eitaa logo
بهار نارنج 🍊
194 دنبال‌کننده
314 عکس
167 ویدیو
3 فایل
🌸✾࿐ᭂ﷽🌸 🔻گاهی عکاسی می‌کنم📸 🔻گاهی کیک‌پزی و آشپزی🎂🥘 🔻 از خاطرات و سوتی‌هام می‌نویسم✍😁 🔻گاهی هم طنز و مذهبی و... 🍀امیدوارم حس و‌ حالت اینجا خوب بشه🥰 📩 ارتباط با ادمین: @afshari_3637 لینک کانال: @bahar_narenje🍊
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره عید نوروز اون زمان که شما هنوز به دنیا نیومده بودین😁 همه جاروبرقی نداشتن، ماهم تصمیم گرفتیم یکی بخریم، جاروبرقی رو که گرفتیم، گذاشتیم تو پذیرایی روشم از این قلاب‌بافی‌ها انداختیم زیبا‌ترش کنه. عید که شد اقوام میومدن عید دیدنی، یکی از پسرای فامیل وقتی جاروبرقی رو دید تو پذیرایی جلو دید عموم گذاشتیم، گفت:جاروبرقی‌تونو دیدیم حالا برش دارین😧😆 ماهم ذوق کردیم، از اینکه تلاشمون برای دیده شدن نتیجه داد😜😂 💌(شما هم می‌تونید خاطره جذاب و شادتون رو برامون بفرستید)🌱 😁 ✾ ⃟ ⃟ 🌸 ⃟ ⃟⃟•🌸•༅ᭂ࿐ @bahar_narenje🍊
[✍] سوتی🤦 خانم ناظمی مادر زینب(یکی از شاگردام تو مهدکودک) نویسنده‌اس✍. یبار قرار شد برای من و دوستم نرگس یکی از نوشته‌هاش رو بده تا براش ویرایش صوری انجام بدیم. اون تعداد برگه‌هایی رو که داده بود بین من و خواهرم و نرگس تقسیم کردیم. جالب اینجاست ما هیچی از ویراستاری سر در نمیاوردیم😆 نمی‌دونم چرا قبول کردیم انجامش بدیم😁 بعد از انجام ویرایش دیدم خبری از حق‌الزحمه‌مون نیست.☹️ یه شب از شبای ماه مبارک رمضان خونه تنها بودم، گفتم لااقل به نرگس پیام بدم بگم که به خانم ناظمی بگه حق‌الزحمه مارو بده. گوشی نوکیا A12 ام رو آوردم و شروع کردم به تایپ سلام نرگس.خوبی؟میگم پول ویرایش کتاب رو با یه ترفندی از خانم ناظمی بگیر. تایپ کردمو دکمه ارسالو زدم آقا چشمت روز بد نبینه ارسالو که زدم دیدم واااااای😱 پیامو به خود خانم ناظمی ارسال کردم که😫 یعنی عین اسپند رو آتیش بالا پایین می‌پریدم و نمی‌دونستم چه کنم😫 زنگ زدم خونه نرگس و جریانو گفتم بهش گفتم با یه ترفندی...😜، نه گفتم خرابکاری کردم، خودت یجوری جمعش کن🤦‍♀ نرگس زنگ زده بود به خانم ناظمی جریانو بگه خانم ناظمی گفته بود موقعی که پیامک اومد، با همسرم حرم نشسته بودیم، پیامو بلند خوندم و باهم خندیدیم😝 این بود یکی از سوتی‌های بنده😁 راستی حق‌الزحمه‌مون رو هم بدون ترفند بهمون دادش😁 ✾ ⃟ ⃟ 🌙 ⃟ ⃟⃟•🌙•༅ᭂ࿐ @bahar_narenje🍊
[✍] به‌مناسبت‌روز‌معلم وقتی این عکس نوشته رو از استاد صفایی حائری امروز دیدم که گفته‌اند: معلم‌موحد را لازم نیست که بخشنامه‌ها و مدیرمدرسه و... کنترل کنند بلکه او یک سره، خدا را ناظر بر خویش می‌داند... یاد ایام تحصیل خودم افتادم، یادمه امتحانی داشتیم دبیرمون برگه‌هارو بهمون دادن مشغول نوشتن شدیم و خودشون از کلاس رفتن بیرون و ما شروع کردیم به تقلب کردن🤦‍♀ وقتی دبیرمون اومدن کلاس و با اون صحنه ناخوب مواجه شدن گفتن: حتما باید یکی بالا سرتون باشه تا تقلب نکنید😓 همون یک جمله دبیرمون برام تلنگری شد... 《خدا را در همه حال ناظر بر خویش دانستن》 صلواتی هدیه کنیم به روح معلمان خفته در خاک و شهید مطهری و استاد صفایی حائری و سلامتی تمامی معلمان زحمت‌کش🌹 ✾ ⃟ ⃟ 🌼 ⃟ ⃟⃟•🌸•༅ᭂ࿐ @bahar_narenje🍊
[✍] راننده ادیب😅 یه روزی سوار اتوبوس شده بودم داشتم جایی می‌رفتم. راننده اتوبوس هر ایستگاهی که توقف می‌کرد بلند اعلام می‌کرد مثلا سر بلوار کسی نبود پیاده بشه؟📣 ایستگاه بعدی که باز نگه داشت بلند گفت: فروشگاه📣 بعد رسیدیم به سر خیابونی که اسمش نظامی گنجوی بود یهو آقای راننده بلند گفت: گنجوی مثنوی📣 من:😧😄 نظامی گنجوی:😳 حتی خواجه حافظ شیرازی:😟 راستی یادتون نرفته که پنج🖐 گنج(خمسه) از آثار گنجوی مثنوی🤦‍♀😁 نه ببخشید حکیم نظامی گنجوی بوده☺️ (خداقوت به تمامی راننده‌های زحمت‌کش کشورمون🌹) ✾ ⃟ ⃟ 🌼 ⃟ ⃟⃟•🌸•༅ᭂ࿐ @bahar_narenje🍊