💐 موضع امام موسی بن جعفر علیه السلام در برابر اندیشه انحرافی #تشبیه و #تجسیم
از دیگر باورهای انحرافی دوره امام موسی بن جعفر، که به نحو بسیار گسترده ای در این دوره نمود داشته، عقیده «تشبیه و تجسیم» است. تشبيه، مانند كردن خداوند به صفات مخلوقات و موجودات محسوسی همانند انسان می باشد.[۱۷] قائلان به تشبيه عمدتا خدا را به انسان تشبيه كرده و براي او اعضاء و جوارح و مكان تصور كرده اند و صفات مخلوقات را براي خدا ذكر مي كردند.[۱۸]
هر چند اتهام تشبيه به برخي از بزرگان اصحاب ائمه علیهم السلام همانند هشام بن سالم و هشام بن حكم قابل پذيرش نيست و از سوي علماي شيعه و محققان انكار شده است،[۱۹] اما وجود عقیده انحرافی تشبيه و تجسیم در اين دوره به نحو چشم گیری در جامعه جریان داشته است و در موارد متعددی سبب عکس العمل امام موسی بن جعفر علیه السلام شده است.
به نظر مي رسد در اين دوره اهل حديث و برخي از شيعيان معتقد به تشبيه بوده اند و يا شبهات و مشكلاتي در باب توحيد داشتند. احتمالا وجود احاديثي چون حديث «نزول خداوند به آسمان دنيا» كه ابوهريره از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل كرده[۲۰] و حديثي كه از ابن عباس نقل شده كه پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خدا را به صورت جواني امرد[۲۱] و ... ديده است،[۲۲] سبب رواج و پراكندگي اين عقيده در ميان مردم بوده است. وجود اين احاديث در ميان مردم سبب شده شيعيان به صورت مكرر از ائمه علیه السلام درباره اين احاديث سوال كنند.
ابراهیم بن محمد همدانی(از شیعیان) می گوید: نامه ای به امام موسی بن جعفر علیه السلام نوشتم که پیروان شما که نزد ما هستند، در توحید اختلاف دارند برخی می گویند او جسم است و برخی دیگر می گویند او شکل و صورت است. امام در پاسخ وی، به خط خود نوشت:«خداوند منزه از این صفات است. او حد و اندازه ندارد و قابل وصف با این صفات نیست. او شنوا و داناست.»[۲۳]
💥 @baharoom
💫 منابع و مآخذ
[۱۷] «يشبهون الخالق جلّ و علا بصفات مخلوقاته» مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل، قم، مدرسه امام علی علیه السلام، ۱۳۷۹ ش، چ اول، ج۱۵، ص ۴۷۶
[۱۸] جوزي، ابن قيم، شرح القصيدة النونيه، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق، چ دوم، ج۱، ص ۷۷ و شهرستاني، همان، ج۱، ص ۲۷
[۱۹] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الحکایات، بیروت، دار المفید، و نیز رک: اسعدی، علیرضا، هشام بن حکم، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۸ ش، چ اول، ص ۱۳۰
[۲۰] اين حديث با عباراتي مشابه در بسياري از منابع اهل سنت نقل شده است. رك: احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۲، ص ۴۱۹ و دارمی، عبدالله بن بهرام، سنن دارمی، دمشق، مطبعه الاعتدال، ۱۳۴۹ ق ج۱، ص ۳۴۶ و نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بیروت، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص ۱۷۵
[۲۱] امرد به جواني گفته مي شود كه موهاي پشت لبش بيرون آمده ولي هنوز ريش ندارد. بستاني، فواد افرم، فرهنگ ابجدي، تهران، اسلامي، ۱۳۷۵ ش، دوم، ص۱۳۱
[۲۲] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷، اول، ج۱۱، ص۲۱۴ و جرجانی، عبدالله بن عدی، الکامل فی الضعفاء، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، چ سوم، ج۲، ص ۲۶۱
[۲۳] «سُبْحَانَ مَنْ لَا يُحَدُّ وَ لَا يُوصَفُ- لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ أَوْ قَالَ الْبَصِير» صدوق، محمد بن علی بن بابویه، توحید، تحقیق سید هاشم حسینی طهرانی، قم، بی نا، بی تا، ص ۱۰۰