخوند_مجاهد_و_خدمتگزار هستند.
بلی! درست است؛ معدود #سکولارهای_حوزوی (بلندآوازه و میانتهی) را فارغ از این ماجرا باید تحلیل کرد، چرا که اساسا در این حلقه نیستند! آنان نه با مردم کاری دارند و نه مردم با آنها صنمی دارند!
طبیعی است که منزوی و منفعل باشند؛ این پرگوهای بیعمل که همواره سربار #روحانیت_اصیل بودهاند!
۲. اتفاق اخیر تجلی روشنی بود از #منشور_روحانیت #امام_خمینی. این عزیزان #فرزندان_معنوی #مکتب_امام بودند که در سربازی مخلصانه برای رهبر و خدمت صادقانه برای ملت، ذوب شده بودند و این عشق شورانگیز، محصول آن تربیت و آن سربازی و آن خدمت بود.
۳. رئیسی و آلهاشم ثابت کردند که در زمانه پرهیاهوی رسانهزده ما _که زردها و سلیبریتیها به توهمشان بر ذهنها حاکمیت دارند_ میتوان بیصدا خدمت کرد و خریدنی شد و #بر_قلبها_حکومت_کرد!
۴. واقعه اخیر فرصتی شد که ایمان بیاوریم #دست_خدا_بالای_دستهاست!
کسی را که لیاقتش را به او ثابت کرده باشد بالا میآورد؛ هر چند هزارها دست توطئهگر و زبان طعنهگو به تخریب و تصغیر و تحریف اقدام کرده باشند.
۵. ماجرای اخیر نشان داد، منطق #محبوبیت_مردمی و استمرار آن در ایران اسلامی، رمز و راز خود را دارد؛ اینجا سیاستمداران تا هنگامی محبوب مردماند که به آرمانها و ارزشها وفادار بمانند و بر عهد خود با ولایت و ملت باقی باشند. اینچنین نیست که افرادی گمان کنند آن هورا و تحسین و تشویقهای مردم برای شخص خودشان است! اینچنین گمانههای باطل در امثال #رجوی و #بنیصدر و #بازرگان (با التفات به تفاوت ذاتی مشرب فکری و سیاسی شان) در #دهه_شصت وجود داشته، گاهی در دیگران نیز مشاهده شده است؛
#میرحسین فکر میکرد با مخالفت با آرمان فلسطین و پشت پا زدن به برخی آرمانهای دیگر و خصوصا همصدایی با دشمنان در #فتنه۸۸ همچنان محبوب میماند!
#هاشمی گمان میکرد آن تمجیدهای امام رهبری و آن جایگاه مردمی، حتی با زاویهگرفتنهای مکرر باز هم باقی میماند!
#خاتمی گمان میکرد، آن اقبال سال ۷۶ و مقبولیت پرشور بعدی به خودش مربوط بوده و اگر هر طرف بچرخد، طرفدارانش همچنان با او همراه خواهند بود!
#احمدینژاد هم فکر میکرد اسطوره و پدیده ماندگاری در سیاست ایران است و حتی اگر به ولایت طعنه بزند و با حزباللهیها و جامعه وفاداران دین و ملت مرزبندی کند، محبوب القلوب میماند!
زهی خیال خام!
مع الاسف هیچکدام از اینها نتوانستند راز آن همه اقبال مردمی را دقیق بفهمند و مهمتر آنکه نتوانستند از این #سرمایه_اجتماعی صیانت کنند و آن را در جهت خدمت مستمر به ملت و نظام به کار بگیرند.
یادتان هست؟ #نخستوزیر_امام، #سردار_سازندگی، #حماسه_دوم_خرداد و #دولت_مهرورزی و....
حالا دیگر هیچ کدام از این القاب و عناوین، آن حس و حالی که سالیان دور ایجاد میکرد را ایجاد نمیکند!
ملت وفادار اما همچنان #شهید_رجایی و #شهید_بهشتی و #شهید_رییسی را یادشان مانده و میماند!
راز #محبوبیت_جاودانی این #یاران_صادق_انقلاب آن است که این عزیزان #تا_پای_جان بر #عهدشان با ولایت و ملت باقی ماندهاند...
۴خرداد ۱۴۰۳
@rozaneebefarda
تذکار: غربگرایان و سابقه شانهخالی کردن بازرگان
یکی از کاندیدای مطرح انتخابات ریاست جمهوری 1403 مسعود #پزشکیان است. وی در اولین صحبتهای تلویزیونی خود در گفتگوی ویژه خبری به گونهای سخن گفت که انتظار دوستداران و پشتیبانان خود را کسب نکرد. از روی ناچاری #عباس_عبدی یکی از مشاوران مهم وی این بیبرنامگی و عدم تسلط را اینگونه توجیه میکند:
« چه کسی گفته کار رئیسجمهور ارائه برنامه اقتصادی است؟ ... تفاوت پزشکیان با نامزدهای دیگر این است که عدم تخصص در حوزه اقتصاد را صادقانه ابراز میکند»
جدای از این تحلیلها درباره ضعف برنامه وی، این گفتگو تداعی کننده سبک و منش هم شهری دیگرش در عرصه سیاست بود که دورانی کوتاه دولت موقت ابتدای انقلاب را به عهده داشت. تشابه سیاسی این دو، میتواند ما را به نتایج مشابهی از عملکرد آنها رهنمو سازد.
همانگونه که پزشکیان در اولین نطقش نتوانست انتظارات را برآورده کند، مهندس #بازرگان نیز در ابتدا ضعیف ظاهر شد. وی که قرار بود برنامه اقتصادیاش را در اولین سخنرانیاش بعد از فرار شاه ارائه دهد آب پاکی روی دست مخاطبینش ریخت. وی در دانشگاه تهران در 20 بهمن 1357 میگوید که من مدیر نازک نارنجی هستم! و از وزرای من انتظار زیادی نداشته باشید اما شما مردم باید در شبانه روز 48 ساعت کار کنید!
وی در این باره میگوید:
«از حالا باید عرض کنم که از این بنده حقیر سراپا تقصیر انتظار علی بودن نداشته باشید. علی نیستم که همان شب اول بگویم معاویه از جایت بلند شو. ... بنده ماشین سواری نازک نارنجی هستم که باید روی جادههای آسفالت و راه هموار حرکت کنم. شما باید این راه را برایم هموار کنید.
... ملت هم باید در شبانه روز 48 ساعت کار کنند. یعنی همان مدت با راندمان 2 برابر. حالا لازم است که تنتان را چرب کنید آماده باشید و تحمل خیلی سختیهای و بدیها را داشته باشید. ... انتظار اینکه این وزرا مریم بافته و عیسی رشته باشد نداشته باشید. ... بنابراین هیچیک از این آقایان وزراء از جمیع جهات کامل، بیعیب، میرا، مصلح، متخصص، کامل نخواهند بود. این را از حالا عرض میکنم. گربه را دم حجله باید کشت [خنده جمعیت]» روزنامه کیهان، 21/11/1357، شماره 10634، ص3
نهایت برنامه اقتصادی که بازرگان در این سخنرانی گفت این بود که باید اعتصابها را کنار بگذارید و شما مردم باید کار کنید! و صرفا این وعهده شعاری را به مردم میدهد که:
«... این حلالیت را علیالحساب روی خطها، خطاها و اشتباهها میطلبم، منتها آنچه اکنون وعده میدهم و از جانب وزراء آینده هم عرض میکنم داشتن حسن نیت، قصد خدمت و فعالیت است.»
این نازک نارنجی بودن و نداشتن روحیه انقلابی در بازرگان در نهایت به آنجا انجامید که با تکانههای مختلف سیاسی تهدید به استعفا میکرد و در نهایت نیز به بهانه اشغال لانه جاسوسی استعفا داد و چنان شد که امام خسارت این مدت را در منشور روحانیت چنین یاد میکنند:
«... در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تاسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم»
بیهنری جریان غربزده داخلی با این سخنان پزشکیان بیشتر آشکار شد و بعید نیست که به جهت زودرنج بودنشان در پیچ و خمهای عرصه مدیریتی و اجرایی کشور زود از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و به اولین فشار ترامپهای آینده از صحنه، استعفا دهند.
@bahaneee