داستان این کتاب در مورد یک پسر نوجوان است که دل پر جراتی ندارد و در لحظات خطرناک چندان شجاع نیست.😥
خانواده میثم از شهر مدینه به کوفه مهاجرت میکنند.
شهر تازه تاسیسی که حالا مرکز حکومت امیرالمومنین (علیه السلام) است. 🤩
میثم گرچه دل و جرات زیادی ندارد اما دوست دارد مثل عمو یونسش هم شجاع باشد هم بتواند بخواند و بنویسد.
او در دل اتفاقات مهمی که در این ایام حساس رخ میدهند به کمک یاران حضرت علی (علیه السلام) مثل مالک اشتر به یک مرد جنگاور و باسواد تبدیل میشود که همراه سپاه حضرت راهی جنگ صفین میشود. 😌
این داستان به خوبی اوضاع دوران حکومت حضرت امیر را به تصویر میکشد و نشان میدهد ایشان در چه دوران سخت و با چه مردمان بی بصیرتی هم عصر بودند که در حساسترین لحظات ایشان را رها نمودند.
داستان کتاب با پایان جنگ صفین و سرانجام غمبار آن به اتمام میرسد. 😔
البته در انتها میثم به یک شیعه آگاه و قوی تبدیل شده است.
این کتاب یک داستان #خوشخوان و #جذاب برای بچههای مقطع #دبیرستان دور اول است.
پ.ن: از دستش ندید
هم فرصت خوندنش رو و هم فرصت خریدش رو😉
#بهار_کتاب
@baharketab